حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
▬ چراغ سبز جمهوری اسلامی به اصلاحطلبان...
▬ چراغ سبز جمهوری اسلامی به اصلاحطلبان...
▬ اگر برخی بخواهند گفتگوهای برنامه تلویزیونی «دیروز، امروز، فردا» را که در آنها، تلاش شده است تا برخی نیروهای اصلاحطلب در یک سوی میز گفتگوهای ملی در مورد «دیروز، امروز، فردا» نشانده شوند، به چراغ سبز جمهوری اسلامی به «اصلاحطلبان، همان بزرگترین دروغگویان تاریخ ایران»، تعبیر کنند، و اگر این ظن و گمان صحت داشته باشد، آن وقت باید بگویم که جمهوری اسلامی ایران، مرتکب بزرگترین خطای استراتژیک خود شده است. خطایی که بیگمان، مرگبار خواهد بود.
▬ مرگبار.
▬ مرگبار.
▬ مردم، در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوازده اسفند، با مشارکت هفتاد درصدی واجدان شرایط، نشان دادند که از «بزرگترین دروغ تاریخ ایران» عبور کردهاند. آنها، ادعای تقلب را قبول ندارند. آنها بیشتر و بیشتر و بیشتر در انتخابات شرکت میکنند.
░▒▓ بیان شفافتر قضیه
▬ بگذارید، بیپرده بگویم که «بزرگترین خطای استراتژیک تاریخ ایران» چگونه شکل میگیرد.
▬ «بچههای بالا» یا «بچههای خیلی بالا» یا «بچههای خیلی خیلی بالا» یا «بچههای خیلی خیلی خیلی بالا»...
▬ کسانی که ادعا میکنند که از «بچههای بالا» هستند، یا از «بچههای خیلی خیلی خیلی بالا» هستند، یا حامل پیام بسیار مهمی از «خیلی خیلی خیلی بالا» هستند، یا اینجا و آنجا میگویند که با اینجا و آنجا ارتباط دارند، ...
▬ بله؛ «بچههای خیلی خیلی خیلی بالا»، همه جا پر میکنند که غولی به نام «جریان انحرافی» هست که «میتواند» بسیار خطرناک باشد.
▬ اصل ادعای آنها این است که با توجه به پروندههای اثبات نشده «جرزنی انحرافیها در ساز و کار هماهنگی انتخابات هشتاد و چهار»، «رمالها»، «مشائی گیت»، «بقایی گیت»، «خانهنشینی»، «بیمه»، ...، هر چند که این پروندهها هیچ یک به فرجام حقوقی اطمینانبخشی نرسیده است، اما «ممکن است» و «شاید» که «جریان انحرافی» غولی بزرگتر از «اصلاحطلبان، همان بزرگترین دروغگویان تاریخ ایران» باشد. پس، برای دفع «شر محتمل بسیار بزرگ»، راه را برای «اصلاحطلبان، همان بزرگترین شر قطعی تاریخ ایران» باز میکنیم، تا یک لنگه انتخابات آتی باشند.
▬ صورت فرمول روشن است؛ همان صورت همیشگی «مصلحت» که «حقیقت» را قربانی میکند.
▬ باز هم بوی «آقای مصلحت» میآید که این بار، «آقای میگن» را به کمک گرفته؛ بوی وحدت ملی زیر عبای «من» و فقط «من» و فقط «من» و فقط «من» و فقط «من» میآید.
▬ بله، فرمول همیشگی «مصلحت» این بوده است که یک شر بزرگ «موهوم»، مجوزی میشود برای ارتکاب یک شر کمی کمتر بزرگ، اما «واقعی»؛ و این گونه دنیا، از بیم شر «موهوم»، پر میشود از شر «واقعی».
▬ وهم موهوم آنها این است که اصلاحطلبان ضعیف، یا ساکتان اصلاحطلب که مهمترین اتهامشان این است که در شرایط «أین عمار»، در مقابل بزرگترین «دروغ تاریخ ایران»، در مقابل «اصحاب بی. بی. سی.»، در مقابل رفت آمد از «خانه فرش ایران به لانه جاسوسی شماره دو» ساکت بودند، از «جریان انحرافی» کمخطرتر است.
▬ بله؛ اینگونه، «بزرگترین خطای استراتژیک تاریخ ایران» شکل میگیرد، و در شعبده «آقای مصلحت» به کمک «آقای میگن»، «نئوزاهدی»ها که میرفتند تا با گفتن «بزرگترین دروغ تاریخ ایران»، انقلاب را به بی.بی.سی. تقدیم کنند، دوباره، تمام قد، وارد سیاست ایران میشوند، تا دولت وحدت ملی در خط بی.بی.سی. را تشکیل دهند، و البته این بار، مراقباند تا درست بزنند به هدف و کار را تمام کنند.
░▒▓ برهان
▬ مردم در انتخابات دوازده اسفند، نشان دادند که از «بزرگترین دروغ تاریخ ایران» عبور کردهاند. آنها ادعای تقلب را قبول ندارند. آنها بیشتر و بیشتر و بیشتر در انتخابات شرکت میکنند.
▬ ولی، «آقای مصلحت» و «آقای میگن»، خود را به کندذهنی میزنند. آنان اصرار دارند که برگزاری یک انتخابات ریاست جمهوری رقابتی واقعی، مستلزم نگه داشتن «اصلاحطلبان، همان بزرگترین دروغگویان تاریخ ایران» در یک سوی گفتگوهای ملی «دیروز، امروز، فردا»ست.
▬ ولی انتخابات دوازده اسفند، یک واقعیت بود.
▬ همین برنامه «دیروز، امروز، فردا» هم با آن نظرسنجی مخدوشاش که به رغم «نود»، اعلام نمیکند که عدد مطلق مشارکتکنندگان چند نفرند، باز هم نشان میدهد که شخصی مانند آقای دکتر علی مطهری توانسته است با موفقیت، رأی طبقه متوسط شهری را از آن خود کند بدون آن که «بزرگترین دروغ تاریخ ایران» را به زبان براند.
▬ پس، مردم از اصلاحطلبان عبور کردهاند.
▬ این، آقایان هستند که به خاطر پایبندی موهوم خود به «آقای مصلحت»، جرأت عبور از «آتشفشان» او را ندارند. جمهوری اسلامی میتواند و توانست پوست بیندازد. این، برخی از آقایان هستند که نمیتوانند پوست بیندازند.
▬ در یک جمله کلیدی میخواهم اصرار کنم که «”اصلاحطلبان“، پس از دوازده اسفند، به ”نهضت بردگـآزادی“ پیوستند».
░▒▓ فرجام
▬ چرا تن دادن جمهوری اسلامی به توطئه «آقای مصلحت» + «آقای میگن» را «بزرگترین خطای استراتژیک تاریخ ایران» میدانم؟
▬ در این جریان، کشوری به عظمت ایران امروز، به «بی.بی.سی.» تقدیم خواهد شد. به «بزرگترین دروغگویان تاریخ ایران» تقدیم خواهد شد.
▬ غلامحسین کرباسچی، در متن فیلم تبلیغاتی مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری هشتاد و هشت، شکست اصلاحطلبان در انتخابات را پایان راه شمرد.
▬ اینکه چه شد این اشتباه را مرتکب شدند، هزار و یک تعلیل و استدلال و تحلیل میطلبد، ولی به نظر من، آنها «آن ور آب، لنگر انداختند».
▬ «آن ور آب لنگر انداختند»؛ بگذریم...
▬ و این اشتباه تحلیل، باعث شد که تصمیم بگیرند که به هر قیمت، و دقیقاً به هر قیمت، بکوشند که ببرند.
▬ نبردند، و زدند زیر صفحه بازی و متهم کردند.
▬ متهم کردند.
▬ متهم کردند که از هر چهار صندوق، یکی تقلبی است!
▬ متهم کردند که از هر چهار رأی، یکی تقلبی است!
▬ حیرتآور بود. آیا حتی مافیای بینالملل نیز میتوانست در یک کشور جهان چهارمی بدون پیشینه انتخابات هم این حجم از جابهجایی رأی را صورت دهد؟
▬ زدند زیر صفحه بازی، در کشوری که دیرپاترین تجربه جمهوریت را در منطقه موسوم به خاور میانه داراست.
▬ و تجربه سال شصت تکرار شد. بخشی از نیروهای سیاسی انقلابی جدا شدند. «”اصلاحطلبان“، به ”نهضت بردگـآزادی“ پیوستند».
▬ آن وقت، لیبرالها و چپگراهای متحد آنان، دست به رویارویی آشکار زدند. حزب جمهوری اسلامی سعی کرد که زیر صفحه بازی نزند، ولی حساسیت روزگار با کوتاهقامتی نسبی لیبرالها و چپگراها همراه شد. ظرفیت رقابت سیاسی و دموکراتیک نداشتند. سرطانی شدند. «آن ور آب لنگر انداختند»، و این خطرناک بود.
▬ و در موقعیت جنگ، کشور نمیتوانست سرطانی را هم در درون تحمل کند. کشور استفراغ کرد و آنها حذف شدند.
▬ سایر نیروهای انقلابی که در حزب جمهوری اسلامی متشکل بودند، به دو شق تقسیم شدند و جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز را ساختند. آنها تاریخ رقابتهای پرشور انقلاب را به مدت بیست و هشت سال پیش بردند.
▬ رقابت آنها، رویارویی پررونق نیروهای رقیب در جمهوری اسلامی را به مدت بیست و هشت سال موجب شد.
▬ میشد، آن رونق ادامه یابد، ولی زدند زیر بازی. چون «آن ور آب لنگر انداختند»، باور کردند میتوانند بزنند زیر بازی.
▬ سال هشتاد و هشت، غلامحسین کرباسچی به فصیحترین گفتار، گفت آن ارزیابی اشتباه را.
▬ سال هشتاد و هشت، زمانه تنگ نبود؛ ولی، مردان اصلاحات، بسیار کوتاه قامت بودند، و ظرفیت هزیمت در رقابت را نداشتند.
▬ زدند زیر بازی. بدجوری زدند زیر بازی. و رفتند و از استودیوهای بی.بی.سی. سر در آوردند.
▬ حیرتآور بود. آیا حتی مافیای بینالملل نیز میتوانست در یک کشور جهان چهارمی بدون پیشینه انتخابات هم از هر چهار صندوق رأی، یکی را کلاً جابجا کند؟
▬ الآن، میان سال نود و یک است، و تا امروز، هزار و یک بیانیه و مصاحبه منتشر کردهاند، ولی دلیلی که منصف و نیممنصف را به تصدیق این اتهام حجیم و عظیم و عجیب وادارد، اقامه نکردهاند.
▬ و انتخابات دوازده اسفند نود، بهتآور بود. خب، حتی ما هم فکر میکردیم که انتخابات در شهری مانند تهران که اکثریت آن به میرحسین موسوی رأی داده بودند، لااقل کمفروغتر از انتخابات مجلس هشتم باشد. نشد. در مقیاس بیسابقهای، انتخابات مجلس تقریباً همفروغ با انتخابات ریاست جمهوری شد و هفتاد درصد مشارکت واجدان شرایط ثبت شد. بله؛ بهتآور بود.
▬ و معلوم شد که تجربه سال شصت، در یک تراز بالاتر، در تراز خیلی بالاتر و با رونق بیشتر تکرار شد.
▬ جمهوری اسلامی پوست انداخت و بزرگ شد. خیلی بزرگ شد.
▬ دوره دومی با یک تراز انرژی بالاتر از جمهوری اسلامی آغاز شد. بدون اصلاحطلبان، و حتی بدون پدرخواندهها.
▬ مهم است...
▬ همه باید بدانند که انتخابات دوازده اسفند، آغاز یک دوره جدید تاریخ این کشور بود. هم «آقای مصلحت» و هم «آقای میگن» و هم «بچههای خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بالا» باید این را بدانند.
▬ روزگار هشتاد و هشت، ”روزگار سخت“ بود. ايران، در آستانه مذاكرات سرنوشتساز در مورد آينده روابط خود با ايالات متحده بود. غرب در حوزه نفوذ سنتي ايران، يعني در لبنان و سوريه جايگاه خود را محكم كرده بود، و افغانستان و پاكستان را عملاً به تصرف فعال خود درآورده و عراق را ترك نكرده بود. ايران به محاصره درآمده بود. در آن شرايط، ايران رئيس جمهوري قوي اما ضعيف داشت؛ رئيس جمهوري ایران، بیست و چهار میلیون رأي راستين داشت، ولي انگار نداشت. همه اينها، به خاطر ”بزرگترین دروغ تاریخ ایران“ از جناب مير حسين موسوي رخ داد. ”بزرگترین دروغ تاریخ ایران“ بود، چون در هنگامهای حساس و تاریخی و در یک پیچ بزرگ تاریخی گفته شد که در آن، تاریخ، سرعت تعیین کنندهای به خود گرفته بود. همه اينها، به خاطر ”بزرگترین دروغ تاریخ ایران“ از جناب مير حسين موسوي بود كه به تاريخيترین دروغ ایران بدل شد. دروغي كه در تاريخيترین لحظه گفته شد؛ احساسات بسياري را جريحهدار كرد؛ غرب را در مقابل ايران جري كرد؛ و چيزي را كه ميتوانست مايه قدرت ما در مقابل آنان باشد، و شايد جايگاه ايران را براي قرنها تثبيت كند، به مايه دشواري بدل كرد. ولي ما به فضل خداوند و نگاه امام عصر(عج) اميد داشتیم. ما آنچه تكليفمان بود، در مقابل آن همه دروغ راستنما انجام داديم، و خداوند وعده كرد كه كار اندك ما را به ثمر نشاند، که در دوازده اسفند نشاند.
▬ بله؛ همه باید بدانند که انتخابات دوازده اسفند، آغاز یک دوره جدید تاریخ این کشور است. هم «آقای مصلحت» و هم «آقای میگن» و هم «بچههای خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بالا».
مآخذ:...
هو العلیم
سلام
آخرش علاوه بر آقای «مصلحت» و «آقای میگن» و «بچه های... بالا»، باید آقای «خانه نشین» و آقای «بگم؟» و آقای «لولو برد» را هم اضافه می کردند. البته اگر انصاف دارند.