فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

پـ۵ـنج ویژگی مدیران موفق

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از رضا اصغریان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    همواره این پرسش پیش روی مدیران صنایع و سازمان‌ها قرار دارد که چه عواملی منجر می‌شود تا با وجود حجم کثیری از مدیران شاغل در صنایع مختلف در جهان، تنها تعداد انگشت شماری از آنان به عنوان مدیر موفق شناخته شوند. به راستی راز موفقیت آنان در چیست؟
●    این پرسش تا به امروز از مدیران، محققان و صاحب‌نظران بی‌شماری در حوزه مدیریت پرسیده شده و هر کدام عواملی که به زعم آنان بیشترین تأثیر را در موفقیت این دسته از مدیران داشته، عنوان کرده‌اند. این مقاله پنج ویژگی را که بیشترین امتیاز را در بین عوامل ذکر شده به خود اختصاص دادند، معرفی می‌کند:

░▒▓ ۱- فرصت‌جو هستند
●    این خصوصیت به آن‌ها کمک می‌کند تا خلأهای موجود در بازار را قبل از سایرین کشف کنند. فرصت‌های سودآوری در هر بیزنس در یک لحظه ایجاد می‌شود و درصورتی‌که بلافاصله اقدامی در جهت جذب آن صورت نگیرد از دست می‌رود. این دسته از مدیران دارای قدرتی هستند که فرصت‌های سودآوری در بیزنس خود را در لحظه وقوع آن متوجه شده و اولین نفری هستند که آن را به کار می‌گیرند، اما، چگونه؟
●    پاسخ این است که مدیران موفق اشتیاق زیادی به کسب تجارب مختلف در طول دوره زندگی شخصی و کاری خود دارند. فارغ از این‌که مرتبط با بیزنس خود باشد یا نباشد علاقه‌مند به کسب آن هستند و معتقدند که روزی به این تجارب نیاز پیدا خواهند کرد. آن‌ها دریافته‌اند که این تجارب –مرتبط و غیرمرتبط- در مواقع مورد نیاز به کمک آن‌ها خواهد آمد و منجر به اتخاذ تصمیمات صحیحی برای بیزنس خواهد شد. تجربه چند سال زندگی در آسیا به مدیر تحقیق و توسعه رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد کمک کرد تا به فکر تهیه ساندویچ برگر ویژه‌ای با طعم ادویه چینی افتاده و آن را روانه بازار آسیا کند که نتیجه آن موفقیت‌آمیز بود و با فروش و سودآوری چشمگیری روبه‌رو شد.

░▒▓ ۲- تحصیلات مرتبط دارند
●    بدون شک تحصیلات مرتبط با بیزنس نقش بسزایی در شناسایی و جذب فرصت‌های سودآوری پیش‌روی مدیران دارد. بر خلاف عقیده مرسوم که اکثر مدیران و ثروتمندان جهان را نوابغی تشکیل می‌دهند که ترک تحصیل کرده‌اند، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که بیش از ۸۵ درصد مدیران ارشد و موفق دنیا را فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تشکیل می‌دهند. «نوربرت ریت هوفر» مدیرعامل شرکت اتومبیل‌سازی BMW فارع التحصیل دو رشته مهندسی مکانیک و مدیریت تولید از دانشگاه مونیخ آلمان و «لی کان هی» مدیرعامل شرکت سامسونگ دارنده مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه Waseda ژاپن و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی از دانشگاه جورج واشنگتن امریکا را می‌توان دو نمونه موفق از مدیران تحصیلکرده معاصر دانست.

░▒▓ ۳- تصمیمات مناسب و به موقع می‌گیرند
●    هنری فایول نظریه‌پرداز مدیریت بر این عقیده است که یک مدیر کاری جز تصمیم‌گیری ندارد. مدیران در شرایط رقابتی و پر از تغییر و تحول امروز، تنها با تصمیم‌گیری صحیح و به موقع می‌توانند گوی سبقت را از سایر رقبای خود بربایند. مبنای تصمیم‌گیری صحیح، اطلاعات روزانه و مرتبط با بیزنس است. مدیران موفق عمدتاً در انجمن‌های علمی مرتبط با بیزنس خود عضویت داشته، خبرنامه‌های روزانه، هفتگی و ماهانه آن‌ها را مطالعه کرده و اطلاعات خود را همواره به روز نگاه می‌دارند. «کوین کروز» در کتاب پرفروش خود تحت عنوان بزرگ‌ترین تصمیمات مدیریتی در تمام دوران به این نکته اشاره می‌کند که مدیران امروز در طول سال بیش از هزار تصمیم مدیریتی می‌گیرند و در این میان تنها معدودی از تصمیمات هستند که سرنوشت سازمان را می‌توانند به کلی تغییر دهند. در این کتاب هجده تصمیم سرنوشت‌ساز ازسوی مدیران برتر جهان عنوان شده است که به عنوان مثال می‌توان به تصمیم هیأت‌مدیره شرکت اپل نسبت به جذب مجدد استیو جابز –که ده سال بود از مدیریت شرکت کنار گذاشته شده بود- اشاره کرد که منجر به تغییرات شگرفی در این شرکت شد که ماحصل آن کسب عنوان شرکت پیشرو در صنایع کامپیوتری و الکترونیک و پیشتاز ابداعات و اختراعات در حوزه فناوری در جهان است که با وجود رقبای سرسخت هم‌چنان به دفاع از عنوان خود ادامه می‌دهد.

░▒▓ ۴- بیشتر فکر می‌کنند، بهتر برنامه‌ریزی می‌کنند
●    نکته جالب در مورد این دسته از مدیران این است که با توجه به این‌که فعالیت روزانه آنان برابر یا، حتی، کمتر از همتایان خود در سایر سازمان‌ها و شرکت‌ها است؛ اما، در بیزنس خود به مراتب موفق‌ترند. آن‌چه آن‌ها را نسبت به سایرین متمایز کرده است مدت زمان بیشتری است که برای تفکر و بررسی شرایط بیزنس، مقایسه مداوم نقاط قوت و ضعف و سهم بازار با سایر رقبا صرف می‌کنند. این نحوه تفکر به آن‌ها کمک می‌کند تا بهتر برنامه‌ریزی کنند و آمادگی و انعطاف‌پذیری بیشتری در مواجهه با شرایط سخت داشته باشند. شرکت تویوتا پس از استخدام « تاایچی اوهنو» مدیری توانمند در واحد مهندسی محصول به یکباره با سیر صعودی رشد فروش محصولات جدید خود مواجه شد و برای اولین بار صدرنشینی در جدول فروش ماهانه اتومبیل در جهان را تجربه کرد. دلیل این موفقیت این بود که مدیر طراحی محصول در طول روز ساعت‌ها به تفکر و بررسی نقاط قوت و ضعف در نحوه تولید اتومبیل تویوتا و مقایسه آن با سایر اتومبیل‌های مطرح جهان می‌پرداخت. سرانجام، طی سفری به امریکا و بازدید از شرکت اتومبیل‌سازی فورد به این نتیجه رسید که مزیت رقابتی تویوتا نسبت به سایر خودروسازان می‌تواند در نحوه تولید بهینه آن باشد که درنهایت منجر به کاهش هزینه‌های مازاد شده و علاوه‌بر کاهش قیمت تمام شده، کیفیت تولید و بهره‌وری را نیز افزایش می‌دهد. تفاوت وی با سایر مدیران معاصر خود، در تفکر و بررسی هوشمندانه شرایط بود که منجر به معرفی سبک جدیدی از تولید تحت عنوان تولید ناب شد که امروزه، به عنوان بهره‌ورترین و کارآترین سیستم تولید در جهان شناخته می‌شود.

░▒▓ ۵- به اندازه محتاط هستند
●    این دسته از مدیران اهل افراط و تفریط نیستند. آن‌ها بر این باورند که ریسک خوب است، اما، از نوع معقول و منطقی آن. ریسک بالا در صورتی‌که آگاهانه و براساس برنامه از پیش تعیین شده باشد می‌تواند شرکتی را از ورطه سقوط رهایی دهد، اما، بر عکس، آن می‌تواند شرکتی را از اوج به قهقرا بکشاند. مدیران موفق در بیشتر مواقع درصد معقولی از احتیاط را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر می‌گیرند.

●    مدیران ارشد شرکت اپل را می‌توان به عنوان یکی از موفق‌ترین مدیران حال حاضر دنیا برشمرد که مطابق شیوه مدیریتی و طرز فکر استیو جابز بزرگ فعالیت می‌کنند. ریسک معقول و منطقی از مهم‌ترین شاخصه‌های مدیران تصمیم‌گیر این شرکت است. مشتریان همواره در انتظار افزوده شدن قابلیت جدید و منحصربه‌فردی به نسخه جدید گوشی‌های همراه این شرکت هستند تا تلفن‌های همراه خود را به مدل جدید تغییر دهند و می‌دانند که در کلیات مدل و سبک اپل تغییر چشمگیری صورت نمی‌گیرد و تنها به قابلیت‌های داخلی آن افزوده می‌شود. این هماهنگی با سلیقه بازار منجر به این می‌شود تا از ریزش ناگهانی مشتریان جلوگیری شود. بر عکس، این مورد برای یکی از محصولات شرکت پپسی رخ داد.
●     Tropicana برند نوشیدنی پرتقال شرکت پپسی است که در اقدامی غیرمنتظره توسط مدیر برندینگ این شرکت، تغییراتی در طراحی روی بسته‌بندی آن ایجاد شد، اما، به دلیل آن‌که مشتریان بلافاصله نتوانستند با طرح جدید ارتباط برقرار کنند به میزان بیش از ۳۰ درصد بازار خود را به یکباره از دست دادند و زیان قابل توجهی را متوجه شرکت عظیم پپسی کولا کرد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 17 مهر 1393 ساعت 09:56

عبور از آستانه نرمش؛ آن سوی خط خیانت

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مطلب اول
•    خانم هاله اسفندیاری دقیقاً گفت: «خیلی ممنونم. دکتر ظریف، آیا شکست در مذاکرات هسته‌ای بر سیاست خارجی ایران تأثیرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ تأثیر این شکست بر سیاست داخلی چطور؟ البته می‌دانم که این حوزه مربوط به شما نیست».
•    دکتر محمد جواد ظریف دقیقاً گفت: «تشکر. بی تردید، چنین است. زیرا ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی حکومت، و تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود مساعی ما برای تعامل، این تلاش ها بی نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا حدود یک سال دیگر، یا شانزده ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما واکنش نشان دهند. وقتی قبلاً در تعامل و مذاکرات درباره توافق هسته‌ای با جامعه بین‌المللی در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، البته باید توجه داشت که اتحادیه اروپایی به تنهایی فعالیت نمی‌کرد و افرادی در کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا مانع از هر گونه توافق شدند، همان طور که حالا هم کسانی هستند که نمی‌خواهند هیچ گونه توافقی حاصل شود، قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. در آن زمان مردم با انتخاب رئیس جمهوری متفاوت (لبخند ظریف) به دلیل شکست مذاکرات، در واقع پاداش ما را دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! (خنده ظریف و حضار)، حالا من از مرگ رسته‌ام- Now I come back from the dead (خنده ظریف و حضار). به نظر من، در انتقال پیامی که جامعه بین‌المللی و بویژه غرب می‌خواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای باز بودن و نگاه به آینده داشتن با پاسخ مثبت و واکنش مثبت مواجه می‌شود یا اینکه بار دیگر، رد می‌شود. من فکر می‌کنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوق‌های رای نشان خواهند داد» (تصویر این گفتگوی خانم هاله اسفندیاری و دکتر محمد جواد ظریف توسط باشگاه خبرنگاران جوان منتشر گردیده است).

░▒▓ مطلب دوم
•    دوست نداشتیم چنین شود، ولی شد...
•    دولت یازدهم، می‌رود تا جمیع سیئات عصر سازندگی و عصر اصلاحات، و حتی برخی اعوجاجات دوران قاجار و پهلوی را، یک جا در خود متمرکز سازد، و سپس، به درسی تاریخی و پر عبرت، برای نسلی که تاریخ ندیده و تاریخ خود را به خوبی نمی‌شناسد یا اگر هم می‌شناسد، به یک یادآوری و تنبه تکان دهنده نیاز داشت، بدل شود.
•    حس قریبی دارم راجع به این دولت... در طب قدیم، برای درمان دمل ها، از توده جاذبی مانند یک پیاز پخته استفاده می‌شد. این توده جاذب، با شرایطی، تمام چرک بدن را در دمل و چرک دمل را در خود جذب می‌نمود، و وقتی این توده از بدن جدا می‌شد، بیمار، تمام سیئات پیکر خود را در آن تجمع یافته می‌دید.
•    چرا دولت یازدهم چنین رفتار می‌کند؟ چرا کم تجربه و نابالغ رفتار به نظر می‌رسد؟ چرا به حافظه تاریخی یک ملت کهن سال بی توجه است؟
•    احیا و به رسمیت شناختن یک هزار فامیل جدید، صدر نشینی مجدد خاندان هاشمی و سایر آقازاده‌ها، سعدآبادگرایی و کاخ نشینی، خود برتر بینی و خود نخبه انگاری حکمرانان، رفاه زدگی دولت مردان، فاصله گرفتن از مردم، کتمان حقیقت، و این پرده آخری که ما را به یاد عامل ذلت تاریخ دویست سال اخیر این کشور می‌اندازد، تشبث بی پرده وزیر خارجه به استعمار خارجی برای حفظ سلطه داخلی...
•    خب؛ جوانان اگر تصور روشنی از میرزا آقا خان نوری ندارند، فی الحال ببینند...
•    دوست نداشتیم چنین شود، ولی شد... و چه خوب که بیش از این نشود...

░▒▓ مطلب سوم
•    و اکنون، در آستانه توافق بسیار محتمل تاریخی دولت یازدهم با قدرت‌های مسلط دنیا که عن قریب در یک درام خاطره انگیز، با حضور رؤسای جمهور هفت کشور تحقق خواهد یافت (که تجربه تاریخی نشان می‌دهد که آن ها به قول خود وفا نخواهند کرد و مانند چند ماه اخیر ما را بازی خواهند داد)، به گمان من، ملت ما هم در آستانه یک امتحان تاریخی دیگر قرار دارد.
•    البته، اگر با حفظ عزت، با اقدامی حکیمانه، و با ملاحظه مصالح تاریخی ملت، توافقی حاصل شد، ملت باید قدردان فرزندان خود باشد، و نرمش‌های آن ها را، به پاس قهرمان بودن نهایی‌شان، ببخشاید. و اگر آن چه حاصل شد، یک بیست و هشت مرداد دوم، یک روییتر دوم، یک ترکمانچای دوم، یک گلستان دوم، یک... باشد، آن وقت، پرسش این است که آیا این ملت، دستیابی به رفاه موقت، در سایه یک توافق سست با کسانی که به لحاظ حافظه تاریخی ما همیشه سست پیمان بوده‌اند، را ترجیح خواهند داد؟ به گمان من، لااقل بخش عمده‌ای از این ملت، به چنین توافقی به دیده تردید می‌نگرند، و اگر تا کنون هم نرمش‌های بعضاً خفت بار این مذاکرات را تحمل کرده‌اند، از باب پادرمیانی مقام ولایت فقیه و مفهوم مهم و تاریخ ساز «نرمش قهرمانانه» بوده است.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 15 مهر 1393 ساعت 07:55

پرونده: تحلیل جنبه‌های نوسان در ارزش دلار

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از باشگاه اقتصاددانان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    بسیاری از کارشناسان استدلال می‌کنند که ادامه تقویت دلار به ضرر بازارهای سهام و اقتصاد امریکا است؛ چرا که دلار قوی قدرت خرید رقبای تجاری بین‌المللی ایالات‌متحده را افزایش خواهد داد. اما موضوع قدری پیچیده‌تر است...
●    دلار ایالات‌متحده در حال رکوردزنی است. شاخص این ارز جهانی نه تنها بالاترین میزان در ۴ سال گذشته را ثبت کرده است، بلکه با تداوم تقویت در هفته کاری منتهی به جمعه ۴ مهر، یازدهمین هفته پیاپی رشد را در بازارهای جهانی رقم زد تا طولانی‌ترین دوره رشد خود از سال ۱۹۷۱ را تجربه کرده باشد. پول امریکا اکنون، تقریباً، بدون رقیب مانده است.
●    دلیل این تقویت قابل ملاحظه آشکار است. احیای اقتصادی امریکا به رغم تمام افت و خیزها ادامه دارد، آن هم در روزهایی که دیگر اقتصادهای مهم جهان در حال تقلا هستند. گذر از رکود و ثبت رشد قابل توجه تولید ناخالص داخلی به طور مستقیم و افت دیگر ارزهای عمده به طور غیرمستقیم باعث شده که دلار در بازارهای جهانی جولان دهد. خیز این ارز از ماه ژوئن تشدید شده و از ماه سپتامبر هم به دلیل جدی شدن بحث افزایش نرخ بهره در امریکا روزهای بهتری را برای اسکناس سبز امریکایی شکل داد. همین هفته گذشته اعلام شد که بزرگ‌ترین اقتصاد جهان ۶/۴ درصد رشد داشته، تا آشکار شود که دلار در آینده نزدیک، آرام نخواهد گرفت. به دلایل رشد اقتصادی دلار باید دلایل سیاسی را نیز افزود. بحران‌های ژئوپلیتیک هم در پناهگاه شدن دلار موثر بوده‌اند تا با توجه به دلایل مهم خیز دلار، پرسش‌های پرشماری درباره پیامدهای این وضعیت مطرح شود.
●    مباحث شکل‌گرفته پیرامون ارزش دلار، در ایالات‌متحده متمرکز است، ولی، با توجه به اهمیت بین‌المللی این ارز و هم‌چنین، اهمیت اقتصاد امریکا همه جهان چشم به روند دلار دوخته است. تقویت دلار نه فقط بحث تأثیر گرفتن تراز تجاری و رشد اقتصادی امریکا یا کاهش تورم را پیش کشیده؛ بلکه تمام بازارهای مالی جهان را نیز متوجه خود کرده است. بازارهای کالاهای خامی مانند فلزهای گرانبها و نفت، بازارهای سهام و هم‌چنین، خود بازار ارز این روزها عمدتاً با دلار نوسان می‌کنند. آیا تقویت دلار به مرحله‌ای رسیده که برای اقتصاد امریکا و اقتصاد جهان خطرناک است؟ پاسخ این سؤال و سؤال‌هایی دیگر را در نوشته‌های پیش رو از کارشناسان ارشد خواهید یافت.

░▒▓ اروین کلنر (اقتصاددان ارشد مارکت واچ)؛ تقویت دلار، شمشیری دولبه
●    داشتن مقادیر زیادی از یک چیز خوب همیشه خوب نیست. شاخص DXY دلار نه فقط در برابر ین ژاپن به بالاترین ارزش در ۶ سال گذشته رسیده، بلکه ارزش پول امریکا در کل در بهترین سطح در چهار سال گذشته است. وضعیت دلار در برابر یورو و بسیاری دیگر از ارزهای عمده جهان این‌چنین است. دلایل چندی برای افزایش قابل توجه ارزش اسکناس سبز وجود دارد که این دلایل را می‌توان در دو دسته جای داد: دلایل اقتصادی و ژئوپلیتیک.
●    تا وقتی که جهان نگران مسائل سیاسی باشد، سرمایه‌گذاران به دوری گزیدن از اروپا ادامه خواهند داد و این به تقویت دلار کمک می‌کند. وضعیت اوکراین هم‌چنان پرتنش است. از سوی دیگر، غرب آسیا هم کمکی به شکل گرفتن آرامش نمی‌کند. هم‌چنین، باید به مسائل درگرفته بین ژاپن و چین اشاره کرد. در جبهه اقتصادی نیز اقتصادهای اروپا، ژاپن، روسیه و، حتی، چین درحال ضعیف شدن هستند، در حالی که ایالت متحده با شتابی متوسط، اما، پایدار در حال پیشرفت است. همان طور که احتمالاً، همه به این استنباط رسیده‌اند، دلار قوی هم از اخبار خوب، و هم از اخبار بد نفع می‌برد، اما، در خود جبهه اقتصادی هم دو وجه خوب و بد وجود دارد.
●    خبر خوب را می‌توان در بازار نفت پی گرفت، بازاری که عاملی بسیار کلیدی برای اقتصاد است. در سه هفته گذشته، قیمت بنزین پمپ بنزین‌ها در هر گالن (حدود ۷/۳ لیتر) حدود نیم دلار کاهش یافته است. دیگر اقلام هم درکل با کاهش قیمت روبه‌رو خواهند شد. این کاهش قیمت قدرت خرید خریداران را افزایش خواهد داد و این موضوع، حتی، برای بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان هم مهم است. مسأله واردات را به این داستان اضافه کنید تا متوجه شوید که دلار قوی چه قدر اقتصاد امریکا را تکان خواهد داد.
●    اما خبر بدی هم وجود دارد. همه می‌دانند که سکه اقتصاد همیشه دو رو دارد. روی دیگر سکه افزایش دلار این است: دلار قوی معمولاً، به ضرر سوددهی شرکت‌های ایالات‌متحده عمل می‌کند. هم‌چنین، با گران‌تر شدن اجناس امریکایی در خارج، صادرکنندگان امریکایی هم ضرر خواهند دید. دلار قوی رقابت را در داخل کشور نیز دشوار می‌کند. افزایش قدرت دلار مضرات دیگری نیز دارد. برای مثال، پول‌های ذخیره شده به شکل دیگر ارزها حالا در صورت تبدیل به دلار از ارزش کمتری برخوردار خواهند بود.
●    در حالی که قیمت بالای دلار بهای کالاهای خام مانند نفت و طلا را کاهش خواهد داد، بازارهای سهام هم دلایلی برای نگرانی خواهند داشت. وال‌استریت دلایل خود را برای تمایل نداشتن به دلار قدرتمند دارد. دلار قوی خرید دارایی‌های ایالات‌متحده از سوی سرمایه‌گذاران خارجی را سخت‌تر خواهد کرد. به همین طریق مشارکت سرمایه‌گذاران ایالات‌متحده در بازارهای خارجی آسان‌تر خواهد شد. دلار قوی هم‌چنین، در ایالات‌متحده خرید اقلام امریکایی از مسکن گرفته تا کفش‌های قیمتی را برای خارجی‌ها دشوار خواهد کرد. با توجه به این نکته، رشد بهتر و افزایش نرخ‌های سود می‌تواند ایالات‌متحده را جای جذاب‌تری برای سرمایه‌گذاری کند. البته، سرمایه‌گذار خارجی در برابر فروش ارز خود باید دلار بخرد و این خود می‌تواند ارزش دلار را، حتی، بالاتر ببرد. آیا این چرخه‌ای معیوب است یا چرخه‌ای پسندیده؟ پاسخ این سؤال بستگی به این دارد که کدام سوی سکه ارزش دلار در نیازهای موجود تجلی بیاید.

░▒▓ مایلز اودلند (گزارشگر بیزینس اینسایدر): نگران رشد دلار نباشید
●    موسسه مهمی مانند گلدمن ساکس هم نگران پیامدهای رشد دلار نیست. جری استن، اقتصاددان گلدمن ساکس در آخرین گزارش خود نگاهی به تأثیرات اقتصادی دلار قوی انداخته است.
●    بسیاری از کارشناسان استدلال می‌کنند که ادامه تقویت دلار به ضرر بازارهای سهام و اقتصاد امریکا است؛ چراکه دلار قوی قدرت خرید شرکای تجاری بین‌المللی ایالات‌متحده را کاهش خواهد داد، اما، اقتصاددان موسسه گلدمن ساکس نظر دیگری دارد. استن در گزارش خود می‌نویسد سناریوی اصلی گلدمن برای دلار این است که ارز ایالات‌متحده در طول یک سال آینده ۳ درصد رشد دیگر را تجربه خواهد کرد. گلدمن ساکس در این سناریو تراز تجاری، رشد، تورم و سیاست‌های فدرال رزرو را در نظر گرفته است. جری استن در نوشته خود که این سناریو را شرح می‌دهد به سه نکته اشاره می‌کند.
●    نکته اول این است که تأثیر تقویت دلار بر رشد، متوسط است. استن اشاره می‌کند که نهاد او تأثیر تقویت اخیر دلار را (در صورت تثبیت) بر رشد تولید ناخالص داخلی حدود ۱۵ صدم درصد در سال ۲۰۱۵ و یک دهم درصد در سال ۲۰۱۶ برآورد کرده است. پس، به گفته استن تأثیر تقویت دلار در سال‌های آینده کمرنگ خواهد شد.
●    اما نکته دوم، اثر رشد دلار بر تورم است که به گفته استن آن هم ناچیز است. این اقتصاددان اشاره می‌کند که شبیه سازی‌های گلدمن ساکس نشان داده که تأثیر تقویت اخیر دلار بر تورم تا پایان سال ۲۰۱۵، یک صدم درصد و تا پایان سال ۲۰۱۶، ۳ صدم درصد است. در صورت ادامه تقویت دلار، این اثر تشدید خواهد شد که باز هم ناچیز است.
●    در نهایت باید متوجه بود که دلار قوی برای فدرال رزرو رویدادی نیست که در کانون توجه باشد. البته، به توصیه اقتصاددان گلدمن ساکس رشد دلار (در صورت تثبیت) باید با تغییر نرخ بهره شبانه (نرخ بهره ذخایر فدرال) همراه شود. با این حال، این خطر وجود دارد که در صورت رشد دلار ورای انتظارات موسسه گلدمن ساکس، اثرات رشد بخصوص در درازمدت تشدید شود. با این همه، گلدمن ساکس هم در تحلیل خود تنها نیست. هفته گذشته جاناتان گولوب، از کارشناسان موسسه RBC در مقاله‌ای نوشت: «تفکر مرسوم این است که نرخ برابری قوی دلار احتمالاً، با کمتر رقابتی کردن محصولات امریکایی بازار سهام را با مشکل روبه‌رو خواهد کرد، اما، پژوهش‌های ما نشان می‌دهد که لزوماً این گونه نیست. ما باور داریم با رشد اقتصادی حدی از رشد دلار باید وجود داشته باشد. اثرات مثبت این قدرت را نباید نادیده گرفت».

░▒▓ آدام باتن (دبیر فارکس لایو): محدوده خطر کجاست؟
●    رشد دلار در دو ماه گذشته که طولانی‌ترین دوره رشد این ارز از سال ۱۹۷۱ را رقم زده، بحث‌های بسیاری را موجب شده است، اما، یکی از مهم‌ترین مسائل این است که ارز امریکا تا چه حدی باید تقویت شود که باعث شود رشد به نسبت خوب ایالات‌متحده تحت‌تأثیر قرار گیرد.
●    گفته‌های بیل دادلی، رئیس فدرال رزرو نیویورک باعث تشدید توجه‌ها به مسأله افزایش قدرت دلار شده است. اعلام مواضع او نخستین باری بود که یک مقام فدرال رزرو نسبت به قدرت زیاد دلار واکنش نشان می‌داد، روندی که از حدود دو ماه پیش آغاز شده است. آقای دادلی هشدار داده که تقویت بیش از اندازه ارزش دلار می‌تواند برای رشد امریکا پیامدهایی منفی داشته باشد. او هم‌چنین، در مورد وضعیت تراز تجاری و تورم هشدار داده است. این در حالی است که مسأله رشد اقتصادی و هم‌چنین، بالا بردن تورم از اهداف اقتصادی مهم دولت ایالات‌متحده هستند. مواضع این مقام فدرال رزرو در ابتدا گفته‌هایی ملایم به نظر می‌رسید و، حتی، خود من هم چنین تصوری داشتم، اما، این نخستین واکنش یک مقام بانک مرکزی امریکا به خیز ارزش دلار، جبهه‌ای جدید را مقابل فدرال رزرو خواهد گشود. واضح است که ملاحظاتی وجود دارد که باید آن‌ها را مورد توجه قرار داد.
●    برای آن‌که دقیق‌تر و روشن‌تر سخن گفته باشیم باید اشاره کنیم که وضعیت دلار در حال حاضر ملاحظه مهمی نیست. وضعیت رشد دلار هنوز خطرات مهمی را در بر ندارد، اما، وقتی دادلی نسبت به «تقویت زیاد» دلار هشدار می‌دهد، منظور او چیست؟ من گمان می‌کنم که دلار هنوز برای رشد جا دارد، گر چه این رشد از چند سنت در یک دلار بیشتر نخواهد بود. نرخ‌هایی که به نظر مناسب می‌آیند را می‌توان این گونه فهرست کرد: برابری دلار به ین ژاپن در رقم ۱۲۰، یورو به دلار در رقم ۱۹/۱ و دلار امریکا به دلار کانادا در رقم ۲۰/۱.
●    این سه رقم مهم‌ترین ارقام تجارت و رقابت هستند. اگر دلار از این ارقام تجاوز کند، سود شرکت‌های امریکایی آسیب خواهد دید؛ ولی، یک موضوع مهم دیگر دیده‌بانی تورم است. رقم هدف برای تورم ۲ درصد است و رشد دلار نباید به حدی برسد که این هدف را با مشکل روبه‌رو کند. در آخرین بیانیه فدرال‌رزرو هم در مورد کاهش تورم هشدار داده شده است. در نهایت افزایش اندک قیمت‌ها و رشد بیش از اندازه دلار می‌تواند چیزی را ممکن کند که تصورش سخت است؛ خارج شدن فدرال رزرو از وضعیت اتخاذ مواضع خنثی درباره دلار.

░▒▓ جاستین لاهارت (دبیر استریت): تأثیری که آخر سال دیده می‌شود
●    تقویت دلار سوددهی شرکت‌های امریکایی را کاهش خواهد داد، اما، نه هم‌اکنون،. شرکت‌هایی که آواز دلار می‌خوانند ممکن است هم‌چنان به سرود خواندن ادامه دهند، اما، این آهنگ ممکن است در سه ماه آخر سال به گونه‌ای دیگر نواخته شود.
●    با قوی‌تر شدن اقتصاد ایالات‌متحده و جدی‌تر شدن احتمال افزایش نرخ‌های بهره توسط کمیته بازار آزاد فدرال رزرو در سال آینده و هم‌چنین، انتشار اخبار نه چندان دلگرم‌کننده از بانک مرکزی اروپا و بانک مرکزی ژاپن، دلار در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۴ روزهای بسیار خوبی را گذراند. ارز ایالات‌متحده در برابر بیشتر ارزهای عمده جهان با رشد روبه‌رو شده است.
●    اما با توجه به این‌که بیزنس با خارج در شرکت‌های امریکایی از اهمیت زیادی برخوردار است، هم‌اکنون، اهمیت نرخ برابری دلار بیشتر از هر زمانی شده است. تأثیر دلار بر درآمدهای سه ماهه سوم باید کمتر مورد توجه باشد، تا به تأثیر پذیرفتن سه ماه پایانی دقت بیشتری کنیم. برای شروع باید توجه داشت که بیشتر تقویت دلار در ماه گذشته اتفاق افتاده و از این رو، فروش خارجی که پیش‌تر ثبت شده کمتر تحت‌تأثیر تقویت دلار قرار گرفته است. در واقع، بر اساس میانگین روز به روز، دلار در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۴ تنها ۵/۱ درصد نسبت به سه ماهه دوم رشد داشته است. حتی، این رشد کم هم بلافاصله روی شرکت‌ها تأثیر نخواهد داشت.
●    محصولات بسیاری از شربت ذرت گرفته تا هواپیماهای تجاری به دلار قیمت می‌خورند. از این رو، در حالی که افزایش ارزش دلار این کالاها را در مقابل، دیگر ارزها گران‌تر خواهد کرد- مسأله‌ای که در طول زمان می‌تواند به کاهش تقاضا بینجامد- تأثیر این امر فوری نیست. جایی که قیمت‌های اجناس امریکایی با ارز محلی تعیین می‌شود، تأثیر فوری دلار قوی‌تر اغلب بالا رفتن قیمت‌ها است، اما، تقاضا در ابتدا چندان افت نمی‌کند؛ چراکه واکنش مردم به قیمت‌های بالاتر و یافتن جایگزین‌های مناسب زمان می‌برد.
●    از سوی دیگر، باید اشاره کرد که بسیاری از شرکت‌های ایالات‌متحده بخصوص شرکت‌های چندملیتی که اجناسی تولید می‌کنند که خارج از امریکا به فروش می‌رسد، از سازوکارهایی استفاده می‌کنند که از آن‌ها در برابر تقویت ارزش دلار محافظت می‌کند. این اقدامات که شامل ابزارهای قانونی ساده یا پیچیده هستند برای همیشه از تأثیر دلار قوی ممانعت به عمل نمی‌آورند، اما، تأثیرات اولیه خیز قیمت‌ها را کاهش می‌دهند.
●    پس، عجیب نیست که وقتی در آینده نزدیک درآمد سه‌ماهه سوم سال ۲۰۱۴ شرکت‌ها اعلام شد، هیچ شرکتی دلار را مسؤول عملکرد ضعیف خود نداند، اما، سرمایه‌گذاران ممکن است با تردید بیشتری به اوضاع نگاه کنند، هرچه باشد ممکن است تأثیر دلار قوی بر درآمد سه ماهه پایانی سال متفاوت باشد.

░▒▓ الیستر بول (گزارشگر بلومبرگ): تقویت دلار، تهدید رشد
●    تقویت بیش از حد دلار می‌تواند تلاش‌های فدرال رزرو را برای افزایش رشد و هم‌چنین، افزایش تورم نقش بر آب کند. این نتیجه مواضع تازه یکی از مقام‌های فدرال رزرو است که ملاحظاتی شفاف را درباره ارز ایالات‌متحده مستقیما از نهاد بانک مرکزی مخابره می‌کند. ویلیام دادلی، رئیس فدرال رزرو نیویورک در مصاحبه‌ای با بلومبرگ گفته که «اگر دلار بیش از این تقویت شود، نرخ رشد ایالات‌متحده با پیامدهایی روبه‌رو خواهد شد».
●    شاخص آنی دلار بلومبرگ این روزها به بالاترین میزان از ژوئن سال ۲۰۱۰ رسیده که مهم‌ترین دلیل آن رسیدن اخباری مبنی بر افزایش نرخ بهره در میانه‌های سال ۲۰۱۵ از سوی فدرال رزرو بوده است. نرخ بهره از دسامبر ۲۰۰۸ نزدیک به صفر مانده و حالا احتمال افزایش آن به تقویت بیشتر دلار کمک می‌کند، اما، دادلی گفته است: «با خیز دلار ما عملکرد تجاری ضعیف‌تری خواهیم داشت. در صورت ادامه رشد دلار، صادرات کاهش و واردات افزایش خواهد یافت. اگر دلار بیش از اندازه تقویت شود، حتی، ممکن است تورم هم تحت‌فشار قرار گیرد و همه می‌دانیم که رشد تورم در شرایط فعلی برای تثبیت رشد پس از رکود ضروری است. از این رو، رسیدن به اهداف موردنظر دشوارتر می‌شود. پس، واضح است که باید این موارد را در نظر بگیریم».
●    مقام‌های فدرال رزرو عموما از اظهارنظر درباره ارزش دلار خودداری می‌کنند، ولی، دادلی تأکید می‌کند که ارز ایالات‌متحده تنها تا حدی مورد توجه فدرال رزرو بوده که حرکت در مسیر رسیدن به اهداف موردنظر بانک مرکزی امریکا یعنی، رشد قیمت‌ها و کاهش بیکاری را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. «آشکار است که با رشد دلار تناسب سیاست پولی در جهت نیل به اهداف بلندمدت به هم خواهد خورد». نرخ هدف تورم ۲ درصد است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بیشتر مقام‌های بانک مرکزی ایالات‌متحده از افزایش نرخ بهره در سال آینده حمایت می‌کنند؛ بنا بر این، در زمانی که قرار است نرخ بهره از صفر فاصله بگیرد، نه تنها نرخ تورم باید در وضعیت خوبی باشد، بلکه ارزش واقعی دلار هم باید متناسب باشد.

░▒▓ لوئیس وودهیل (سرمایه دار و نویسنده فوربس): دلار عامل تورم معکوس
●    خانم جنت یلن در نمایش مقدار و زمان افزایش نرخ بهره نقش «هملت» را بازی می‌کند. او انگار بی‌خبر است که نرخ بهره ذخایر فدرال (نرخ بهره شبانه) نسبتش را با مهم‌ترین موضوع سیاست پولی؛ یعنی، ارزش واقعی دلار از دست داده است. نرخ بهره شبانه از پایان ماه ژوئن دست نخورده، در حالی که ارزش واقعی دلار تا ۱۱ درصد (برابر سبد کالای شاخص CRB) افزایش یافته است.
●    می‌توان گفت شرایط پولی دلار از پایان ماه ژوئن «منقبض» شده است. این سیاست انقباضی باعث شده محیط پولی موجود، قیمت کالاهای خام و برنامه‌های توسعه را تحت فشار قرار دهد. نرخ بهره شبانه کنونی بی‌معنی است. هم‌چنین، همان طور که انتظار می‌رود نسبتی کاملاً مشخص بین حرکت شاخص CRB و تغییرات تورم مورد انتظار ۵ ساله وجود دارد. با افزایش ارزش دلار نرخ تورم هدف ممکن است قابل دسترس نباشد.
●    نه فقط پول ایالات‌متحده از پایان ماه ژوئن منقبض شده، بلکه در بیشتر اقتصادها همین طور است. ارزش یورو، پوند و ین در برابر شاخص CRB به ترتیب ۲۳/۴، ۲۶/۶ و ۳۹/۳ درصد رشد داشته است. تفاوت بین این ارقام و رشد ۱۱ درصدی ارزش واقعی دلار بازتاب‌دهنده افزایش ارزش برابری دلار است. با توجه به این داده‌ها، عجیب است که کسی گمان کند دلار ضعیف به نفع افزایش صادرات خواهد بود. بازارها باور دارند که دلار قوی‌تر تا حالا عامل خوبی بوده، اما، آیا داشتن مقادیر زیادی از یک چیز خوب همیشه خوب است؟ نظام مالی ما نمی‌تواند میزان زیاد تورم معکوس را تحمل کند. پس، بهترین اقدامی که قابل انجام است این است که کمیته بازار آزاد فدرال رزرو در جهت تثبیت شاخص CRB در سطح فعلی آن گام بردارد.
●    اینکه فدرال رزرو هم‌زمان با عدم تغییر نرخ هدف بهره شبانه شاهد افزایش قابل توجه ارزش دلار است، ترسناک است. درحال حاضر، دلار در حال ظاهر کردن نشانه‌هایی از تورم معکوس است و این در حالی است که نرخ بهره ذخایر فدرال دست نخورده باقی مانده است. انگار باید فریاد زد که «به جای نرخ بهره نگران ارزش واقعی دلار باشید».

░▒▓ لزلی شافر (کارشناس سی ان بی‌سی): برندگان و بازندگان دلار قوی
●    دارایی‌هایی که ممکن است از تقویت دلار سود ببرند، محدود به ایالات‌متحده نیستند. پاسکال بلانش، مسؤول ارشد سرمایه‌گذاری موسسه مدیریت دارایی Amundi که اختیار مدیریت بیش از یک تریلیون دلار را در دست دارد می‌گوید: «رشد دلار به نفع دارایی‌های اروپایی تمام خواهد شد. اروپا جایی است که شرکت‌های حاضر در آن بیش از هر جایی جهانی هستند».
●    این مسأله می‌تواند تا حدی رشد اندک اروپا را جبران کند، به ویژه در شرایطی که یورو درحال افت است. یوروی ضعیف برابر با رشد دیگر ارزها به ویژه دلار است.
●    قدرت دلار به طور خاصی بر یورو اثر گذاشته، ارزی که از ماه ژوئن بیش از ۶ درصد از ارزش خود را از دست داده است. این در حالی است که شاخص دلار در بهترین وضعیت خود از تابستان ۲۰۱۰ قرار گرفته و از ماه ژوئن با ۶ درصد رشد مواجه شده است. اقتصاددانان می‌گویند که هواداران جدید اسکناس سبز در حال نشان دادن واکنش به افزایش اعتماد به اقتصاد ایالات‌متحده هستند، به ویژه در مقایسه با اقتصادهای کمتر شکوفایی مانند ژاپن، اروپا و چین.
●    اما قاره کهن هم می‌تواند نفع ببرد. برخی کارشناسان انتظار دارند که دارایی‌های آسیایی نیز با رشد دلار سود ببرند. «سیتی‌گروپ» در آخرین گزارش خود آورده که دلار قوی‌تر به معنای رشد قوی‌تر اقتصاد امریکا است، در حالی که تولید ناخالص جهان پیوسته در حال کاهش بوده است. بر اساس این گزارش مهم‌ترین ذینفع رشد قوی اقتصاد امریکا، آسیا است که در میان بازارهای نوظهور جایگاه ویژه‌ای دارد. تقویت دلار امریکا به طور سنتی عاملی منفی برای بازارهای در حال ظهور در نظر گرفته می‌شود، اما، سیتی‌گروپ متذکر می‌شود که در حال حاضر کشورهای کمتری ارز خود را به دلار میخکوب کرده‌اند. به علاوه، بخش خصوصی بازارهای نوظهور بیش از هر زمانی جهانی شده است.
●    با این همه، باید توجه داشت که تمام بازارهای نوظهور هم از تقویت ارز ایالات‌متحده نفع نخواهند برد، چراکه کاهش قیمت کالاهای خام که همگی تحت‌فشار دلار هستند می‌تواند برای برخی بازارها گران تمام شود. در گزارش سیتی‌گروپ می‌خوانیم که «تقویت دلار مخالف میل صادرکنندگان کالاهای خام و موافق واردکنندگان این کالاها عمل خواهد کرد. به این ترتیب، تقویت دلار امریکا به ضرر اروپا، غرب آسیا، افریقا و امریکای لاتین و به نفع آسیا خواهد بود». (در مورد نفع و ضرر اروپا به تفاوت بازار دارایی و اقتصاد توجه کنید)
●    اما آیا در این میان بازارهای سهام امریکا از قافله عقب خواهند ماند؟ رشد دلار ممکن است بازارهای سهام ایالات‌متحده را دچار تنش کند. بانک بارکلیز در آخرین گزارش خود اشاره می‌کند که عملکرد عالی بازار S&P ۵۰۰ از سال ۲۰۰۹ به دلیل ضعف دلار بوده است. این بازار از پایان سال ۲۰۰۹، ۸۰ درصد رشد را تجربه کرده است.
●    در گزارش بارکلیز آمده است: «سیاست‌های فدرال رزرو در سال‌های گذشته به تضعیف دلار منجر شد، اما، رشد را به اقتصاد این کشور بازگرداند، اما، لزوماً به این نتیجه نمی‌رسیم که رشد دلار به رشد دارایی‌های امریکا منجر خواهد شد. خروج سرمایه از بازار دارایی‌های امریکا افزایش یافته و در مقابل، خرید دارایی در دیگر کشورها افزایش یافته است بایدتأکید کرد که انتظار برای افزایش بیشتر ارزش دلار می‌تواند به سرمایه‌گذاری بیشتر از خارج در بازارهای سهام امریکا منجر شود. البته، در این میان اثر تنش‌های میان روسیه و اوکراین را بر بازار دارایی‌های اروپا نباید فراموش کرد».
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 10 مهر 1393 ساعت 09:02

چرا باید مخاطبان بی‌علاقه را رها کنیم؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از کیت اسوبودا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    چند سال پیش، تلفنی با تارا جنتایل، استراتژیست بیزنس، صحبت می‌کردم و او نکته‌ای مهم را یادآور شد: «مطمئنا مخاطبانی که مجبورید آن‌ها را متقاعد کنید تا به شما اطمینان کنند، سودی برایتان ندارند».
●    وقتی شرایط اقتصادی چندان مناسب نیست، دنبال کردن رویکرد تلاش برای متقاعد کردن دیگران به منظور جلب اطمینان آن‌ها می‌تواند ساده‌تر باشد. در این شرایط هدف شما این است که به مخاطب نشان دهید شرکت شما چه وجه تمایزی دارد و او باور کند که واقعاً نتایج مطلوب را به دست خواهد آورد.
●    اما اگر همیشه این نیاز وجود داشته باشد که دیگران را نسبت به چیزی متقاعد کنیم، یعنی، یک انرژی مبتنی بر ترس را به کار برده‌ایم. مخاطبانی که به این نوع دینامیک جذب می‌شوند، همیشه مردد هستند و بعید است وفادار بمانند. آن‌ها همیشه تلاش می‌کنند کاری کنند که شما ارزش خودتان را اثبات کنید. در عوض، با مخاطبانی مشارکت کنید که صادقانه پای میز مذاکره می‌آیند و احساس می‌کنند پیام شرکت شما و پیشنهادها و روش انجام بیزنس شما، آن‌ها را جذب می‌کند. در این‌جا سه روش را که با کمک آن‌ها می‌توانید از تلاش مداوم برای متقاعد کردن برخی مخاطبان اجتناب کرده و به سوی روابط منطقی‌تر با مخاطب پیش بروید، معرفی می‌کنیم:

░▒▓ از مقایسه کالاها و خدمات شرکت خودتان با شرکت‌های دیگر پرهیز کنید.
●    وقتی یک مخاطب وارد جلسه می‌شود و در حین مذاکره از شما می‌خواهد ارزش پیشنهادهای خود را در مقایسه با شرکتی دیگر به تصویر بکشید، بدانید که قصد دارد دینامیکی از قرار دادن سازمان شما در برابر موسسه‌ای دیگر را راه بیندازد و این پرچم قرمزی است که نشان می‌دهد این شخص صادقانه وارد مذاکره با شما نشده است.
●    اگر واکنش شما این باشد که فورا این مقایسه را انجام دهید و مخاطب را متقاعد کنید که شرکت شما بهتر است، تحت تأثیر او قرار گرفته‌اید و دقیقاً وارد این دینامیک شده‌اید. این اتفاق در مورد ایجاد وب‌سایت‌های فروش با نمودارهایی که ارزش کالاها و خدمات شما را با شرکت‌های دیگر مقایسه می‌کند، رخ می‌دهد. این وب‌سایت‌ها باید بر مزایایی که محصولات شما ارائه می‌دهند متمرکز شوند، نه این‌که با رقبا مقایسه شوند. روش پیروزی در بازی رقابت این است که بر شرکت خودتان تمرکز کنید.

░▒▓ برای تضمین بیزنستان خدمات رایگان ارائه ندهید
●    این خیلی خوب است که شرکتی بخشی از کار خود را به صورت نمونه و رایگان در اختیار مخاطب قرار دهد، اما، اگر قرار باشد این روش به الگویی دائمی تبدیل شود و مخاطب همیشه چیزهای بیشتری را به صورت رایگان طلب کند، دیگر کاربردی نخواهد داشت و این روش به سوءاستفاده مخاطب تبدیل می‌شود. این موضوع به خصوص در صنایع خدماتی رواج دارد و این انتظار به وجود می‌آید که مخاطبان خدمات رایگان متعددی دریافت کنند.

░▒▓ برای پیروزی در رقابت، از روش پایین آوردن قیمت‌ها استفاده نکنید
●    دوره رقابت به سبک فروشگاه‌های زنجیره‌ای کم‌کم به اتمام می‌رسد. این خرده‌فروشی‌ها کمپین‌هایی برای کاهش قابل‌توجه قیمت هزاران محصول خود راه‌اندازی می‌کنند و به عنوان پیشتاز فروش ارزان به شهرت رسیده‌اند. این روش در شرایط رکود اقتصادی شدید ممکن است نتیجه مثبتی در کوتاه‌مدت داشته باشد، اما، در شرایط عادی باید گفت مخاطبان بیش از هر زمان دیگری باهوش و مطلع هستند و می‌دانند کمتر هزینه کردن و دریافت خدمات ضعیف یا محصولی تقلبی، به زمان یا پولی که صرف کرده‌اند، نمی‌ارزد.
●    اگر یک مخاطب تلاش می‌کند در جنگ مناقصه، شما را در لیست شرکت‌های مورد نظر خود لحاظ کند یا تا آخرین لحظه پایین آمدن قیمت‌ها منتظر می‌ماند، باید استراتژی خود را تغییر دهید. در این صورت، شما در اصل به مخاطبانتان می‌آموزید که برندتان را با تخفیف گرفتن همراهی کنند. این یعنی، قیمت‌گذاری شرکت خودتان را زیر سؤال می‌برید و به مخاطب یاد می‌دهید که برای خرید از شما تا زمان حراجی‌ها صبر کند.
●    به جای این کار، همه جنبه‌های عملیات فروش را ارزیابی کنید، از وب‌سایت گرفته تا فرآیند اجرا و از تیم فروش تا تیم نوآوری. از خودتان بپرسید کدام روش‌های مقرون به صرفه می‌تواند این فرآیند را به بهترین شکل برای مخاطب تبدیل کند. کاری کنید که اعضای تیم کاری شما شرایطی را ایجاد کنند که مخاطب احساس کند به او اهمیت داده می‌شود.
●    در واقع، آن‌ها کاری را که شما انجام داده‌اید فراموش می‌کنند، اما، احساسی را که برای آن‌ها ایجاد می‌کنید، هرگز فراموش نمی‌کنند.
●    بزرگ‌ترین مسأله در رابطه با تلاش مداوم برای متقاعد کردن مخاطبان به انجام بیزنس با شما این است که این کار صرفاً احساس خوبی ایجاد نمی‌کند، چون نه تنها به سودآوری شما ضربه می‌زند، بلکه انرژی زیادی می‌گیرد و جذابیت کار را کم می‌کند. وقتی دینامیک مبتنی بر ترس تلاش برای متقاعد کردن مخاطبان را از بین ببرید و ارتباط با افراد درست را شروع کنید، فضای بیشتری برای همکاری با مخاطبانی را ایجاد می‌کنید که با شرکت شما کاملاً تناسب دارند. این افراد می‌توانند مخاطبان دائمی و وفادار شما باشند.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 10 مهر 1393 ساعت 08:46

کاوش در مورد نرخ منطقی ”عملکرد بانکی“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از باشگاه اقتصاددانان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    فیشر اقتصاددان معروف نرخ عملکرد بانکی را چنین تعریف می‌کند: نرخ عملکرد بانکی درصد پاداش پرداختی بر روی پول، در تاریخ معین، در یک دوره معمولاً، یک ساله است. نرخ عملکرد بانکی در واقع، هزینه‌ای است که باید برای دریافت اعتبار بپردازید. برای وام‌های گوناگون معمولاً، نرخ‌های عملکرد بانکی گوناگونی نیز وجود دارد، مانند وام سرمایه‌گذاری ثابت، وام مسکن، وام سرمایه در گردش، قروض کوتاه‌مدت یا بلندمدت دولتی و مانند آن.
●     دلیل این نرخ‌های گوناگون را باید در ماهیت نرخ‌های عملکرد بانکی جست:

- ارجحیت زمانی: مبلغ وام داده شده در واقع، پس‌اندازی است که به دلیل به «تعویق انداختن مصرف» به دست آمده است. هر اندازه که تمایل به مصرف حال پول نسبت به مصرف آینده آن بیشتر باشد، آشکار است که مبلغ بیشتری باید برای پاداش به تعویق انداختن مصرف پول پرداخت شود و از این رو، نرخ عملکرد بانکی بیشتر خواهد بود.
- ریسک نقدشوندگی: وام دادن معمولاً، به معنای مبادله پول با یک دارایی غیرپولی مانند «اوراق قرضه» یا «اسناد خزانه» است که به عنوان یک وسیله پرداخت برای کالاها و خدمات مورد پذیرش همگانی نیست. بنا بر این، اگر پیش از تاریخ سررسید، نیاز وام‌دهنده به پول بیش از موجودی او باشد، ناچار است که یا دارایی غیر پولی خود را به پول تبدیل کند، یا استقراض کند. این تبدیل دارایی غیرنقدی به وجه نقد ممکن است با دشواری، دیرکرد، و، حتی، زیان همراه باشد بنا بر این، داد و ستد یک دارایی نقدی (یعنی پول) با دارایی دیگری که از توان نقدینگی کمتری برخوردار است، ممکن است متضمن ریسک زیان باشد. از این رو، در فرآیند وام دادن تقبل این ریسک باید جبران شود و همین نرخ عملکرد بانکی را بالاتر می‌برد.
- ریسک نکول: این امکان وجود دارد که وام‌دهنده نسبت به بازپرداخت وام از سوی وام‌گیرنده مطمئن نباشد و اصل مبلغ پرداختی (وام) در حقیقت، بازپرداخت نشود و نکول شود. تقبل این ریسک نیز دلیل دیگری است برای وجود نرخ عملکرد بانکی، و میزان چنین ریسکی نیز به نوع وام پرداختی بستگی دارد.
- تورم: هرگاه افزایش سطح عمومی قیمت‌ها (تورم) در اقتصاد وجود داشته باشد، ارزش واقعی مبلغ وام تا زمان سررسید به نسبت میزان تورم کاهش خواهد یافت. بر این پایه برای جبران خطر کاهش قدرت خرید پول وام‌دهنده، وجود نرخ عملکرد بانکی ضرورت می‌یابد.

●    سؤال اصلی در یک اقتصاد مانند ایران آن است که نرخ عملکرد بانکی چگونه باید تعیین شود، آیا این نرخ باید به صورت بخشنامه‌ای توسط دولت تعیین شود، یا تعیین قیمت آن هم‌چون کالاهای دیگر به مکانیزم بازار واگذار شود. حتی، در آزادترین اقتصادهای جهان دولت‌ها از طریق روش‌هایی هم‌چون عملیات بازار باز با خرید یا فروش اوراق قرضه اقدام به اثرگذاری بر نرخ عملکرد بانکی می‌کنند. در اقتصاد ایران که برای سال‌ها نرخ عملکرد بانکی به صورت دستوری توسط دولت تعیین شده و اکنون، به طور گام به گام حرکت به سوی آزادسازی را تجربه می‌کند، سؤال اصلی آن است که نرخ عملکرد بانکی چگونه و با چه مکانیزمی باید تعیین شود. این سؤال را با برخی صاحب‌نظران و کارشناسان بازار پول کشور مطرح کرده‌ایم (فیلوجامعه‌شناسی: در سرتاسر این متن، ما اصطلاح بهره را با اصطلاح عملکرد بانکی جدا کرده‌ایم).

░▒▓ دکتر رحمت‌الله علیرحیمی: مختصات نرخ عملکرد بانکی در ایران
●    با توجه به تجربه اقتصادی ایران و دیگر کشورها، شاید بتوان گفت که نرخ عملکرد بانکی تنها شاخصی است که کلیه عوامل حقیقی اقتصاد مثل سرمایه‌گذاری، پس‌انداز، بازدهی تولید، نرخ حقیقی تبادل ارزها و سایر عوامل اسمی مثل عرضه و تقاضای پول، نرخ تورم و، حتی، عوامل غیراقتصادی مثل درجه فسادپذیری اقتصاد، عملکرد رانت‌خواری و حوزه‌های غیرشفاف و قاچاق و انواع ریسک‌ها در تعیین آن نقش دارند، اما، در اقتصاد ایران به دلیل همان نگاه پولی مسؤولان به کارکردهای اقتصاد، نرخ عملکرد بانکی را تنها با قیاس نرخ تورم بررسی و تعیین می‌کنند.
●    خصوصیت قابل توجه دیگر نرخ عملکرد بانکی در اقتصاد ایران، بازدهی متفاوت و بسیار ناهمگون آن در حوزه‌های مختلف اقتصاد مثل مسکن، تولید، خدمات، کشاورزی، بازار پول، سهام و اوراق مشارکت است که تعیین میزان آن را چه از طریق عرضه و تقاضا و چه از طریق دولت و اقتصاد دستوری با مشکلاتی مواجه کرده است.
●    بخش غیرشفاف اقتصاد ایران و حوزه قاچاق کالا و پول نیز تأثیر بسیاری بر ناکارآمدی نرخ عملکرد بانکی داشته است.
●    این مسأله که تعیین نرخ عملکرد بانکی به عهده بازار پول قرار گیرد یا توسط دولت و ازطریق اقتصاد دستوری تعیین شود، هر کدام مزایا و معایب خود را دارد.
●    اقتصاد ایران شفافیت لازم را به عنوان شرط اصلی بازار رقابت و استفاده از مکانیزم قیمت‌های تعادلی ندارد. هم‌چنین، تقاضاکنندگان پول (سرمایه‌گذاران) و عرضه‌کنندگان پول (پس‌اندازکنندگان) از لحاظ تعداد و کمیت، نامتجانس هستند. بازار عرضه‌کنندگان انبوه به عنوان توده‌های مردم که به دلیل ریسک سایر بازارها و اطلاعات ناکافی تنها بازار پول را می‌شناسند در مقابل، تقاضاکنندگان معدود برای سرمایه‌گذاری تولیدی قرار گرفته‌اند؛ هم‌چنین، بازارهای نامتجانس حوزه‌های اقتصاد و بازار ارز و امکان سرمایه‌گذاری ارزی، کارآیی تعیین نرخ عملکرد بانکی را از طریق عرضه و تقاضا کاهش داده است؛ از طرفی دولت‌ها نیز به دلیل عدم برنامه‌ریزی‌های درازمدت و ناتوانی در تجزیه و تحلیل وضعیت اقتصاد به دلیل ریسک‌ها و مسائل بین‌المللی و نیز دیدگاه‌ها و رویکردهای متفاوت، نتوانسته‌اند نرخ عملکرد بانکی معقولی را تعیین کنند. بنا بر این، همیشه در اقتصاد ایران، نرخ عملکرد بانکی هیچ‌کس را راضی نکرده است و سپرده‌گذاران از بازده منفی درآمد (با توجه به نرخ تورم) و سرمایه‌گذاران از بالا بودن نرخ عملکرد بانکی نالیده‌اند.
●     پیشنهاد اینجانب برای بهبود وضعیت اقتصاد ایران و نلغزیدن اقتصاد به حوزه ربا و حرام آن است که دولت به دلیل تأثیرگذاری همه شاخص‌ها بر نرخ عملکرد بانکی، نگاهی تازه و عزمی ملی نسبت به آن داشته باشد.
●    دولت با تعیین نرخ عملکرد بانکی معقول و، حتی، هزینه کردن برای این نرخ در کنار سازماندهی و نظارت در تخصیص منابع، هم‌زمان تلاش گسترده‌ای برای اصلاح اقتصاد آغاز کند. به عبارتی دولت باید با هدف‌گذاری نرخ عملکرد بانکی به سایر اصلاحات بپردازد.

░▒▓ دکتر احمد مجتهد: تعیین نرخ‌ها در بازار بین بانکی
●    با توجه به کاهش رشد تورم، در ماه‌های اخیر زمزمه‌هایی در زمینه کاهش دستـــوری نرخ سود تسهیلات یا سپرده‌ها از طرف برخی مقامات دولتی یا بخش خصوصی شنیده می‌شود. تردیدی وجود ندارد که کاهش نرخ تورم در یک سال اخیر اثر مثبتی بر بازار پولی و بانکی کشور داشته و موجب کاهش نوسانات نرخ سود سپرده‌ها شده است.
●    از طرف دیگر، تأکید بانک مرکزی ایران بر عدم دخالت در تعیین نرخ برای سپرده‌ها و تسهیلات بخصوص در مورد عقود مشارکتی، نشان‌دهنده تمایل مسؤولان پولی و بانکی کشور به سپردن تعیین نرخ به بازار است و بانک مرکزی در این زمینه صرفاً از طریق ساز و کار عرضه و تقاضا در بازار ایفای نقش می‌کند. رشد نقدینگی ۲۹ درصدی در چهارماهه اول سال نشان می‌دهد که به رغم عزم بانک مرکزی در جلوگیری از رشد نقدینگی که عامل اصلی رشد تورم است، نقدینگی کماکان رشد پیدا کرده است. با توجه به تلاش برای کنترل پایه پولی که از بدهی دولت و بدهی بانک‌ها تشکیل شده است، رشد پایه پولی نشان می‌دهد که بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی افزایش یافته که ناشی از کمبود شدید نقدینگی در بانک‌ها است.
●    در مقاله قبلی به این موضوع اشاره شد که نرخ عملکرد بانکی بازار بین بانکی از دی ماه گذشته تا پایان مرداد، از ۲۰ درصد به ۲۸ درصد افزایش یافته که حاکی از شدت کمبود منابع در برخی از بانک‌های کشور است؛ بانک‌هایی که حاضرند تا زمانی که نرخ‌های بین بانکی کمتر از نرخ جریمه بانک مرکزی است، که در حال حاضر ۳۴ درصد است، برای جبران کمبود نقدینگی خود و ایفای تعهدات اعتباری با نرخ‌های بالا از بازار بین بانکی استقراض کنند.
●    اما آمار بانک مرکزی در مورد رشد پایه پولی که حاکی از افزایش بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی است، به طور روشن نشان می‌دهد که بازار بین بانکی نتوانسته به طور کامل نیازهای بانک‌ها را تأمین کند؛ از این رو، بانک‌ها به ناگزیر متوسل به منــابع بانک مرکزی شده‌اند. منابع بانک‌های ایران در حال حاضر عمدتاً از طریق سپرده‌های مــردم تأمین می‌شود و افزایش نرخ سود نشان‌دهنده کمبود شدید منابع سپرده‌ای و کلا کاهش منابع در کلیه بانک‌های کشـور است؛ در نتیجه، بانک‌ها قادر به کاهش نرخ سود و نرخ تسهیلات در این شرایط نیستند.
●    به دلیل اولویت دادن بانک مرکزی به کاهش نرخ تورم، مقامات بانک مرکزی مایل به دادن خط اعتباری به بانک‌ها از طریق مکانیزم‌های معمول در سایر کشــورها از جمله تنزیل مجدد نیستند و در نتیجه، عملاً با توجه به نیاز بنگاه‌های اقتصادی به منابع مالــی و افزایش تقاضای آن‌ها، نرخ سود تسهیلات افزایش تدریجـــی پیدا کرده است و بسیاری از بانک‌ها در عملیات مشاع خود با زیان روبه‌رو هستند و کمبود نقدینگی به یک عامل موثر بازدارنده توسعه فعالیت‌های اقتصادی منجر شده است.
●    در شرایطی که دولت برنامه خروج از رکود بدون تورم را مطرح می‌کند، کاهش نرخ دستوری می‌تواند منجر به بحران کمبود نقدینگی در نظام بانکی کشور شود و از آن‌جا که بازار سرمایه نیز با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو است، دیر یا زود بنگاه‌ها را با مشکلات زیادی از جمله کاهش ظرفیت تولید یا تعطیلی روبه‌رو خواهد کرد. در این شرایط منطق صحیح اقتصادی ایجاب می‌کند به جای تعیین نرخ دستوری تسهیلات اعتباری توسط مسؤولان پولی کشور، اجازه داده شود نرخ سود بر اساس عرضه و تقاضای پول صورت گیرد. در صورت عدم توجه به این منطق اقتصادی و با پایین نگه داشتن نرخ‌ها، عملاً رکود را که ناشی از عدم تأمین نقدینگی مورد نیاز بنگاه‌های اقتصادی است تشدید می‌کنند.
●    در چنین شرایطی باید سؤال کرد که با توجه به تجربه سال‌های گذشته، آیا باید دخالت در تعیین نرخ سود سپرده‌ها و تسهیلات را که منجر به سرکوب مالی می‌شود و عاملی برای کاهش پس‌اندازها و پرداخت تسهیلات است دوباره آزمون کرد؟
●     هر چند روند کاهش تورم و انتظارات تورمی می‌تواند در آینده منجر به کاهش نرخ سود شود، ولی، تعجیل در این امر به صورت دستوری مسلما عوارض نامطلوب اقتصادی خواهد داشت. از این رو، به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود که مقامات اقتصادی کشور دست به چنین کاری بزنند و مطمئنا در آینده با کمی صبر و حوصله، روند فعلی کاهش تورم منجر به کاهش نرخ سود تسهیلات خواهد شد. البته، نباید فراموش کرد که یک عامل اصلی در رابطه با افزایش تقاضا برای تسهیلات بانکی خوش‌بینی مردم در مورد مذاکرات هسته‌ای است که چنان‌چه منجر به برداشتن تحریم‌ها یا، حتی، کاهش آن‌ها شود امکانات کشور برای فعالیت‌های اقتصادی از طریق دسترسی به منابع مالی بین‌المللی افزایش خواهد یافت.
●     در این شرایط مدیریت پولی کشور باید به صورتی باشد که از فشارهای تورمی جلوگیری کند و امکان تأمین منابع ریالی فعالیت‌های اقتصادی را برای برون‌رفت از رکود فراهم کند. فعال کردن هر چـه بیشتر بازار سرمایه و ارتباط دادن آن با بازار پول جهت تأمین مالــی فعالیت‌های اقتصــادی، ضــروری است و بانک‌ها از طریق بازار ســرمایه می‌توانند منابع بیشتری در اختیار فعالان اقتصادی قرار دهند.

░▒▓ دکتر عبدالحمید انصاری: آثار ناکارآیی در نرخ عملکرد بانکی
●    ۱- مطابق آموزه‌های علم اقتصاد، تعادل در بازار مطلوبیت طرفین عرضه و تقاضا را حداکثر می‌سازد. این مفهوم پایه‌ای در همه بازارها ازجمله بازار پول برقرار است. فراموش نکنیم که فرض ما فعلا معطوف به بازیگران حاضر در عرصه بانکداری سنتی (ربوی- رایج) جهانی است، البته، تعادل در بازار پول متأثر از سیستم بانکداری اسلامی معطوف به عقود اسلامی است. این سخن به معنای غفلت از نقایص ماهوی و شکلی نظام بانکی کشور نیست.
●    ۲- یکی از معروف‌ترین تعاریف «عملکرد بانکی» پرداخت جایزه به کسانی است که می‌پذیرند مصرف بالقوه‌های خود را به آینده موکول کنند. یعنی، از بازار تقاضا خارج شوند و درخواست مصرفی خود را که در منطق محاسباتی اقتصادی موجب افزایش قیمت‌ها به میزان قدرت پولی خود می‌شود به نفع دیگران متوقف سازند.
●    ۳- در فرمول معروف کلاسیک گفته شده که نرخ عملکرد بانکی واقعی معادل نرخ عملکرد بانکی اسمی منهای تورم است. حال چنان‌چه سیاست‌گذار پولی به هر دلیل این معادله را دستکاری کند (سرکوب مالی) عوارضی نظیر «ایجاد رانت»، «ضعف طولانی متقاضیان»، «کمبود منابع»، «عملیاتی شدن پروژه‌های فاقد توجیه اقتصادی»، «مطالبات معوق غیرجاری»، «فساد اداری»، «آرایش صورت‌های مالی» خودنمایی خواهد کرد. فعالان اقتصادی تبصره‌های تسویه نشده ۳-۱۷-۳۷-۴۳-۵۰ و ۵۱ بودجه‌های سالانه دهه‌های ۶۰ و ۷۰ را به یاد دارند.
●    ۴- برای این‌که روشن شود چرا پول در اقتصاد ما گران تمام شده به آمارهای زیر توجه کنیم:

●    - سهم هزینه‌های توزیع از کل قیمت کالا در کشور، ۳۲ درصد و در کشورهای توسعه‌یافته حدود ۹ درصد.
●    - سهم هزینه‌های حمل‌ونقل حدود ۶۲ درصد کل هزینه‌های توزیع (به دلیل پایین بودن سرعت متوسط ناوگان ترابری که حدود ۲۳ کیلومتر در ساعت است) در حالی‌که سرعت متوسط جهانی حدود ۵/۶۲ کیلومتر در ساعت است.
●    - متوسط میزان حرکت یک وسیله در جاده‌های ایران ۸۰ هزار کیلومتر در سال، در حالی‌که متوسط جهانی ۲۵۰ هزار کیلومتر است.
●    - نرخ حاشیه سود (margin) در ایران حدود ۵/۴ درصد و در کشورهای اروپایی حدود ۷۵/۱ درصد است. اشاره به موارد دیگر موجب اطاله کلام است. آیا همین مقدار نشان نمی‌دهد که عملکرد بانکی‌وری نازل عنصر اساسی گرانی است؟

●    ۵- پژوهشگران و مصلحین همواره یادآوری می‌کنند که مراقب خلط دو مفهوم «علیت» و «هم‌زمانی» باشیم، چرا که، به کرات عدم توجه به مفاهیم فوق موجب استنتاج‌های نادرست شده است. برای نمونه، پایداری و استمرار تورم از سال ۱۳۵۳ (سال اولین جهش قیمت نفت) تاکنون، در کشور ما، همه دولت‌های چپ و راست را به این نتیجه رسانیده است که باید نرخ سود بانکی را لگام بزنند. در حالی که علت تورم اساساً در کشورهای نفتی نظیر ما علت دیگری دارد که در یک کلام «ترجمه دلارهای نفتی به پول ملی» است. مجله اکونومیست (Economist) اولین‌بار در سال ۱۹۷۷ میلادی اصطلاح «بیماری هلندی» را برای این مدل وارد ادبیات اقتصادی جهان کرد.
●    ماحصل کلام: تا زمانی‌که درک درستی از علل پدیده‌ها فراهم نیاید در بر همین پاشنه می‌چرخد (مواضع تصمیم‌گیران اقتصادی دولت یازدهم را مرور کنید).

░▒▓ دکترجمشید پژویان: بهینه یابی نرخ سود بانکی
●    مسلم است که دولت نقشی در تعیین دستوری نرخ‌های سود نظام بانکی ندارد، هرچند نظام بانکی به علت دیدگاه کوتاه‌مدت سودجویی در اقتصاد، می‌تواند آثار تخریبی بر جای گذارد. ولی، به هر حال، حتی، پس از بحران بزرگ ۱۹۹۰ که به دلیل نبود قوانین و مقررات مناسب در نظام بانکی به وجود آمد و موجب قوت بانک‌های مرکزی شد، بانک‌های مرکزی فقط با ابزار سیاست‌های پولی سعی در هدایت نظام بانکی داشتند نه تعیین دستوری نرخ‌های سود سپرده‌های مختلف یا اعتبارات متفاوت. بانک‌ها مشابه یک بنگاه اقتصادی چند تولیدی که حداکثرکننده سود است عمل می‌کنند. 
●    به این صورت که انواع سپرده‌های مردم را به اعتبارات مختلف تبدیل می‌کنند. البته، یک تفاوت عمده بین یک بانک و یک بنگاه چند تولیدی مثل ایران‌خودرو وجود دارد. بنگاه چند تولیدی مالک نهاده‌های خود است، حتی، اگر بدهکار باشد و باید در تاریخ مشخصی بدهی خود را با پول بپردازد، در حالی‌که بانک مالکیت بخش اصلی نهاده‌های خود را که سپرده‌های مردم است نداشته و هر زمانی ممکن است سپرده‌گذاران برای بازپس‌گرفتن سپرده خود که اکنون، به اعتبارات مثلاً، کوتاه، متوسط و بلندمدت تبدیل شده، اقدام کنند و در صورت نیاز، تبدیل یا فروش این اعتبارات به موسسه‌های مالی دیگر یا بانک مرکزی هزینه قابل‌توجهی به دنبال خواهد داشت. در نتیجه، به سود آن‌ها است که بخشی از سپرده‌ها را به صورت ذخیره نگه‌دارند و تبدیل به اعتبار سودآور نکنند.
●    حال ما یک مدل بهینه‌یابی داریم که مقدار بهینه ذخیره ما و حجم نسبی انواع سپرده‌ها و اعتبارات را تعیین می‌کند و برای دستیابی به این مقادیر مختلف، قیمت هر یک یا نرخ‌های سودی که حداکثرکننده سود بانک است مشخص می‌شود، نه نرخ‌های دستوری بانک مرکزی یا دولت. البته، این مدل و تعیین نرخ‌های سود (یا عملکرد بانکی) به رفتار سپرده‌گذاران و متقاضیان اعتبارات و هم‌چنین، ریسک سپرده‌گذاران در درخواست تبدیل سپرده‌هایشان قبل از موعد مقرر بستگی دارد.
●    به هر حال، بانک‌ها نرخ واقعی سود را مدنظر دارند نه سود اسمی. به عبارت دیگر، نرخ تورم از متغیرهای مهم در تعیین روش قیمت‌گذاری بانک‌ها برای تولیداتشان محسوب می‌شود.

░▒▓ دکترپویا جبل‌عاملی: انعکاس واقعیت‌ها در بازار پول
●    نرخ عملکرد بانکی در واقع، همان قیمت سرمایه است و نرخ و دسترسی به سرمایه نیز امری دخیل و تأثیرگذار در تولید همه کالاها و خدمات به شمار می‌رود. از این رو، هیچ کالایی را نمی‌یابید که از اثر نرخ عملکرد بانکی، بی‌عملکرد بانکی باشد! و دقیقاً به همین خاطر است که اگر این نرخ حقیقی نباشد یا به عبارتی بر اساس واقعیت‌های بازار شکل نگرفته باشد، باعث ایجاد اختلال در کل سیستم اقتصادی خواهد شد.
●    توضیح این چرخه به قرارزیر است: تولیدکننده تنها درصورتی اقدام به تولید کالای موردنظر خود خواهد کرد که این کار برایش توجیه اقتصادی داشته باشد؛ به این معنا که با محاسبه هزینه و درآمد، درنهایت پس از عرضه تولیدات خود، سودی عایدش شود که با توجه به نرخ تورم و هم‌چنین، دیگر فرصت‌های سرمایه‌گذاری، توجیه‌پذیر باشد. یکی از اقلام تأثیرگذار در محاسبه هزینه‌ها می‌تواند همان عملکرد بانکی بانکی باشد که تولیدکننده در ازای عملکرد بانکی‌مندی از تسهیلات بانکی ملزم به پرداخت آن است. بنا بر این، با وارد شدن این فاکتور در معادله تولید، منطقی بودن یا نبودن تولید یک کالا مشخص می‌شود که به معنای نقش تعیین‌کننده بازار در پاسخ به این پرسش است که آیا تولید آن کالای به خصوص صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟ به عبارتی می‌توان گفت نرخ عملکرد بانکی با فرستادن سیگنال‌های مشخص، واقعیت بازار را به تولیدکنندگان گوشزد و هزینه فرصت کار اقتصادی را مشخص می‌کند. در این بین، اما، عده‌ای با این استدلال که در شرایط رکود، دولت با دخالت در تعیین نرخ عملکرد بانکی می‌تواند به بخش تولید کمک کند و به این ترتیب، رشد اقتصادی را شتاب بخشد، تعیین دستوری نرخ عملکرد بانکی را نه تنها مجاز که ضروری می‌داند. در پاسخ به این استدلال باید گفت در شرایطی که کشور با تورم دورقمی دست و پنجه نرم می‌کند و رکود بر اقتصاد سایه افکنده، وظیفه و تکلیف بانک مرکزی بسیار روشن و مشخص است و نیازی به طرح این دوراهی‌ها نیست؛ تنها کافی است تورم مهار شود، در آن صورت رکود و معضل بیکاری و مشکلات صنایع تولیدی نیز حل خواهد شد و از این رو، ضرورت دخالت دولت در نرخ عملکرد بانکی منتفی است، اما، جالب آن است که دولت نه تنها در این شرایط رویه دستوری تعیین نرخ عملکرد بانکی را در پیش گرفت، بلکه عدد این نرخ نیز فاصله زیادی با واقعیت‌های جاری حاکم بر اقتصاد داشت؛ چراکه در شرایط وجود تورم دورقمی باید با هدف کاهش تقاضای نقدینگی، نرخ عملکرد بانکی را بیش از تورم در نظر گرفت، نکته‌ای که در تعیین نرخ عملکرد بانکی لحاظ نشده است.
●    پس، قطعاً یکی از راه‌حل‌های خروج کشور از بحران‌های مالی و نابسامانی‌های پولی و بانکی موجود، پذیرفتن این نکته است که نرخ عملکرد بانکی، صرفاً قراردادی است میان سپرده‌گذار و سیستم بانکی و بانک مرکزی تنها در ارتباطاتش با بانک‌ها و از طریق سیاست‌گذاری‌های کلان است که می‌تواند اعمال نظر کند.

░▒▓ دکترکامران ندری: کنترل غیر مستقیم نرخ عملکرد بانکی
●    عملکرد بانکی بانکی در سطح خرد، هم به عملکرد بانکی‌ای گفته می‌شود که بانک در قبال اعطای تسهیلات از مشتریانش دریافت می‌کند، و هم سودی است که بانک به سپرده‌گذاران در ازای سپردن سرمایه‌شان نزد بانک می‌پردازد.
●    اما نوعی دیگر از عملکرد بانکی بانکی وجود دارد که در سطح مبادلات کلان بین بانکی و به اصطلاح در سطح عمده‌فروشی تعریف می‌شود. این نرخ در حقیقت، قیمت تأمین منابع برای بانک‌هایی است که با کسری مواجه‌اند و در جایی به نام بازار بین بانکی ردوبدل می‌شود؛ بازیگران این عرصه بانک‌هایی هستند که با مازاد و کسری نقدینگی مواجه شده‌اند.
●    نرخ این عملکرد بانکی در بازارهای بین بانکی شکل می‌گیرد و این دقیقاً همان مکانی است که بانک‌های مرکزی در کشورهای توسعه یافته، از مجرای آن و از طریق عرضه منابع خود به این فضا یا این‌که با جمع‌آوری منابع از بازار، نرخ عملکرد بانکی را در سطح خرده‌فروشی تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.
●    این روش، شیوه متداولی است که از سه دهه پیش تا به امروز توسط دولت‌ها برای اعمال سیاست‌های پولی به کار گرفته شده است و تقریباً، می‌توان گفت که هیچ بانکی در دنیا به طور مستقیم نرخ عملکرد بانکی را در فضای خرد تعیین نمی‌کند، بلکه با اثر مستقیم بر بازارهای بین بانکی، به صورت غیرمستقیم بر نرخ عملکرد بانکی بانکی اثر می‌گذارد. حصول نتایج مثبت در کشورهایی که در مهار تورم موفق بوده‌اند، مهر تأییدی است بر کارآیی و سودمندی این سیاست.
●    از این‌رو، از زمانی که بانک‌های مرکزی کشورها، اثرات مثبت این سیاست پولی را بر کنترل نرخ تورم به روشنی درک کرده‌اند، این سیاست را در کنار روش‌های تکمیلی دیگر که باتوجه به ساختار اقتصادی خاص کشورشان در نظر گرفته می‌شود، در پیش گرفته‌اند.
●    در کشور ما نیز، اگر چه در پایان تمام روزهای کاری این بده‌بستان در فضای بین بانکی شکل می‌گیرد، اما، این اتفاق به صورت ساختارمند و براساس قواعد و قوانین مشخص و مدون صورت نمی‌گیرد و در قالب سیاست‌های پولی تعریف نشده است. این درحالی است که بانک مرکزی شیوه سنتی کنترل پایه پولی را به عنوان اساسی‌ترین روش برای اعمال سیاست‌های پولی خود در کشور در نظر گرفته است.
●    در باب این‌که آیا این شیوه با قواعد بانکداری اسلامی سازگار است یا این‌که منافات دارد باید گفت، بانکداری اسلامی بیشتر در حوزه خرد است که ورود داشته و در سطح کلان هنوز ابزار قابل قبولی ارائه نکرده است و ازآنجایی‌که بحث ربا به طور کلی، برمی‌گردد به نوع قراردادها در سطح خرد، نمی‌توان از آن‌ها در مورد قراردادهای بین بانکی استفاده کرد و چون قاعده اضطرار این اجازه را می‌دهد که در شرایطی که قوانین و ابزار شرعی متناسب وجود ندارد از دیگر قواعد موجود استفاده شود، پس، بنا بر این، به لحاظ شرعی انتقادی به اجرای سیاست مذکور وارد نیست.
●    اگر چه منع دینی برای عملی شدن سیاست پولی جدید وجود ندارد، اما، چون ساختار پولی کشور سنتی است، تغییرات نهادی در بانک مرکزی، زمینه‌ساز و پیش‌شرط اجرای سیاست‌های پولی بین بانکی از سوی بانک مرکزی است، البته، اصلاحات قانونی و تدوین مقررات جدید در راستای استقلال یافتن بانک مرکزی، بر تغییرات فوق مقدم است و تنها دراین صورت است که نظام بانکی کشور از بانک مرکزی گرفته تا کلیه بانک‌ها و موسسات مالی دولتی و خصوصی، مراوداتشان با یکدیگر و محدوده تأثیرات و نفوذشان برهم و بر فضای اقتصادی کشور اصلاح و روشن خواهد شد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 09 مهر 1393 ساعت 10:37

سندرم ”هراس از موفقیت“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از مارک مک‌گینس؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    آیا تا به حال شده است خود را در معرض موفقیت بزرگی ببینید، اما، متوجه شوید کارها درست پیش نمی‌رود؟ ابتدا احساس نگرانی می‌کنید و کوچک‌ترین چیزی شما را آزار می‌دهد. کم‌کم متوجه می‌شوید افراد قابل اعتماد دست به اشتباهات خطرناکی می‌زنند. آیا متوجه اهمیت موضوع نمی‌شوند؟ چرا تا این حد بی‌دقت هستند؟ در این شرایط به سختی می‌توان تمرکز کرد. اموری که می‌توانند شما را به موفقیت برسانند به تعویق می‌اندازید و در جلسات کاری حرف‌های غیرمنطقی می‌زنید. با خود فکر می‌کنید امروز چه اتفاقی برای من افتاده است؟ با دوستان و همکاران خود بحث و جدل می‌کنید. آن‌ها از این‌که شما به این حد حساس شده‌اید تعجب می‌کنند.
●    تمام این موارد نشانه‌های ترس از موفقیت هستند، شرایطی که بسیار خطرناک است، زیرا، اصلاًقابل پیش‌بینی نیست. شما قصد دارید موفق شوید؟ درست است؟ برای این‌که به این نقطه برسید تلاش زیادی انجام داده‌اید، پس، چرا زمانی که شرایط مهیا است با شک و تردید روبه‌رو می‌شوید؟
●    اما در فرهنگ موفقیت‌ها، به این واقعیت توجه نمی‌کنیم که موفقیت می‌تواند بسیار ترسناک باشد. عادت کرده‌ایم ترس را به عنوان دشمن در نظر بگیریم، بنا بر این، بیشترین تلاش خود را می‌کنیم تا آن را نادیده بگیریم و از ترس فرار کنیم. این یعنی، ترس در ضمیر ناخودآگاه باقی می‌ماند و خود را به صورت رفتارهای نادرست نشان می‌دهد.

░▒▓  پس، چه می‌توان کرد؟
●    گاهی اوقات تنها چیزی که باید انجام دهید پذیرفتن ترس است و این‌که قبول کنید ترسیده‌اید. این کار می‌تواند به شما کمک کند تا احساس راحت‌تری داشته باشید. سپس، به خود بگویید من اضطراب دارم که در شرایط کنونی، امری عادی است ونفس عمیق بکشید.
●    پذیرفتن ترس به شما کمک می‌کند تا بر همان چیزی که از آن ترس دارید تمرکز کنید و راهی برای مقابله با آن تهدید پیدا کنید.
●    در این‌جا سه نوع ترس از موفقیت و راه‌های مقابله با آن ارائه می‌شود:

░▒▓ ۱. ترس از مواجه نشدن با موفقیت
●    به گفته هاگ مک‌لئود، موفقیت از شکست پیچیده‌تر است. در برخی مواقع، راحت‌تر است بگوییم در یک موقعیت آشنا باقی بمانید، حتی، اگر احساس خیلی خوبی نداشته باشید، اما، رسیدن به موفقیت یعنی، وارد سرزمینی ناشناخته شدن. شما در حالی وارد این سرزمین می‌شوید که در بیرون زیر نظر و انتقاد دیگران قرار دارید و تحت فشارهای جدیدی قرار خواهید گرفت. برای این مشکل چه باید کرد؟
●    گرچه ایده موفقیت ترسناک به نظر می‌آید، اما، مواجهه با واقعیت از آن‌چه قبلاً فکر می‌کردید آسان‌تر است. اگر آن‌چنان قدرتمند باشید که بتوانید از آب‌های خروشان رد شوید و رو به جلو حرکت کنید، در زمان‌های خوب و مناسب هم می‌توانید این کار را انجام دهید. بله باید تغییرات را انجام داده و چیزهای جدیدی یاد بگیرید و شما به قدر کافی خلاق و منعطف هستید که از پس، این کار برخواهید آمد.
●    اگر شک کردید، تمام منابع مضاعفی را که موفقیت برای شما به ارمغان خواهد آورد به یاد آورید: افزایش اعتماد به نفس، شبکه‌های بزرگ‌تر و قدرتمندتر، موجودی بانکی بهتر، اعتباری بیشتر که درهای جدید را به روی شما خواهد گشود.

░▒▓ ۲. ترس از دست دادن شرافت کاری
●    افراد خلاق رابطه پیچیده‌ای با موفقیت دارند، اما، از طرف دیگر، شما موفقیت را به هر قیمتی خواهان نیستید، به خصوص به قیمت ازدست دادن شرافت کاری‌تان. چه باید کرد؟
●    اولا، باید پذیرفت که نمی‌توان همه را راضی کرد. این اصل بخشی از بهای موفقیت است. دوما، نسبت به انتخاب‌هایتان مطمئن شوید. لیستی از مواردی که آن‌ها را شرافت کاری می‌دانید و لیستی از کارهایی که اکنون، آمادگی انجام آن را ندارید، تهیه کنید. مادامی که یکی از موارد موجود در لیست شرافت کاری را انجام نداده‌اید، به خودتان در آینه نگاه کنید. حرف‌هایی را که دیگران درباره شما خواهند زند به یاد بیاورید.

░▒▓  ۳. ترس از تبدیل شدن به دیگری
●    از آن‌جا که عادت داریم افراد موفق را تحویل بگیریم و همیشه آن‌ها را به عنوان قهرمان در گوشه‌ای از ذهن خود داشته باشیم، ممکن است که بخواهیم یکی از آن‌ها باشیم و این دلهره‌آور است. شما می‌ترسید تبدیل به آدم دیگری شوید فردی که دوستان و خانواده او را نمی‌شناسند و دوست هم ندارند. این ترس در واقعیت تاحدودی درست است. بالاخره، اگر شما از خودتان و موقعیت کنونیتان راضی باشید، آیا دوست دارید تغییر کنید؟ اما، یک فرضیه نادرست نیز در این مسأله وجود دارد: این تغییر یعنی، ترک خود و تبدیل شدن به یک نفر کاملاً جدید. تغییر پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. شما هم پیچیده‌تر از این حرف‌ها هستید. چه باید کرد؟
●    به جای این‌که به از دست دادن خود قبلی فکر کنید، به چیزهایی که به دست خواهید آورد بیندیشید. شما وجوه جدیدی از شخصیت خود را کشف خواهید کرد؛ به علاوه، این‌که شما چه کسی هستید و برای جهان چه ارمغانی خواهید آورد.
●    عادت کردن به نقش جدید هیجان‌انگیز خواهد بود و هنوز می‌توانید همان فرد همیشگی برای دوستان و خانواده‌تان باشید. گذراندن وقت با ایشان مثل این می‌ماند که بعد از پوشیدن لباس‌های نو و به روز خود، سری هم به شلوار جین قدیمی و راحت خود بزنید؛ یعنی، خودتان هستید با ویژگی‌های متفاوت که برابر است با انتخاب‌های بیشتر و یک زندگی غنی‌تر.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 09 مهر 1393 ساعت 10:28

کارنامه‌ای برای داوود میرباقری/بخش اول

فرستادن به ایمیل چاپ

تسنیم؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    روایت معتبری هست که می‌گویند داود میرباقری، بعد از چند ماه فیلمبرداری «مختارنامه»، به تصمیم جدیدی در زندگی‌اش رسید: خانه‌ای در همان حوالی محل فیلمبرداری گرفت و خانواده‌اش را با خود به آن‌جا برد تا دیگر همه وجودش برای «مختارنامه» باشد. بعد از ۱۰ سال «مختارنامه» به تلویزیون ایران آمد و آن چیزی که بیشتر از همه چیز ایرانی‌های نشسته پای تلویزیون را میخکوب می‌کرد، عظمت یک مجموعه نمایشی پخش شده از تلویزیون ایران بود. ۴۰ فیلم سینمایی درجه یک هر هفته از تلویزیون ایران پخش شد.
●    حافظه مشترک ملت‌ها در دوران جدید با مجموعه‌ای از آثار رسانه‌ای معمولاً، تصویری شکل می‌گیرد و آدمی به نام «داوود میرباقری» می‌تواند ادعا کند که بخش مهمی از حافظه جمعی ملت ایران را، با سریال‌هایش ساخته است. کمی‌دورتر از فضای پرحاشیه و پرتنش همه این سال‌های سینما و تلویزیون، میرباقری این روزها مشغول فکر کردن به سریال جدیدش است، در حالی که عمیقا معتقد است دیگر وقت و حوصله‌ای ندارد که صرف فیلم ساختن برای یک عده محدود از جامعه ایرانی که شاید پرنفوذتر و البته، تحریک‌پذیرتر باشد کند: «مسیرم را خیلی وقت است پیدا کرده‌ام».
***
●    فاصله زیادی میان آن‌چه میرباقری فکر می‌کند و آن‌چه از او در تلویزیون و سینما می‌بینیم نیست. این، حتی، بدون دو ساعت بحث و گفتگو با او هم قابل‌حدس است، همان طور که فاصله زیادی میان آرمان‌های نه چندان رویایی و دلنشین او با وضعیت امروز جامعه ایرانی نیست. میرباقری سال‌ها دویده است و کار کرده است و امروز حق دارد، پایش را روی پایش بیندازد و بگوید: زیاد هم برایم اهمیتی ندارد که مرا محافظه‌کار بخوانند که چه کسی می‌داند که سر «شاهگوش» چه اتفاقاتی افتاد و کوتاه نیامدم.
***
●    در انتهای سؤالات وقتی بحث به جاهای داغی رسید میرباقری وعده نمایش یک بخش کامل از ایده‌هایش را در سریالی به نام «ماهتی تی» داد و خواست که کمی صبر کنیم. یک سال دیگر روبروی او بنشینیم و از «آرمانشهر» ذهنی یا عینی او بپرسیم. «آرمانشهری» که تا به حال در دنیای میرباقری امکان تحقق نیافته است. در حکومت مختار نهایتا به قلعه کاخ حکومتی او منحصر شد و مرگی دردناک در کوچه‌های شهر و در «شاهگوش» به شک خفته به همسر آینده‌اش ختم شد و دست نیافتن به عدالت. این «آرمانشهر زمینی» می‌تواند تحقق پیدا کند؟
***
●    میرباقری روبروی سؤالات ما نشست و نتیجه‌اش شد این دو ساعت گفتگو. در اوایل بحث رسول نجفیان و امین زندگانی به بحث ما اضافه شدند و گفتگو به بحث درباره وضعیت فرهنگ، اجتماع و سینمای ایرانی در دوران جدید کشیده شد. بخش ابتدایی گفتگو فقط با میرباقری است. بقیه گفتگو هم به تناوب منتشر خواهد شد.
***

░▒▓ تسنیم: آقای رسول جعفریان نقل قول جالبی در مورد شما دارند که دوست دارم گفتگو را با آن شروع کنیم. جعفریان در جایی می‌نویسد: میرباقری یک فیلمساز انقلابی است که تفکر سوسیالیستی مذهبی دارد. چیزی که به نظر می‌رسد اساس آن را از دکتر شریعتی گرفته است. بحث در باب ابعاد مختلف فیلم‌سازی شما و خود آثار شما در تمام این سال‌ها در فضای رسانه‌ای ایران جاری بوده است. آثاری که برخلاف نمونه‌های مشابه، هر کدام تبدیل به یک اتفاق اجتماعی بین عموم مردم شده‌اند. دوست دارم گفتگو را با درنظر گرفتن همین جمله روی محوری به نام «نقد اجتماعی» در آثار شما بویژه اثر متاخرتان «شاهگوش» جلو ببریم.
●    «نقد اجتماعی» با نگاه سوسیالیستی در تاریخ اندیشه معمولاً، با دو رویکرد جاری بوده است. اول این‌که عده‌ای از متفکران و هنرمندان و نظریه پردازان عامل اصلی در نقد اجتماعی را «اقتصاد» یا «سیاست» می‌دانند و به حاکمیت جامعه از آن جهت که حاکمیت یک ساختار اجتماعی را رقم می‌زند توجه دارند. عده‌ای هم نه و بویژه در دوران متاخر و قرن بیستم، فرهنگ را عامل اصلی بحران‌های اجتماعی می‌دانند. من نمی‌دانم که این مسأله چه قدر خودآگاه و چه قدرناخودآگاه است، اما، به نظر می‌رسد که شما به شکل دوم گرایش دارید یعنی، مهم‌ترین عاملی را که در نقد اجتماعی به سراغش می‌روید و قصد دارید آن را به چالش بکشید، فرهنگ عامه یا فرهنگ عمومی است، لااقل در «شاهگوش» که این مسأله مشهود است. شما نه با ساختار در می‌افتید و نه به سراغ نقد سیاست‌های کلان جامعه می‌روید. خود این اتفاق تبعاتی را به دنبال دارد، اما، فکر می‌کنم اول سر همین و چرایی انتخاب این رویکرد برای رفتن به سراغ جامعه صحبت کنیم.
●    این مقدمه‌ای که شما فرمودید هم من را خوشحال کرد هم غافلگیرم کرد. دوستانی که برای سؤال کردن می‌آیند رویکردشان بیشتر مسائل حاشیه‌ای و مسائلی است که به زعم خودشان مخاطب دارد و مثلاً، بیشتر جذابیت‌های رسانه‌ای دارد. شما منظری را شروع کردید که خیلی عمیق است و خیلی راجع به آن حرف می‌توان زد و این باعث خوشحالی من است که به بهانه مجموعه‌ای مثل «شاهگوش» این بحث‌ها مطرح شود. ما «شاهگوش» را برای مردم و برای درک و شعور و فرهنگی که الآن با آن سرو کار داریم، ساختیم و به این امید این کار را کردیم که بتوانیم بعضی از مفاهیم ذهنی خودمان را تا حدودی به زبان هنر، برای اجتماعی که امروز داریم در آن زندگی می‌کنیم، ترجمه بکنیم.
●    بنا بر این، صحبت درباره این رویکرد و این نگاهی که گفتید برای خود من هم خیلی جذاب است و خیلی به وجد و هیجان می‌آیم که کسانی هستند که این‌گونه عمیق، تحلیل و واکاوی می‌کنند و از لایه‌های ظاهری یک کار عبور می‌کنند و نسبت یک کار هنری را با شرایط فرهنگی جامعه درنظر می‌گیرند و متوجه هستند که چرا یک کار هنری این لحن بخصوص را انتخاب می‌کند و چرا با هم‌چنین، ساختاری حرف‌های خود را بیان می‌کند. همه این‌ها باعث خوشحالی من است و مایه مباهات است که کسانی از اهالی رسانه هم پیدا می‌شوند که از لایه‌های ظاهری معنا عبور می‌کنند و مسأله دارند برای بحث و سؤال می‌کنند و می‌خواهند بدانند. این روحیه جست و جوگر برای من همیشه جذاب بوده و هست، خود من هم در یک مسیر طولانی در زندگی هنری همین روحیه را داشتم یعنی، اگر مسیر کارهای من را نگاه کنید این روح جست و جوگرانه را در آن به صورت واضحی می‌توانید ببینید.
●    اما در مورد سؤالی که مطرح کردید، اول این‌که درباره آن نقل قولی که از آقای جعفریان آوردید من چیزی نمی‌گویم، به هرحال ایشان نظر خودشان را گفته‌اند، چیزی که برای من هم محترم است. آقای جعفریان را من می‌شناسم، ایشان هم من را می‌شناسند، البته، نه آن قدر که با هم بحث کرده باشیم و ایشان متوجه همه ابعاد پنهان فکری من شده باشند. ولی، ایشان در هر صورت صاحب‌نظر هستند و اظهار نظری کرده‌اند که طبعا این اظهار نظر لازمه‌اش این نیست که حتماً با من بحث کرده باشند و من را دقیق بشناسند. کارهای من معرف شخصیت فکری من است و ایشان هم احتمالاً، به اعتبار و اتکای به همان کارها دریافتشان از آن‌چه که من فکر می‌کنم و می‌اندیشم این بوده است.
●    فرهنگ را مهم‌ترین مسأله جوامع بشری می‌دانم
●    اما درباره سؤال، بله، من فرهنگ را مهم‌ترین مسأله جوامع بشری می‌دانم. تمام معضلات و بحران‌های اجتماعی و، حتی، سیاسی و اقتصادی ناشی از همین مشکلات فرهنگی است. یک جامعه، اگر به لحاظ فرهنگی به اعتدال و شرایط قابل قبول رسیده باشد طبعا بلد است با اقتصاد، سیاست و با مشکلات پیرامون خودش به یک تعامل و راه حل برسد. همه چالش‌ها در زندگی از همین نقطه آغاز می‌شود. ما وقتی «مسأله» پیدا می‌کنیم که درک ناقصی از محیط پیرامون خودمان داریم و مقوله فکر به هر تقدیر به فرهنگ مربوط می‌شود یعنی، شما چه بخواهید یا نه چیزی که شاکله شخصیت افراد، مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر فرد را می‌سازد فرهنگ و باورهای فرهنگی است. این است که من واقعاً بر این باور هستم و شما هم غلط فکر نکردید یعنی، اگر علامت‌هایی را درکار دیدید که شما را به این سمت و سو برده و به چنین تحلیلی رسانده است خیلی باعث امیدواری است چون فکر من همین است و کارم بر این مسأله استوار است که ما نمی‌توانیم از وضعیت موجودی که به نظر خودمان نامطلوب است عبور کنیم مگر این‌که به لحاظ فرهنگی به وضعیت قابل قبول و استانداردی به قول امروزی‌ها برسیم که بتواند ما را آرام کند و به یک زندگی شرافتمندانه و سعادت‌مندانه برساند.

░▒▓ تسنیم: آقای میرباقری این بحث در جای خود درست، این‌که اهمیت فرهنگ قابل مقایسه با ابعاد دیگر زندگی نیست، اما، بحث اصلاًاین نیست که اهمیت فرهنگ را در نسبت سیاست یا اقتصاد مقایسه کنیم. مسأله ما انحصار نقد در فرهنگ عامه است. من، حتی، معتقدم در «آدم برفی» هم این اتفاق می‌افتد. یعنی، ما با انحصار نقد شما در فرهنگ عامه مواجهیم و بی‌اعتنایی به ساختارها و سیاست و، حتی، اقتصاد. مارکسیست‌های قدیم، نقد جامعه را در اقتصاد منحصر می‌کردند و حالا هم با انحصار نقد در فرهنگ مواجهیم.
●    این انحصار نقدهایی را به دنبال دارد. مثلاً، این‌که خیلی‌ها در این سال‌ها به این معتقد شده‌اند که آقای میرباقری آدمی حاشیه گریز است و نمی‌خواهد وارد سیاست شود، می‌ترسد وارد فضاهای سیاسی بشود یا این‌که خیلی‌ها سؤال دارند که چرا آقای میرباقری عامل اقتصاد و جنگ همیشگی فقر و غنا را نمی‌بیند. مثال مصداقی می‌زنم. شما در «شاهگوش» آدم‌هایی را نشان می‌دهید که چون دچار مشکل فرهنگی و بینشی هستند دچار اشتباه می‌شوند. چرا این دیده نمی‌شود که مثلاً، اگر آن آدم مشکل اقتصادی نداشت دچار این قانون‌گریزی و بی‌وجدانی نمی‌شد یا این‌که اگر قوانین بوروکراتیک این‌قدر ناقص نبود، آدم‌های ایرانی این‌چنین دچار قانون‌گریزی نمی‌شدند. این تحلیل انحصار نقد در فرهنگ عامه کمی تحلیل ما از شرایط را ناقص نمی‌کند؟
●    اشاره کردید که مارکسیست‌ها چه طور به دنیا نگاه می‌کردند و نتیجه و تبعات آن را هم دیدیم و آن‌چه که امروز به طور یقین می‌بینیم یا حداقل برای من اینجور است این است که آن تفکر شکست خورده است. ادعایی کرد، اما، نتوانست بشریت را نجات بدهد و اتفاقاً مشکلش برمی‌گشت به نوع نگاه و بی‌توجهی‌اش به ساختار فرهنگی. نمی‌خواهم وارد این بحث مفصل شوم فقط چون اشاره کردید گفتم توضیح دهم که اتفاقاً مارکسیسم هم از همین ندیدن فرهنگ ضربه خورد.
●    حالا من کاری به آن‌ها ندارم. در مورد سؤالی که می‌گویید چرا تمرکز من روی فرهنگ است، واقعیت این‌که فکر می‌کنم این مسأله شما به جایگاه هنر مربوط است و به این‌که اصلاًما چرا کار هنری می‌کنیم؟ هنرمند هنگامی که به یک دریافت می‌رسد دوست دارد که آن دریافت را با طیف وسیعی از مخاطبان درمیان بگذارد و طبیعی است که دلش نمی‌خواهد به دست خودش، طیف نگاه و آدم‌هایش را محدود نکند.
●    سیاست و اقتصاد یک طرف ماجرا هستند و مردم طرف دیگر، من طرفم را انتخاب کرده‌ام
●    درست است، من اگر کاری انجام می‌دهم، روی فرهنگ عامه متمرکز می‌شوم و دلیلش هم ساده است چون عامه مردم دارند این‌گونه زندگی می‌کنند و من قرار است با عامه مردم صحبت کنم، این فلسفه من از کار هنری است. شما اگر همین امروز بخواهید اجتماع را طبقه‌بندی کرده و جامعه را آنالیز بکنید، مردم یک طرف ماجرا هستند و یک طیف بخصوصی که بخشی از سیاسیون یا اقتصادیون جامعه هستند طرف دیگر. مردم دارند زندگی خودشان را می‌کنند و کاری به این حرف‌ها ندارند و تعبیر و اعتقاد من این است که هر هنرمندی که بتواند با مردم و با زبان مردم کار کند و حرف بزند به ایده‌آل رسیده است.
●    من سؤال شما را به این تعبیر می‌کنم که چرا من کارهایم را جوری می‌سازم که مورد توجه مردم واقع بشود و این‌که من چرا فقط مردم را درنظر می‌گیرم؟ خوب جوابش واضح است، من این کارها را برای مخاطب انجام می‌دهم و دوست دارم مخاطب در دریافت‌های من سهیم باشد و امیدوار باشم که آن‌چه من دارم به آن می‌رسم مخاطب هم ذره ذره با من همراهی کند و اگر این به صورت جریان‌های قدرتمند در جامعه شیوع پیدا بکند خوب ما هم از این وضعیت به وضعیت بهتری خواهیم رسید. این ذات یک کار هنری است، من هیچ وقت برایم قابل درک نیست که برای یک عده خاص و محدود جامعه کار کنم و جوری کار کنم که فقط آن‌ها بتوانند ببینند و از آن لذت ببرند، این برای من هیچ لذتی ندارد، بلکه لذت من زمانی است که ببینم مردم از آن استقبال می‌کنند و با آن ارتباط برقرارمی‌کنند و واکنش نشان می‌دهند.

░▒▓ تسنیم: متوجه شدم و فکر می‌کنم که استدلال موجهی هم باشد، اما، به همان ترتیب فکر می‌کنم باز هم ابهاماتی باقی می‌ماند، شما می‌گویید که قرار است اثری که به دست شما تولید می‌شود منحصراً برای مردم باشد و به وجود آوردن انگیزش در آن‌ها و نه تحریک بخش خاصی از سیاسیون و اقتصادیون جامعه. بیاید به «شاهگوش» برگردیم. ما در این مجموعه، با یک کلانتری مواجهیم، جایی که در داستان شما بخش مهمی از مشکلات همان «مردمی» که می‌گویید اتفاقا دقیقاً در همان‌جا، در سیر بوروکراتیک، برخورد مدیریتی و غیرقابل‌انعطاف و فسادهای غیرقابل انکار در مواردی شبیه آن‌جا که نمونه خارجی هم می‌تواند داشته باشد، رقم می‌خورد. البته، کلانتری «شاهگوش» شکل تلطیف‌شده و نرمی از واقعیت این نمونه از برخی کلانتری‌ها هم بود. من وقتی «شاهگوش» را نگاه می‌کنم این سؤال برایم پیش می‌آید که چرا آقای میرباقری وارد نقد صریح و رادیکال این رفتار نشده است که همین رفتار ولو در تراز خاص خود برای مردم مشکلات عدیده‌ای به وجود آورده است و خود این رفتار موجب شکل‌گیری فرهنگ فرض کنید رشوه‌گیری و قانون‌گریزی و تعمیم آن به هرجای دیگری چه به حق و چه به ناحق شده است. حتی، در مواردی از واقعیت هم فراتر می‌رود و یک بدبینی هم نسبت به همه جا ایجاد می‌کند. چیزی که البته، از جانب همین مدیریتِ البته، خیلی کلانِ نیروی انتظامی به شدت مورد انتقاد است و در مواجهه با آن سخن از بازرسی‌ها به طور جدی هم زده می‌شود.
●    ببینید، بگذارید صریح بگویم، این‌که ما به صورت مستقیم بخواهیم معضلات و مشکلات جامعه را در هر بعدی مبنای کار قرار بدهیم و آن‌ها را به شکل واضح و عریان نشان دهیم مورد پسند من نیست و من، حتی، اگر امکانش را داشته باشم هیچ وقت این‌کار را نمی‌کنم. این رویکرد اصلاًبه احتیاط من و به این‌که می‌خواهم پرهیز بکنم از یک سری از مشکلاتی که احیاناً ممکن است برای من به وجود آید، برنمی‌گردد. من اساساً به کار هنری اینجوری نگاه نمی‌کنم و این نوع کار کردن را به عنوان یک هنر قبول ندارم. من می‌گویم هنر هرچه غیر مستقیم‌تر مواجه شود با مشکلاتی که می‌خواهد مطرح کند، موفق‌تر است. صراحت در بیان را نمی‌پسندم و این تفکری است که در من نشسته است و شاید آن را از ادبیات وام گرفته باشم. چون بالاخره، من از نمایش وارد این عرصه شده‌ام و از لحاظ نگاه ادبی ارتباط عمیق‌تری با مسائل دارم. نمی‌پسندم و معتقدم که در طول تاریخ هنرمندان ما همیشه با این زبان با مخاطب صحبت کرده‌اند و خیلی هم موفق بوده‌اند. زبان خاصی است و تعریف خاص خود را هم دارد. تأثیری هم ندارد، این‌که بخواهید مستقیم به مسأله‌ای بپردازید و پیرامون آن مسأله شعار بدهید. تأثیرش زود گذر است، ولی، اگر با زبان کنایه صحبت کنید هم فضا را عمیق‌تر می‌کنید، و هم کار هنری ماندگارتر خواهد شد؛ لذا، پاسخ من به این سؤال که چرا به صورت غیر مستقیم مسأله را در «آدم برفی» طرح می‌کنم و در «شاهگوش» مستقیم و صریح با مسائلی که شما گفتید مواجه نمی‌شوم به سلیقه هنری من برمی‌گردد، نه به احتیاط‌هایی که می‌کنم که در این جامعه فیلم بسازم.
●    تسنیم: آقای میرباقری، در نقدهایی که به شیوه کاری شما می‌شود به محافظه‌کاری و احتیاط‌های شما هم معمولاً، اشاره‌هایی می‌شود.
●    من اصلاًآدم احتیاط‌های اینجوری نیستم، شما خبر ندارید که سر همین «شاه گوش» چه بلاهایی به سر من آمده است، من اگر می‌خواستم احتیاط کنم خوب آن را پیش بینی می‌کردم و یک‌جوری می‌گفتم که این مشکلات برایم به وجود نیاید. حالا هم قصد ندارم که آن مشکلات را رسانه‌ای کنم، اما، به هرحال کم هم غرامت نداده‌ام بابت این‌که شاهگوش را ساختم و چه قدر از ناحیه آن‌هایی که مورد نقد قرار گرفتند تحت فشار قرار گرفتم و چه برخوردهایی صورت گرفت. پس، قطعاً این نیست و این برمی‌گردد به این‌که شما یک اعتقادی دارید نسبت به یک ساختار هنری و بیان هنری و یک سلیقه‌ای دارید که با آن سلیقه حرف می‌زنید و اگر نگاه کنید در همه کارهای من این زبان کنایه است و اصولا برای هنر این شأن را قایلم و به همین دلیل وقتی کارهایم را می‌بیند یک ظاهر و یک باطنی دارد. شاید اگر بخواهم از نگاه مذهبی هم بیان کنم در قرآن هم بطن‌های زیادی وجود دارد که انسان‌ها به فراخور درک و شعورشان می‌توانند از آن بهره بگیرند. یک اثر هنری باید چنین ویژگی داشته باشد یعنی، طوری بیان شود که این ویژگی را پیدا کند و بتوانند آدم‌های مختلف با نگاه‌ها، تفکرات و سلیقه‌های مختلف بتوانند از آن بهره ببرند.
●    حالا اگر به شاهگوش برگردیم در این شاهگوش کلانتری برای من معنا داشته است، اصلاًاسم «اسد خفته» هم برای من معنا داشته است و من همه تلاشم را کردم که در هر وجهی از کارم چیزی برای کشف کردن در آن وجود داشته باشد. عیبی هم ندارد که همه آن را تماشاگر نگیرد، اگرعده‌ای هم پیدا شوند و به این فکر کنند که چرا اسم این شخصیت «اسد خفته» است برای من بس است.
●    بحث‌های فرهنگ اجتماعی را باید با زبان آبرومند مطرح کرد نه با عصبیت
●    این ویژگی کار هنری است به زعم من که باید این خصوصیات را داشته باشد که بشود به آن نام اثر هنری را داد. این البته، یک مورد است و اگر قرار باشد از این منظر بحث کنیم یک اثر هنری ویژگی‌های زیادی دارد که الآن من در جایگاه و شرایطی نیستم که بخواهم آن‌ها را تبیین بکنم و بگویم یک اثر هنری باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد. شاید هم یک روز این‌کار را کردم، اما، الآن ذهنم درگیر است و مشغول کار جدیدم هستم آمادگی بحث در این حوزه را ندارم، اما، به هرحال این نشانه‌ها در شاهگوش پر بوده است و به هرگوشه‌ای از آن که نگاه می‌کنیم مثلاً، می‌گوییم چرا این آدم رفت؟ چرا این اتفاق افتاد؟ که همه این‌ها برای من حرفی بوده است و امیدم داشتم که ممکن است این معانی را عده‌ای بخصوص کشف بکنند. همه مردم شاید قادر به کشف این کلید واژه‌ها در مجموعه نباشند که برای آن‌ها باید فکر دیگری کرد. سعی کردم همه این‌ها در شاهگوش باشد.

░▒▓ تسنیم: این نقد فرهنگ عمومی در سال‌های اخیر در سینمای ما معمولاً، با یک رویه خطرناک دیگر همراه بوده است. این که این نقد فرهنگ عمومی به دام چیزی به نام «تحقیر» بیفتد. چیزی که ما در سال‌های اخیر خیلی با آن مواجه بودیم. «شاهگوش»، نقدهایی صریح از فرهنگ عمومی مطرح می‌کند، اما، هیچ کس این احساس را نمی‌کند که ملیت ایرانی دارد تحقیر می‌شود در حالی که ما نمونه‌های مشابهی داریم که این اتفاق می‌افتد و مخاطب هم نهایتاً به هیچ انگیزشی برای بهبود و اصلاح نمی‌رسد. مرز این دو مسأله چگونه قابل تشخیص است و چه طور در شاهگوش این مسأله رخ نداده است و نقد اجتماعی به دام «تحقیر نیافتاده است»؟
●    وقتی من یک کار هنری را شروع می‌کنم بیشترین تمرکزم بر این است برای چه کسی می‌سازم و قرار است چه کسی کار را ببیند. شما نمی‌توانید کاری بسازید که در آن به مردم توهین کنید و انتظار داشته باشید مردم با آن ارتباط برقرار کنند، برایتان دست بزنند و کار شما را ببینند، واضح است که زبان مهربانانه و غیر توهین‌آمیز تأثیر بیشتری دارد. یعنی، اگر قرار باشد در کاری به مردم توهین کنید طبیعی است که بخش عمده‌ای از اهدافتان را از دست می‌دهید، چون قرار است مخاطب همین مردم باشند و قرار است شما فرهنگ را تغییر بدهید. این که الآن چند وقتی است که رایج شده است که با زبان عصبیت حرف می‌زنند و توهین می‌کنند برای من غیرقابل درک است. شما باید یک بحث اجتماعی را به زبان آبرومند مطرح کنید که شکل دعوا پیدا نکند تا تأثیر بگذارید، اما، اگر حرف شما شکل دعوا پیدا کند و ظاهرش کثیف و بد شود، در آن دعوا ناگزیر به حرکت شنیع و حرف بد هستید و در نتیجه، حرف‌های خوبتان را هم تحت تأثیر این حرف‌های بد قرار می‌دهید و مخاطب هم همان رفتار پرخاشگرانه شما را اصل قرار داده و حرف‌های خوبتان را هم گوش نمی‌دهد.
●    علاوه بر آن من همه کاراکترهای همه کارهایم را دوست دارم و آدم وقتی چیزی را دوست دارد و عاشق است نمی‌تواند با او بد صحبت کند، بلکه طوری حرف می‌زند که به سمت اصلاح رود، اما، اگر بخواهی بگویی من بیشتر از تو می‌فهمم زبانت زبانی می‌شود که توهین هم از آن در می‌آید. برای من همه شخصیت‌های همه فیلم‌هایم عزیز هستند و سال‌ها تجربه به من آموخته است. اگر غیر از این باشد، جوهره هنر از آن بیرون نمی‌زند و هدف هنر عقیم می‌ماند، مگر این‌که در بخش‌هایی از آن ناگزیر بودم یا این‌که در کارهای تاریخی به من تحمیل شده باشد. مثلاً، روایت یک فاجعه تاریخی که دیگر نمی‌توانستم از آن فرار کنم، چون به تأثیرات آن هم در جایگاه خودش اعتقاد داشتم، اما، معمولاً، به این نتیجه رسیده‌ام که اگر کار هنری، زبان مهربانانه و زیبا داشته باشد، تأثیر بیشتری دارد.
●    ادامه دارد...
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 08 مهر 1393 ساعت 21:52

خلسه وسط یک طوفان فرهنگی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
●    برنامه ده ساله شبکه ملی اطلاعات که بستر مستقل و امن ملی برای خدمات شبکه‌ای را تضمین می‌کند، و در فضای امن آن می‌توان به سرعت‌های بالای ارتباطات اطمینان کرد، در ابهام است، و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ضمن رویارویی آشکار با شورای عالی فضای مجازی که متولی ارشد این موضوع و موضوعات مرتبط است، تا کنون مصوبات مربوطه را اجرایی نکرده است. در حالی که دبیر شورای عالی فضای مجازی از عدم تقدیم گزارش وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در موضوع «برنامه زمان بندی و فاز بندی» پروژه به مرکز ملی فضای مجازی گلایه دارد، وزیر پاسخ می‌دهد: «برنامه زمان بندی و مدل مفهومی آماده است اما این موضوع تاکنون در اولویت برنامه های شورای عالی فضای مجازی برای ارائه از سوی وزارت ارتباطات نبوده است. ... واعظی با اشاره به اظهارات دبیر شورای عالی فضای مجازی مبنی بر تعلل این وزارتخانه برای اجرای پروژه شبکه ملی گفت: این اظهارات زیبنده ایشان نیست و باید این مباحث را با همکاران من پیگیری کنند» (عیار آنلاین، خبر شماره ۶۳۲۸۳). هنوز هم وزارت مربوطه با گذشت قریب چهار ماه از این بگو مگو، این برنامه را تقدیم نکرده است. مع الوصف، به موازات این تأخیر، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، کار گسترش پهنای باند و همچنین راه اندازی نسل‌های سه و چهار تلفن همراه را با سرعت به انجام رساند. این وزارتخانه برای این منظور، شورای عالی فضای مجازی را دور زد و این، نه تنها دولت را در مقابل «منتقدان بی سواد»، بلکه در مقابل «علما» قرار داد. به نحوی که آیت ا... ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید با اشاره به برنامه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در اجرای نسل سوم و چهارم اینترنت فرمودند: «شورای عالی فضای مجازی توضیحاتی را در این ارتباط به من دادند، و من احساس کردم که در این خصوص خطری ایجاد می‌شود که در نهایت تذکر دادم». ایشان با تاکید بر اینکه ما مخالف تکنولوژی نیستیم افزودند: «به نظر ما استفاده از تکنولوژی واجب است، زیرا وقتی مسلمانان دارای نهضت علمی و انقلابی بودند، اروپایی ها دوران قرون وسطی را طی می‌کردند؛ از این رو ما موافق تکنولوژی هستیم». این مرجع معظم تقلید ادامه دادند: «تکنولوژی غربی مانند یک آب گل آلود و غیر بهداشتی است، البته آب مایه حیات است، ولی آب گل آلود را باید تصفیه کرد؛ بنا بر این، تکنولوژی نسل سوم اینترنت هم مانند آب گل آلود باید تصفیه شود تا در اختیار مردم قرار گیرد، بنابراین این را باید گفت که آدم بی عقل مخالف تکنولوژی و پیشرفت علم است». ایشان که قبلاً به هنگام اعطای انحصاری امتیاز نسل سوم به رایتل هم واکنش نشان دادند، با بیان اینکه شتاب و عجله در اجرای نسل سوم و اینترنت پر سرعت اشتباه است، فرمودند: «در ارتباط با استفاده از این تکنولوژی اعضای شورای فضای مجازی نظراتی را دارند که این نکات باید در نشست‌هایی با مسئولان و وزیر ارتباطات مطرح شود، زیرا در غیر این صورت در آینده مشکلات بسیاری ایجاد می‌شود».
●    دغدغه بلیغ از نقش ویرانگر اینترنت و بویژه نسل‌های جدید آن در زندگی اجتماعی، منحصر به مراجع تشیع نبوده است. فی المثل، اخیراً پاپ فرانسیس نیز در سخنرانی خود خطاب به پنجاه هزار جوان آلمانی گفتند: «زندگی ما را زمان تشکیل داده است، و زمان هدیه‌ای از سوی خداوند است؛ پس، بهتر است این زمان در اقدامات مناسب و موثر مورد استفاده قرار بگیرد». پاپ فرانسیس که به طرز عجیبی یک پاپ امروزی است و از قضا عضو باشگاه طرفداران یک تیم فوتبال هم هست، و همچنین، در زمینه شیمی، فلسفه، روان شناسی، ادبیات و نهایتاً الهیات تحصیل کرده، و در رشته الهیات به اخذ درجه دکترا نایل گردیده‌اند، و به شش زبان مسلط اند، در دیدار با جوانان آلمانی، آن ها را به استفاده کمتر از اینترنت و تلویزیون دعوت کردند. ایشان معتقدند جوانان در استفاده از اینترنت زیاده روی می‌کنند. پاپ فرانسیس می‌گویند: «زندگی باید بدون اینترنت هم در جریان باشد». ایشان افزودند: «اینترنت باید به عنوان یک پیش برنده در زندگی مردم جاری باشد، نه این که به عنوان ابزاری برای چت کردن و دیدن تلویزیون مورد استفاده قرار گرفته و ما را از مسیر اصلی منحرف کند».
●    به نظر می‌رسد که دولت، و بویژه، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، باید نگرانی‌های همه جانبه از سوی کسانی که مخالفتی با فضای آزاد تبادل آگاهی ندارند، ولی از فروپاشی شیرازه جامعه نگران هستند را بیش از این جدی بگیرد.

░▒▓ برهان
●    قتل عام سال ۱۹۹۹ در دبیرستان کلمباین واقع در جفرسون کانتی ایالت کلرادو امریکا، که مایکل مور برنده اسکار، مستند آن را به تصویر کشید، یک طراحی تروریستی پیچیده ملهم از بازی‌های اینترنتی بود.
●    دو نوجوان، ساعت ها صرف اقدام به قتل‌های مجازی در بازی ویدئویی فوق العاده خشن «رستاخیز»، و انتشار فراموش نشدنی تجربه آن ها در وب سایت شخصی خودشان در EOL کردند، و در نهایت، برای آن که در عمل آن را محقق کرده باشند، قتل عام کلمباین را به راه انداختند.
●    اریک هریس و دیلن کلبولد، علاوه بر تیراندازی، حمله‌های پیچیده و به شدت برنامه ریزی شده شامل یک بمب آتش زا در فاصله چند مایلی کلمباین، برای منحرف کردن توجه آتش نشانان؛ مخزن‌های پروپان تبدیل شده به بمب که در کافه تریای دبیرستان قرار داده شده بود؛ نود و نه عدد مواد منفجره و بمب‌های جاسازی شده در اتومبیل، به انجام رساندند. آخرین نوشته‌های آن ها شامل شرح‌های مبالغه گونه اینترنتی در مورد راه‌های فرار به مکزیک، ربودن یک هواپیما در فرودگاه بین المللی دنور و کوباندن آن به یک ساختمان در شهر نیویورک بود. این دو امیدوار بودند که بعد از تنظیم مواد منفجره دست ساز در کافه تریا در شلوغ‌ترین زمان از روز، این کار منجر به کشته شدن صدها نفر از دانش آموزان شود و آنها به فراریان که در حال فرار از مدرسه هستند، شلیک کنند. سپس، هنگامی که خودروهای پلیس، آمبولانس، کامیون‌های آتش نشانی و خبرنگاران به مدرسه آمدند، بمب‌هایی را که در خودروشان کار گذاشته‌اند، باید منفجر و منجر به کشته شدن این افراد و سایر پرسنل شود. در همه این مراحل، آن ها به فکر ایجاد تصاویری به شورانگیزی «رستاخیز» بودند.
●    این واقعه نشان داد که انفجار «رسانه‌های جدید»، در زمانی اتفاق می‌افتد که هنوز بسیاری از مسائل اجتماعی مربوط به «رسانه‌های قدیمی» حل و فصل نشده است. هنوز دلواپسی‌های دیرپا در مورد تأثیر برنامه های خشونت آمیز تلویزیون و ماهواره به قوت خود باقی است، که محبوبیت رو به رشد بازی‌های رایانه‌ای خشونت آمیز مانند بازی «سرقت بزرگ خودرو»، که در آن کودکان می‌توانند عمل قتل و ضرب و شتم مرتکب شوند، قوز بالای قوز شده است.

░▒▓ یک سطح عمیق تر...
●    محیط زیست رسانه‌های جدید ژله‌ای و متغیر است، و پدر و مادرها، نهادهای تربیتی، و کارشناسان آموزشی نمی‌توانند از طریق نرم افزارهای فیلترینگ و کتاب‌های راهنما، نحو مواجهه مؤثر و پایدار با آن را بیاموزند و عمل کنند. البته کارشناسان آموزشی اکیداً توصیه می‌کنند که زمان گذران وقت فرزندان در اینترنت را محدود کنید و ابزارهای ارتباطی را در اتاق خصوصی آن ها قرار ندهید، ولی اعمال این توصیه‌ها هر روز دشوارتر می‌شود.
●    احساس ضعف، و سپس، احساس گناه و ناامیدی، پدر و مادر ها را در مقابل یک فرهنگ رسانه‌ای بی حد و حصر با منبع بی پایان از ابزارهای فن آوری جدید، مستأصل کرده است. نقش پدر و مادر مخدوش شده است. فضای رسانه‌ای شکل اقیانوس مواجی یافته است که پشت سیل بند ها متوقف نمی‌شود، و از طریق مودم ها و کابل‌های فیبر نوری، مستقیماً به اتاق خصوصی کودکان و نوجوانان بی‌دفاع شما راه می‌یابد. اینترنت به عنوان یک رسانه جدید، در میان فرهنگ کودکان رسوخ کرده در حال حاضر بسیار تجاری پدید آمده است. صنعت عظیم تبلیغات و پژوهش بازار، آماده و در انتظار است تا استراتژی‌های خود را دقیقاً جو دیجیتالی جدید همساز کند و به نوبه خود این جو را تشدید نمایند.
●    جوانان، پروتکل‌های اینترنت را درونی می‌کنند، و تعامل آن ها با رسانه‌های دیجیتال موجب ظهور مجموعه جدیدی از رفتارها، ارزش ها و انتظارات می‌شود. اخیرا، خبری آن قدر مهم شد که خود را به صفحه اول روزنامه «نیویورک تایمز» تایمز رساند: «کشف زندگی مخفی نوجوانی که به مدت پنج سال، به فروش تصاویر بدن خود در اینترنت مشغول بود». گزارش مشابهی در «واشنگتن پست» هم یک سندرم بزرگ را مستند کرد که بر اساس آن برخی از نوجوانان به هزاران وب سایت لاغری که به ترویج بی اشتهایی و رژیم‌های پر خطر می‌پردازند و روش‌های خطرناک ترغیبی را در پیش می‌گیرند که عملاً توأم با سوء استفاده گسترده از نوجوانان بود. همه این ها، در حالیست که والدین نمی‌دانند که سرعت تغییر روش‌های حمایتی و نظارتی خود را به موازات سرعت پیشرفت تکنولوژی‌های اینترنتی همگام سازند و نوجوانان در مقابل این روش‌های نو به نو، بی‌دفاع هستند (توأم با برداشت‌های آزاد از کاترین مونتگومری و صفحه کلمباین در دانشنامه عمومی).
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 08 مهر 1393 ساعت 08:13

”مرور نکات آموزشی در فعالیت سیاسی“/۱۶/فوت و فن ”مردمی ماندن“ گروه‌های سیاسی

فرستادن به ایمیل چاپ

حامدادامه مطلب... دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ طرح مبحث
●    مردم، همواره با گروه‌های سیاسی روابط متنوع و پیچیده‌ای داشته‌اند، اما، ابزارهای پیچیده برای تحلیل افکار عمومی، در نهایت، به تشکل ها اجازه می‌دهند که این روابط را مشخص و مدیریت کنند.
●    با این توان جدید، یک چالش تازه در انتظار احزاب و تشکل‌های سیاسی است: توقع مردم بالا رفته است. مردم اکنون، انتظار دارند که تشکل ها و احزاب بدانند که آن ها خواهان چه نوع روابطی هستند و در نتیجه، واکنش مناسبی نشان دهند.
●    متأسفانه، اغلب تشکل‌های سیاسی دچار نقیصه ارتباط با مردم هستند. احزابی که یک مانیتورینگ کامل رسانه‌ها ندارند، نمی‌توانند مشکلات مردم، انتظارات آنان، و دغدغه‌های اصلی ایشان را رصد نمایند و انتظارات مردم را برآورده کنند. بسیاری از تشکل ها اغلب با هواداران خود مرتبط هستند، نه با همه مردم. به تعبیر حرفه‌ای های فن لیدرشیپ، آن ها هوش منطقی ندارند، یعنی، از انواع روابطی که مردم می‌توانند با یک تشکل داشته باشند، آگاه نیستند، و نمی‌دانند چگونه این روابط را تقویت نمایند یا تغییر دهند. آن ها ممکن است در به دست آوردن داده‌های پهنانگر ساده مثل جنسیت، سن، درآمد و تحصیلات اقشار مردم خوب عمل کنند و این اطلاعات را با داده‌های انتخاباتی تطبیق دهند تا مردم را به گروه‌های آراء تقسیم بندی کنند، اما، این یک دید صنعتی نسبت به رابطه با مردم است که مردم را به چشم منابعی می‌بینند که در فرصت‌های انتخاباتی باید از آن ها بهره برداری کرد، نه افرادی که به دنبال نوع مشخصی از تعاملات سیاسی هستند، و می‌توان از آن ها برای پیشبرد سیاست یاد گرفت. گروه‌های سیاسی باید یادگیرنده باشند. با استمرار شرایط موجود، مردم از ناتوانی تشکل‌های سیاسی برای برآوردن انتظارات آن ها ناامید می‌شوند.

░▒▓ حل مبحث
●    کلید کار این است که گوش دادن به مردم و جمع آوری این نوع اطلاعات را شروع کنیم، و برای این کار، هیچ چیز بهتر از مانیتورینگ رسانه‌های پر مخاطب و سپس همه رسانه‌ها نیست. به محض این که نوع رابطه با مردم سازمان دهی شد، می‌توان این رصد را طوری مدیریت کرد که سبدی از اهداف استراتژیک ایجاد گردد.
●    برای این منظور باید قوانین نانوشته‌ای را دانست که اگر نقض شوند، رابطه با مردم را به خطر می‌اندازند. این قوانین بر مبنای انتظارات مردم هستند؛
●    مردم در درجه اول، خواهان «هویت» هستند. اگر یک گروه سیاسی بتواند این انتظار را از طریق پیوند دادن گذشته با مسائل امروز برآورده کند، مردم واکنش پر اشتیاقی نسبت به آن خواهند داشت و آن گروه نقش مهمی در زندگی آنان ایفا خواهد کرد. هر گونه شکست در برآوردن این انتظار به منزله نقض قوانین است و رابطه با مردم تخریب خواهد شد.
●    در درجه دوم، مردم خواهان ترکیب ایده آل و بهینه‌ای از جنبه‌های مختلف زندگی هستند، طوری که نسبت به قبل پیشرفت معقولی را به دست آورند. گاهی این مهندسی یعنی، وجوه مطلوب شرایط موجود را تقویت کنید؛ گاهی هم یعنی، ترکیب شرایط را طوری تغییر دهید که سطح روابط سیاسی یک رده ارتقاء یابد (توأم با اقتباس آزادHarward Business Review).
●    ادامه این مباحث را در همین پاورقی‌ها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 08 مهر 1393 ساعت 08:12

پرونده ابولا؛ اثرات اجتماعی یک ویروس

فرستادن به ایمیل چاپ

باشگاه ادامه مطلب...اقتصاددانان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀▄█▌ الکساندرا سیفرلین: خسارت ۸۰۰ میلیون دلاری یک ویروس
●    بانک جهانی تأثیر اقتصادی ابولا را بر پایه دو سناریو مورد بررسی قرار داده است. این بانک اعلام کرده است که اگر انتشار ویروس ابولا در گینه، لیبریا و سیرالئون ادامه پیدا کند، این احتمال وجود دارد که خسارات اقتصادی ناشی از آن به هشت برابر میزان فعلی افزایش یابد و ممکن است این بیماری اثرات فاجعه‌باری بر اقتصادهای از پیش شکننده این سه کشور غرب افریقا بر جای گذارد.
●    جیم یونگ کیم، رئیس بانک جهانی و مسؤول گروه مبارزه با ابولای این بانک در بیانیه‌ای اعلام کرده است: «نخستین هزینه شیوع این ویروس، جان انسان‌ها و رنج و درد ناشی از آن است که هم‌اکنون، هم تحمل آن دشوار شده است، اما، یافته‌های ما نشان می‌دهد که اگر هرچه زودتر بتوانیم از سرایت این ویروس جلوگیری کنیم و سطح ترس و بی‌اعتمادی نسبت به این وضعیت را کاهش دهیم، سریع‌تر قادر به کاهش اثرات اقتصادی آن خواهیم شد».
●    بانک جهانی در گزارش خود اعلام کرده ممکن است میزان خسارت اقتصادی ابولا بر اقتصاد این سه کشور تا پایان سال میلادی جاری به ۸۰۹ میلیون دلار بالغ شود و میزان خسارات بستگی به این خواهد داشت که ویروس چگونه مهار شود. بخش اعظم هزینه‌های اقتصادی این بیماری ریشه در آن چیزی دارد که بانک جهانی نام «رفتارهای اجتنابی» بر آن نهاده است که شامل تمایل افراد به خروج از نیروی کار برای کاهش احتمال ابتلا به ویروس است.
●    به‌منظور کاهش هزینه‌های ابولا، بانک جهانی خواستار افزایش کمک‌های خارجی به گینه، لیبریا و سیرالئون و غربالگری بیشتر و درمان بیماری شد. در گزارش بانک جهانی آمده است: «واضح است که تأمین مالی از منابع خارجی برای سه کشور اصلی مبتلا به این بیماری ضروری است و برآوردها از میزان تأثیر بیماری نشان‌دهنده آن است که هزینه‌های محدودسازی و کاهش بیماری، حتی، اگر میلیاردها دلار هم باشد در صورتی که بتواند بدترین سناریوی ممکن را نامحتمل سازد، مقرون به صرفه خواهد بود».
●    به تازگی امریکا ۳۰۰۰ نیروی نظامی و بیش از ۵۰۰ میلیون دلار از هزینه‌های دفاعی خود را به غرب افریقا اختصاص داده است تا با بیماری ابولا مبارزه شود.
●    گزارشی که به تازگی توسط موسسه ملی مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های امریکا منتشر شده است، نشان می‌دهد که خسارات ناشی از تعلل در مقابل،ه با بیماری ابولا بسیار عظیم خواهد بود.
●     بنا به برآورد این موسسه، اگر شرایط فعلی شیوع ابولا بدون تلاشی برنامه‌ریزی شده هم‌چنان ادامه یابد، شمار مبتلایان به ویروس ابولا در غرب افریقا هر ۲۰۰ روزدوبرابر می‌شود و در بدترین سناریوی ممکن، اگر مداخله‌ای صورت نگیرد، آمار مبتلایان تا تاریخ ۲۰ ژانویه به ۴/۱ میلیون نفر خواهد رسید.
●    پیش‌تر این موسسه با استفاده از ابزار جدیدی برای پیش‌بینی بیماری ابولا به این نتیجه رسیده بود که اگر شرایط فعلی بدون اقدامی بازدارنده تداوم یابد، لیبریا و سیرالئون تا ۲۰ سپتامبر حداکثر ۸۰۰۰ مورد ابولا خواهند داشت که حدود ۶۰۰۰ مورد آن مربوط به لیبریا خواهد بود.
●    این ارقام بسیار تکان‌دهنده هستند، اما، نباید فراموش کرد که آن‌ها در صورتی محقق خواهند شد که هیچ اقدامی صورت نگیرد.
●    اما، اگر بسیاری از کشورها و سازمان ملل متحد به وعده‌های خود عمل کنند، چنین اتفاقی روی نخواهد داد. این الگو هم‌چنین، نشان داده است که یک اقدام عظیم در برابر ابولا می‌تواند از شیوع آن جلوگیری کند. در سناریویی دیگر اگر ۷۰ درصد مبتلایان به ابولا در مراکز بهداشت و درمان یا واحدهای درمانی که در آن‌ها انتقال ویروس محدود می‌شود، بستری شوند، سرانجام، این بیماری تحت کنترل در خواهد آمد و ریشه‌کن خواهد شد.
●    دکتر تام فریدن، رئیس موسسه ملی مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های امریکا در یک کنفرانس خبری گفته است: «این الگو نشان می‌دهد که یک اقدام عاجل می‌تواند کمر این ویروس مهلک را بشکند. اهمیت به کار گرفتن برنامه‌های موثر به سرعت مشخص می‌شود و هشداری که این تحقیقات می‌دهند این است که هزینه تعلل بسیار عظیم خواهد بود».
●    دکتر فریدن طی این کنفرانس گفت که این ویروس بسیار سریع و متغیر است، اما، این به آن معنا نیست که غرب افریقا حتماً با بدترین سناریو مواجه خواهد شد. وی افزود: «اگر تعداد کافی از مبتلایان به درستی قرنطینه شوند، این بیماری همه‌گیر ریشه کن خواهد شد... حتی، در بدترین سناریوها هم اگر سریع عمل کنیم، می‌توانیم روند داستان را عوض کنیم. من باور ندارم که بدترین سناریو به وقوع بپیوندد».
●    به نظر می‌رسد این بیماری در حال حاضر در کشورهای نیجریه و سنگال کنترل شده است.
●    سازمان ملل متحد نیز مأموریت پاسخ سریع به ابولا را در اولویت کاری خود قرار داده است. امید است که یک مقابله قدرتمند با این بیماری از بروز بدترین سناریو و فاجعه انسانی و اقتصادی ناشی از آن جلوگیری کند.

▀▄█▌ کاتلین کالدرود: تأثیرات ابولا در بازارهای سهام و ارز
●    در شرایطی که مرگ و میر ناشی از شیوع ویروس ابولا در غرب افریقا رو به افزایش است، کارشناسان نگران تأثیرات بلندمدتی هستند که این بیماری بر بازارها و اقتصادهای متزلزل سیرالئون، لیبریا و گینه خواهد داشت. جیم یونگ کیم، رئیس بانک جهانی و پل فارمر، استاد دانشگاه هاروارد، در سرمقاله واشنگتن پست نوشتند: «در لحظه خطرناکی هستیم. ده‌ها هزار زندگی، آینده این منطقه و منافع سلامتی و اقتصادی میلیون‌ها نفر در تنگنا قرار گرفته است».
●    برنامه جهانی غذای سازمان ملل و سازمان غذا و کشاورزی اعلام کرده‌اند ۶۵ هزار تن کمک غذایی برای نزدیک به ۳/۱ میلیون نفر که تحت تأثیر شیوع ابولا قرار گرفته‌اند، اختصاص می‌دهند. در گزارش این دو نهاد با اشاره به کاهش تجارت مواد غذایی، افزایش قیمت‌ها و افت برداشت محصول داخلی، آمده است: «به جز پس، زمینه سطح بالای فقر و ظرفیت محدود خدمات اجتماعی، تأثیر شیوع ابولا عواقب حادی بر امنیت غذایی جمعیت مورد تهدید دارد».
●     در این گزارش هم‌چنین، آمده است: «مناطقی که سطح بالای شیوع ابولا در آن‌ها گزارش شده‌است جزو تولیدی‌ترین مناطق لیبریا و سیرالئون هستند». این مسأله کمبود نیروی کار را به وجود آورده است و احتمالاً، منجر به کاهش سطح تولید محصولاتی هم‌چون روغن نخل، کاکائو و کائوچو خواهد شد. به گفته سازمان ملل؛ «افت در تولید مواد غذایی و دیگر محصولات کشاورزی به شدت درآمد خانوارها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این مسأله به نوبه خود قدرت خرید را کاهش می‌دهد و دسترسی به مواد غذایی را محدود می‌کند».
●    تاکنون، بیش از ۲۶۲۲ نفر در اثر ابتلا به ابولا جان باخته‌اند و مقامات بهداشت عبور و مرور مردم را محدود و مناطق قرنطینه ایجاد کرده‌اند. گر چه این اقدامات ممکن است به توقف شیوع این ویروس کشنده کمک کند، اما، اقتصاددانان نگران تأثیرات اقتصادی این مسأله بر منطقه‌ای هستند که به شدت به کشاورزی وابسته است.
●    براساس گزارش سازمان ملل؛ «گرچه این محدودیت‌ها ضروری هستند، اما، نگرانی‌هایی را درباره امنیت غذایی به وجود آورده‌اند، زیرا، نقل و انتقال کالاها و خدمات، ازجمله مواد غذایی، محدود شده و به هجوم برای خرید، کمبود غذا و افزایش چشمگیر قیمت‌ها منجر شده است».
●    اوایل امسال، تحلیلگران به دلیل بارندگی مناسب در اکثر مناطق این کشورها، برداشت محصول بالایی را پیش‌بینی کرده بودند، اما، در شرایطی که فصل برداشت نزدیک می‌شود، کارگران این مناطق قادر به برداشت محصول نیستند و این مسأله قیمت مواد غذایی را که هم‌اینک نیز بالا است، بیش از پیش افزایش خواهد داد.
●    آمار سازمان ملل نشان می‌دهد نزدیک به ۸۰ درصد از درآمد خانوارها صرف خرید مواد غذایی می‌شود. این موضوع به این معنی است که افزایش قیمت‌ها دسترسی مردم به مایحتاجشان را به شدت محدود خواهد کرد. برای مثال، در لیبریا، قیمت کاساو که غذای اصلی مردم به شمار می‌رود، در دو هفته اول ماه آگوست ۱۵۰ درصد افزایش یافت.
●    علاوه براین، کشورهای لیبریا، گینه و سیرالئون، برای تأمین مصرف داخلی به شدت به تجارت خارجی وابسته هستند. با توجه به بسته بودن مرزها و تداوم کاهش ارزش پول این کشورها، چشم‌انداز آینده روشن نیست.
●    این در شرایطی است که جری رایس، مدیر ارتباطات صندوق بین‌المللی پول می‌گوید: «شیوع ابولا تأثیرات شدید اجتماعی و اقتصاد کلان در سه کشور ابولازده در غرب افریقا دارد». او هم‌چنین، گفت: محققان صندوق بین‌المللی پول درحال ارزیابی تأثیرات اقتصادی این بیماری هستند، اما، آن‌چه هم‌اکنون، روشن است این‌که رشد اقتصادی این سه کشور به شدت کند خواهد شد و نیاز مالی آن‌ها افزایش خواهد یافت.
●    گرچه ابولا به کشورهایی هم‌چون نیجریه و سنگال نیز سرایت کرده است، اما، سه کشور لیبریا، گینه و سیرالئون بیشترین آمار ابتلا را ثبت کرده‌اند و از نظر اقتصادی بیشتر در معرض خطر هستند. براساس آمار بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی نیجریه ۶/۵۲۲ میلیارد دلار، یعنی، بیشترین میزان در قاره افریقا است، اما، تولید ناخالص داخلی سیرالئون ۹/۴ میلیارد دلار، گینه ۲/۶ میلیارد دلار و لیبریا تنها ۲ میلیارد دلار است. آمادوس‌سای، اقتصاددان موسسه بروکینگز، می‌گوید: «فکر می‌کنم اقدام سریع و محدود کردن بحران بسیار مهم است. احساسم این است که در بخش‌هایی هم‌چون گردشگری، خارجیان تمایزی قائل نمی‌شوند و کشورهای واقع در دیگر مناطق افریقا را با کشورهای غرب افریقا یکی می‌دانند». براساس آمار بانک جهانی، ورود گردشگر به افریقای سیاه از سال ۱۹۹۰ به بعد بیش از ۳۰۰ درصد افزایش یافته و در سال ۲۰۱۲ به رکورد ۸/۳۳ میلیون نفر رسیده و صنعت گردشگری به موتور اصلی اقتصادی کشورهای این منطقه تبدیل شده است. بخش معدن و مواد معدنی نیز نقش اساسی در این کشورها ایفا می‌کند و اگر شیوع ابولا به سرعت متوقف نشود، این بخش نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
●    در ماه ژوئن شرکت معدنی لندن که در سیرالئون فعالیت می‌کند، اعلام کرد سفر به این کشور را محدود و افرادی را که می‌توانند دورکاری کنند از کشور خارج می‌کند. از زمان آغاز شیوع ابولا ارزش سهام این شرکت ۶۶ درصد سقوط کرده است.
●    دونالد کابروکا، رئیس بانک توسعه افریقا، طی دیدار خود از سیرالئون گفت: «درآمدها درحال کاهش است، سطح مبادلات ارزی رو به کاهش است، بازارها کار نمی‌کنند، شرکت‌های هواپیمایی به این کشور پرواز نمی‌کنند، پروژه‌ها لغو شده‌اند و تجار رفته‌اند... همه این‌ها بسیار بسیار مخرب است».
▀▄█▌ مونیکا مارک: ورود ویروس، خروج شرکت‌های چند ملیتی
●    هنگامی که همسایه‌های شیخ کالون به ابولا مبتلا شدند، او احساس کرد خیلی خوش شانس است که در سلامت است و می‌تواند به مرزعه‌اش در عمق جنگل‌های سیرالئون رسیدگی کند. سپس، یکی از بستگانش در اثر این بیماری جان باخت و کل خانواده کالون به مدت ۲۱ روز قرنطینه شدند.
●    کالون می‌گوید: «به کارگران گفتم به اداره مزرعه ادامه دهند، اما، آن‌ها گفتند نمی‌خواهند با گرفتن پول از دست من به ابولا مبتلا شوند».
●    در شرایطی که غلات مزرعه درحال فاسد شدن بود، کالون به همراه خانواده‌اش در ایوانی نشسته بود که توسط سربازان اعمال قرنطینه محاصره شده بود. این سربازان با دردسر چندانی رو به رو نبودند، زیرا، همسایگان دیرین آن قدر ترسیده بودند که به آن‌جا نزدیک نمی‌شدند و چند مایل آن طرف‌تر کل جامعه که نمی‌توانستند با یکدیگر معامله کنند، با فقدان نمک مواجه شده بودند.
●    کشاورزان روستایی هم‌چون کالون که مزارع برنج، کاکائو و کاساو آن‌ها نزدیک به نیمی از تولید ناخالص داخلی سیرالئون را تشکیل می‌دهند، بیشترین آسیب را از بزرگ‌ترین همه‌گیری ابولا درجهان دیده‌اند.
●    عواقب این مسأله از این روستای دورافتاده به بازارهای مالی سرایت کرده و موجب عقب‌نشینی شرکت‌های چندملیتی شده است. پیش‌تر درآمد این شرکت‌ها رشد دو رقمی را به وجود آورده بود و به سیرالئون، لیبریا و گینه امکان داده بود اقتصادهای جنگ‌زده خود را بازسازی کنند.
●    از سوی دیگر، سه فصل رشد اقتصادی ۲۰ درصدی سال گذشته در سیرالئون از صنعت معدن ناشی شد. شرکت‌های خارجی هم‌چون شرکت معدنی لندن، قصد داشتند طی یک دهه سودشان را سه برابر کنند، اما، پس از آن‌که شرکت معدنی لندن به دلیل بحران ابولا پیش‌بینی‌های سود خود را برای سال جاری کاهش داد، ارزش سهام این شرکت ۱۹ درصد سقوط کرد. اکنون، این شرکت بریتانیایی برخی از کارکنان خود را از سیرالئون خارج کرده است. بانک‌های بازرگانی نیز به منظور به حداقل رساندن تماس با مشتریان، ساعات کاری را کاهش داده‌اند.
●    برنامه جهانی غذا با هزینه‌ای بالغ بر ۷۰ میلیون دلار، فعالیت‌هایش را برای تأمین غذای حدود یک میلیون نفر در گینه، لیبریا و سیرالئون افزایش داده است. براساس اعلام منابع سازمان ملل، سیرالئون درخواست بررسی افزایش قابل توجه تأمین مواد غذایی را، حتی، برای مناطق قرنطینه نشده ارائه کرده است.
●    ابولا، حتی، کشورهای افریقایی که سابقه مرگ در اثر این بیماری را نداشته‌اند و هزاران مایل از کشورهای درگیر، فاصله دارند، تحت تأثیر قرار داده است.
●    اجلاس‌های سرمایه‌گذاری در نامبیا که حدود ۳ هزار مایل از مرکز این همه‌گیری فاصله دارد، لغو شده‌اند و ورزشکاران اهل غرب افریقا از شرکت در رقابت‌های ورزشی هم‌چون المپیک جوانان محروم شده‌اند. شرکت هواپیمایی کره پروازهای خود را به کنیا لغو کرده است. این در شرایطی است که در این کشور هیچ گونه مورد ابتلا به ابولا گزارش نشده است.
●    دیوید مک لاچلان کار، هماهنگ‌کننده کشوری سازمان ملل در حوزه سیرالئون، می‌گوید: «علاوه بر بحران سلامت باید همه ابعاد عواقب ناگوار این بیماری را در نظر بگیریم. بزرگ‌ترین نگرانی تأثیر بلندمدت بر آرمان توسعه است که به شدت به سرمایه‌گذاری خارجی و درآمدهای بالا وابسته است».
●    مقامات این سه کشور، پیش بینی رشد اقتصادی را کاهش داده‌اند، زیرا، بودجه بیشتری باید به مبارزه با این بیماری اختصاص داده شود. حتی، قبل از اعمال قرنطینه، کولان مشکلاتی داشت. اعلام وضعیت فوق العاده به معنی ایجاد ده‌ها ایست بازرسی بین شهر کایلاهون در شرق و فریتون در فاصله هشت ساعتی آن بود. اومارو بری، تاجری که در خیابان‌های پایتخت سیرالئون گوشی‌های هوشمند می‌فروشد، می‌گوید با توجه به کاهش تردد کشاورزان، هزینه محصولات کشاورزی طی چند هفته به شدت افزایش یافته است. کسب و کار هم آسیب دیده است. او می‌گوید: «ما گوشی‌های گران‌قیمت می‌فروشیم و مشتریان اصلی ما خارجی‌ها هستند، اما، اکنون، همه آن‌ها کشور را ترک کرده‌اند».
●    شاید بزرگ‌ترین نشانه تشدید رخوت مالی، سکوت دلالان ارز بازار سیاه شهر فریتون باشد. در کشوری که بانک‌ها قادر نیستند تقاضا برای ارزهای احتیاطی را تأمین کنند، فریادهای گوش خراش «دلار، پوند، یورو» دلالان مدت‌ها است که همه افراد از تجار خرد گرفته تا شرکت‌های چندملیتی را به خود جلب کرده و معیار قابل اعتمادی از سلامت مالی ارائه می‌دهد.
●    جان مریبا، دلال ارز، می‌گوید: «دیگر کسب و کاری وجود ندارد. معمولاً، مراجعه‌کنندگان بسیاری داشتم، اما، الآن ساعت ۳ بعدازظهر است و هنوز هیچ کس نیامده است. قبل از شیوع ابولا چنین اتفاقی امکان نداشت». بسیاری از مشتریان او دلالانی بودند که کالاهای ارزان را از گینه خریداری می‌کردند و در سیرالئون می‌فروختند، اما، پس از بسته شدن مرزها، تجارت بین کشوری متوقف شد. مریبا بیشتر از خود ابولا، نگران تصورات غلطی است که درباره آن وجود دارد. او می‌گوید: «ما شنیده‌ایم که، حتی، اگر ابولا داشته باشیم می‌توانیم کنار دیگران بنشینیم، فقط نباید آن‌ها را لمس کنیم. بنا بر این، نمی‌دانم این همه آشفتگی برای چیست». گر چه این ویروس باسرعت هولناکی قربانی می‌گیرد، اما، تنها از طریق ورود مایعات بدن فرد مبتلا به غشاهای مخاطی بینی، چشم و دهان، منتقل می‌شود.
●    این در شرایطی است که نشانه‌های آشکار رکود پایتخت را آشفته کرده است. تنها رستوران سوشی فریتون، اکنون، ساندویچ مرغ می‌فروشد، زیرا، شرکت چینی تأمین‌کننده ماهی این رستوران، تعطیل شده است. در یک هتل محبوب نیز از ۳۴ اتاق، تنها هشت اتاق پر شده است.
●    از سوی دیگر، شرکت‌های هواپیمایی بریتیش ایرویز و کنیا ایرویز پروازهایشان را به سیرالئون و لیبریا لغو کرده‌اند. شرکت هواپیمایی ایرفرانس نیز به توصیه دولت فرانسه پرواز به سیرالئون را متوقف کرده است.
●    مک لاچلان-کار از سازمان ملل، می‌گوید: «باید به شدت کار کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که اقتصاد آسیب‌های جبران‌ناپذیری نمی‌بیند. وقتی می‌توان برای اطمینان حاصل کردن از شیوع نیافتن این بیماری اقدامات مناسبی انجام داد، به نفع شرکت‌ها نیست که فعالیت‌هایشان را متوقف کنند. تعطیلی شرکت‌ها نه تنها موجب انزوای بیشتر می‌شود، بلکه این تصور را به وجود می‌آورد که کشور در بحران است».
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 08 مهر 1393 ساعت 08:04

صفحه 95 از 407