فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

کلاس دکترا با هشتاد نفر

فرستادن به ایمیل چاپ

گزارشادامه مطلب... حسین کرمانی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    رسیدن ترافیک تحصیلی به دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا باعث شده دانشگاه‌های پولی به فکر استفاده از این فرصت برای جذب دانشجوی بیشتر در دوره‌های تحصیلات تکمیلی بیفتند. در این میان، اما، دانشگاه آزاد به عنوان پیش‌قراول افزایش کمی پذیرش دانشجو در مقطع دکترا با افزایش چند برابری ظرفیت هم‌چنان مورد انتقاد برخی مجامع دانشگاهی و نمایندگان مجلس است البته، بیشترین انتقادات از دانشگاه آزاد توسط دانشجویان این دانشگاه صورت می‌گیرد، چرا که، معتقدند افزایش کمی پذیرش دانشجو باعث سقوط کیفیت آموزش در این دانشگاه شده و دردسرهایی را برای دانشجویان به ارمغان آورده است. مصداق بارز این موضوع هم تماس‌های تلفنی تعدادی از دانشجویان مقطع دکترای این دانشگاه با گروه اجتماعی روزنامه «وطن امروز» است که ضمن برشمردن مشکلاتی مانند افت کیفیت آموزش، نبود زیرساخت‌های لازم برای افزایش ظرفیت‌ها و تشکیل کلاس‌های ۸۰ نفره در مقطع دکترا خواستار پیگیری این موضوع شده‌اند. این در حالی است که حمید میرزاده، رئیس دانشگاه آزاد در گفت‌وگو با «وطن امروز» به شیوه دیگری به منتقدان پاسخ داده و وجود کلاس‌هایی با این تعداد دانشجو را تکذیب می‌کند.

░▒▓ وضعیت کلاس‌های مقطع دکترا از زبان دانشجویان
●    یکی از مهم‌ترین مشکلات افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در مقطع دکترا که صدای گلایه بسیاری، از جمله دانشجویان را بلند کرده تحت تأثیر قرار گرفتن کیفیت آموزش به دنبال افزایش تعداد دانشجویان حاضر در کلاس‌های درس است. ابراهیم کی‌نژاد، از دانشجویان دکترای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد در این باره به «وطن امروز» می‌گوید: اساس تشکیل کلاس برای دانشجویان دکترا انجام بحث و تبادل‌نظر درباره مباحث علمی است، اما، تراکم بالای دانشجو در این کلاس‌ها مجالی برای بحث و گفت‌وگو باقی نمی‌گذارد. به گفته این دانشجو برخی کلاس‌های مقطع دکترا که بین رشته‌های گوناگون مشترک است مانند درس روش تحقیق و آمار هم اینک در سالن آمفی‌تئاتر این دانشگاه دایر می‌شود که بیش از ۸۰ دانشجو را در خود جای داده است. کی‌نژاد با اشاره به شلوغی بیش از حد این کلاس بیان داشت: اگر در این کلاس هر جلسه ۴ دانشجو و هر کدام به مدت یک ربع ساعت بخواهند درباره موضوعی کنفراس داده یا مقاله‌ای را ارائه دهند باید تمام طول ترم را فقط به این کار اختصاص داد و هیچ زمانی برای یادگیری و تدریس باقی نمی‌ماند و اگر فقط هم به تدریس پرداخته شود که کلاس درس از حالت پژوهشی خارج شده و دیگر نمی‌توان نام آن را کلاس دکترا گذاشت.

░▒▓ افزایش ظرفیت بدون توجه به زیرساخت‌ها
●    هر چند افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی به افزایش سطح علمی و پژوهشی دانشگاه‌ها منجر می‌شود، اما، بدون در نظر گرفتن زیرساخت‌های لازم مانند آزمایشگاه، کتابخانه و سایت‌های اینترنت و از همه مهم‌تر استاد برای راهنمایی این تعداد دانشجو نه تنها تغییری در سطح علمی دانشگاه‌ها حاصل نمی‌شود، بلکه باید منتظر پسرفت و در حالت خوش‌بینانه درجا زدن سطح علمی این دانشگاه‌ها باشیم. در این باره زهرا توکلی یکی دیگر از دانشجویان دکترای واحد علوم و تحقیقات به «وطن امروز» می‌افزاید: ظرفیت این واحد دانشگاهی در حدود ۳ هزار دانشجو است، اما، امسال با رشد چندبرابری پذیرش دانشجو در دانشگاه آزاد حدود ۸ هزار نفر در این دانشگاه حاضر شده‌اند که مشکلات فراوانی را برای دانشجویان به وجود آورده است. توکلی درباره این مشکلات یادآور می‌شود: به غیر از کمبود منابع کتابخانه‌ای و امکانات آزمایشگاهی و تحقیقاتی که باید برای دانشجویان دکترا در نظر گرفته شود هم‌اکنون، مشکلات دیگری در سطح نیازهای اولیه مانند شلوغی بیش از حد سرویس‌های بهداشتی و، حتی، آبخوری‌های دانشگاه هم به معضل جدی برای دانشجویان تبدیل شده است. وی اظهار داشت: پذیرش دانشجو در این واحد دانشگاهی امسال به حدی است که ایاب و ذهاب دانشجویان هم با مشکلات فراوان صورت می‌گیرد و رفت و آمد در این مسیر به یکی از دغدغه‌های دانشجویان تبدیل شده است.

░▒▓ بالا رفتن آمار دکتراهای بیکار!
●    نکته قابل توجه درباره افزایش تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی اینجاست که این موضوع ضمن این‌که می‌تواند فرصتی را برای علاقه‌مندان به تحصیل فراهم آورد این نگرانی را هم تقویت می‌کند که اقدامی در مسیر افزایش آمار دکتراهای بیکار در جامعه باشد. در حال حاضر یکی از مشکلات قشر تحصیلکرده اشتغال است که به معضلی جدی در جامعه تبدیل شده و با افزایش چندبرابری پذیرش در مقطع دکترا باید منتظر افزایش آمار این دسته از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی باشیم.

░▒▓ یدک کشیدن برچسب بی‌سوادی
●    از دیگر موضوعاتی که با افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاه آزاد به عنوان یکی از دغدغه‌های دانشجویان این دانشگاه مطرح می‌شود یدک کشیدن انگ بی‌سوادی است. اسماعیل زاهدی از دانشجویان مقطع دکترای دانشگاه آزاد در این باره به «وطن امروز» می‌گوید: هزینه مقطع دکترا برای هر دانشجو ۸۰ میلیون تومان است که دانشگاه از ما دریافت می‌کند، اما، در مقابل، کلاس‌هایی تشکیل می‌شود که در حد استاندارد وزارت علوم برای مقطع دکترا نیست. به گفته این دانشجو کمبود هیأت علمی در مقابل، این تعداد دانشجوی دکترا می‌تواند پای اساتید غیر متخصص با رشته‌های ناهمسو را به کلاس‌های دکترا بازکند، چرا که، امسال بسیاری از واحدهای کوچک دانشگاه آزاد که یکی دو سالی از پذیرش ارشد آن‌ها می‌گذرد نیز در مقطع دکترا دانشجو پذیرفته‌اند که با تحت تأثیر قرار گرفتن کیفیت آموزش در این واحدها باید علاوه بر پرداخت مبالغ کلان، انگ بی‌سوادی را هم یدک بکشیم.

░▒▓ قوت گرفتن بازار فروش پایان‌نامه
●    در حال حاضر یکی از مشکلات جدی که آموزش عالی کشور را با چالش روبه‌رو کرده موضوع پایان‌نامه فروشی و سرقت‌های علمی است که کیفیت پایان‌نامه‌های دانشجویی را پایین آورده است. به نظر می‌رسد اقدام دانشگاه آزاد برای افزایش چندبرابری پذیرش دانشجوی در مقطع دکترا می‌تواند به این بازار دامن بزند و اگر برای تأمین اساتید راهنمای این دانشجویان و نظارت بر پایان‌نامه آن‌ها اقدام قاطعی صورت نگیرد باید منتظر رشد بازار پایان‌نامه فروشی باشیم، چراکه در آینده نزدیک با موج جدیدی از تقاضا برای پایان‌نامه در مقطع دکترا مواجه خواهیم شد.

░▒▓ خروج کلاس‌ها از حالت پژوهش‌محور
●    ابراهیم کی‌نژاد، دانشجوی دکترای واحد علوم و تحقیقات با یادآوری تشکیل کلاس‌های ۸۰ نفره در این واحد دانشگاهی می‌افزاید: تصور من از کلاس‌های دکترا نشست‌هایی بود که با تعداد کم دانشجو و اساتید برگزار می‌شود که با رد و بدل شدن مباحث علمی بر پایه پژوهش گامی برای عملی کردن یافته‌های مقطع کارشناسی ارشد باشد. به گفته وی، اما، متأسفانه برخلاف استاندارد تعریف شده برای این کلاس‌ها هم اکنون، تراکم بالای دانشجو فرصت انجام کارهای پژوهشی را از اساتید گرفته و آن‌ها فقط به بیان مطالب تئوری اکتفا می‌کنند و کیفیت کلاس‌های به مقطع کارشناسی تبدیل شده و تفاوت چندانی با آن دوره ندارد. کی‌نژاد درباره تعداد دانشجویان حاضر در کلاس‌ها بیان داشت: هم‌اکنون، در کلاس‌هایی که بین رشته‌ها مشترک است ۸۰ دانشجو حاضر هستند و برای سایر کلاس‌های تخصصی هم ۲۰ دانشجو در لیست کلاس‌ها قرار دارند.

░▒▓ رئیس دانشگاه آزاد: تکذیب می‌کنم
●    اما در آن سوی ماجرا حمید میرزاده، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی درباره وجود کلاس‌های ۸۰ نفره در واحد علوم و تحقیقات به «وطن امروز» می‌گوید: من وجود چنین کلاس‌هایی را در دانشگاه تکذیب می‌کنم و در حال حاضر کلاس‌های مقطع دکترا با تعداد دانشجویان استاندارد تشکیل می‌شود. این در حالی است که بر اساس آن‌چه دانشجویان این واحد دانشگاهی با گروه اجتماعی «وطن امروز» در میان گذاشته‌اند هم اینک برخی از کلاس‌های مقطع دکترا به دلیل تعداد بالای دانشجویان در سالن آمفی‌تئاتر این واحد برگزار می‌شود که لیست حاضران در این کلاس به ۸۰ نفر هم می‌رسد. جالب اینجاست که میرزاده با اشاره به گزارشی از تراکم دانشجویان حاضر در کلاس‌های واحد علوم و تحقیقات یادآور می‌شود: براساس گزارشی که از این واحد دریافت کرده‌ام ۹۰ درصد کلاس‌های مقطع دکترا در واحد علوم و تحقیقات با تعداد دانشجویان زیر ۱۷ نفر تشکیل می‌شود. در حالی که براساس مصوبه شورای گسترش دانشگاه‌ها در وزارت علوم هر رشته‌محل باید حداکثر ۱۰ نفر را در کلاس‌های مقطع دکترا پذیرش کند.
●    رئیس دانشگاه آزاد درباره دلایل افزایش چند برابری ظرفیت دکترا در این دانشگاه بیان داشت: این اقدام به منظور پاسخ‌دهی به نیاز اجتماعی به وجود آمده در جامعه و در راستای رشد شتاب علمی کشور برای دست یافتن به اهداف علمی تعیین شده صورت گرفته است، اما، نکته‌ای که به نظر می‌رسد در این باره مغفول مانده توجه به وجود زیرساخت‌های لازم در این واحدهای کوچک دانشگاهی است که چطور با وجود این‌که تنها یکی، دو سال از پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد در آن‌ها می‌گذرد برای پذیرش در مقطع دکترا دست به کار شده‌اند؟
مأخذ:وطن‌امروز
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 10 آذر 1393 ساعت 23:38

معرفی فن ”سواد رسانه‌ای“؛ مهارت فهم عمیق عصر ارتباطات

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مقدمه
•    یک ایده رادیکال می‌تواند این باشد که «سواد رسانه‌ای» جایگزین «سواد پایه» و «سواد عمومی» خواهد شد. مفهوم عملی این ایده آن است که آموزش‌های عمومی متعارف تعطیل، و آموزش رسانه، جایگزین آن خواهد شد؛ چرا که منطق زندگی انسان، در حال  چرخش و جابجایی کامل به سوی زیست رسانه‌ای است، و کل آموزش مادام العمر، در فضای رسانه استمرار خواهد یافت.
•    متخصصان علوم تربیتی و علوم ارتباطات، با طرح مفهوم «سواد رسانه‌ای» بر ضرورت شناخت مردم، و بویژه جوانان، از منطق عملکرد رسانه‌ها تأکید کرده‌اند، و این ضرورت، هم اکنون، و در حالی که به نظر می‌رسد ما حسابی غافلگیر شده‌ایم، با نیروی هر چه تمام تر بر همه ما تحمیل می‌گردد.
•    آن چه مهم است، شناخت عمیق در مورد مفهوم و فرآیند عملکرد رسانه‌هاست. رسانه‌ها فقط، عامل انتقال اطلاعات نیستند، بلکه عمیقاً بر سایر جنبه‌های زندگی ما تأثیر می‌گذارند، و این تأثیر به موضوع محوری زندگی ما تبدیل شده است.

░▒▓ رسانه‌ها، بی اغماض، به پیش می‌روند
•    آیا می‌دانید که شمار میلیاردی تماشاگران مسابقات جهانی فوتبال برزیل، چندین برابر کسانی بوده است که تا کنون دیوان حافظ را از سال هفتصد و پنجاه هجری شمسی تا کنون (حدود ۶۵۰ سال) خوانده‌اند، یا نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر را از زمان خلق آن ها در سال یک هزار و پانصد میلادی تا کنون (حدود ۵۰۰ سال) دیده‌اند؟
•    فیلم‌های مشهور و پر فروش سینمایی ده‌ها میلیون تماشاگر دارند. امروزه رسانه‌ها، با بهره گیری از فناوری پیچیده و پیشرفته، می‌توانند پیام‌های خود را به صدها میلیون مخاطب برسانند.
•    با این چنین جمعیت عظیم مخاطبان رسانه‌های توده‌ای و انبوه، جای شگفتی نیست که بسیاری از مردم در مورد مطالبی که از این طریق می‌خوانند، می‌شنوند، می‌بینند و در معرض پیامدهای آن هستند، احساس سرسام یا اضطراب کنند.
•    برای بسیاری از این مخاطبان، یعنی در واقع، اکثریت آن ها، رسانه‌های توده‌ای و انبوه، وسیله‌ای برای سرگرمی هستند. مردم تلویزیون را روشن می‌کنند تا بازی‌های مورد علاقه خود را ببینند، و روزنامه‌ها را برای صفحات ورزشی و حوادث آن می‌خرند. رادیو را برای شنیدن موسیقی کوچه و بازار روشن می‌کنند، و یک کتاب رمان را برای مواقع فراغت در کیف می‌گذارند. تبلت آن ها برای خدمات اینترنتی مورد نیاز است، یا فیلم‌های سینمایی را به خاطر ماجراهای پر تحرک و صحنه‌های هیجان انگیز آن ها دوست دارند.
•    به طور کلی، آن ها که رسانه را به منظور گذران وقت و سرگرمی می‌خواهند، در مورد تأثیرات احتمالی آن بر جامعه یا حتی بر رفتار خودشان نگرانی چندانی ندارند، و همین مایه دلواپسی نخبگان جامعه است. آن ها، اگر از رسانه‌های توده‌ای و انبوه انتقاد می‌کنند، به دلیل آن است که نمی‌توانند از میان انبوه برنامه‌ها، برنامه مورد علاقه تلویزیونی خود را پیدا کنند. آن ها آخرین فیلمی را که دیده‌اند دوست ندارند، و از شنیدن اخبار حوصله‌شان سر می‌رود. معمولاً این میزان از مواضع انتقادی، برای رویارویی با تأثیرات مخرب رسانه‌ها کافی نیست.
•    برخی از مخاطبان فکور، از نفوذ گسترده رسانه در جامعه نگران هستند، و از تأثیرات این نفوذ، هم بر افراد و هم بر کل جامعه ابراز نگرانی می‌کنند.آیا این نفوذها به سود جامعه است یا این که آسیب رسان و مضر خواهد بود، یا حتی ممکن است خطرناک باشد؟ آن ها از زبان بی بند و بار و هتاک در رسانه‌ها، رواج خشونت، و تصاویر سـکسی احساس نگرانی می‌کنند، و خصوصاً از تأثیرات منفی این پدیده‌ها بر کودکان بیمناک هستند. کودکانی که هنوز شناخت کافی و سپر دفاعی در مقابل این تهاجم ندارند.

░▒▓ کاوش نظری در اصل موضوع «ارتباط رسانه مند»
•    در گام نخست، و در زیربنایی‌ترین معنا، دغدغه فن «سواد رسانه‌ای»، آن است که فاصله گیری ارتباط‌های انسانی از ارتباطات متقابل چهره به چهره، و تبدیل آن به ارتباط با واسطه، چه تأثیری بر مناسبات اجتماعی انسان گذاشته و خواهد گذاشت؟
•    ظهور رسانه‌ها، در درجه اول، به معنای فاصله گرفتن از ارتباط متقابل چهره به چهره، به مثابه ایده آل ارتباط انسانی است. از یک منظر جامعه شناسی ارتباطات، ارتباط متقابل چهره به چهره، بر سه رکن استوار است:

☰    یکی آن که انسان رفتاری معنادار انجام می‌دهد، به این معنا که رفتار انسان را نمی‌توان مانند رفتار حیوانات، واکنشی خودانگیخته و مکانیکی به محرک ها پنداشت. به رفتار معنادار که وجه تمایز اصولی انسان و حیوان است، «کنش» می‌گویند.
☰    دوم این که این معناداری، شکلی متقابل دارد و طرف‌های رفتار معنادار متقابل، از طریق «رفتار معنادار»، معناهایی را برای یکدیگر متبادر می‌سازند. در واقع، «کنش» (یا همان «رفتار معنادار»)، صحنه مبادله «متقابل» معناست.
☰    سوم، این که هر یک از دو طرف، قبل از بروز «کنش»، برآوردی از تفسیر دیگران از معنای مندرج در رفتار معنادار دارند و رفتار خود را بر آن اساس تنظیم می‌کنند. به این خصلت کنش متقابل اجتماعی، «نمادین» می‌گویند.

•    بدین ترتیب، یک اجتماع محلی فارغ از رسانه، مشحون از مفاهمه بر اساس «کنش» + «متقابل» + «نمادین» است. آن چه با رسانه مند شدن جامعه پیش می‌آید، دگرگونی در این وضعیت مفاهمه است. بسته به میزان رسانه مند شدن روابط انسانی، عمق و پهنای این دگرگونی متفاوت خواهد بود. تحلیل تفصیلی این عمق و پهنا، دغدغه محوری فن «سواد رسانه‌ای» است.

░▒▓ کاوش عمیق تر...
•    در طول تاریخ، بیشترین شکل کنش متقابل اجتماعی، کنش متقابل چهره به چهره بوده است. انتقال سنت ها و راه رسم زیست در نهادهای اجتماعی ریشه دار و اصلی همچون خانواده، آموزش و پرورش، دین، سیاست، و محیط ها و سازمان‌های متعارف کار اقتصادی، خصلتی شفاهی داشته‌اند، اما، در عصر برآمدن رسانه‌های ارتباطی، به بروز تنوعی از اشکال رابطه منجر شده است، که سهم کنش متقابل چهره به چهره در این تنوع، روز به روز کمتر می‌شود. معنای این سخن آن است که میزان مفاهمه در ارتباطات انسانی رو به کاهش است، و رابطه انسانی از یک الگوی تام «کنش» + «متقابل» + «نمادین»، روز به روز فاصله بیشتری می‌گیرد.
•    جان بروکشایر تامپسن، بر آن است که در کنار (۱) کنش متقابل چهره به چهره، (۲) تیپ کنش متقابل باواسطه رسانه مند، و (۳) تیپ «شبه کنش» متقابل رسانه مند، برآمده‌اند، که تیپ اخیر، وجه اصلی آسیب شناسی او از یک جامعه مشحون از رسانه را می‌سازد، و تعبیر «شبه کنش» اشاره به همین آسیب شناسی عمیق او دارد؛ هر چه از ارتباط متقابل چهره به چهره فاصله می‌گیریم، و به شبه کنش متقابل رسانه‌ای می‌رسیم.
•    در «کنش متقابل چهره به چهره»، افراد نسبت به هم، حضور بی واسطه دارند و می‌توانند پیام‌های خود را بلافصل منتقل و واکنش ها را مستقیماً مشاهده نمایند. ویژگی این کنش متقابل، اشتراک افراد در زمان و فضا است و این که افراد برای انتقال مفهوم یا دریافت مفاهیم سایرین می‌توانند از انبوهی اشارات نمادین استفاده نمایند که این ویژگی، منجر به آن می‌شود که با مشاهده بی ابهام و بی تناقض از رفتار و گفتار گوینده نسبت به صحت اطلاعات و صداقت گوینده شدید کنیم.
•    «کنش متقابل رسانه مند»، شامل استفاده از یک رسانه فنی برای ارسال و انتقال اطلاعات با محتوای نمادین به افراد کم و بیش مشخص است. در این حال، ما با رسانه‌های ارتباط توده‌ای و انبوه مواجه نیستیم، بلکه واسطه‌هایی چون نامه و تلفن در میانه ارتباط افراد کم و بیش مشخص قرار می‌گیرند. وقتی فرزندی به پدرش تلفن می‌زند، به جای آن که وی را حضوراً ملاقات کند، دو تفاوت با ارتباط چهره به چهره ایجاد می‌شود؛ یکی آن که در حین ارتباط بافت‌های زمانی و فضایی فرزند و پدر مشترک نیست، و این امکان وقوع سوء تفاهم را فراهم می‌کند، و دیگری آن که امکان کاربرد اشارات نمادین تقلیل می‌یابد و مثلاً در مورد تلفن، تنها صدا و نه تصویر و لامسه و شامه و... از خطوط تلفن منتقل می‌شود. بدین ترتیب امکان وقوع تفاهم در این نوع ارتباط در مقایسه با ارتباط چهره به چهره کم می‌شود.
•    ولی وقتی رسانه ارتباطی از جنس توده‌ای و انبوه باشد، به این معنا که یک فرد، درون یک استودیو میلیون ها مخاطب کم و بیش ناشناس را مخاطب قرار دهد، آن وقت است که می‌توان گفت که در بهترین حالت، بین فرستنده و انبوه گیرندگان، تنها تفاهمی در معنای کلی حاصل می‌شود. بلکه رفته رفته، و هر چه جامعه پیچیده‌تر و تمایز افراد جامعه از یکدیگر برجسته‌تر می‌شود، احتمال وقوع تفاهم کمتر و کمتر می‌گردد. در این حال، فرستنده از موقعیت و شرایط زمانی و فضایی مخاطبان بی خبر است، امکان گسیل اشارات نمادین کم شده است، و از همه مهم تر امکان ارتباط متقابل بین فرستنده و گیرنده فراهم نیست، طوری که دو طرف بتواند سوء تفاهم‌های خود را تصحیح کنند. در این حال، ارتباط انسان ها به ارتباط حیوانات بسیار نزدیک می‌شود و در واقع تفاهم و همدلی ای در آن مشاهده نمی‌گردد. در اساس، و در جوهر موضوع، ناخرسندی‌های ما در برخورد با این تمدن رسانه‌ای شده از این غموض بر می‌خیزد (توأم با اقتباس‌هایی از جان بروکشایر تامپسن، ملوین دفلور و اورت دنیس).
■    هوالعلیم
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 10 آذر 1393 ساعت 10:21

”مرور نکات آموزشی در فعالیت سیاسی“/۳۲/کشف ”ظرفیت ها“؛ بن بست گشایی سیاست برای جامعه

فرستادن به ایمیل چاپ

حامدادامه مطلب... دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ طرح مسأله
●    در یک هشدار بموقع و شاید هم قدری دیر هنگام، باید به دولت یازدهم گفت، که «حزب گرایی» و افراط در سیاست زدگی، این دولت را در مقابل «جامعه» قرار داده و می‌دهد.
●    این نحو «حزب گرایی» افراطی در مقابل «جامعه گرایی»، که نمونه‌ای از آن را در ماجرای تعلل طولانی در معرفی گزینه مناسب برای وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دیدیم، نشان می‌دهد که مقولات تحلیلی دولت یازدهم، «حزب گرا» است، نه «جامعه گرا». در واقع، به جای توجه به خواست مردم و اقتضائات جامعه، یک وزارت خانه را سهم حزبی می‌داند که بارها نشان داده است که درک درستی از مطالبات اجتماعی ندارد، و نمی‌توان آن را نماینده بخشی از جامعه دانست. با این مشی ضد جامعه‌ای دولت، دور از انتظار نیست که مردم در اولین آزمون محبوبیت دولت یازدهم، در پاسخ به در خواست یک دولت تازه نفس و «مستظهر به رأی مردم»، برای انصراف از یارانه، چنان کامل عیار از در مخالفت در آیند. این یک درس برای کارآموزان سیاسی بود.
●    در کش و قوس و گیر و دار وزارت مهم علوم، تحقیقات و فناوری، دیدیم که چطور رئیس جمهور خود را مقید به سهم دهی به گروه‌های سیاسی می‌دانند، و با این کار، بخش مهمی از انرژی کشور را هدر دادند. این نحو «حزب گرایی» در مقابل «جامعه گرایی» در شرایط معمولی یک کشور، «مخرب» است؛ ولی «حزب گرایی» و افراط در سیاست زدگی، در شرایط فوریت اقتصاد و سیاست و فرهنگ مقاومتی که در آن به تشخیص و تحقق منعطف «ظرفیت»های داخلی تأکید می‌شود، نه فقط «مخرب»، بلکه «سم مهلک» است.

░▒▓ رگ و ریشه نظری مسأله
●    راهکار «جامعه گرایی» را با «حزب گرایی» مقایسه کنید؛ تشکل‌هایی که روش «جامعه گرایی» را اتخاذ کرده‌اند، با ارزش قائل شدن برای مردم به جلب و حفظ آنان می‌پردازند، خود را در جایگاه مردم قرار می‌دهند، از برج عاج و «فرمانیه» پایین می‌آیند، به همه اعمال حزب از دید آنان نگاه می‌کنند، و «ظرفیت»های مردم را در مرکز استراتژی‌های خود قرار می‌دهند.
●    از طرف دیگر، روش «حزب گرایی» با این پرسش دنبال می‌شود که جریان سیاسی «ما»، چه منافع و مزیت‌هایی دارد؟ منابع در اختیار گروه سیاسی «ما» چیست و چگونه می‌توان از این منابع به طرز مؤثرتری استفاده کرد؟ مشکل این روش آن است که جریان سیاسی، ذاتاً محدود است، و به تغییرات عمده‌ای که در جامعه اتفاق می‌افتد، واکنش سریعی نشان نمی‌دهد. روش «حزب گرایی» با دغدغه در مورد «ما» مشغول است، و این، مشغولیت، آن را از «ظرفیت»های مردم محروم می‌کند. اصولاً، استراتژی‌های بلند مدت و خواب آلود و کم توجه به آن چه در کف جامعه می‌گذرد، در هنگام رکود فعالیت‌های سیاسی بیشتر مورد توجه و تأکید قرار می‌گیرند، و در همین زمان، تشکل ها برای حفظ آرامش خود، جامعه را هم خواب فرض می‌کنند.
●    اغلب احزاب و تشکل‌های سیاسی، ابتدا با روش «جامعه گرایی» شروع به کار می‌کنند، اما، سپس، کوته نظر و درگیر غرور «حزب گرایی» می‌شوند، و دنبال گسترش سازمانی خود می‌روند. در واقع، خود سازمان حزب موضوعیت پیدا می‌کند، و بر فرآیندهای داخلی مانند بهبود منافع و شرایط عضویت در حزب، گسترش تشکل، و مواردی از این قبیل تمرکز می‌یابد. بدین ترتیب، اهداف پوشش دادن به مطالبات مردمی در رده‌های بعدی اهمیت قرار می‌گیرد.
●    اگر چنین بینشی بر استراتژی‌های جریان سیاسی حاکم شود، تشکل در مقابل، تغییرات جامعه، ایده‌ها و روش‌های نوین، خط مشی ها یا ورود رقبای جدید بسیار آسیب پذیر خواهد شد و در نهایت استراتژی کوته نظرانه «حزب گرایی» گور خود را به دست خود خواهد کند، و سازمانی بزرگ درست می‌کند که او را از تحرک باز می‌دارد، و نهایتاً از نفس می‌افتد.
●    به جای این که از خود سؤال کنیم در چه زمینه‌ای نفع و مزیت داریم، باید بپرسیم مردم ما چه افرادی هستند و احتیاجاتشان چیست؟ با تغییر مرکز توجه، به طور قابل ملاحظه‌ای متوجه می‌شویم که چطور نیاز مردم را برآورده کنیم و به این ترتیب، فرصت‌های گوناگون به ما روی می‌آورد.
●    جریان‌های سیاسی «مخاطب گرا»، دائماً بخشی از زمان و بودجه خود را صرف مطالعه در مورد مردم می‌کنند و از این فرصت جهت بهبود ایده‌ها و راه حل‌های سیاسی پیشنهادی به مردم سود می‌برند. این تشکل ها، نه فقط در آستانه انتخابات ها، بلکه مستمراً جامعه را رصد می‌کنند، در حالی که تشکل‌های «خود محور» تنها در گرماگرم انتخابات یا بحران‌های سیاسی به مردم مراجعه می‌نمایند.
●    احزاب «مخاطب گرا»، مردم را به دارایی جریان سیاسی متبوع خود تبدیل می‌کنند، و با مکیدن حریصانه ایده‌های مطرح شده در کف جامعه و پردازش و تبدیل آن ها به راه حل‌های سیاسی، نه فقط در سطح کلی کشور، بلکه مطالبات گروه‌های خاص، مناطق حاشیه‌ای، و محله‌ها در شهرهای بزرگ را هم جزء به جزء و جداگانه تحت پوشش قرار می‌دهند. امروزه با وجود مقدورات الکترونیکی و شبکه‌های ایمیلی و شبکه‌های اجتماعی، جمع آوری این اطلاعات ذی قیمت دشوار نیست. تحلیل اطلاعات هم با توجه به داده‌های دسترسی‌های اینترنتی همچون گوگل انالیتیک دور از دسترس نیست.
●    همیشه تصور بر این بوده است که یک جریان سیاسی که بتواند اعتبار خود را در بلند مدت برای مردم اثبات کند، موفق خواهد بود، اما امروز و نظر به شتاب شدید تحولات، جلب مستمر و حفظ مداوم مردم، هدف تشکل سیاسی است. یک جریان سیاسی نمی‌تواند به اعتبار بلندمدت یا برند خود اتکاء کند، بلکه باید به طور مستمر ایده‌های سیاسی تازه را از کف جامعه نمایندگی کند تا مردم از آن «عبور» نکنند. این روزها، سرعت تغییر افکار مردم شتابان است، و آن ها آماده‌اند تا از هر نوع رکود و جمود فکری «عبور» کنند (توأم با برداشت‌های آزاد از جرج دی، و پایگاه وارتن از دانشگاه پنسیلوانیا).

●    ادامه این مباحث را در همین پاورقی‌ها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 10 آذر 1393 ساعت 10:19

”مرور نکات آموزشی در فعالیت سیاسی“/۳۱/روانشناسی کم کاری سیاستمداران

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد ادامه مطلب...دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک است، و اصول گرایان کار جدی چندانی درباره آن انجام نداده‌اند. پروژه‌های سیاسی، در سایه تسویف ها، همیشه به تعویق می‌افتند، و «ناگهان چقدر زود دیر می‌شود».
●    سیاستمداران اصول گرا، باید اطلاعات مشخصی از بین مردم جمع آوری نمایند، و حرف آنان را بشنوند، تا بتوانند این حرف ها را به فرمول‌های سیاسی پر طرفدار تبدیل نمایند؛ نمی‌خواهم بگویم که آن ها بدتر از مردان سیاسی عصر سازندگی یا عصر اصلاحات عمل کردند، ولی خب، آن ها می‌دانند که مردم شکایت ها و گلایه‌هایی از عملکرد گذشته آنان خواهند داشت، و این هم کار را سخت می‌کند. بی گمان برای آن ها دشوار است که به گذشته فکر کنند و با اعتراف به برخی خطاها و سپس اصلاح آن اشتباهات، طرح سیاسی جدیدی را به مردم معرفی نمایند. ولی بی گمان، نفس ورود به این ورطه قدری ترسناک، و آغاز آن، فشارها و استیصال ها را کاهش می‌دهد و عملکرد اصول گرایان را در وضع بهتری قرار خواهد داد.
●    خوشبختانه در صورت داشتن استراتژی مناسب و بهنگام، می‌شود از رها شدن امور اجتناب کرد، اما، این که از کدام استراتژی استفاده شود، در درجه اول بستگی به این موضوع دارد که چرا مجموعه اصول گرایان و چهره‌های شاخص آن ها از ورود جدی و همه جانبه به برنامه‌های انتخاباتی سر باز می‌زنند:

░▒▓ دلیل اول: شاید از تحیر و بروز اشتباه وحشت دارند... استراتژی: «تمرکز بر بهبود»
●    به دو شکل می‌توان به یک کار نگریست: یک نگرش این است که یک کار را انجام می‌دهیم تا «از آن چه اکنون هستیم بهتر شویم»، و هر نوع بهبود را یک موفقیت یا دستاورد تلقی می‌کنیم. روانشناسان این نگرش را «تمرکز بر بهبود» می‌خوانند، و تحقیقات نشان می‌دهد، کسانی که چنین نگرشی دارند، انگیزه‌شان ایجاد مزیت و گام مثبت است، و زمانی که مشتاق و مثبت باشند، بسیار خوب کار می‌کنند.
●    اما، اگر فرد، نسبت به توان انجام کار، ترس داشته باشد، ترس و شک، «تمرکز بر بهبود» را از بین می‌برد، دیگر «تمرکز بر بهبود» نمی‌تواند در او انگیزه ایجاد کند، و این احتمال بالا می‌رود که اساساً هیچ کاری انجام نگردد. در این حال، «تمرکز پیشگیرانه» جای «تمرکز بر بهبود» را می‌گیرد. وقتی سیاستمدار، «تمرکز پیشگیرانه» دارد، به جای آن که فکر کند چگونه می‌تواند مثبت تر عمل نماید و یک گام به جلو بردارد، بیشتر به فکر آن است که که چگونه می‌تواند آن چه را قبلاً داشته است حفظ کند، تا از زیان بیشتر جلوگیری نماید.
●    سیاستمدار، نیاز به روشی دارد که با آن، شک را از خود دور کند. سیاستمدار، نیاز دارد تا آن چه می‌خواهد انجام دهد، با شک و تردید همراه نباشد. برای سیاستمداری که «تمرکز پیشگیرانه» دارد، تمام کردن موفقیت آمیز یک پروژه، روشی است که با آن بتوان متحمل آسیب کمتری شد، و از عصبانیت مردم و نیروهای رقیب جلوگیری کرد. این روحیه، مسامحه بیش از حد به بار می‌آورد، و فرصت‌های طلایی را می‌سوزاند.
●    «تمرکز پیشگیرانه» با هیجان ناشی از این فکر که ممکن است کارها به خوبی پیش نرود، تحریک می‌شود، و وقتی تمرکز فرد، بر این باشد که جلوی عدم موفقیت را بگیرد، عملکرد مثبتی نخواهد داشت. در این حال، «احتیاط» از حد خارج می‌گردد.
●    یک راه رستن از خطر «تمرکز پیشگیرانه»، این است که سیاستمدار خود را مقید کند که در یک مهلت «معین» دست به عمل بزند. شاید بهتر باشد برای کاهش هیجان و استرس ناشی از این فکر که ممکن است کاری به خوبی پیش نرود، سیاستمدار عمیقا به این موضوع فکر کند که اگر هیچ کاری انجام ندهد، چه عواقب بدتری در انتظار وی خواهد بود. پس، باید تا یک مهلت «معین» ارزیابی‌های خود را به پایان برساند، و بالاخره، تصمیم بگیرد، و نهایتاً عمل کند. درست است که احساس سیاستمدار در این وضع بسیار ناراحت کننده و تنش بار خواهد بود، اما، نتایج خوبی به بار خواهد آورد.

░▒▓ دلیل دوم: انرژی و حس و حال و توش و توان کار را در خود نمی‌بینند... استراتژی: به جای حس و حال، به تکلیف بیندیشید
●    بیشتر وقت ها، وقتی جملاتی را از این دست به کار می‌بریم که «نمی‌توانیم به اتحاد برسیم...» یا «نمی‌توانیم خود را برای رقابت آماده کنیم...»، معنای واقعی آن این است که نمی‌توانیم خود را قانع کنیم که حس انجام این کارها را داریم. در واقع امر، درب اتحاد، زنجیر نشده، یا باب رقابت مغلق نگشته است. گشودن زنجیرها و درب‌های خیالی، به همت احتیاج دارد.
●    از لحاظ واقعی، هیچ مانعی بر سر راه کوشش سیاستمداران، وجود ندارد؛ اما از لحاظ روانی، بله. مسأله فقط این است که حس انجام آن کار را ندارند، اما، «چه کسی می‌گوید برای شروع انجام یک کار باید آن قدر صبر کرد تا حس انجام آن ایجاد شود؟». برای لحظه‌ای هم که شده، فکر کنید «باید» این کار  انجام شود، چون واقعاً یک «تکلیف» است. نمی‌دانم کجا و کی این ایده در ما ایجاد شد که برای داشتن انگیزه و موثر بودن باید «حس» انجام کار را داشته باشیم. ما باید مشتاق انجام «تکلیف» باشیم. نمی‌دانم چرا چنین باوری وجود دارد؛ چون صد در صد بی معنی است. درست است که باید نسبت به آن چه انجام می‌دهیم، متعهد و متعصب و پرانرژی باشیم، اما، الزاما ضرورتی ندارد که حس انجام آن را داشته باشیم.

░▒▓ دلیل سوم: کار را ناخوشایند یا سخت و خسته کننده می‌دانند... استراتژی: باید از برنامه ریزی به روش «اگر... آنگاه... » استفاده کرد تا این وسوسه‌ها دور شوند
●    اغلب اوقات، افراد سعی می‌کنند تا مسأله کارهای دشوار را با وعده به خود حل کنند: «دفعه بعد، خود را وادار می‌کنیم این کار را زودتر انجام دهیم». البته، اگر اراده انجام این کار را داشتند، از همان اول آن را کنار نمی‌گذاشتند. تحقیقات نشان می‌دهد که افراد، پیوسته ظرفیت خود را برای کنترل خودشان، دست بالا می‌گیرند، و از آن، برای دور ماندن از آن چه دوست ندارند استفاده می‌کنند. توصیه این تحقیقات آن است که: «به خودتان لطفی بکنید و این حقیقت را بپذیرید که اراده انسان محدود است و نمی‌تواند همواره خود را در چالش انجام کارهای سخت، ملالت بار یا ترسناک قرار دهد. به جای آن، برای انجام یک کار از روش برنامه ریزی اگر... آن گاه، استفاده کنید».
●    ایجاد یک برنامه «اگر... آن گاه»، فقط این نیست که تصمیم گرفته شود تا برای انجام یک پروژه چه اقدامات به خصوصی لازم است، بلکه باید در عین حال، تصمیم گرفته شود که کجا و کی باید آن را انجام داد، و در مراحل مختلف کار، با بروز شرایط گوناگون، چه سناریوهای جایگزینی باید اجرا شود.
●    با تصمیم گیری زود هنگام درباره این که دقیقاً چه کاری قرار است انجام شود، و این که کجا و چه زمان و در چه شرایطی، موقع انجام آن است، وقتی زمان اجرا فرا برسد، هیچ قصوری در میان نخواهد بود. کسی نباید بگوید «حالا حتماً باید الآن این کار را انجام دهیم؟» یا «آیا می‌توان این کار را بعداً انجام داد؟» یا «شاید لازم باشد الآن کار دیگری به جای آن انجام شود». تحقیقات نشان می‌دهد که پلان‌های از نوع «اگر... آنگاه... » دستیابی به هدف و بهره وری را به طور متوسط، دویست تا سیصد درصد افزایش می‌دهد (توأم با برداشت‌هایی از هایدی گرنت هالورسن)

●    ادامه این مباحث را در همین پاورقی‌ها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 07 آذر 1393 ساعت 20:32

پدیده ”مرتضی پاشایی“؛ برداشت سوم/ کلمات پربسامد در ترانه های مرتضی پاشایی

فرستادن به ایمیل چاپ

سعید ادامه مطلب...نجیبا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


•    کلمه «تو»..........تعداد: ۲۴۷............***
•    کلمه «من»..........تعداد: ۱۶۱............***
•    کلمه «دل»..........تعداد: ۹۲............***
•    کلمه «بگو»..........تعداد: ۴۹
•    کلمه «عشق»..........تعداد: ۳۲............***
•    کلمه «خدا»..........تعداد: ۳۰............***
•    کلمه «منو»..........تعداد: ۲۷............***
•    کلمه «باید»..........تعداد: ۲۶
•    کلمه «تورو»..........تعداد: ۲۶............***
•    کلمه «اگه»..........تعداد: ۲۴
•    کلمه «دنیا»..........تعداد: ۲۳............***
•    کلمه «نمیشه»..........تعداد: ۲۲............***
•    کلمه «برو»..........تعداد: ۲۱............***
•    کلمه «تنها»..........تعداد: ۲۱............***
•    کلمه «نداره»..........تعداد: ۲۱ ............***
•    کلمه «یکی»..........تعداد: ۲۱............***
•    کلمه «چه»..........تعداد: ۲۰
•    کلمه «گم»..........تعداد: ۲۰
•    کلمه «اون»..........تعداد: ۱۹
•    کلمه «آخه»..........تعداد: ۱۹
•    کلمه «بری»..........تعداد: ۱۹ ............***
•    کلمه «توی»..........تعداد: ۱۹
•    کلمه «چی»..........تعداد: ۱۹
•    کلمه «بذار»..........تعداد: ۱۸ ............***
•    کلمه «حالا»..........تعداد: ۱۸
•    کلمه «مثل»..........تعداد: ۱۸
•    کلمه «جون»..........تعداد: ۱۷ ............***
•    کلمه «دلت»..........تعداد: ۱۷............***
•    کلمه «شاید»..........تعداد: ۱۷
•    کلمه «میشه»..........تعداد: ۱۷ ............***
•    کلمه «دوباره»..........تعداد: ۱۶
•    کلمه «کردم»..........تعداد: ۱۶
•    کلمه «کی»..........تعداد: ۱۶
•    کلمه «میری»..........تعداد: ۱۶............***
•    کلمه «گریه»..........تعداد: ۱۵............***
•    کلمه «چطور»..........تعداد: ۱۴
•    کلمه «می خوام»..........تعداد: ۱۴
•    کلمه «دوست»..........تعداد: ۱۴............***
•    کلمه «شدم»..........تعداد: ۱۴
•    کلمه «نگو»..........تعداد: ۱۴............***
•    کلمه «ولی»..........تعداد: ۱۴
•    کلمه «همیشه»..........تعداد: ۱۴
•    کلمه «برگرد»..........تعداد: ۱۳............***
•    کلمه «دیوونه»..........تعداد: ۱۳............***
•    کلمه «نرو»..........تعداد: ۱۳............***
•    کلمه «هم»..........تعداد: ۱۳
•    کلمه «خودت»..........تعداد: ۱۲............***
•    کلمه «روز»..........تعداد: ۱۲
•    کلمه «شد»..........تعداد: ۱۲
•    کلمه «کسی»..........تعداد: ۱۲
•    کلمه «کم»..........تعداد: ۱۲
•    کلمه «کن»..........تعداد: ۱۲
•    کلمه «میدونی»..........تعداد: ۱۲............***
•    کلمه «می‌میرم»..........تعداد: ۱۲............***
•    کلمه «نباشی»..........تعداد: ۱۲ ............***
•    کلمه «همه»..........تعداد: ۱۲
•    کلمه «امشب»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «برای»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «بود»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «جوری»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «چقدر»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «خودم»..........تعداد: ۱۱............***
•    کلمه «دوستم»..........تعداد: ۱۱............***
•    کلمه «رفتی»..........تعداد: ۱۱............***
•    کلمه «شده»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «شه»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «طاقت»..........تعداد: ۱۱............***
•    کلمه «قلبم»..........تعداد: ۱۱............***
•    کلمه «ما»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «ندارم»..........تعداد: ۱۱ ............***
•    کلمه «نه»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «وقتی»..........تعداد: ۱۱
•    کلمه «بذار»..........تعداد: ۱۰ ............***
•    کلمه «بعد»..........تعداد: ۱۰
•    کلمه «چیزی»..........تعداد: ۱۰
•    کلمه «حس»..........تعداد: ............***۱۰
•    کلمه «روی»..........تعداد: ۱۰
•    کلمه «فکر»..........تعداد: ۱۰
•    کلمه «نذار»..........تعداد: ۱۰ ............***
•    کلمه «هنوزم»..........تعداد: ۱۰
مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در جمعه, 07 آذر 1393 ساعت 20:33

پدیده ”مرتضی پاشایی“؛ برداشت دوم/ متن ۳۶ ترانه اجرا شده توسط مرتضی پاشایی

فرستادن به ایمیل چاپ

مهرزادادامه مطلب... امیر خانی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱. نگران منی
تو بجای منم داری زجر می‌کشی یکی عاشقته
که تو عاشقشی
تو بجای منم پر غصه شدی نزار خسته به شم
نگو خسته شدی
نگران ِ منی ...
که نگیر دلم واسه دیدن تو داره میره دلم
نگران ِ منی ...
مثه بچگیآم تو خودت میدونی من ازت چی میخوام

♫♫♫

مگه میشه باشی و تنها بمونم
محاله بزاری محاله بتونم
دلم دیگه دلتنگیاش بیشماره
هنوزم بجز تو کسی رو نداره
عوض می‌کنی زندگیم و
تو یادم دادی عاشقیم و
تورو تا ته ِ خاطراتم کشیدم
به زیبایی تو کسی و ندیدم
نگو دیگه آب سر ِ من گذشسته
مگه جز تو کی سرنوشت و نوشته؟
تحمل نداره نباشی
دلی که تو تنها خداشی

♫♫♫

یه غرور یخی یه ستاره‌ی سرد یه شب از همه چی
به خدا گله کرد
یدفه به خودش همه چی رو سپرد دیگه گریه نکرد
فقط حوصله کرد
نگران ِ منی ...
به تو قرص دلم تا کنار منی نمیترسه دلنم
بغلم کن ...
ازم همه چیم و بگیر بزار گریه کنم پیش تو دل سیر

♫♫♫

مگه میشه باشی و تنها بمونم
محاله بزاری محاله بتونم
دلم دیگه دلتنگیاش بیشماره
هنوزم بجز تو کسی رو نداره
عوس می‌کنی زندگیم و
تو یادم دادی عاشقیم و
تورو تا ته ِ خاطراتم کشیدم
به زیبایی تو کسی و ندیدم
نگو دیگه آب سر ِ من گذشسته
مگه جز تو کی سرنوشت و نوشته؟
تحمل نداره نباشی
دلی که تو تنها خداشی

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲. آرزو
چقدر تـــورو دوست دارم نمیشه باورم
هوون ... نه
از اون روزی که دیدمت نمیری از سرم
هوون ... نه
آرزومه که یبار دیگه تـــو نگام کنی تو چشام
آرزومه که بمونی تا آخرش
تـــو باهام

♫♫♫

دیگه غمی ندارم و دوست دارمتـــورو
هوون ... نه
بیا تموم عمرم و پیشم بمون نرو
هوون ... نه

♫♫♫

این روزا داره قلب من فقط میزنه
واسه تـــو
می‌میرم اگه حس کنم میره جای دیگه
حواس تـــو

♫♫♫

دوست دارم تـــورو...
دوست دارم تـــورو...
دوست دارم تـــورو...



░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳. اطلسی
وقتی شکسته اطلسی
وقتی گرفته آسمون
وقتی که تنهایی شده تنها شریک خونمون

♫♫♫

وقتی نگاه روشنت حالا غریبه با چشام
دیگه نه اسمت یادمه نه دیگه عشقت رو می خوام

♫♫♫

می ترسه بی تو گم شدن
بی رده پا و بی نشون
باید گذشت از باورت
باید رها شد نیمه جون
میترسه تنهایی و غم
باید تو رویا ها نشتست
باید به روی عاشقی چشم‌های دلتنگی و بست!

♫♫♫

محرم نبودی ابرکم هُرم نفس‌های من و
همراه دلتنگی شدن هم بغض عاشق بودن و
محرم نبودی تا به گم مرد تنها که رسید
هم رنگ چشمات و گرفت هم یاس رویاهامو چید!
وقتی شکسته اطلسی
وقتی گرفته آسمون
وقتی که تنهایی شده تنها شریک خونمون

♫♫♫

وقتی نگاه روشنت حالا غریبه با چشام
دیگه نه اسمت یادمه نه دیگه عشقت رو می خوام

♫♫♫

می ترسه بی تو گم شدن
بی رده پا و بی نشون
باید گذشت از باورت
باید رها شد نیمه جون
میترسه تنهایی و غم
باید تو رویا ها نشتست
باید به روی عاشقی چشم‌های دلتنگی و بست!

♫♫♫

محرم نبودی ابرکم هُرم نفس‌های من و
همراه دلتنگی شدن هم بغض عاشق بودن و
محرم نبودی تا به گم مرد تنها که رسید
هم رنگ چشمات و گرفت هم یاس رویاهامو چید!


░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۴. باید کاری کنی
دلم تنگه مثل ابرای تیره
تویه حسی مث زندون اسیره
تـــو از احساس من چیزی نمیدونی
که داری بی خودی من و می رنجونی
یه امشب جای من باش
جای اونی که چشماش به در خشک شد
ولی عشقش نیومد
یه امشب همسفر باش مث من در به در باش
جای اون که ب دنیا پشت پا زد

♫♫♫

باید کاری کنی آروم بگیرم
باید یک لحظه دستاتـــو بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه
باید این لحظه‌ها یادت بمونه

♫♫♫

یه امشب مال من باش مال مردی که دستاش به جز دست تـــو همراهی نداره
بزار یادت بیارم چجوری بی قرارم
دل من غیر تـــو راهی نداره

♫♫♫

من از تـــو یاد گرفتم تموم زندگیم و
حالا با کی به گم این قصه‌ی وابستگیم و
رو دوش کی بزارم! یه دنیا خستگیم و

♫♫♫

باید کاری کنی تـــو که باز مثل قدیما بهم خیره به شن چشم‌های خیس و اشکی ما
همین امشب که تنهام باید برگردی اینجا

♫♫♫

باید کاری کنی آروم بگیرم
باید یک لحظه دستاتـــو بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه
باید این لحظه‌ها یادت بمونه

♫♫♫

یه امشب مال من باش مال مردی که دستاش به جز دست تـــو همراهی نداره
بزار یادت بیارم چجوری بی قرارم
دل من غیر تـــو راهی نداره

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۵. برو
برو که خسته َم تا دیدی وابسته َم روزی صد بار قلب منو شکستی
برو که بسمه تو سینه پر از غمه برو تو همینو مگه نخواستی
برو شکسته َم من و شب و اشک و غم تنها موندیم گفتی برات مهم نیست
برو دلم پره به جون تو دلخوره برو دلم دیگه به نام تو نیست

♫♫♫

برو که از تو و عشق تو من دیگه دل بکنم
اونی که زندگیشو داده پای غم تو منم
وقتشه دل بکنم
برو بگو به همه تو خوبی بگو خیلی بَدم
برو و فکر منم نکن تنهایی رو بلدم
دیدی چه جوری شدم

♫♫♫

بگو چی بین ماست برو نگو اشتباست باور کن من خسته شدم عزیزم
برو که وقتشه برو دلم حقشه آخه تا کی باید من اشک بریزم
برو تموم به شه برو دل آروم به شه دستام دیگه با دست تو غریبه ست
برو دیوونه شم آخه چه جوری به گم کاش دلم دل به عشق تو نمی‌بست


░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۶. بزار به گم
میمونم برای تو تا آخر میمونم برای تو تا آخر
بذار باورش کنم من که با منی تا آخر
بذار باورشکنم من که می‌کشی من و آخر
بذار به گم که بدون تو دیگه فایده نداره
بذار به گم دیگه فرقی نداره
بذار به گم که بدون تو دیگه فایده نداره
بذار به گم دیگه فرقی نداره

♫♫♫

از توی صدای من «صدای من صدای من» می خونی «می خونی میخونی»
میمونم برای تو تا آخر میمونم برای تو تا آخر
بذار باورش کنم من که با منی تا آخر
بذار باورشکنم من که می‌کشی من و آخر
بذار به گم که بدون تو دیگه فایده نداره
بذار به گم دیگه فرقی نداره

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۷. به خدا
به خدا زوده زوده که بگب دیگه حرفی نمی مونه
به خدا زوده زوده واسه مردن این دل دیوونه
به خدا خیلی زوده

♫♫♫

به خدا سخته سخته که بخوام بمونم تو دنیا
به خدا سخته
سخته که بگی نبوده چیزی بین ما
به خدا خیلی سخته
دل تو راحت واسه همیشه نگو بریدی ساده
اونی که اینجاست دلشو راحت به تو داده
بگو یه خوابه بگو می مونی
نرو می‌ترسم بی تو
میمیره آخه دل شکستم تا بری تو

♫♫♫

به خدا دیره می‌بینی به تو آخه اینجوری وابسته‌ام
به خدا ظلمه میدونی که قلبِ تو هیچ موقع نشکستم
به خدا خیلی دیره
به خدا بی تو این خونه واسم مثل زندونه تنهایی
به خدا تنها این خوابه بگو نمیری بگو اینجایی
به خدا خیلی تنهام

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۸. به دادش رسیدم
به دادش رسیدم دلم رو رها کرم
صداش کردم اون رقیبو صدا کرد

♫♫♫

به پاش می‌نشستم خودش دید که خستم
ولی بی وفا باز رها کرد دو دستم

♫♫♫

واسه شب نشینی رفیق قدیمی
شدم رنگ اون شب که چشماش سیام کرد

♫♫♫

حالا روزگارم عوض شد دوباره
حالا اون خودش فکر برگشتو داره

♫♫♫

حالا من نشستم به سکان نورم
ولیاون به جز من کسی رو نداره

♫♫♫

می‌بخشم دوباره گناهی که کرده
می‌بخشم می دونم که دستاش چه سرده

♫♫♫

میشم ساتر شب رفیق قدیمی
بازم مثل وقتی که بودیم صمیمی

♫♫♫

بدون زندگی بازیگردون ترین
ببین خوردی دیدی که دنیا همینه

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۹. به گوشت میرسه
به گوشت میرسه روزی که بعد از تو چی شد حالم
چجوری گریه می‌کردم که از تو دست بدارم

♫♫♫

نشد گریه کنم پیشت نخواستم بد شه رفتارم
نمی‌خواستم بفهمی تو که من طاقت نمیارم

♫♫♫

دلم واسه خودم می‌سوخت برای قلب درگیرم
یه روز تو خنده هات گفتی تو می مونی و من میرم
تو میمونی و من میرم

♫♫♫

سرم را گرم می‌کردم که از یادم بره این غم
ولی بازم شبا تا صبح تو رو تو خواب می‌دیدم

♫♫♫

نمی ونستی اینارو چرا باید می‌فهمیدی
منو دیدی ولی یک بار ازم چیزی نپرسیدی
ازم چیزی نپرسیدی


░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۰. بی تو می‌میرم
بگو همیشه میمونی
نرو دیوونه ی من می‌میرم
نزار اشکاتو ببینم عزیزم نازنینم
دیگه طاقت ندارم  می‌میرم
نرو یکی یک دونه ی من
سر بزار روی شونه ی من پیش من دیگه گریه نکن

♫♫♫

می‌میرم

♫♫♫

با دلم دیگه بازی نکن با چشات منو راضی نکن
که بری از خونه ی من می‌میرم...


♫♫♫

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۱. بیا برگرد
بیا برگرد نزار دیر به شه خسته شم
نزار قلبم بره جایی وابسته شم
دل من تنگ شده باز بیا پیش من
بیا بازم تو گوشم یه حرفی بزن

♫♫♫

بگو دوستم داری
من که دوست دارم
بیا برگرد نزار بی تو جایی برم
بیا برگرد دل من برات پر زده
بیا تنها نرو وای! جدایی بده

♫♫♫

بگو دوستم داری ضُل بزن توی چشم
بزار حرف دلم رو دوباره به گم
تورو می خوام بیا تو هنوز عشقمی
بگو تنگ دلت واسه من یکمی
بیا برگرد هنوزم دلم خونــَته
بیا برگرد یه بار گوش به حرفم بده
تورو می خوام بیا تو هنوزعشقمی
بگو تنگه دلت واسه من یکمی

♫♫♫

بیا بازم بیا دل ببازم بیا
بیا دونی‌ام و با تو بسازم
بیا
بیا دنیام شده باز تماشای تو
دل من تنگ شده واسه چشمای تو

♫♫♫

دلم هرجا بری میگه دنبالته
بیا احساس من قلب من مال تو
بیا تنهام نزار دیگه برگرد بیا
تو که میدونی پیشِ همه قلب ما

♫♫♫

بگو دوستم داری ضُل بزن توی چشم
بزار حرف دلم رو دوباره به گم
تورو می خوام بیا تو هنوز عشقمی
بگو تنگ دلت واسه من یکمی
بیا برگرد هنوزم دلم خونــَته
بیا برگرد یه بار گوش به حرفم بده
تورو می خوام بیا تو هنوزعشقمی
بگو تنگه دلت واسه من یکمی

♫♫♫

بگو دوستم داری... داری
بیا برگرد ... بیا برگرد

♫♫♫

بگو دوستم داری ضُل بزن توی چشم
بزار حرف دلم رو دوباره به گم
تورو می خوام بیا تو هنوز عشقمی
بگو تنگ دلت واسه من یکمی
بیا برگرد هنوزم دلم خونــَته
بیا برگرد یه بار گوش به حرفم بده
تورو می خوام بیا تو هنوزعشقمی
بگو تنگه دلت واسه من یکمی

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۲. ترانه‌ای برای ناصر
دل دنیا رو خون کردی که این جوری تو رفتی
تموم دل خوشی هام و تو با رفتن گرفتی
مثل حس یه عشق تازه بودی
مثل افسانه بی اندازه بودی
هیچ کی برای من شبیه تو نبوده
دنیا چه بی رحمی آخه تنهایی زوده
دل دنیا رو خون کردی که این جوری تو رفتی
تموم دل خوشی هام و تو با رفتن گرفتی
مثل حس یه عشق تازه بودی
مثل افسانه بی اندازه بودی
که این جوری تو رفتی
تموم دل خوشی هام و تو با رفتن گرفتی
دل دنیا رو خون کردی که این جوری تو رفتی
تموم دل خوشی هام و تو با رفتن گرفتی
مثل حس یه عشق تازه بودی
مثل افسانه بی اندازه بودی

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۳. تقصیر
داری از چشام می‌افتی
میدونی دست خودم نیست
اره من ازت بریدم
اما تقصیر تو کم نیست
خودت اومدی تو دنیام
خودتم عقب کشیدی
تو خودت چی فکر می‌کردی
واسه من چه خوابی دیدی

♫♫♫

داری ازچشام می‌افتی
من میگم باید بری تو
وقتشه دیگه نباشی
میدونی مقصری تو
عاشقت بودم ولی تو
منو دست کم گرفتی    
ساده دل ازم بریدی
خودتو ازم گرفتی

♫♫♫

داری از چشام می‌افتی
میدونی دست خودم نیست
اره من ازت بریدم
اما تقصیر تو کم نیست
خودت اومدی تو دنیام
خودتم عقب کشیدی
تو خودت چی فکر می‌کردی
واسه من چه خوابی دیدی

♫♫♫

داری ازچشام می‌افتی
من میگم باید بری تو
وقتشه دیگه نباشی
میدونی مقصری تو
عاشقت بودم ولی تو
منو دست کم گرفتی    
ساده دل ازم بریدی
خودتو ازم گرفتی

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۴. تو راست میگی
امشب می خوای بری بدون من
خیس چشای نیمه جون من
حرفام نمیشه باورت چیکار کنم
خدایاا
راحت داری میری که بشکنم
عشقم بزار نگات کنم یه کم
شاید باهم بمونه دستای ما
به جون تو دیگه نفس نمونده واسه ی من
نرو تو هم دیگه دلم رو نشکن
دلم جلو چشات داره میمیره
نگام نکن بزار دلم بمونه روی پاهاش
فقط یه ذره آخه مهربون باش
خدا ببین چه جوری داره میره
آره تو راست میگی که بد شدم
آروم میگی که جون به لب شدم
امشب بمون اگه بری چیزی درست نمیشه
ساده نمیشه بی خبر بری
عشقم بگو نمیشه بگذری از من
بگو کنارمی همیشه
تو رو خدا ببین چه حالیم نگو که میری
دلم می خواد که دستم رو بگیری
نرو بدون تو شکنجه میشم
پیشم بمون دیگه چیزی نمیگم آخریش
کسی واسم شبیه تو نمیشه
بمون الهی من واسه ات بمیرم

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۵. چشمای من
چشم‌های من دنبالته.
دلم هنوز تو فکرته.
می خوام به گم دوست دارم، هنوز صدام یادته ...!؟

♫♫♫

می خوام بفهمی حالمو.
خودت بیای سراغم و. 
دلم می خواد بهم بگی، سوال بی جوابمو ...

♫♫♫

گفتی نمی دونی چطور همیشه عاشق بمونی.
بازم تلاشتو بکن.  
ایندفعه شاید بتونی ...  
هوس نبوده بین ما.
تهمت ناروا نزن.
خودم بهت پس می‌دادم دلی که می‌سپردی به من ...

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۶. چطور دلت اومد
چطور دلت اومد بری بعد هزار تا خاطره؟
تاوان چی رو من میدم اینجا کنار پنجره؟
چطور دلت اومد بری چطور تونستی بد به شی؟
تو اوج بی کسیم چطور، تونستی ساده رد به شی؟
چطور دلت می یاد با من این جوری بی مهری کنی؟
شاید همین الآن تو هم داری به من فکر می‌کنی
چطور دلت اومد که من اینجوری تنها بمونم؟
رفتی سراغ زندگیت نگفتی شاید نتونم
دلم سبک نشد ازت دلم هنوز میخواد به یاد
حتی با اینکه میدونم شاید دیگه منو نخوای
بذار که راحتت کنم از توی رویات نمیرم
میخوام کنار پنجره به یادت آروم بمیرم
چطور دلت اومد بری بعد هزار تا خاطره؟
تاوان چی رو من میدم اینجا کنار پنجره؟
چطور دلت اومد بری چطور تونستی بد به شی؟
تو اوج بی کسیم چطور تونستی ساده رد به شی؟
چطور دلت می یاد با من این جوری بی مهری کنی؟
شاید همین الآن تو هم داری به من فکر می‌کنی
چطور دلت اومد که من اینجوری تنها بمونم؟
رفتی سراغ زندگیت نگفتی شاید نتونم
دلم سبک نشد ازت دلم هنوز میخواد به یاد
حتی با اینکه میدونم شاید دیگه منو نخوای
بذار که راحتت کنم از توی رویات نمیرم
میخوام کنار پنجره به یادت آروم بمیرم

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۷.  چند روز
چند روزه دل دیوونه میگیره همش بهونه
آی
آتیشم میزنه هرشب جای خالیت توی خونه
دله من! هواتو داره دیگه طاقت نمیاره
این! این دل همیشه گریون مثل ابرای بهاره

♫♫♫

کی تورو دوست داره قد یه دنیا؟
کی می خواد با تو باشه حتی تو رویا؟
دنباله جای پاهات روی شن‌های قشنگ و خیس دریا
نگو که رفتن تو سهم من دل من طاقت نداره می شکنه
نگو که باید جداشیم نگو قسمت من و تو رفتنه

♫♫♫

کی تورو دوست داره قد یه دنیا؟
کی می خواد با تو باشه حتی تو رویا؟
دنباله جای پاهات روی شن‌های قشنگ و خیس دریا
نگو که رفتن تو سهم من دل من طاقت نداره می شکنه
نگو که باید جداشیم نگو قسمت من و تو رفتنه

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۸. حالا اومدی
کسی که چیزی نگفت وقتی می‌رفتی بی خبر
وقتی نامتو میذاشتی واسه من کنار در
کسی که حرفی نزد نگفت بهت نرو بمون
کسی نگفت بری دیگه تمومه عشقمون
حالا اومدی دوباره بعد یه خواب بلند
اما حیف که ریشه‌های عشقتو زمونه کند
حالا اومدی ولی دیره واسه یکی شدن
جای خالیتو گرفته بغض حسرت پیش من
هیچ کسی حرفی نزد یادت میاد چه ساده بود
تو سوار آرزوهات عشق من پیاده بود
ابر دلتنگی نبارید آسمون گریه نکرد
گم نشد ستاره‌ای حتی تو خواب شهر سرد
حالا اومدی دوباره بعد یه خواب بلند
اما حیف که ریشه‌های عشقتو زمونه کند
حالا اومدی ولی دیره واسه یکی شدن
جای خالیتو گرفته بغض حسرت پیش من

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۱۹. خاطره‌ها
یکی هست...

♫♫♫

بگو قلبت بجز من دل به کی بست
همون روزی که می‌گفتم یکی هست؟
تـــو راست میگی زیادی بودم انگار
دروغ گفتی تورو می‌بخشم اینبار

♫♫♫

حالا گریه کن از دوری دستام
من این دنیای بی عشق و نمی خوام
چقدر گفتم نرو یک دونه ی من
میمیره این دل دیوونه ی من
به گوشت میرسه دل مالِ تـــو بود
چشای من هنوز دنبالِ تـــو بود
دل تنهام و خون کردی که رفتی
من و تـــو نیمه جون کردی و رفتی

♫♫♫

قسم خوردم ولی باور نکردی
خیال کردم یه روزی برمی گردی
تـــو آدم آهنی بودی ندیدم
چه جاهایی به داد تـــو رسیدم

♫♫♫

بگو قلبت بجز من دل به کی بست
همون روزی که می‌گفتم یکی هست؟
تـــو راست میگی زیادی بودم انگار
دروغ گفتی تورو می‌بخشم اینبار

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۰. دروغ دوس داشتنی
تو که از اولشم جای من یکی دیگه توی قلبت بود
نگو به من که تو هر کاری کردی درسته نگو حقت بود
تو که از اسمم و عشقم و حسم و قلبم دلتو کندی
به چشای من ساده‌ی بی کس تنها داری می‌خندی

♫♫♫

همیشه دروغ می‌گفتی واسه من می‌میری
بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
به خدا همش دروغه که منو دوس داری، بگو دوسم داری
تو که روی قلب من اینجوری پا می ذاری، بگو بگو بگو
بگو این دروغ دوس داشتنیو این بارم
باز بگو بی تو می‌میرم بگو دوسِت دارم
من که این همه دروغ تو رو باور کردم، بگو دوسم داری
یه دفه دیگه بگو، بگو که بر می‌گردم

♫♫♫

تو که از اون همه حرفایی که به تو گفتم چیزی یادت نیست
تو که می ذاری میری و من اینجا می مونم با چشای خیس
تویی که ازم گذشتن آسونه واسه ت، واسه ت بازیچه م
چه جوری بهم می‌گفتی که مثل قدیما عاشقت میشم

♫♫♫

همیشه دروغ می‌گفتی واسه من می‌میری
بگو عاشقم نبودی تو که داری میری
به خدا همش دروغه که منو دوس داری، بگو دوسم داری
تو که روی قلب من اینجوری پا می ذاری، بگو بگو بگو
بگو این دروغ دوس داشتنیو این بارم
باز بگو بی تو می‌میرم بگو دوسِت دارم
من که این همه دروغ تو رو باور کردم، بگو دوسم داری
یه دفه دیگه بگو، بگو که بر می‌گردم

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۱. دقیقه‌های آخر
می خوای بری از پیشم دیگه عشق من بی همسفر
میری سفر
دلواپسم واسه تو
دلواپسم واسه تو عشق من
برو
تنها برو
اما بخند
این لحظه‌های آخرو
تورو خدا نزار یه امشبم با گریه‌های من تموم شه
قرار دیدنت از امشب آخه آرزوم شه
نزار که اشک چشم من بریزه پشت پای تو
کی میاد؟ جای تو؟

♫♫♫

دقیقه‌های آخره میری واسه همیشه
منم همون که عشق تو تموم زندگیشه
همون که دلخوشی نداره
بعد تو تموم میشه
کی مثل تو میشه؟

♫♫♫

بعد من هرجا میری یاد من نیفت
هرچی به شه
من عاشقم
راحت برو عشق من
گریه نکن آخه طاقت ندارم و می‌میرم و می خوام تورو
راحت برو عشق من

♫♫♫

تورو خدا نزار یه امشبم با گریه‌های من تموم شه
قرار دیدنت از امشب آخه آرزوم شه
نزار که اشک چشم من بریزه پشت پای تو
کی میاد؟ جای تو؟

♫♫♫

دقیقه‌های آخره میری واسه همیشه
منم همون که عشق تو تموم زندگیشه
همون که دلخوشی نداره
بعد تو تموم میشه
کی مثل تو میشه؟

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۲. دل من دل تو
تو رو می‌بینم و هل می‌کنم. همه چیو تحمل می‌کنم
تو خیالم آخه ماله منی، تو که فقط تو خیال منی
واسه دیدن تو، دنیا رو بهم می‌ریزم
دیگه راهی نموند بیا پیشم عزیزم

♫♫♫

اگه عاشقه مثه دل من، دل تــــــو
اگه دوســت داری حتی یه ذره منو
اگه حس منــو، تو هم حس می‌کنی
چی میشه یه دفعه بگی مال منی

♫♫♫

نذار تنها بمونم
بیـــا آروم جونم
دیگه بی تـــو نمیتـــونم
ببین ابــــریه چشـــمام
بذار دست توی دستام
قده دنیا تـــو رو میخوام

♫♫♫

اگه حواس تو پیش منه، اگه چشـــات بـــهم زل میزنه
اگه تو هم به من فکر می‌کنی، چرا میخوای بری دل بکنی
آخه چشــــمای تو، به خدا دروغ نمیگه
منو دوست داری خوب، بگو یه بار دیگه

♫♫♫

اگه عاشقه مثه دل من، دل تــــــو
اگه دوســت داری حتی یه ذره منو
اگه حس منــو، تو هم حس می‌کنی
چی میشه یه دفعه بگی مال منی

♫♫♫

نذار تنها بمونم
بیـــا آروم جونم
دیگه بی تـــو نمیتـــونم
ببین ابــــریه چشـــمام
بذار دست توی دستام
قده دنیا تـــو رو میخوام

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۳. دیدی
دیدی بی من داری میری؟ دیدی قولهاتـــو شکستی؟
دیدی راست گفتم عزیزم؟ دیدی چشمام و نخواستی؟
دیدی حتی یه دقیقه نمی مونی دم رفتن؟
دیگه خسته شدم آخه بس که قلبم و شکستن
هاااااا
دیدی رفتــــــــــــــی؟

♫♫♫

دیدی می‌گفتم یه روز میری؟
دیدی دوستم نداری؟
دیدی می‌گفتم من عاشقم ولی تـــو کم میاری؟
دیدی می‌گفتم یه روز میاد میری که برنگردی؟
تـــو که می‌خواستی بری! چرا منو دیوونه کردی؟
چرا دوستم نداری؟

♫♫♫

دیدی اشکهام روی گونه‌ام میریزه چیزی نگفتی
دیدی راحت اینو گفتی داری از چشام میفتی
دیدی چشم یه غریبه چجوری دلِ تـــو بــُرد
دیدی رفتی و یکی مون تو نبودنت کم آورد
هااااااااا
دیدی رفتی؟

♫♫♫

دیدی دلت جای من نبود؟ دیدی ازم گذشتی؟
داره حالا باورم میشه منو دوستم نداشتی؟
دیدی چه آسون و بی هوا یهویی دل بریدی؟
دیدی دلم تیکه پاره شد؟
آخه اینم ندیدی؟
دیگه دوستم نداری؟

♫♫♫

دیدی می‌گفتم یه روز میری؟
دیدی دوستم نداری
دیدی می‌گفتم من عاشقم ولی تـــو کم میاری
دیدی می‌گفتم یه روز میاد میری که برنگردی
تـــو که می‌خواستی بری
چرا منو دیوونه کردی
چرا دوستم نداری؟

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۴. روز برفی
[محمدرضا گلزار]
چشام و می‌بندم میخوام هرچی غصه ست بمیره
که تو خواب
یکی از تنم عطر ِ تو پس به گیره
نمیشه ... نمیشه

♫♫♫


[مرتضی پاشایی]
عزیزم ...
نمیدونی عشقت چقدر سینه سوزه
چه سخته ...
آدم چشم به تاریکی ِ شب بدوزه
همیشه ... همیشه

♫♫♫


[محمدرضا گلزار]
شبا بیدار و روزا خیره به عکست این شده کارم
دیگه طاقت ندارم
دلم میخواد یه جایی اونور دنیا
خودم و جا بزارم


♫♫♫

[مرتضی پاشایی]
آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیگیره
خیلی دلم میگیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من
خیلی دیره

♫♫♫

یه آدم چقدر طاقت غصه داره؟
چجوری ...
میشه خنده رو لبام پا بزاره
دوباره ... دوباره

[مرتضی پاشایی]
به جایی ...
رسیدم که با هیشکی حرف ندارم
نباشی ...
من هیچ حسی به روز ِ برفی ندارم
خیلی دیره

♫♫♫

[محمدرضا گلزار]
یه آدم ...
چقدر طاقت غصه داره؟
چجوری ...
میشه خنده روی لبام پا بزاره؟
دوباره ... دوباره

♫♫♫


[مرتضی پاشایی]
به جایی ...
رسیدم که با هیشکی حرفی ندارم
نباشی ...
من هیچ حسی به روز ِ برفی ندارم
نمیخوام به باره

♫♫♫


[محمدرضا گلزار]
شبا بیدار و روزا خیره به عکست این شده کارم
دیگه طاقت ندارم
دلم میخواد یه جایی اونور دنیا
خودم و جا بزارم


♫♫♫

[مرتضی پاشایی]
آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیگیره
خیلی دلم میگیره
فراموشم نمیشه خاطره هامون واسه من
خیلی دیره

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۵. شاید بپرسی
شاید بپرسی از خودت کجام و در چه حالیم
برای دل خوشیت میگم خوش باش عزیزم عالیم
اما حقیقت اینه که بدون تو شکسته‌ام
رو مرز مرگ و زندگی بدون تو نشسته‌ام
شاید بپرسی از خودت چی شد کجا رفته صدام
حق بده بهم که بعد تو نخوام با دنیا راه بی‌ام
شاید بپرسی از خودت چی شد که بی نشون شدم
برای دل کندن ازت ندیدی نصف جون شدم
شاید بپرسی از خودت کجام و در چه حالیم
برای دل خوشیت میگم خوش باش عزیزم عالیم
اما حقیقت اینه که بدون تو شکسته‌ام
رو مرز مرگ و زندگی بدون تو نشسته‌ام
شاید بپرسی از خودت چی شد کجا رفته صدام
حق بده بهم که بعد تو نخوام با دنیا راه بی‌ام
شاید بپرسی از خودت چی شد که بی نشون شدم
برای دل کندن ازت ندیدی نصف جون شدم

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۶. عشق من
عشقی که با تو شد تو قلبم پیدا
حسش می‌کردم تو خواب و رویا

♫♫♫

نبودی، ندیدی، تنهای تنهام
عشقت توی قلبم یعنی عشق ما
عشق من جون من از تو می خونم
ناز چشمای تو آتیش زد به جونم
عشق من جون من قلبم می لرزه
می دونی نباشی دنیا نمی ارزه

♫♫♫

عشقی که با تو شد تو قلبم پیدا
حسش می‌کردم تو خواب و رویا

♫♫♫

نبودی، ندیدی، تنهای تنهام
عشقت توی قلبم یعنی عشق ما
عشق من جون من از تو می خونم
ناز چشمای تو آتیش زد به جونم
عشق من جون من قلبم می لرزه
می دونی نباشی دنیا نمی ارزه

♫♫♫

عشق ما!

♫♫♫

عشق من جون من از تو می خونم
ناز چشمای تو آتیش زد به جونم
عشق من جون من قلبم می لرزه
می دونی نباشی دنیا نمی ارزه

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۷. عشق یعنی این
عشق یعنی این لحظه‌های خیلی خاص
که خدا هم فکر ماست
همه‌ی دنیا اینجاست
یه شروع یه نگاه لبمون بی صداست
عشق یعنی این دو تا احساس بی تاب
به قشنگی یه خواب
دو نفر توی یه قاب
یه نگاه تو چشات دل من تو رو خواست

♫♫♫

هر چی میگم همه حرفای دلمه
عاشقتم حالا برو بگو به همه
بگو یه حس عجیبی توی دلمه
حس یه تب توی تنمه

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۸. عصر پاییزی
بهت پیله کردم نمی‌مونی پیشم
نه می‌میرم این‌جا نه پروانه میشم
از عشق زیادی تورو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم
بازم شوری اشک و لب‌های سردم
من این بازی و صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره، یکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که به راش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمی‌ده

♫♫♫

منوتو یه عمره دوتا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم
بشینیمو عشق و به بازی بگیریم
واسه زندگی کردنامون بمیریم
چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی
ماها قهرمانیم و بازنده میشیم
مثه اعصر پاییزی رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرست آرزومون

ترانه سرا: مهـرزاد امیر خـانی

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۲۹. گریه کن
گریه کن تو میتونی پیش اون نمیمونی
اون دیگه رفته بسه تمومش کن
گریه کن ته خطه عشق تو دیگه رفته
تو دله یکی دیگه نشسته تمومش کن

♫♫♫

چشم به راه نشین اینجا میمونی دیگه تنها
گریه نکن دیگه اون نمیاد خونه
دست بکش دیگه از اون طفلکی دله داغون
اون دیگه خوشه فکر نکن حالتو میدونه

♫♫♫

تنها میمونی آخه اینو میدونی
مثل اون پیدا نمیشه
اشکات میریزه آخه اون واست عزیزه
توی قلبته همیشه

♫♫♫

یادش میافتی دلت آتیش میگیره
میگی کاش برگرده پیشم
راهی نداری تو باید طاقت بیاری
آخه میدونی نمیشه

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳۰. ماه من
هنوزم میشینمو سر به زانو می‌گیرم
گریه می‌کنم برات کمی اروم می‌گیرم
نمیشه باتو نبود
نمیشه ازتو نخوند
نمیشه حرفی نزد
نمیشه که بیتو موند
منم اینجا رو زمین
تو تو سقف اسمون
نرو پشت ابرغم
یکمی پیشم بمون
اخه تو ماه منی ولی پنهونی ازم    
میدونم یدونه ای توچی میدونی ازم

♫♫♫

هنوزم میشینمو سر به زانو می‌گیرم
گریه می‌کنم برات کمی اروم می‌گیرم
نمیشه باتو نبود
نمیشه ازتو نخوند
نمیشه حرفی نزد
نمیشه که بیتو موند
منم اینجا رو زمین
تو تو سقف اسمون
نرو پشت ابرغم
یکمی پیشم بمون
اخه تو ماه منی ولی پنهونی ازم    
میدونم یدونه ای توچی میدونی ازم

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳۱. مثل شیشه
هنـــوزم راه بـرگشتـــن بـه روز روشنـــو دارم
اگه از این شب تاریک یه جوری دست بردارم

♫♫♫

هـنـــوزم ردپــای مــن تـــو بـــرفــای زمســتـونــه
شاید بازم امیدی هست که برگردم به اون خونه

♫♫♫

کمـک کن سایه‌ی وحشت جوونیمـو غــروق کـرده
دلم بی لمس عشق تو همش این گوشه بق کرده

♫♫♫

توی تاریکی مطلق یه روزی راهو گم کردم
کمک کن با صـدای تو به دنیای تو بـرگردم

♫♫♫

یـه راهـی پیــش روم وا کـن دوبـاره فکـر آغـازم
میخوام پیروز شم این بار به این دشمن نمی‌بازم

♫♫♫

از این دوری، از این زندون، از این زنجیر بیزارم
چه کاری با خودم کردم چرا سر در نمیارم؟

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳۲. منو ببخش
همین که میخوام حرف دلم رو با تو به گم میری
آره میدونم بد بوده کارم اینجوری دلگیری

♫♫♫

میشه این دفعه منو تو ببخشی؟
میشه نگی میخوای ازم جدا شی؟

♫♫♫

میشه ببخشیو بگذری عشق من؟
میشه فراموشت به شه گناهم؟

♫♫♫

میشه نگاه کنی به اشک و آهم؟
هنوزم از همه بهتری عشق من؟

♫♫♫

منو ببخش اگه بچگی کردم
بذار دستاتو تو دستای سردم
منو ببخش میدونم اشتباه کردم

♫♫♫

منو ببخش اگه از تو بریدم
اگه شکستیو هیچی ندیدم
منو ببخش اگه بازم خطا کردم

♫♫♫

تو که همیشه سنگ صبور این دل تنهایی
اگه نباشی دنیا تمومه دیگه چه دنیایی

♫♫♫

میدونی چیه دیوونگی به سه
غرور چشممو غمت شکسته

♫♫♫

نگاتو برندار از تو نگاه من
اگه میشه بذار پیشت بشینم

♫♫♫

پشیمونم عزیز نازنینم
بیا ببخش دوباره این گناه من

♫♫♫

منو ببخش اگه دیوونه بودم
تو که می‌ترسیدی خونه نبودم
اگه تو پاکیو همش گناه کردم

♫♫♫

منو ببخش هنوز اگه میتونی
اگه مثل قدیما مهربونی
منو ببخش عزیزم اشتباه کردم

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳۳. نبض احساس
دلخوری از بغض پری می‌فهمم
ناراحتی غصه داری می‌فهمم
دلواپس فردای با من بودنی
دلگیری از من اما درگیر منی

♫♫♫

داری دل می‌زنی دل می‌کنی تو کم کم
من بهت حق میدم من حالتو می‌فهمم
داری دل می‌زنی دل می‌کنی تو کم کم
من بهت حق میدم من حالتو می‌فهمم

♫♫♫

نبض احساستو می‌گیرم و حالت خوش نیست
این دفعه نیت من خیره تو فالت خوش نیست
دارم می بازمت ای داد بیداد
خودم کردم که لعنت بر خودم باد
دارم می بازمت ای داد بیداد
خودم کردم که لعنت بر خودم باد

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳۴. یادته
یادته چقد می‌گفتی
شاید از من دل بکنی
یادته چقدر می‌گفتم
تا ابد دیگه مال منی
حالا داری میری می‌بینی
که دارم من جون می‌کنم    
تو رو خدا بگو دروغه
اینجور پس نزنم عشقم

♫♫♫

تورو خدا نذار به گن به من تو دنبال اونی    
تورو خدا نذار به گن کنارمن نمیمونی    
نمیدونی اگه بری دلم دو روزه میمیره
تورو خدا نرو بذار بهونه نگیره

♫♫♫

یادته برات نوشتم دلم از غصه پره
یادته می‌گفتی قلبت واسه من غم میخوره
ولی حالا نگاهت مثل اون روز نمیشه    
میگی حالا دیگه نمیشه بمونیم تا همیشه

♫♫♫

تورو خدا نذار به گن به من تو دنبال اونی    
تورو خدا نذار به گن کنارمن نمیمونی    
نمیدونی اگه بری دلم دو روزه میمیره
تورو خدا نرو بذار بهونه نگیره

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳۵. یکی بود یکی نبود
یکی بود که یه روزی من و دوست داشت حالا رفته
یکی نبود بدونه بی خبر اون کجا رفته
همه‌ی قصه این بود چقدر آسون چقدر زود
یکی قلبمون رو برده سرمون چی آورده

♫♫♫

از دست تـــو دلگیرم از قصه‌ی تـــو سیرم
دیوونه شدم بی خونه شدم از دست تـــو می‌میرم
این قصه‌ی ما دوتاست
می‌بینی چقدر کوتاست
تقصیر تـــوئه اشک تو چشام
دیوونه ی بی احساس

♫♫♫

یکی بود که از امروز! شده عکس تو اتاقم
یکی نبود بدونه میاد دیگه سراغم
چقدر این قصه تلخِ
به خدا اشتباهه
تـــو چی کار کردی با این! دلی که بی گناهه

♫♫♫

از دست تـــو دلگیرم از قصه‌ی تـــو سیرم
دیوونه شدم بی خونه شدم از دست تـــو می‌میرم
این قصه‌ی ما دوتاست
می‌بینی چقدر کوتاست
تقصیر تـــوئه اشک تو چشام
دیوونه ی بی احساس

♫♫♫

از دست تـــو دلگیرم

░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓░▒▓ ۳۶. یکی هست
یکی هست، تو قلبم، که هر شب واسه اون می نویسمو اون خوابه
نمی خوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی تابه

♫♫♫

یه کاغذ، یه خودکار، دوباره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه، که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

♫♫♫

یه روز همین جا توی اتاقم یکدفعه گفت، داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه به گیره

♫♫♫

گریه می‌کردم درو که می‌بست، می دونستم که می میمرم
اون عزیزم بود، نمی تونستم جلوی راهشو بگیرم

♫♫♫

می‌ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم، بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمی خوام بدونه دارم جون می‌کنم اینجا

♫♫♫

سکوته اتاقو داره میشکنه تیک تاک ساعته رو دیوار
دوباره نمی خواد به شه باور من که دیگه نمی یاد انگار
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 06 آذر 1393 ساعت 13:56

”فلسفه عشق“ برای ”تشفی خاطر“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
●    چهارم آذر ماه نود و سه، حکم شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی دادگستری شهر ملارد، در مورد «اسید پاشی عاشقانه» که در ساعت ۹ صبح یکشنبه، ۱۲ آبان ماه سال نود و دو انجام شده بود، صادر گردید، و دادگاه با دقتی مثال زدنی، شوهر پیشین لیلا را که او و مادرش را هدف اسید پاشی قرار داده بود، مفصلاً محکوم کرد.
●    در این حکم مفصل و دقیق، شوهر پیشین لیلا مجرم شناخته شد، و در زمینه اسید پاشی به لیلا به خاطر سوختگی به وسعت ۲۵ درصد از نوع درجه دوم و سوم در نواحی صورت، گردن و سر و گوش چپ و اندام فوقانی سمت چپ و کتف و زیر بغل چپ و پشت هر دو پا و زانوی راست و وسعت سوختگی درجه دوم ۵/۴ درصد از سطح کل بدن به ۵/۴ صدم دیه کامل انسان و وسعت سوختگی از نوع درجه سوم در ناحیه فوق ۵/۲۰ درصد به ۴۱ صدم دیه کامل انسان نقص عضو ناشی از محدودیت پوستی در تماس با عوامل فیزیکی و شیمیایی ۵ صدم دیه کامل انسان، نقص زیبایی به دنبال جوشگاه ناشی از سوختگی سمت چپ صورت به ۲۵ صدم دیه کامل انسان و به دنبال سوختگی لاله گوش چپ به طور کامل از بین رفته است نصف دیه کامل انسان و هم چنین، انسداد مجرای گوش ۶ صدم دیه کامل انسان و به خاطر ارش برداشت پیوند پوستی از ران راست و چپ به محل سوختگی به ۳ صدم دیه کامل انسان محکوم شد. در این حکم برای پرداخت دیه صغری، مادر لیلا، نیز آمده است که به خاطر سوختگی درجه سوم قدام و داخل ران چپ و راست به وسعت ۸ درصد از کل بدن به ۱۲ صدم دیه کامل انسان، سوختگی درجه سوم به وسعت نیم درصد پشت دست چپ به ۷۵ صدم درصد دیه کامل انسان، سوختگی درجه دوم به وسعت ۵/۳ درصد از درجه دوم خلف هر دو ساعد به ۵/۳ درصد دیه کامل انسان، پیوند پوستی از ناحیه ران راست به نواحی سوختگی به دوصدم دیه کامل انسان محکوم شد (تابناک، خبر شماره ۴۵۲۴۳۴، ۰۴ آذر ۱۳۹۳، ساعت ۱۰:۱۹).
●    این حکم بسیار دقیق و جزئی، برای لیلا و صغری راضی کننده نبوده است، و آن ها برای حکم صادره، تقاضای فرجام نموده‌اند. به گمان غیر حقوقی من، هیچ حکمی، بدون در نظر گرفتن عقوبت آن مرد جانی پس از رستاخیز، از سوی خداوند عادل و جبار، راضی کننده نخواهد بود. ضمیر این دختر و مادر با هیچ عقوبتی «تشفی» نخواهد یافت.
●    مردان و زنان این جامعه، قویاً به یک فضای اخلاقی برای زندگی توأم با «تشفی» خاطر نیازمندند، و نیاز زنان برای زیست در یک فضای اخلاقی، به مراتب بیش از مردان است. آن ها هستند که به لحاظ تاریخی، همواره بیش از مردان، نیازمند حفظ فضای اخلاقی بوده‌اند.

░▒▓ بحث نظری در اطراف قضیه
●    برداشت فمینیست‌های دینی از مسائل امروز زنان، تا اندازه زیادی با به رسمیت شناختن روحیه دنیای مدرن به عنوان ریشه عمده مسائل زنان پیوند دارد. از یک دیدگاه، که ملهم از برداشت سوزان فرانک پارسنز است، فلسفه ارتباطات انسانی، در دنیای مدرن تحریف شده، و «سود»گرایی و «سود»جویی جای آن را گرفته است (Susan Frank Parsons؛ دانشمند برجسته در زمینه فمینیسم دینی، و ویراستار مجموعه گران قدر کیمبریج در زمینه الهیات فمینیستی).
●    ارتباط صحیح و همه جانبه انسانی که در آن، تمام علایق خدا داده بشری، پاسخ در خوری بیابند، تنها با «عشق» میسر می‌شود، ولی امروز، «سود» جای «عشق» را گرفته است. سن آگوستین سال ها پیش، «دین» را که نام «فلسفه عشق» برازنده آن است، مسیر درست زندگی قلمداد کرده بود، ولی امروز محوریت سود، جای عشق و دین را تنگ کرده است. در حال حاضر که «سود» جای «عشق» را ربوده است، نگرانی اصلی از دست رفتن یا دگردیسی ناجور ویژگی ذاتی و اخلاقی روابط انسانی است که از قضا قربانی اصلی در این دگرگون شدن روابط، زنان هستند. به نحو تاریخی، آن ها هستند که بیشتر به یک فضای اخلاقی برای حفظ موجودیت انسانی خود نیازمند هستند.
●    وجه دیگری که موجبات نگرانی سوزان پارسنز را فراهم می‌سازد، تهی شدن مفهوم گران قدر «عشق» است. به زعم پارسنز، «عشق» می‌تواند به عرصه احساس یا هیجان، تنزل یابد، و بدین ترتیب، به آسانی تبدیل به مانعی بر سر راه آگاهی متعالی شود. بدین ترتیب، «عشق» به نسخه بدلی از «سود» تبدیل می‌گردد. این که یک طرف عشق، دیگری را برای «سود» خود می‌خواهد. این روزها، واژه «سود»، برداشته شده و به جای آن بیانی از احساس و هیجان جعل می‌شود. این تعبیر از «عشق»، جزئی، ناپایدار، و تنگ نظر است و در نهایت می‌تواند به کینه توزی عمیق و اسید پاشی منجر شود. «دیگی که برای من نجوشد، می‌خواهم سر سگ در آن بجوشد».
●    این در حالیست که مفهوم «عشق» که فراتر از «حب»، به عنوان یکی از مفاهیم مهم ادیان ابراهیمی مطرح است، مستلزم ایثار، از طریق تعهد پایدار به ایمان توحیدی به خداوند و شکستن بت خود به عنوان منشأ «سود» است. انسان موحد، از آن رو به وصف «عشق» برازنده می‌شود که از سر معرفت بر «هیچ» بودن خود و دقیقاً «هیچ» بودن خود، اثری از خودخواهی در او نمی‌ماند. در عالمی که تنها یک وجود گوهری در آن هست و سایر موجودات جز سایه‌هایی زایل شدنی نیستند، انسان موحد، در نادیدن خود، غرق در شیدایی به یک وجود یکتا و ایثار در راه موجودات و انسان‌هایی می‌شود که جملگی سایه‌هایی از یک لحظه اراده زیبای اوست. وقتی انسان موحد به رأی العین چنین حقیقتی را در مورد دنیا به رسمیت می‌شناسد، آن گاه «عاشق» شده است. پس، متن و گوهر «عشق»، عبارت از «خود از دست دادن» است، پس چه می‌دانند از سر «عشق» این جوانان که از فرط خودخواهی، اسید بر چهره دیگران می‌پاشند.
●    سوزان پارسنز، ملهم از این برداشت درخشان ابراهیمی از «عشق»، معتقد است که اگر چنین درک کاملی از عشق در عمق تجربه انسانی جاگیر شود، آن گاه زندگی دینی به قدر کافی غنی می‌شود. در آن وقت است که معلوم می‌شود که زندگی دینی بهترین شیوه زندگی برای انسان، و بویژه زنان است.
●    فمینیست‌های دینی می‌پرسند که، چرا انسان‌های دنیای مدرن، مفهوم «سود» را طوری در ذهن خود تکرار و برجسته کرده‌اند که همدلی بلافصل انسان ها و احساسات و خواسته‌های مشترک آن‌ها را تحت الشعاع قرار داده است؟ وقتی کودکی با ضمیر پاک، درد و ناراحتی دیگران را می‌بیند، بی‌اختیار چهره در هم می‌کشد و آزرده می‌شود؛ حال، چطور ما توانسته ایم، طوری احساس خود را از دیگر انسان ها منفک کنیم که بدون آن که وجودمان بسوزد، به سهولت، سوختن صورت دیگران را ببینیم.
●    از نظر سوزان پارسنز، با به رسمیت شناختن مفهوم انتزاعی انسانیت و طبیعت مشترک ما، در یک انسان شناسی الهیاتی و با ملاحظه حضور خداوند متعال در این عالم، روابط میان فردی انسان ها باید حاوی همدلی و حتی ایثارگری بسیار بیشتری باشد. ما با پذیرفتن یک سبک زندگی مدرن، خود را جداً در مخمصمه و دشواری قرار داده‌ایم.
●    جودیت پلاسکو (Judith Plaskow)، ملهم از یک تجزیه و تحلیل دقیق در الهیات راینهولد نیبور (Reinhold Niebuhr) و پل تیلیخ (Paul Tillich)، بر روی مضمون «گناه» تمرکز کرده است. از نظر پلاسکو، آن چه مفهوم «عشق» را چنین زایل کرده و از مضمون واقعی تهی نموده است، «گناه» به مثابه جدایی از عمل الهی در زندگی است که به نوبه خود، موجب جدایی از درک گران قدر حضور خداوند است. انسان‌های مدرن، با گناه، حضور خداوند را در زندگی خویش فراموش کرده‌اند، و در ژرف‌ترین سکوت عالم، در درون خود، تنها مانده‌اند.
●    مطابق تفسیر جودیت پلاسکو از نظر راینهولد نیبور، «گناه»، سرچشمه «اضطراب» در زندگی انسان است؛ «گناه» انسان را گرفتار محدودیت‌های جهان طبیعی، و محروم از آزادی متعالی می‌کند. این «اضطراب» ژرف و حایل است که انسان را وادار به افتادن به ورطه هوسرانی، به مثابه نحوی سرمستی می‌کند تا شاید اضطراب را به تعویق اندازد. نیبور این تلقی از «گناه» را «عشق به خود» تعبیر می‌کند، که این «عشق به خود»، معادل مفهوم بی خدای آزادی در دنیای مدرن است. به همین ترتیب، برای پل تیلیخ، «گناه» نحوی بیگانگی از خود واقعی است؛ «گناه» دور شدن از درک درستی از ابعاد کامل زندگی انسان است؛ و غلبه بر گناه و «بی امیدی» و مضیقه‌های روانی ناشی از آن، تنها از طریق عمل الهی یا همان «عبادت» میسر خواهد بود (توأم با اقتباس‌های آزاد از سوزان فرانک پارسنز و جودیت پلاسکو).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 05 آذر 1393 ساعت 20:25

مسیریابی هفتگی در خط اصول گرایی؛ هفته نخست آذر نود و سه

فرستادن به ایمیل چاپ

حامدادامه مطلب... دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    در هفته گذشته، (۱) «تمدید دو مرحله‌ای مذاکرات اتمی»، (۲) «استمرار سقوط بازار نفت»، (۳) «تردید مجدد و مکرر در نسبت ”خط امام“ و اصلاح طلبی با اظهارات عیسی سحرخیز»، (۴) «رأی اعتماد قاطع مجلس به دکتر محمد فرهادی به عنوان نامزد احراز وزارت علوم، تحقیقات و فناوری»، (۵) «خیزش چشم گیر برای شرکت در مراسم اربعین»، (۶) «کنگره جهانی جریان‌های تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، (۷) «هفته بسیج»، (۸) «پایان نیم فصل لیگ برتر با بازی استقلال و پیروزی»، و (۹) «اوضاع وخیم فلسطین اشغالی»، جملگی، مهم‌ترین مسائل مورد توجه در مطبوعات کثیر الانتشار بود.
●    مع الوصف، تحلیل محتوای مطبوعات کثیر الانتشار، علاوه بر نتایج فوق، نشان می‌دهد که موضوعات دیگری نیز در سطح مهم یا بسیار مهم، هدف توجه طبقه متوسط شهری بوده‌اند: (۱۰) «تحولات بورس در واکنش دو گانه به ضوابط جدید نرخ خوراک پتروشیمی ها و نتایج مذاکرات اتمی»، (۱۱) «تلاش ها برای ایجاد تحول در بازار مسکن»، (۱۲) «تحرکات امیدوار کننده در جهت وحدت جبهه اصول گرایی»، (۱۳) «نوسان در اوضاع بازار شیر، مرغ، تخم مرغ، و گوجه فرنگی»، (۱۴) «تحقق فیلترینگ هوشمند تا پایان شهریور سال نود و چهار»، (۱۵) «اعلام قلیان به عنوان پر مصرف‌ترین ماده دخانی بین دانشجویان»، (۱۶) «استمرار پرداخت یارانه نقدی و غیر نقدی در سال آینده»، (۱۷) «تعلقات عثمانی اردوغان»، (۱۸) «ابهام در حذف یا عدم حذف روغن پالم»، (۱۹) «احیای جنگل‌های زاگرس»، (۲۰) «مازاد تولید سیمان»، (۲۱) «تکمیل عن قریب مصلای تهران»، (۲۲) «رتبه دوم مترو تهران در توسعه خطوط در جهان»، (۲۳) «استعفای وزیر دفاع امریکا»، و (۲۴) «تدارک نامزدی هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری آتی ایالات متحده».

░▒▓ مسیریابی ها
●    جریان مذاکرات اخیر، بیش از هر کس دیگر، به جوانان وطن، بار دیگر اثبات کرد که جمهوری اسلامی ایران حد اکثر انعطاف را در مقابل قدرت‌های «خودبزرگ بین» / «مستکبر» جهان نشان داد، و در حالی که آن ها به پیمان خود در ژنو متعهد نماندند، ایران تعهدات خود را در قبال آن ها انجام داد. پایبندی ما به حدی بود که سازمان بین المللی انرژی اتمی هم که آشکارا در اختیار آن‌هاست و نه «جامعه جهانی»، «پایبندی کامل» ایران را تأیید کرد، ولی آن ها در موارد متعددی نقض عهد کردند. بویژه، آن ها در این دور از مذاکرات در وین، کارشکنی‌های عظیم و خارج از عرفی صورت دادند که بی گمان، اطلاعات آن پس از تیرماه نود و چهار منتشر خواهد شد. ما همه این مصائب را تحمل می‌کنیم، سری را که در سخت‌ترین شرایط در مقابل «مستکبران» فرود نیاوردیم به زیر انداختیم، تا جوانان وطن با اطمینان قلب و با چشم خویش ببینند که «توطئه»، توهم نسل انقلاب نبود. ما، این رنج و تعب را در چهارچوب برنامه «نرمش قهرمانانه» به جان خریدیم، تا دیگر گفته نشود که «توطئه» این جماعت «مستکبر»، «توهمی» بیش نیست؛ آن ها، به واقع، فراعنه دوران هستند.
●    به هر تقدیر، پس از آن که در یک مقطع کار به جایی رسید که جان کری شکست مذاکرات را اعلام کرد، ولی با انعطاف بیشتر «ما»، آن ها به میز مذاکرات بازگشتند، و مقرر گردید که مذاکرات در دو مرحله استمرار یابد؛ تا ۱۰ اسفند برای دستیابی به «توافق سیاسی»، و تا ۱۰ تیرماه «توافق جامع» تعیین شد. در همین حال، رئیس جمهور دکتر حسن روحانی، در واکنش به رویدادهای ناگوار عمان و وین، گفتند: «راهی جز توافق و پایان تحریم وجود ندارد». ایشان در گفتگو با ولادیمیر پوتین تأکید کردند که دوران اثر گذاری جدی تحریم، گذشته است؛ اعمال تحریم‌های بیشتر به روند مذاکرات لطمه می‌زند. در همین رابطه اسقف‌های عالی ایران در نامه‌ای به اوباما تصریح کردند: «برنامه صلح آمیز هسته‌ای براساس تمام مقررات بین المللی ”حق ایران“ است».
●    از جمله رویدادهای ناگوار در وین، حضور میهمان ناخوانده وین، وزیر خارجه عربستان سعودی بود. در این ارتباط، عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس، خواستار «واکنش تیم مذاکره کننده به لابی سعودی ها در وین» شد.
●    در هفته گذشته، مجلس با رأی بالا، وزیر بهداشت دولت اصلاحات را برای احراز سمت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، مورد اعتماد بلیغ قرار داد. مجلس با این رأی بالا، نشان داد که در بی اعتمادی‌های پیشین، اصولاً رویکرد جناحی و حزبی نداشته است. مجلس، به دکتر محمد فرهادی، متخصص گوش و حلق و بینی، و وزیر آموزش عالی و وزیر بهداشت پیشین که دو دور کارنامه فنی قابل اعتنایی در دو دور وزارت داشت، اعتماد کرد. کاش رئیس جمهور روحانی، از ابتدا گزینه‌ای این چنین، متکی بر فرض تدبیر و اعتدال را بر می گزید تا این اندازه انرژی کشور اتلاف نگردد. ما نیز، همچون استدعای دکتر علی لاریجانی پس از اعلام رأی ایشان، امیدواریم تا ایشان با مشورت اهالی این فن خطیر، در کار خود موفق باشند، و دانشگاه‌ها را پس از قریب بیست سال سیاست‌زدگی افراطی، به نیروهای کارآمدی در خدمت مسائل مردم و جامعه، آن هم در مقطع زمانی که شدیداً به کمک آن ها نیاز است در آورند.
●    در هفته گذشته، کنگره جهانی «جریان‌های تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» هم برگزار شد، که ابتکار مناسب و به هنگامی برای اعلام جهانی تمایز اسلام واقعی از اسلام تکفیری بود. هر چند که فضای بسیار دکوریتیو و مجلل برگزاری این مراسم، قدری از برد و اقبال این مراسم در درون امت مسلمان و مستضعف می‌کاست.
●    در آستانه اربعین سید الشهدا و مجاهدان صحنه کربلا، که این روزها با بیدادگری‌های وحوش داعش و النصره و بوکوحرام، تداعی صحنه‌های مظلومیت ایشان برای جهانیان آسان تر شده است، تدارک عظیمی برای برگزاری این مراسم جریان دارد. آمادگی ها برای شرکت در بزرگ‌ترین مراسم پیاده روی جهان در کشورمان، کاملاً و با تفاوت زیر، بی سابقه است.
●    در هفته گذشته، و در حالی که رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی، از احتمال گنجاندن نفت ۸۰ دلاری در بودجه سال ۹۴ سخن گفت، قیمت نفت اوپک، تمایلی بیش از این، به سقوط از خود نشان داد، تا جایی که پایگاه خبری و تحلیلی رویترز به این نتیجه رسید که اگر تولید اوپک کاهش نیابد، قیمت نفت به ۶۰ دلار هم خواهد رسید. طبق معمول، نقش آفرینی پادشاهی عربستان سعودی به نفع امریکایی ها، عرصه را به ایران و روسیه در مقطعی حساس تنگ کرده است و در حالی که فروش نفت ایران بسیار محدود است، اما قیمت همین فروش محدود نیز رو به کاهش گذارده است.
●    طی هفته گذشته، در صعود چند هفته‌ای و خیره کننده بورس، و در واکنش به تحولات وین، وقفه‌ای ایجاد شد، ولی بررسی‌های کارشناسان نشان می‌دهد که با توجه به مصوبه اخیر مجلس در مورد تثبیت فرمول نرخ خوراک پتروشیمی ها در ده سال آینده، بورس به سیر صعودی با ثباتی در میان مدت دست خواهد یافت، و علی الاصول تا پایان سال، نرخ سود مورد انتظار سهامداران پر حوصله‌ای که طی یک سال اخیر سرمایه خود را در بورس نگاه داشته‌اند را محقق خواهد ساخت.
●    در نهایت، یکشنبه هفته گذشته، نیم فصل لیگ برتر فوتبال هم با بازی استقلال و پیروزی خاتمه یافت، و تیم تراکتورسازی تبریز قهرمان نیم فصل شد.

•    پنجشنبه هر هفته، مسیریابی هفتگی در خط اصول گرایی را پیگیری، و نظرات خود را به دفتر روزنامه منتقل فرمایید. سپاس.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 05 آذر 1393 ساعت 20:23

”مرور نکات آموزشی در فعالیت سیاسی“/۳۰/شش نکته در باب فن ”مرز گشایی سیاسی“

فرستادن به ایمیل چاپ

حامدادامه مطلب... دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ نکته اول: مرز گشایان مترصد فرصت هستند تا یک گام به جلو بردارند
●    مرز گشایان سیاسی، به دنبال فرصت‌هایی برای تغییر وضع موجود هستند. آن ها به دنبال روش‌های پیشاهنگ، برای بهبود اجتماعی و سیاسی هستند. آن ها برای این کار، مدام، تجربه کسب می‌کنند، تجربه‌های را به نحو منظمی طبقه بندی و انباشته می‌نمایند، و در این راه ریسک می‌پذیرند. آن ها به خوبی می‌دانند که ممکن است، نتیجه کوشش‌های پیشاهنگ، شکست یا خطا باشد، اما، این موارد را به صورت فرصت‌هایی طلایی برای یادگیری می‌پذیرند.

░▒▓ نکته دوم: مرز گشایان با ”صبر“ تنش‌های ناشی از فاز تغییر سیاسی را می‌کاهند
●    صحنه رقابت‌های سیاسی چندان مهربان نیست، و رویه‌های کار سیاسی، تنها از تجارب و ایده‌های جدید و نیز فرآیندهای کاری خلاقی حمایت می‌کند، که در نهایت، منجر به فرآیندهای آشکارا بهبود یافته جدید، یا ارزش ها و مزیت‌های غیر قابل انکار گردد. بنا بر این، از نقطه رهایی عدم استفاده از فرآیندها، روش ها، سیستم ها و روندهای موجود، تا جا افتادن یک پیشاهنگی یک مرزگشا سیاسی، یک دوره پر تنش برای او و تشکل سیاسی است که از او حمایت می‌کند.

░▒▓ نکته سوم: مرز گشایی یک فرآیند تشکیلاتی است
●    در هر حال، و با وجود شرایط دشوار، سیاست نیازمند افزایش سطح پیشاهنگی است، تا بتواند همکاری، موفقیت فردی، تبادل اطلاعات را در شرایط نو به نو شونده ترغیب کند. از این قرار، مرزگشا بودن، مستلزم فرهنگ، ساختار و سیستم‌های سیاسی ویژه‌ای است، که از انعطاف پذیری و جذب حداکثری و دفع حداقلی حمایت کنند تا فرآیندها، ساختارها و سیستم‌های داخلی تدابیر لازم را برای پاسخگویی به خواسته‌ها و نیازهای متغیر محیطی به عمل آورند. سازمان‌های سیاسی، برای تبدیل به یک تشکل سیاسی پیشاهنگ، به ایجاد محیط‌های کاری که در آن به خلاقیت و خط شکنی اهمیت داده می‌شود. مرز گشایی در یک فرهنگ سازمانی حمایتی رشد می‌کند که تلاش‌های پیشاهنگ را به روش‌های مختلف در تشکل افزایش می‌دهد.
●    به علاوه، تشکل‌های سیاسی خط شکن، توان رقابت پذیری خود را در شرایط متغیر افزایش می‌دهند، اعتبار و نفوذ خود را تقویت می‌کنند، سهم بیشتری از بازار رقابت سیاسی را به دست می‌آورند، مشروط بر آن که با یک سازمان تشکیلاتی مناسب و هماهنگ، فرصت‌های ویژه تغییر اجتماعی را غنیمت شمارند، به تحقیق و توسعه مستمر تمرکز داشته باشند، و همواره رضایت مردم را به عنوان دماسنج اصلی سیاست ها بسنجند.

░▒▓ نکته چهارم: مرز گشایان، «چرخه زندگی» خط مشی‌های سیاسی را پایش می‌کنند
●    یک نکته مهم دیگر، آن است که تشکل‌های سیاسی خط شکن، معمولاً متوجه چیزی هستند که می‌توان به آن «چرخه زندگی» ایده‌ها و راه حل‌های سیاسی اطلاق کرد. به طور کلی، مفهوم «چرخه زندگی» مفهومی است که اهمیت روزافزونی در علوم انسانی احراز کرده و خواهد کرد، و نشانگر آن است که هر نسل، قواعد عمل خاص خود را دارد، و به عبارتی، ما برای هر نسل، به نحوی علوم انسانی خاص احتیاج داریم. آن چه بسیار مهم و تعیین کننده است، شناسایی چرخش‌های نسلی است که در زمینه سیاسی اغلب، با رویدادهای سیاسی بزرگ (که فقط یکی از آن ها انتخابات هشت سال یک بار است) شناخته می‌شود. هر رویداد سیاسی بزرگ، آغاز یک نسل را رقم می‌زند که آن نسل با آن رویداد، کم و بیش، هویت سیاسی خود را تعریف می‌کند.

░▒▓ نکته پنجم: مرز گشایان طرح‌های سیاسی تازه را «پیش برآورد» می‌کنند
●    یک تشکل سیاسی خط شکن، این رویدادهای سیاسی تاریخی را «پیش برآورد» می‌کند و برای آن، طرح‌های سیاسی تازه می‌ریزد. روش تشکل‌های پیشتاز، برای «پیش برآورد» طرح‌های سیاسی تازه، جست و جوی فعالانه روش‌های غیر معمول، خلاقانه، و در عین حال اصولی است. منبع این جستجو هم شامل گرایشات فرهنگی در سطوح ملی و بین المللی، روش‌های عمل دولت ها، ابتکارات اقتصادی و اجتماعی افراد و سازمان‌های گوناگون، منابع ثبات سیاسی، سرچشمه‌های رقابت، و نوآوری‌های تکنولوژی است. منتها آن چه اهمیت بیشتر دارد، گرایشات فرهنگی و نوآوری‌های تکنولوژی، و بویژه نوآوری‌های تکنولوژی اطلاعات است؛ با پیشرفت‌های سریع در تکنولوژی اطلاعات، عدم اطمینان در حال افزایش است، و اطلاعات، منبع اصلی در عرصه رقابت محسوب می‌شود.
●    ابتکار عمل، با مبارزات رقابتی رابطه نزدیکی دارد. جهت پاسخگویی مبتکران به محیط رقابتی، تشکل ها باید نقاط قوت و ضعف رقبایشان را تجزیه و تحلیل کنند، و بر تولید ایده‌ها و راه حل‌های دارای مزیت بالا متمرکز شوند، تا بتوانند سهم بیشتری از مخاطبان مردمی را به خود اختصاص دهند.

░▒▓ نکته ششم: مرز گشایان، توان آن را دارند تا مردم را با طرح‌های خود همراه کنند
●    مرز گشایان موفق، روحیه همکاری را در بین مردم ترویج می‌کنند. آن ها، فعالانه مردم را به مشارکت وا می‌دارند. مرز گشایان، به خوبی درک می‌کنند که احترام متقابل است که می‌تواند موجب حفظ تلاش فوق العاده در مردم شود. آن ها به طور مداوم برای ایجاد فضای اعتماد و کرامت انسانی تلاش می‌کنند. مرز گشایان، مردم را توانمند می‌کنند تا هر فردی احساس توان و قدرت در تشکل داشته باشد.
●    مرز گشایان برای زنده نگاه داشتن امید، انگیزه و اراده، افراد اثر گذار را شناسایی می‌کنند و، سپس، به هر کوششی، پاداشی متناسب با دستاوردها و نتایج آن اعطا می‌کنند. آن ها کاری می‌کنند که افراد کوشا، احساس نمایند که یک قهرمان ملی هستند.
●    مرز گشایان مشتاقانه به مردم می‌گویند که می‌توانند تفاوت ایجاد کنند. آن ها آینده را پیش بینی می‌کنند و تصویری ایده آل و منحصر به فرد از آن چه قرار است تشکل به آن تبدیل شود به وجود می‌آورند. مرز گشایان با استفاده از نیروی خارق العاده جذب و متقاعدسازی خود، از دیگران برای رسیدن به رویاهای خود طلب کمک می‌کنند. آن ها با «چشم انداز» تنفس می‌کنند، و با تصویر مداوم این «چشم انداز»، به مردم تصور آینده هیجان انگیز تشکل را نوید می‌دهند. مرز گشایان مذبذب نیستند و با تردید خود مردم را به شک و تزلزل نمی‌اندازند. مرز گشایان در تمامی رفتارهای خود، آشکارا به مردم نشان می‌دهند که بالاتر از استانداردهای تعریف شده، در راستای اهداف سیاسی حرکت می‌کنند، و طوری متفاوت هستند که می‌شود به آن‌ها برای داشتن یک آینده بهتر اعتماد کرد (توأم با برداشت‌های آزاد از Mindtools - Leadership Challenge و همچنین حسن عباس زاده).

●    ادامه این مباحث را در همین پاورقی‌ها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 05 آذر 1393 ساعت 20:20

یـک تحلیل از تمدید دو مرحله‌ای توافق ژنو در وین

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...سعدالله زارعی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    روز دوشنبه سوم آذرماه نود و سه، مذاکرات ایران و شش کشور موسوم به ۱+۵ در وین به بن‌بست رسید، و به رغم آن‌که شش ماه از زمان پایان دوره مقدماتی گذشته بود و طرفین در حال مذاکرات پیاپی و با فواصل کم برای رسیدن به توافق نهایی بودند، عملاً از مرحله مقدماتی عبور نکرده و در واقع، مذاکرات توافق نهایی در جازدن در نقطه صفر توافق بود.
●    در عین حال، دو طرف مراقب بودند تا بن‌بست مذاکرات و عدم توافق سایه ناامیدکننده‌ای بر پرونده ملال‌آور مذاکرات هسته‌ای دو طرف نیاندازد از این رو، از یک طرف جان‌کری در کنفرانس خبری که بلافاصله پس از پایان مذاکرات بی‌نتیجه وین برگزار شد، از ایران و شخص محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و رئیس تیم هسته‌ای ایران قدردانی! کرد و از تداوم تلاش‌ها در یک دوره هفت ماهه برای رسیدن به توافق خبر داد و از این سو حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران دیروز از دستاوردهای کشور و تیم هسته‌ای دولت در مذاکرات خبر داد و بدون آن‌که استدلال روشنی داشته باشد یا به موارد مشخصی اشاره کند، گفت: «ملت ایران در این مدت پیروز بوده و مذاکرات به توافق نهایی منجر خواهد شد و من هیچ شکی ندارم». این در حالی است که مذاکرات تا آن‌جا که به منافع ملی و به عبارتی خط قرمزهای ایران مربوط می‌شود، هیچ پیشرفتی نداشته و هیچ نشانه‌ای هم برای تأمین این منافع و خط قرمزها طی حدود هفت ماه آینده دیده نمی‌شود.
●    واکنش فوق‌العاده خوش‌بینانه رئیس دولت ایران ممکن است مصرف داخلی داشته باشد و از جنبه حفظ امید ملی به سیاست‌های هسته‌ای دولت قابل توجیه باشد، ولی، از بعد بین‌المللی به این معنا خواهد بود که مهم‌ترین هدف تیم مذاکراتی و دولت ایران «حفظ گفت‌وگوها» بوده و از این جهت که این گفت‌وگوها حداقل برای یک دوره هفت ماهه مورد توافق قرار گرفته است، خود را پیروز به حساب می‌آورد و این در حالی است که هزینه ادامه گفت‌وگوها تداوم تعلیق بخش اعظم فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشور بوده و تداوم هفت ماهه این روند که در واقع، با احتساب ۱۴ ماهه گذشته به حدود دو سال می‌رسد، غرب را به اصلی‌ترین هدف خود که متوقف کردن حرکت هسته‌ای ایران بوده است ولو در یک دوره دو ساله می‌رساند.
●    سیاست «مذاکره» می‌تواند بر این پایه استوار باشد که طرف مقابل را در وضعیتی قرار دهد که نتواند سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود را بر «ابزارهای سخت» و «تقابل گرم» استوار کرده و ناچار باشد دیدگاه‌ها و منافع طرف مقابل را نیز به عنوان یک «واقعیت انکارناپذیر» بپذیرد. در این صورت، مذاکره جنبه‌ای «بازدارنده» دارد و در جای خود با اهمیت و پذیرفتنی است، اما، نکته مهم در همین جنبه بازدارنده است. اگر مذاکره انجام شود و تداوم آن تضمین گردد و در عین حال، حریف به زیاده‌خواهی ادامه دهد و تیمی که دنبال بازدارندگی است براساس «اصالت مذاکره» امتیاز بدهد و دستاوردش فقط حفظ روند مذاکرات باشد، طبعاً قادر به تأمین منافع ملی نخواهد بود، چرا که، منافع ملی در حفظ دارایی‌ها و افزایش آن است.
●    با نگاه به سیاست جمهوری اسلامی ایران طی ۱۲ سال اخیر یعنی، از زمان آغاز مذاکرات هسته‌ای در سال ۱۳۸۲ در می‌یابیم که در طول این دوره و در زمان دولت‌های مختلفی که در این مقطع سر کار آمده‌اند خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی سیاست جمهوری اسلامی بر مبنای حفظ مذاکرات هسته‌ای استوار بوده است و این نشان می‌دهد که اصل مذاکره یک سیاست ملی است و سلایق مختلف سیاسی تغییری در این اصل ایجاد نکرده است هر چند در هر کدام از این دوره‌ها مذاکرات با نتایج، هزینه‌ها و فواید متفاوتی توأم بوده است، اما، به طور کلی، در مقاطعی مذاکره، با بدبینی نسبت به اهداف طرف‌های غربی همراه بوده و بر این اساس روند فعالیت‌های هسته‌ای به امید جلب اعتماد طرف‌های غربی متوقف نشده و بر حجم و کیفیت برنامه‌ها و مراکز هسته‌ای افزوده شده است. در مقاطعی هم مذاکره با خوش‌بینی نسبت به اهداف و دلایل غرب در مخالفت با برنامه هسته‌ای ایران توأم شده است. در این مقاطع روند هسته‌ای ایران کند یا متوقف شده و توأم با هزینه سنگین از سوی جمهوری اسلامی ایران بوده است در عین حال، نتوانسته دیوار بی‌اعتمادی غرب نسبت به ایران را کوتاه کند و، حتی، به تشدید فشار دشمن افزوده است. بر این اساس جا دارد با شاقول و شاخص منافع ملی به ارزیابی نتایج و پیامدهای این دوره از مذاکرات بپردازیم و در این راه از تجربه خود بهره بگیریم.

░▒▓ انگاره‌ها، اصول و جمع‌بندی مذاکراتی ایران
●    همان طور که گفته شد روند مذاکرات و نتایج آن رابطه مستقیمی با انگاره‌ها، جمع‌بندی‌ها و اصول حاکم بر تیم مذاکره‌کننده ایران و تیم مذاکره‌کننده غرب دارد. تا آن‌جا که به ما مربوط می‌شود، دولت فعلی که مستقیماً اداره پرونده هسته‌ای کشور و هدایت مذاکرات را در دست دارد از این جمع‌بندی‌ها که مستقیماً توسط رئیس دولت یا وزیر امور خارجه‌ی آن بیان شده است پیروی می‌کند:


●    ۱. در دولت پیشین غیرمدبرانه بر خصومت میان ایران و غرب افزوده شد. این روند، غرب را نسبت به اعمال فشار علیه ایران حریص کرد و در نهایت از طریق تحریم‌های اقتصادی تجاری ضربات سنگینی به منافع ملی ایران وارد نمود بر این اساس توقف سیاست‌ها و ادبیات خصومت‌آمیز ایران می‌تواند از حجم دشمنی غرب بکاهد و منافع ملی را از آسیب بیشتر حفظ می‌کند.
●    ۲. ادبیات سیاسی مسؤولین دولت سابق و گسترش مداوم فعالیت‌های هسته‌ای ایران بخصوص در مورد غنی‌سازی بر ظن غرب در مورد غیر صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران و انحراف آن از مسیر قانونی مطابق با NPT افزوده و این در حالی است که اگر ایران به جای فعالیت‌های تحریک‌آمیز هسته‌ای، همت خود را مصروف اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای می‌کرد می‌توانست از فرصت‌ها و امتیازات گنجانده شده در «پیمان منبع سلاح‌های کشتار جمعی» NPT استفاده کرده و راه تداوم برنامه هسته‌ای کشور را هموار نماید. بر این اساس تا زمانی که سوءظن غرب بر برنامه هسته‌ای ایران حاکم است نباید به گسترش دامنه فعالیت‌های هسته‌ای کشور دست زده و در عرصه هسته‌ای، مذاکرات را باید اولویت و اصالت بیشتری بخشید.
●    ۳. اعتراف غرب به حق هسته‌ای ایران هر چند کلی باشد برای کشور مغتنم است و مذاکره را در مسیر آرامش‌بخشی قرار می‌دهد بنا بر این، در مصاف بین این اعتراف و تداوم و، حتی، افزایش تحریم‌ها باید به اعتراف اصالت بیشتری بخشید و فضای داخل کشور را امیدوار نگه داشت و وانمود کرد که تحریم‌های جدید و محدودیت‌های پیاپی ناشی از آن‌ها جدید نبوده و در تداوم تحریم‌های قبلی است. این تاکتیک نوعاً بر این مبنا استوار است که اعتماد عمومی نسبت به نتیجه‌بخش بودن مذاکرات و اصالت دادن به آن حفظ شود و به منتقدین داخلی برنامه هسته‌ای اجازه ندهد تا درباره روایی مذاکرات و آن‌چه تیم هسته‌ای کشور از آن به «دستاورد» یاد می‌کند، خدشه وارد نمایند.
●    ۴. ادامه مذاکرات و پذیرش هزینه‌های آن اگر چه در مقیاس منافع ملی مشکلاتی را پدید می‌آورد، اما، در مقیاس سیاسی، غرب را نسبت به روند تحولات سیاسی ایران امیدوار می‌نماید چه این‌که غرب با ایران منهای هسته‌ای هم مشکل جدی دارد کما این‌که پیش از سال ۱۳۸۲ و در طول آن ۲۵ سال نیز غرب، ایران را «غیرقابل تحمل» ارزیابی کرده است. بر این اساس اگر غرب احساس کند که چیزهایی در ایران تغییر کرده یا بتوان غرب را به این خطای سیاسی رساند که چیزهایی در ایران تغییر کرده‌اند، می‌توان از فشار غرب در برنامه هسته‌ای ایران کاست، تیم مذاکره‌کننده ایران در این مدت بر این نکته اصرار ورزیده است که ایران به عقب بازنمی‌گردد و دوره پیشین که به رغم مخالفت غرب، برنامه هسته‌ای ایران رو به گسترش بود به هیچ وجه تجدید نخواهد شد. ادبیات مبتنی بر نیاز کشور به مذاکره مستقیم با امریکا و ده‌ها ساعت مذاکره خصوصی اعلام شده و اعلام نشده با مقامات سیاسی امریکا بر این اساس استوار می‌باشد. سخنان ضد ایرانی رئیس‌جمهور و وزیر خارجه امریکا و رئیس تیم مذاکره‌کننده این کشور و بدمستی‌های این مقامات بعد از هر دوره گفت‌وگوی مستقیم با تیم ایرانی هیچ‌گاه نتوانست در علاقه و اهتمام تیم ایرانی به مذاکره مستقیم با امریکا تأثیری بر جای بگذارد. مقامات مذاکره‌کننده ایران در این مواقع این اظهارات را ناشی از مشکلات و اختلافات داخلی امریکا تلقی می‌کردند.
●    ۵. دولت به مرور قضاوت عمومی درباره میزان توان دولت و درستی سیاست‌های آن را به نتایج مذاکرات گره زد و احیاناً بدون آن‌که خواسته باشد وارد فضایی شد که فقط مدیریت بخشی از آن را در اختیار داشت و حداقل شش هفتم آن در اختیار حریف غربی بود. دولت به گمان آن‌که می‌تواند آن شش هفتم را در نهایت با خویش همراه کند، بر حتمی بودن توافق و رفع تحریم‌ها و شروع دوباره سرمایه‌گذاری خارجی در ایران و رشد سریع فعالیت‌های اقتصادی و مهار تورم تأکید می‌کرد.
●    دولت در این مواجهه نتوانست یکی بودن جمهوری اسلامی و دولت ناشی از آن و در نتیجه، واحد بودن سیاست‌های محدودکننده غرب در برخورد با هر دولت اصولگرا، اصلاح طلب یا... در ایران را درک کند و از این رو، خوش‌بینانه بر توان بی‌سابقه دولت خود در حوزه دیپلماسی تأکید داشت. این موضوع، دولت کنونی را در حوزه‌ای حبس کرد که «قدرت» و نه «هماهنگی با قدرت‌ها» حرف اول را می‌زد. در این حوزه، برخی از چهره‌های اصلی نزدیک دولت اصرار داشتند که حریف یعنی، امریکا را به عنوان «قدرت» به رسمیت بشناسند و در عین حال، قدرت ملی ایران را در حوزه‌های صنعتی و نظامی ناچیز به حساب آورند این درحالی بود که حریف دائماً روی قدرت خود و تأثیر تحریم‌های اعمالی بر اقتصاد ایران تأکید و این دو را عامل اصلی روی آوردن ایران به مذاکره ارزیابی می‌کرد. جان‌کری دیروز در پایان مذاکرات ۱+۵ با ایران یک بار دیگر اعلام کرد: «تحریم‌های ما نتیجه داد، ایران پیش از توافق مقدماتی ۲۰۰ کیلو اورانیوم غنی‌شده داشت، اما، الآن هیچ ندارد... راکتور اراک متوقف شد... خیلی‌ها گفتند تحریم‌ها شکست می‌خورند، اما، تحریم‌ها ماند و ایران ناچار شد به تعهداتش عمل کند و... فعلاً باید تحریم‌ها وجود داشته باشند».؛
●    ۶...
●    امروز ۱۴ ماه پس از آغاز دور جدید مذاکرات و یک سال پس از امضای توافق مقدماتی، زمان آن فرارسیده است تا این انگاره‌ها و اصول مورد بررسی دقیق قرار گیرند تا راه کشور در موضوع مذاکرات روشن باشد.

░▒▓ اما چه باید کرد؟
●    ۱. عدم توافق در جریان امضاء سند نهایی به این دلیل صورت گرفت که طرف‌های غربی از پذیرش تعهداتی که توافق مقدماتی بر دوششان گذاشته بود طفره رفتند. براساس توافق مقدماتی قرار بود که پس از اعلام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مبنی بر عمل کردن ایران به تعهدات خود، انجام همه اجزاء و ابعاد تولید انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای در ایران به رسمیت شناخته شده و رسماً اعلام شود. آژانس طی چند نوبت متوالی گواهی داد که ایران به همه تعهدات مطروحه در توافق مقدماتی عمل کرده و جان‌کری نیز سوم آذر ماه با صراحت اعلام کرد که ایران به تعهدات خود پای‌بند بوده است، اما، در عین حال، آن‌چه مربوط به تعهد غربی‌ها بود یعنی، اعلام رسمی «حق کامل هسته‌ای صلح‌آمیز ایران» انجام نشد و به مذاکرات آتی موکول گردید کما این‌که در سایر موارد از جمله لغو تحریم‌ها نیز شاهد طفره رفتن غرب از تعهدات خود بودیم. تا اینجای کار مشخص است که حق با چه کسی است. بسیار خوب ما حق داریم با استناد به تعهد فرو نهاده شده غرب، آن‌چه را که طی ۱۴ ماه گذشته متوقف کرده‌ایم را بار دیگر فعال کرده و ادامه انجام تعهداتی که پذیرفته‌ایم را به انجام تعهدات از سوی طرف مقابل موکول نماییم. اگر ما فعالیت متوقف شده خود را که صلح‌آمیز بوده و براساس تصریحات توافق مقدماتی جزو حقوق مسلم ماست، از سر بگیریم، خلاف توافق عمل نکرده‌ایم، چرا که، دوره زمانی آن توافق شش ماه بوده که شش ماه هم تمدید شده و به پایان رسیده است.
●    فعال‌سازی آن دسته از برنامه‌هایی که براساس «توافق ژنو» یعنی، توافق مقدماتی متوقف شده است نه تنها غیرقانونی و غیراخلافی نیست، بلکه عین قانون و اخلاق نیز هست. از سوی دیگر، با توجه به این‌که «قدرت» تکیه‌گاه اصلی زورمداران در معادلات بین‌المللی است، این سؤال وجود دارد که وقتی ما به هر دلیلی فعالیت‌های خود را بدون آن‌که مابه‌ازایی در قبال آن دریافت نماییم، متوقف کنیم، چرا باید توقع داشته باشیم که طی ماه‌های آینده، آنان با یک ایران متوقف شده «مذاکره مؤثر» نمایند؟ از این رو، فعال‌سازی مجدد هزاران سانتریفیوژ متوقف شده، فعال‌سازی دوباره تأسیسات آب سنگین اراک، فعال‌سازی سانتریفیوژهای نسل دو در فردو و فراوری مجدد اورانیوم با غنای ۲۰ درصد نه تنها خللی به مذاکرات نمی‌زند، بلکه مهم‌ترین پشتوانه و تضمین مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ خواهد بود. البته، طبیعی است که غربی‌ها سر و صدا خواهند کرد، اما، به زودی درخواهند یافت و افکار عمومی به آنان یادآوری خواهد کرد که این نتیجه نادیده گرفتن تعهدات متقابل غرب در برابر ایران است.
●    ۲. این نکته را باید در نظر داشت که غرب بیش از برنامه و تأسیسات هسته‌ای، اقتصاد ایران را نشانه رفته است و از این رو، امریکا به شدت در برابر تضعیف تحریم‌ها مقاومت می‌کند. همه می‌دانند که امریکایی‌ها تا آخرین ساعات مذاکره با طرف ایرانی به تیم مذاکره‌کننده ایران یادآور شده است که هیچ تحریمی لغو نمی‌شود و تنها بخش کمی از آن به حالت تعلیق درمی‌آید و تصمیم‌گیری در این مورد به تغییر رفتار ایران در بسیاری از حوزه‌های دیگر نیز بستگی دارد. بنا بر این، می‌توان گفت این مذاکرات، حتی، اگر ۱۰ سال دیگر هم به درازا بکشد نتیجه آن، حتی، کاهش تحریم‌های غرب علیه ایران نخواهد بود.
●    امریکایی‌ها در یک جمع‌بندی که بارها اعلام کرده و از جمله روز سوم آذر ماه جاری در اظهارات رسانه‌ای «جان‌کری» هم آمد، فشار اقتصادی را به مثابه مؤثرترین اهرم برای متوقف کردن ایران در مسیری که در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی انتخاب کرده است، به حساب می‌آورند و به غلط گمان می‌کنند، تحریم‌ها خلل‌پذیر نیستند. کری دو روز پیش گفت: «خیلی‌ها گفتند تحریم‌ها شکست می‌خورند، اما، تحریم‌ها ماند و ایران به تعهداتش عمل کرد» پس، کاملاً واضح است که امریکا، انگلیس و فرانسه در هر صورت تحریم‌ها را نگه می‌دارند تا در هر پرونده که به سراغ ایران می‌آیند، کشور ما به گمان واهی آنان به آن‌چه از او می‌خواهند، تن دهد.
●    البته، درباره این‌که آیا اساساً در شرایطی که قدرت امریکا رو به تضعیف نهاده و شرکای پرقدرت‌تری به صحنه آمده‌اند، امریکا می‌تواند به یک اجماع جهانی برای اعمال فشار دست یابد یا درباره این‌که اساساً سیاست تحریم قابل دوام است یا نه گفتنی‌های زیادی وجود دارد. واقعیت این است که اگر ایران به توافق با امریکا و همگنانش در گروه ۱+۵ نمی‌اندیشید، می‌توانست خیلی زودتر به نتیجه برسد و در عین حال، عزت ملی خود را نیر حفظ نماید. به عنوان مثال، همه عایدی اقتصادی ما از این مذاکرات آزادسازی ۲/۴ میلیارد از دلارهای بلوکه شده خود بوده است و اگر براساس توافق روز دوشنبه گذشته قرار باشد ماهیانه ۷۰۰ میلیون دلار دیگر از این دارایی‌های توقیف شده دریافت نماییم، همه دریافت دوساله ما به ۱/۹ میلیارد دلار می‌رسد. این در حالی است که اگر ما در همین دوره در یکی از کشورهای مستعد دوست خود در افریقا یا آسیا به عنوان مثال، عراق یا سودان وارد اقدام اقتصادی مشترک در حوزه صنعت، کشاورزی و تجارت می‌شدیم به طور قطع حجم آورده مالی ما در این دو سال بیش از ۲۰ میلیارد دلار می‌شد ضمن آن‌که در این مراوده می‌توانستیم دست‌کم یک میلیون نیروی کار ماهر خود را فعال نماییم، ‌ای کاش این دیدگاه در وزارت خارجه ما اصلاح می‌شد تا بعضی گمان نکنند خیر دنیا و آخرت ما در توسعه روابط با اروپاست!
●    براساس نگرش «اقتصاد مقاومتی»، ما می‌توانیم درآمدهای خود را به چندین برابر زمان قبل از تحریم‌های ۱۰ سال اخیر برسانیم و در عین حال، غرب را دنبال خود بکشانیم. آن‌گاه، که غرب احساس می‌کرد ما احتیاجی به او نداریم و اقتصاد نمی‌تواند پاشنه آشیل واداشتن ایران به تسلیم باشد، مراودات تجاری اقتصادی آن هم با ما به گونه‌ی دیگری می‌شد.
●    ۳. مذاکرات هسته‌ای بدون تردید باید ادامه پیدا کند، اما، باید بپذیریم روشی که طی ۱۴ ماه اخیر و با اعمال حداکثر خویشتنداری و خوش‌بینی اعمال کرده‌ایم، پاسخ نداده و به جلب منافع ملی ما نیانجامیده است. خود اعضای تیم هسته‌ای در جلسات خصوصی و در مجامع مرتبط با اصولگرایان با صراحت گفته‌اند این مذاکرات به لغو تحریم‌ها منجر نمی‌شود و قادر نیست تحول قابل قبولی در بن‌بست میان ایران و غرب پدید آورد. با این وصف ایران باید به غیر از گفت‌وگو با گروه ۱+۵ راه‌های دیگری را نیز بپیماید.
●    توسعه روابط آسیایی بهترین مدل می‌باشد به غیر از سه کشور روسیه، چین و هند کشورهای دیگری هم در آسیا هستند که مایلند وارد معاملات کلان اقتصادی با ایران شوند ما باید با جدیت این راه‌ها را دنبال کنیم. دنبال کردن این راه‌ها ضمن آن‌که منافع و امنیت ملی ایران را تا حد بسیار زیادی تأمین می‌کند، مذاکرات ایران و غرب را نیز در مسیر معقولانه‌تری می‌اندازد و غرب را وامی‌دارد تا متقابلاً به تعهدات خود در برابر ایران عمل کند. این نکته را باید در نظر داشت که غرب از یک سو «ایران قوی» را نمی‌خواهد ببیند و از سوی دیگر، به هیچ وجه مایل نیست ایران به سمت قدرت‌های آسیایی برود.
مأخذ:فارس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 04 آذر 1393 ساعت 21:39

صفحه 90 از 407