فیلوجامعه‌شناسی

جستاری در جنبه‌های جهان‌مقیاس ناامیدی اجتماعی The Global Aspects of the Social Hopelessness; An Essay

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    صرف‌نظر از این دیدگاه روان‌شناختی که درک جهان‌مقیاس بودن یا خاص نبودن یک عارضه اجتماعی، می‌تواند آستانه تحمل مصیبت‌زده را بالا ببرد، و از دستپاچگی او برای حل مسأله بکاهد، دغدغه این نوشتار، روش‌شناسی جستن ریشه‌های حاد مسأله امید اجتماعی در ایران است؛ از این قرار که با توجه دادن به ابعاد جهان‌مقیاس ناامیدی اجتماعی، تذکر می‌دهیم که برای ریشه‌یابی این مسأله باید به روندهای جهان‌مقیاس ناامیدی اجتماعی توجه کنیم، تا ریشه‌یابی درستی از وضعیت امید در ایران به دست آوریم.
▬    مطابق برآورد سازمان بهداشت جهانی، در حدود ۳۰۰ میلیون نفر در جهان، اسیر «افسردگی حاد یا ماژور» هستند. توزیع آن‌ها در جهان، به تفاوت، از ۷ درصد در ژاپن تا ۲۱ درصد در فرانسه متغیر است. البته این آمار سال ۲۰۱۳ است و فی‌المثل در ژاپن، میزان تشخیص افسردگی ۵.۲ درصد بوده است و با رشد قابل‌ملاحظه‌ای، تنها دو سال بعد به ۷ درصد رسید. در همان سال ۲۰۱۱ میزان شیوع افسردگی حاد در چین ۵.۶ درصد و در هند ۹ درصد بوده است . مطابق اعلام اخیر وزیر بهداشت جمهوری اسلامی، این درصد در ایران در میان مردان، ۱۰ درصد و در میان زنان ۱۶.۸ درصد است . این آمار نشان می‌دهد که فی‌المثل در یکی از شاخص‌های فرعی ناامیدی اجتماعی که شامل شیوع‌شناسی افسردگی ماژور می‌شود، کشور ما به رغم همه شرایط نامساعدی که از بیرون به ما تحمیل می‌شود، در میانه یک پیوستار است، که این موقعیت میانی را باید لااقل تا نیمی، بر مبنای متغیرهای جهانی به درستی توضیح داد. روندهای جهانی وجود دارند که ممالک مختلف را به تفاوت در خود فرو برده‌اند، و موجب سطوح مختلفی از اضطراب و افسردگی و ناامیدی می‌شوند: جهانی‌سازی/نولیبرالیسم/ از دست رفتن چشم‌انداز تکرار نسلی (جستار ذیل، توأم است با اقتباس آزاد از مضامین مختلف پیمایش جهانی اقتصادی و اجتماعی ملل متحد در سال ۲۰۰۸؛ شواهد عمدتاً مستند به این منبع هستند).

▀█▄  ۱. جهانی‌سازی؛ ناامنی گسترش می‌یابد
▬    سرعت غیر قابل کنترل جهانی‌سازی/جهانی‌شدن و توزیع ناعادلانه مزایا و هزینه‌های آن، فرض «جامعه ریسک‌بار» اولریش بک را موجه می‌نمایاند. این‌که مهم‌ترین فاکتوری که باید جوامع امروز را بر مبنای آن تحلیل کرد، موضوع امنیت و ریسک است که هرم‌وار و به طور نابرابر میان مردم جهان توزیع شده است، و نافذترین و قطعی‌ترین تمایز تحلیلی را در جامعه‌شناسی امروز پدید آورده است. پیمایش‌های مختلف جهانی، شیوع گسترده و احساسات رو به رشدی از عدم ثبات را در مقیاسی جهانی تأیید می‌کنند. در واقع، ناامیدی یک اپیدمی جهانی است، که تا قدر زیادی محصول سیاست‌های لیبرال جهانی شده پس از سقوط دیوار برلین است.
▬    هنگامی که دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ سقوط کرد، گمان‌ها بر این بود که عصر لیبرال صلح، رفاه و ثبات گسترده به لطف گسترش ارزش‌های دموکراتیک و نیروهای بازار، آغاز شده است. اما خیلی سریع، و از سال ۱۹۹۷، اولین امواج عظیم آشفتگی در اقتصادی که به سرعت جهانی می‌شد بروز کرد و تا حال، دو موج عظیم و کوبنده دیگر، ابتدا در سال ۲۰۰۸، و سپس در سال ۲۰۱۶ جهان را درنوردیده است. بانک‌های بزرگ جهانی رو به ورشکستگی رفتند، بازار بزرگ مسکن در ایالات متحده و ممالک دیگر دچار افت شدید شدند، ارزهای مختلف دنیا با سطوح مختلفی از شکنندگی و بی‌ثباتی روبرو گردیدند، شورش‌های غذایی، خشونت‌های انتخاباتی، و قتل‌عام‌های بزرگ در حول و حوالی همین دوره اتفاق افتاد. عصر لیبرال، دنیای درخشانی را رقم نزد.
▬    در متن نابرابری درونی جوامع پیشرفته، این تشویش، قویاً ظهور کرده است که افزایش ناامنی اقتصادی با فزونی نابرابری و انقباض تأمین اجتماعی همراه شده است. شوک‌های اقتصادی، آزادی تجارت و تسریع در روند تولید و انتشار فنّاوری‌هایی که زمینه‌های فرهنگی آن هنوز مستقر نشده‌اند، امکان سازمان‌دهی پا به پای تقسیم کار جدید، تحریک متناسب تنوع اقتصادی و ایجاد مشاغل را محدود کرده است. بی‌ثباتی اقتصادی و شغلی، بی‌ثباتی سیاسی و در موارد خاص، خشونت جمعی را هم موجب می‌شود و همه این‌ها زمینه را برای یک دپرسیون و افسردگی فراگیر در جهان مهیا کرده است.
▬    این نگرانی‌ها با تهدیدات عالم‌گیر جدید تقویت شده است، که دیگر نمی‌توان حل و فصل آن‌ها را به سودجویی‌های فردی سپرد. تغییرات آب و هوایی تبدیل به یک چالش نسل جدید در سراسر جهان شده است. جالب این که موضوع کمبود آب در کشوری مانند انگلستان که با کاهش ۱۷ درصدی بارندگی، باز هم ۱۱۰۰ میلی‌متر بارندگی دارد، نیز دستپاچگی و اضطراب ایجاد می‌کند، و نتیجه آن شرایطی شبیه وضعیت فوق‌العاده سیاسی می‌شود و منجر به مقررات بسیار خاص می‌گردد: حمام بیش از «چهار دقیقه» ممنوع! و اگر با شلنگ، اتومبیل یا پنجره منزل را شستید، یک سوم درآمد ماهانه خود را به عنوان جریمه پرداخت خواهید کرد! حالا، این منابع جدید اضطراب هستند که به منابع پیشین اضافه می‌شوند.
▬    بازارهای مالی ناامن و جریان‌های سرمایه انباشت شده، از دیگر منابع نوین ناامنی به شمار می‌روند که سراسر جهان، و البته به تفاوت، اقشار گوناگونی از مردم را تهدید می‌کنند؛ این جریان‌ها تأثیر نامطلوب و غیر قابل پیش‌بینی خود را بر سرمایه‌گذاری مولد، رشد اقتصادی و ایجاد شغل در سرتاسر جهان ایجاد می‌کنند. از اوایل سال ۲۰۰۸، عدم انطباق فزاینده میان عرضه و تقاضا برای محصولات کشاورزی، منجر به ناآرامی شدید سیاسی در شماری از کشورها شد و مسأله امنیت غذایی را در دستور کار بین‌المللی قرار داد. ما با تهدیدهای مرکب مواجه هستیم، که نیروهای محرک آن‌ها چندان شناخته شده نیستند، و فراتر از کنترل سیاسی ملی و بین‌المللی عمل می‌کنند و از این رو، غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسند.
▬    جهان، نیاز به سیاست‌گذاری‌های فعال‌تری دارد تا این ریسک‌های مرکب و جدید را مدیریت کند؛ زمینه‌های فرهنگی غنی، که مشارکت «ظرفیت»های عامه مردم را در فرآیندهای اجتماعی جلب نمایند، شانس بیشتری برای عبور از این شرایط بی‌ثبات را خواهند داشت. زمینه‌های فرهنگی و ارتباطی، نیاز اول است، و بازار آزاد، دیگر ایده مناسبی برای خودتنظیمی نخواهد بود. پس از سقوط دیوار برلین گمان می‌رفت که بازار آزاد نیروهای فعال و رقابت نامحدود و ریسک‌پذیر را آزاد می‌کند، و گمان می‌رفت که رونق حاصل از آن، فراگیر و نتیجه‌اش، پایدار خواهد بود؛ ولی پذیرش این ایده برای اغلب ممالک یک قمار بود، و نتایج خوبی به بار نیاورد. حالا دیگر همه می‌دانند که بازارها خودشان را تنظیم نمی‌کنند، و این مفهوم تنها برآمده از شهوت اقتصاددانان لیبرال است، تا شاید با صحنه‌ای محاسبه‌پذیر و قابل فهم روبرو شوند، که دست آخر هم نشدند و شهوت‌شان نیز ارضاء نگردید؛ و سپس، از کنار فوج فوج قربانیان این سیاست‌ها عبور کردند و شانه بالا انداختند و گفتند: «خب می‌خواستید لیبرال نشید!»

▀█▄  ۲. نولیبرالیسم؛ بازار ناامنی
▬    یک شیوه درک نولیبرالیسم آن است که موقعیت سیاست‌مداران نومحافظه‌کار دهه ۱۹۷۰ را به خوبی درک و تفسیر کنیم؛ این سیاستمداران، در مواجهه با جنبش‌های مردمی و پادفرهنگ، وقوع جنبش‌های اجتماعی آزادی‌بخش مختلف در سرتاسر جهان، و همچنین وقوع انقلاب اسلامی، متوجه شدند که لیبرالیسم نهایتاً مواهب موعود را به بار نمی‌آورد، و در نتیجه، دست به یک «معامله جدید» زدند، و «اشتیاق برای امنیت» را با «اشتیاق برای سود» تاخت زدند. تجربه سال‌های میان دو جنگ جهانی اول و دوم که غایت آن در ۱۹۲۹ نمودار شد، نشان داد که بازار آزاد لیبرال، بیش از آن که گرایش طبیعی به خودتنظیمی داشته باشد، گرایش قطعی و ثابتی به خودتخریبی دارد. پس، آن‌ها با همان روحیه، دریافتند که می‌توانند «امنیت» را مبنای معامله قرار دهند. حالا به جای «سود»، «امنیت» به رتبه نخست منابع کمیاب تبدیل شد، و پایه اصلی نابرابری و تعارضات اجتماعی قرار گرفت.
▬    توزیع امنیت، کم و بیش با همان الگوی توزیع سود انطباق داشت هر چند که مطلقاً قابل تقلیل به الگوی توزیع اقتصادی نبود؛ ایالات متحده امریکا، همچنان، بزرگ‌ترین منبع دفع خطر و بلاگردانی محسوب می‌شد. جریان از این قرار بود؛ قدرت‌های بزرگ‌تر که در درجه نخست، قدرت‌های امنیتی و سپس قدرت‌های اقتصادی بزرگ‌تر بودند و هستند، مخاطرات متوجه خود را به سمت محیط‌های پیرامونی احاله می‌کنند، و بدین ترتیب، یک مخاطره در ایالات متحده با ویرانی چند ملت در نقاط پیرامون جبران می‌گردد. حالا دیگر همه می‌دانند که وقوع هر ناامنی در امریکا و سپس کشورهای آنگلوساکسون و بعد سایر نقاط اروپا، با شدت چند برابر در کشورهای افریقایی و آسیایی «تلافی» می‌شود. دوباره رده‌بندی کشورهای جهان اول و جهان سوم (در نبود کشورهای جهان دوم یا بلوک شرق سابق) و جهان چهارم بر این مبنای جدید بازسازی می‌شود، و جهان چهارم، موقعیتی را به خود اختصاص می‌دهد که امیدی به توسعه امنیت و سایر مؤلفه‌های توسعه در آن نیست. سیاست‌های درمان شوک در کشورهای مرکزی و کمتر پیرامونی، از جنس تلافی است که بر سر کشورهای جهان چهارم فرود می‌آید و «موقتاً» مردم مرفه‌تر را آرام می‌کند. می‌گویم «موقتاً»، چرا که با توجه به الزامات ظهور جامعه شبکه‌ای و تحرک بالا، این امکان برای افراد یا گروه‌های کوچک در همه جهان پدید آمده است که متقابلاً ضرباتی به امنیت مرکز وارد کنند، ولی بوضوح این ضربات با واکنش‌های سهمگین مجازات می‌شوند.
▬    نکته دیگر در زمینه هرم توزیع امنیت در جهان امروز، مسأله نابرابری در «احتمال» بروز ناامنی یا همان چیزی است که اصطلاحاً به آن «ریسک / مخاطره محاسبه شده» می‌گویند. در واقع، مخاطرات در مرکز، بیمه‌های چربی به حساب مردم پیرامون به دست می‌آورند، طوری که جوامع مرکز می‌توانند از سطح عمومی بالاتری از ریسک‌پذیری برخوردار شوند. اینجا آن چه اهمیت دارد، نحوی مهندسی امنیت است. اصولاً مخاطرات، منجر به ناپایداری منفی می‌شوند، ولی امکان بیمه مخاطرات، آن هم به حساب دیگران، ناپایداری را کاهش می‌دهد. در کشورهای رأس هرم جهانی، مخلوطی از مکانیسم‌های عمومی و خصوصی برای اطمینان از حداکثر پوشش و حفاظت در مقابل مخاطرات با هم ترکیب شده‌اند؛ ولی در قعر هرم، چرخه‌های فقر و ناامنی است که با هم ترکیب می‌گردند، طوری که وقوع هر ناامنی و مصیبتی کشورها را به چرخه‌ای وارد می‌کند که خود به خود به وخامت بیشتر می‌گراید.
▬    با این حال، مدیریت ریسک، چالش ناامنی را برای تارک هرم یکسره از بین نمی‌برد، به این دلیل که وقوع و دامنه ناامنی‌ها چندان قابل پیش‌بینی و محاسبه نیست، و منابع جدید ناامنی مانند منابع بالقوه زیست-محیطی، می‌توانند مکانیسم‌های مختلفی را در جهت‌های غیرقابل پیش‌گویی فعال کنند. در نتیجه، امروزه مردم کشورهای مرکزی نیز نمی‌توانند چندان از زندگی خود راضی و نسبت به آن پر امید باشند. آمارهای مرگ و میر در اثر گرمای امسال ژاپن یا سونامی چند سال پیش، در ژاپن یا ایالات متحده، نشان می‌دهد که پای هیچ کس روی خاک سخت نیست، و سطوح مهمی از تعیین‌ناپذیری بر زندگی‌ها سایه افکنده است. یک نمونه دیگر از ناامنی‌های خاص تارک هرم جهانی، رویارویی آن‌ها با تکنولوژی و تبعات یکسره نوی آن‌هاست. ممالک مرکزی در خط مقدم رویارویی ما با تکنولوژی و تبعات آن قرار دارند که بشر در مورد آن‌ها هیچ پیشینه فرهنگی و تاریخی ندارد؛ در نتیجه در قبال آن‌ها آسیب‌پذیر است. نفس ظهور جامعه شبکه‌ای که بیش از همه کشورها، خود را در نقاط پیشرو نشان داد، یک شاهد مثال از این ناآرامی‌هاست.
▬    نهایتاً این که در چنین فضایی، کوشش نولیبرالیسم و روشنفکران وابسته به آن، در سست کردن دولت‌ها به عنوان نماد اراده ملی در کشورهای پیرامونی، بیشتر به دسیسه شبیه می‌شود. در حالی که دولت‌های نولیبرال غربی با الگوی رانلد ریگان در امریکا و مارگارت تاچر در بریتانیا، دولت‌های مقتدر و اقتدارطلبی به شمار می‌روند، ولی روشنفکران نولیبرال، در ممالک پیرامونی به کوچک‌سازی دولت تأکید می‌کنند، و این، آشکارا به مفهوم بی‌دفاع رها کردن مردم در مقابل توزیع نابرابر ریسک جهانی است. تهدیدهای پهن‌دامنه در دنیای امروز، بدون تمسک به اراده جمعی متبلور در دولت‌های کارآمد که بر تأمین و اشاعه تکنولوژی اصرار داشته باشند، تدارکات فرهنگی رویدادهای اجتماعی و سیاسی را جدی بگیرند، و ضامن حداقل‌های تأمین اجتماعی و توزیع فراغت شوند، میسر نیست. روشنفکران وابسته، در کشورهایی مانند کشور ما به نحیف‌سازی دولت تأکید می‌کنند، بدون آن که توجه داشته باشند که به این ترتیب، ملت در این شرایط بی‌دفاع رها خواهند شد.

▀█▄  ۳. از دست رفتن چشم‌انداز تکرار نسلی؛ ابهام کامل آینده
▬    یکی دیگر از منابع ناامنی مهم در دنیای امروز، نیمه‌عمر پایین نسل‌هاست. معیارهای تعریف و تشخیص نسل‌ها همواره بر حسب نسل‌های خانوادگی، نسل‌های فرهنگی، نسل‌های سیاسی، و نسل‌های اقتصادی متفاوت بوده است؛ ولی، امروز، در درون همین معیارها هم بر حسب بهره‌وری انواع تکنولوژی تمایزهای پیچیده‌ای به وجود آمده است. اصولاً وقتی انواع تفاوت‌های نسلی با هم در زمینه اجتماعی تلاقی می‌یابند، میزان پیچیدگی‌ها با هم ضرب می‌شوند، و وقتی این تفاوت‌ها در انطباق دوره‌های نسلی متفاوت با نسل‌های متفاوتی از تکنولوژی و خصوصاً فنّاوری‌های ارتباطی ضرب می‌شوند، حجم پیچیدگی عظیمی پدید می‌آید. بیان صریح مطلب این است که اگر در گذشته، فرزندان یک خانواده تقدیر نسبتاً مشترکی داشتند؛ یا اگر می‌شد یک دوره هشت ساله را به عنوان یک نسل سیاسی به حساب آورد؛ یا اگر می‌شد از نسل اقتصادی رفاهی و نولیبرال به عنوان دو روحیه اقتصادی متفاوت و یکدست، مبنایی برای تحلیل‌های اقتصادی ساخت؛ ولی، امروز، دیگر نمی‌شود به این سهولت یک چشم‌انداز نسلی نسبتاً با ثبات به افراد نشان داد تا افراد، کم و بیش برآورد روشنی از آخر و عاقبت خود داشته باشند. در عوض، امروز، باید آماده باشیم تا با ظهور هر نسل از فناوری جدید، و تأثیر گذاشتن آن بر ترکیب‌های نسلی خانوادگی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، تنوع متعدد و تقریباً بی‌پایانی از انواع تقدیر در مقابل افراد گشوده شود، که طیف وسیعی از احتمالات را در مقابل آن‌ها باز می‌کند. آن‌ها دقیقاً نمی‌دانند که برای داشتن یک زندگی موفق باید چه بکنند؟ فضایی  که افراد، خانواده‌ها، میراث فرهنگی، بنگاه‌های اقتصادی و سامان‌های سیاسی بتوانند معنادار و محافظت کنند، دیگر وجود ندارد، و ابهام سر تا سر طول زندگی روزمره را به تاریکی کشانده است. آن‌چه برای توضیح این فضای مبهم لازم است، تقسیم کار فزاینده و پیچیده و در عین حال روشن، سطح بالایی از اعتماد، سرمایه‌گذاری دراز مدت در سرمایه فیزیکی، انسانی و اجتماعی، و استقبال معنادار از نوآوری و تغییر است. آیا این الزامات فراهم هست؟ یا هر روز بیشتر دور از دسترس می‌شود؟ ایجاد تعامل‌های مثبت میان انسان‌ها، میان انسان‌ها و سازمان‌ها، و میان انسان‌ها و تکنولوژی، در سال‌های اخیر بسیار دشوارتر شده  و در اغلب موارد که نه، بلکه در تمام موارد، به سمت معکوس میل کرده است.
▬    جهانی شدن زندگی اجتماعی، میزان این پیچیدگی را با تصاعد لگاریتمی بالا می‌برد. شوک‌های سیاسی، تجاری، و فرهنگی و همچنین تبادلات فوق‌العاده محصولات رسانه‌ای، با افزایش تجارت بین‌المللی و ضعف مفرط دولت‌های ملی، وقتی با فهم‌ناپذیری نسل‌ها و عدم تفاهم و همکاری آن‌ها برای ایجاد یک زندگی مستمر همراه شود، شرایط را به حداکثر ابهام می‌کشاند. جریان از این قرار است: هر نوجوان و جوانی، علم استقلال بر می‌دارد تا خودش متکفل زندگی‌ای که «دوست دارد» بشود. پیوسته در ارزیابی محیط، مشغول آزمون و خطاست، تا در حوالی میانه دهه دوم تا سوم زندگی متوجه می‌شود که در برآورد اغلب رویدادهای آینده دچار خطا شده است، و به قدر کافی آماده رویارویی با شرایط نیست. وقتی که می‌خواهد به خانواده بازگردد، می‌بیند که شرایط خانواده نیز شبیه هیچ تجربه فرهنگی پیشین نیست، و استقبالی از او نمی‌شود؛ نه تنها خانواده، بلکه هیچ نهاد اجتماعی دیگری از این میان‌سالان شکست خورده استقبال نمی‌کند.
▬    از دیدگاه تحلیل نسلی، پیشرفت دو چهره دارد؛ یک چهره آن، دمیدن به آزمندی‌های فردی برای تخلیه انرژی افراد در فاصله نوجوانی تا میان‌سالی است، و سوی دیگرش همت برای جبران وضع و حال بازنده‌های میان‌سال است که در شرایط فعلی، هیچ گاه به درستی دست نمی‌دهد. شواهد نشان می‌دهند که این وضعیت باعث تعمیق بی‌سابقه نابرابری در سطوح مختلف محلی و منطقه‌ای و جهانی می‌شود، و این نابرابری، خود بر احساس حرمان دامن می‌زند. نکته مهمی که در تحلیل اشکال نوظهور نابرابری وجود دارد این است که نابرابری، به طور مستقیم به آسیب‌پذیری فردی و بروز پرخاشگری نمی‌انجامد، بلکه می‌تواند در درون فرد محصور شود و از درون به تخریب امید فردی و پذیرش یک نحو «جهان‌بینی بدبختی» بینجامد، چرا که هیچ نوع حمایت اجتماعی وجود ندارد و فرد، همه پل‌های اجتماعی را پشت سر خود خراب کرده است.
مآخذ:...
هو العلیم

 

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.