فیلوجامعه‌شناسی

انگیزه‌های ”پساانسان‌گرایی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    زدودن نقاب از مقوله «انسان» در علوم اجتماعی متداول، به عنوان منبعی که همواره با کبر و اراده معطوف به قدرت و سلطه و نابرابری و ستم مرتبط بوده است، یکی از انگیزه‌های نیرومند برای حمایت از «پساانسان‌گرایی/Posthumanism» است؛ مع الوصف، آینده نامتعین، پاها را هم برای حمایت و هم برای مقاومت در قبال آن سست می‌کنند.
▬    تهدید ویرانی ناشی از تغییرات آب و هوایی، استثمار بی‌سابقه زنان، و ستم بر اقلیت‌های نژادی، تبعات اومانیسم و انسان‌گرایی اروپایی بوده است، که «پساانسان‌گرایی»، در گام اول، آن را برمی‌دارد و راه را برای گشایش گسترده افق دیدها باز می‌کند.
▬    پساانسان‌گرایی، وجود و حضور زنان، اقلیت‌های نژادی، طبیعت، و ماشین‌ها را به عنوان شرکای دوشادوش انسان مستکبر اومانیستی به رسمیت می‌شناسد و از این طریق، گشایش عظیمی در نظر و عمل اجتماعی پدید می‌آورد.
▬    اصولاً می‌توان دیدگاه‌هایی که پسااومانیسم را به مثابه یک مرام و همچنین به عنوان واقعیت محقق پسااومانیته ترسیم کرده‌اند، به دو دسته تقسیم کرد:
▬    دسته نخست، شامل دیدگاهی است که همچنان برای انسان و سایر موجودات حاضر در شبکه، ذات و طبیعتی قایل هستند، و پساانسان‌گرایی مد نظر آن‌ها، سخنی از هیبریدی شدن و ترکیب موجودات این موجودات متمایز و متفاوت است. روزی برایدوتی/Rosi Braidotti، فیلسوف و تحلیل‌گر اجتماعی فمینیست، در کتاب «امر پساانسانی» (2013) چنین نظری دارد. برداشت او در مورد «امر پساانسانی»، حاوی کمرنگ شدن خط حایل میان انسان و غیرانسان، ترکیبی و هیبریدی شدن انسان و غیرانسان، ظهور اشکال جدیدی از جهان‌وطنیت، و گذر از تمایزهای استعماری، نژادی، جنسیتی، و محیط زیستی است. برایدوتی، خصم آشتی‌ناپذیر فردگرایی است. پساانسان‌گرایی، این فردگرایی که انسان اروپایی مرد را در یک طرف، و زنان و غیراروپایی‌ها و محیط زیست و ماشین‌ها و ... را در سوی دیگر برای بهره‌کشی قرار می‌داد، باید بر بیفتد.
▬    دسته دوم، شامل چشم‌اندازی است که درک مولکولی تازه‌ای از هویت ارائه می‌دهد که ذات و جوهر آنچه در مورد امور انسانی و غیرانسانی ملحوظ می‌داشتیم را از پایه و اساس دگرگون می‌کند. نیکلاس رز/Nicolas Rose در کتاب «سیاست خودِ خودِ زندگی» (2007)، چنین چشم‌اندازی را ارائه می‌دهد. بایوفناوری و زیست‌پزشکی به ایجاد درک ریزمولکولی جدیدی از انسان و حتی ذهنیت‌های او منجر شده است؛ این، هم می‌تواند فرصتی جدید و هیجان‌انگیز به حساب آید، و هم چالش‌های اخلاقی و فرهنگی نیرومندی پدید آورد. ما با اولین قرن حاصل از فعالیت‌های بایوفناوری ترکیبی، و ظهور اشکال جدیدی از زیست، مواجه خواهیم بود که تمام تصورات تاریخی ما از همه چیز، و حتی خودمان را به چالش می‌کشد. هیچ ارزیابی قاطعی نمی‌توان از آتیه آن داشت، و تنها از طریق حضور و اکتیویسم مستمر می‌توان آتیه مثبت یا منفی را شکل داد.
▬    فناوری‌های تولید مثل، گسترش داروهای روانگردان، مهندسی مجدد بیولوژیک، دستکاری بی‌سابقه پزشکی در بدن، ساخت هویت‌های جدید و مجموعه روابط تازه در متن شبکه، «مدیریت» سوبژکتیویته، «اقتصاد زیستی»، شرکت‌های ژنتیک، بانک‌های زیستی و دستکاری مولکولی، شکل‌گیری و مجتمع شدن سرمایه بیولوژیک، و فی‌الجمله، بازسازی هسته اصلی هویت و روابط فرهنگی، چشم‌انداز نامتعین آتی را شکل خواهند داد.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.