اقتباس از غلامعباس توسلی
ملهم از تمایز نبوغآمیز توماس لوکمان (تلفظ آلمانی) میان «دین نهادیشده» و «دین عامیانه»، میتوان برداشتهایی را در مورد تمایز ایدئولوژی سیاسی نهادی شده و عامیانه سامان داد.
از نظر توماس لوکمان نهادیشدن دین این خطر را به همراه دارد که تولید افکاری که جهان را مقدس میسازند کمتر از گذشته پاسخگوی تجربۀ انفرادی افراد عامی و غیرمتخصص باشد. چنین دینی به تدریج به سمت دین «فقط یکشنبهها» گرایش پیدا میکند و در دیدگاه لوکمان، این همان واقعیتی است که دین سنتی در جهان غرب بدان تقلیل پیدا کرده است.
از آنجا که متخصصان دینی به دلیل قرار گرفتن در نهادهای مختلف دینی از یکدیگر متمایزند، پس تخصصهایی در نهادهای دیگری از قبیل سیاسی، قضایی، اقتصادی و فرهنگی نیز دارند. هر کدام از اینها سعی میکنند شبکۀ خاص هنجارهای غیردینی را در درون خود گسترش دهند و تا حدی استقلال خود را حفظ کنند. از نظر لوکمان متخصصان جهان مقدس سنتی و کهن قادر نبودهاند که این هنجارهای دنیوی و مستقل از ادیان را از طریق انطباق آنها با اصول نظامهای عامتر دینی در قلمرو اخلاقیات قرار دهند و این ناکامی یکی از دلایل ضعف جاری آنهاست.
آنچه در این میان اهمیت ویژهای دارد، آن است که در شرایط دنیای مدرن (بویژه از دهۀ 1960 بدینسو) جنبشهای سیاسی موجب پیوند نزدیکتر میان عقاید دینی و نظریات اجتماعی شده است. جنبشها ابزار استاندارد حضور جدی در حوزۀ زندگی روزمره و تجهیز تغییرات اجتماعی بزرگ از مبدأ زندگی روزمرۀ تک تک افراد جامعه شدهاند. جنبشها با ساز و کارهای نیرومندی که در تجهیز تغییرات اجتماعی پهندامنه در سطوح اجتماعی پایین دارند دارند، در شرایط سیاسی/اجتماعی فعلی که با گسترش هر چه بیشتر قدرت مدنی و اهمیت فزایندۀ افکار عمومی به عنوان ابزار قدرت، ویژگی یافتهاست، بهترین گزینه برای اقدامات معطوف به هدف تغییرات اجتماعی هستند.
░▒▓***░▒▓
در حالی که ایدئولوژیهای رسمی و نهادیشده با آئینهای مدون و منظمی از قبیل سازمانهای ایدئولوژیک و رهبری رسمی و حرفهای مشخص میشوند، ایدئولوژی عامیانه شامل اعتقادات نسبتاً بیشکل، نامنظم و فوق کلیسایی و غیررسمی است که در میان عامه مردم رایج است. ایدئولوژی عامیانه را میتوان به عنوان یک نظام نمادین مشتمل بر عناصر نسبتاً متعدد و به هم پیوستهای تعریف کرد که خود، ارتباط مشخصی با هم ندارند. با صرفنظر کردن از سایر عوامل، نظام منسجمی از این نوع میتواند در برابر تکانها و ضربات خارجی نسبتاً مقاوم باشد، هر چند که هرگونه جانشین در عناصر خاص خردهنظامها تحت تأثیر کل نظام قرار ندارد.
نکتۀ مهم دیگر اینکه ایدئولوژی عامیانه تمایل به رخنه در شکافها و لابلای جامعۀ جدید و مسائل حاشیهای یا غیرقابل پیشبینی ویا حالات موقت دارد. به نظر میرسد چیزی که بیشتر محرک ایدئولوژی عامیانه است، حاصل آن چیزی است که برگر آن را «در حاشیه قرار گرفتن» مینامد؛ یعنی درست در لبۀ ساختار واقعیتهای معمولی قرار داشتن.
ایدئولوژی عامیانه با تجربههایی سر و کار دارد که ممکن است برای هر کسی در زمان و هر جا حتی در جوامع جدید اتفاق افتد (مانند بیماری، عزاداری، فاجعه)، اما معمولاً به صورت منسجمی با نهادهای مسلط در این جامعه سر و کار ندارد. در حالی که ایدئولوژی عامیانه قادر است به دلیل همین ویژگی خود حتی در جوامع صنعتی مراحل گذار عمر را به نحو شایستهای توجیه کند، همچنانکه در جوامع سنتی چنین کرده است. وقایعی که با ایدئولوژی عامیانه ارتباط دارد خود پراکنده و به لحاظ بیوگرافی افراد، نوع و زمان از یکدیگر جدا بوده و به میزان زیادی پیشبینی ناپذیر و نامنتظره و در بسیاری از موارد از لحاظ فراوانی و دوام نسبتاً محدوداند.
ایدئولوژی عامیانه معمولاً گرایش به التقاط دارد و از اختلاط باورهای عوام و آداب محلی یا «سنت کوچک» به وجود میآید و به همین ترتیب همیشه مادام که نهادی نشدهاست، آمادۀ پذیرش تحولات جدید است. نمادهای اساسی ایدئولوژی از فرهنگ رایج عامه متمایزند، چرا که در فرهنگ عامه باورها و اعتقادات الهی مافوق طبیعی از تجربیات روزمره و واقعی مردم نشأت میگیرد.
ایدئولوژی عامیانه معمولاً فاقد ساخت رسمی است و بیشتر شامل گفتهها، ضربالمثلها و کلمات قصار است. حتی در چنین مواردی پارهای اوقات رفتارها نظامیافتهتر از این عقاید و اصول ظاهر میشود. علاوه بر این، احکام اخلاقی ایدئولوژی عامیانه بیشتر به صورت داستانها، حکایات، شایعات و شعارها بیان و مجسم میشود تا استدلال عقلانی. این ساختار نمادین احتمالاً بیان دیگری از ایدئولوژی عامیانه را تشویق کرده و یا دست کم امکانپذیر میکند. سستی ساختار و حالت التقاطی و ترکیبی ایدئولوژی عامیانه یعنی همگونی عقیده را که با نظام منطقی در تضاد است بازگو کند. در حقیقت ایدئولوژی عامیانه بدون اینکه هیچگونه احساس ناپیوستگی یا ناسازگاری را از سوی معتقدان به آن ایجاد کند، نوعی پیوستگی ضعیف با نظام استدلالهای عقلانی دارد.
ویژگی مهم دیگر ایدئولوژی عامیانه در پیوند آن با حوادث بحرانی است. این حوادث بحرانی غالباً در تجمعهای غیررسمی و سایر مناسبتهایی که در آن جمع کوچکی از دوستان نزدیک حضور دارند بروز میکنند. معهذا ایدئولوژی عامیانه حتی وقتی که در جوامع جدید شکل میگیرد درست مانند جوامع سنتی، در میان جمعیتهای کوچک و نزدیک به هم پیوسته رواج مییابد. از این روست که جنبشهای سیاسی و جهاد اخلاقی موجب پیوند نزدیکتر میان عقاید دینی و نظریات اجتماعی شده است.
ارتباط ایدئولوژی عامیانه با گروههای کوچک همبسته، اطلاعات بیشتری دربارۀ خصلت پایدار ایدئولوژی عامیانه به دست میدهد. به اعتبار پژوهشهای برنشتاین دربارۀ قواعد زبانشناسی، میتوان گفت که گروههای کوچک و همبسته بیشتر موجد قواعد و نشانههای گروههای محدود است تا قواعد مدون پیشرفتۀ گروههای وسیع. از آنجا که ایدئولوژی عامیانه در میان گروههای همبسته حضور دارد، به نظر میرسد که دارای ویژگیهای قواعد و نشانههای گروههای محدود است. سخن در پویایی ایدئولوژی عامیانه نقش مهمی دارد؛ عناصر ایدئولوژی عامیانه هر قدر بیشتر به سخن در نیاید، به همان نسبت روابط محدودتری بین معتقدان ملاحظه خواهد شد و آنچه به گفتگو درمیآید گرایش به آن دارد که با میانجی داستان و تجارب فرهنگ گروهی خاص بیان شود، جدایی نسبی این تجارب و گرد آمدن آنها از طریق نهادهای زندگی روزمره، موارد به کار رفته در ساختار ادیان عامیانه همانند حوادث کودکی یا اجداد و اسلاف یا وابستگان بلافصل را نشان میدهد.
در نهایت، حوادث عمدۀ زندگی که حامل فشارهای روانی هستند، طیف وسیعی از پاسخهای گوناگون دینی را برمیانگیزند. پیوند میان رویدادهای تنشزا و عاطفی و تجربۀ دینی (انتزاعیترین سطح تجربۀ نمادین) به هر حال امری هویدا و آشکار است، هر چند پرسشهایی که از این رویدادها نشأت میگیرند ممکن است به لحاظ فرهنگی واجد پاسخهای مشخص و ویژهای باشد که در حوزۀ تفسیرهای دینی قرار میگیرد.
░▒▓ ایدئولوژی سیاسی عامیانه و جامعۀ مدرن
استمرار و پایداری ایدئولوژی عامیانه را میتوان به شکل ارتباط متمایز بین ساخت ایدئولوژیک و محیط اجتماعی در جامعۀ مدرن تفسیر و درک کرد. عرصهای که ایدئولوژی عامیانه خود را با آن منطبق میسازد تا حدود زیادی عامتر و همگانی است. با این حال از دیدگاه یک فرد یا گروه درگیر، این عرصه بسیار تنگ، ناپایدار و پیشبینیناپذیر و دلخواهانه است. این جایگاه به این دلیل تنگ است که نه تنها برای افرادی که در یک لحظه با هم ارتباط دارند اتفاق میافتد، ناپایدار است چون پیشبینی ناپذیر و کم دوام است. به این معنی دلبخواهانه است که تا حد زیادی به سرگذشت شخص به خصوصی مربوط میشود یا در فاصلۀ میان نهادهای اجتماعی قرار میگیرد. معتقدان به ایدئولوژی عامیانه که در چنین محیطهایی انتخاب میشوند نیز گرایش به عناصر دلخواهانه و پراکنده و کمتر نظامیافته و مرتبط با یکدیگردارند. بدینسان برای آنها این امکان به وجود میآید که با انعطاف بیشتری خودرا با موقعیتهای متفاوت و متغیری سازگار کنند.