اقتباس از استیو توباک
• اعتقاد اول: ”تسهیل جریان کار و سهولت در تصمیمسازی“؛ اولویت نخست من به عنوان یک فرمانده خوب کارآفرین این است که سازمان کارآفرینی، به اهداف راهبردی و تاکتیکی خود، با ”تسهیل جریان کار و سهولت در تصمیمسازی“ دست یابد؛
• اعتقاد دوم: موظفم که با مسائل خود و دیگران، برخورد پخته و توام با تأمل و همدلی داشته باشم، خصوصاً وقتی دیگران در وضع مفلسی قرار دارند؛
• اعتقاد سوم: اگر کسی به کمک من نیاز داشت، دست یاری خود را از او دریغ نمیکنم، ولی نباید چنین توقعی از دیگران داشته باشم؛
• اعتقاد چهارم: هر چند سخت و دشوار است، ولی باید نظرات موافق و مخالفی که نسبت به زیردستان، دوستان، و مدیران دارم، صادقانه و بیپرده به آنها بگویم، و همین را از آنها بخواهم؛
• اعتقاد پنجم: معامله بر سر اصول اخلاقی، چه به این عنوان که هدف وسیله را توجیه میکند، و چه به هر توجیه دیگری، غیر قابل قبول است؛
• اعتقاد ششم: وظیفه من است که فضایل را در تیم و گروه خود ارتقاء دهم، و به دلیل خطاهای آنها ناراحت و آشفته شوم؛
• اعتقاد هفتم: موظفم که ابزارها، آموزشها، و حمایتهای لازم را در اختیار نیروهای خود قرار دهم، نه آنکه اهداف دستنیافتنی پیش پایشان بگذارم و آنها را در ورطه خبط و خطا قرار دهم؛
• اعتقاد هشتم: نه تنها باید تکریم ارباب رجوع را در تیم خود”تشویق“ کنم، بلکه از این بیش، وقتی نیروهایم در پی خدمترسانی به مردم هستند، ”نوکری“ نیروی خدمتگذار خود را بر عهده بگیرم؛
• اعتقاد نهم: باید به قدری که توان نیروهایتان اجازه میدهد، به آنها اعتماد کنید، و به همان میزان هم از آنها مسؤولیت و پاسخگویی بخواهید؛
• اعتقاد دهم: باید بین حفاظت از تبعات سوء مدیریت بر ”ملت“ خود از یک سو، و ایزوله نکردن آنها از رویدادهایی که بر آنها میتوانند به آنها مربوط باشند توازن برقرار کنم. نباید از خوف آنکه آسیبی ببینند، آنها را از برخورد با چشماندازهای تازه محروم کنم.