حامد دهخدا
░▒▓ ”انقلاب اسلامی“/”نظام اسلامی“
▬ جامعهشناس انقلابی، همواره در نامگذاری «انقلاب اسلامی» به «نظام اسلامی» مشکل داشته است. وقتی از «جمهوری اسلامی» با عنوان «نظام اسلامی» یاد میشود، این سؤال در ذهن فعال میگردد که شور و حرارت «جهاد» و «انقلاب» از چه نقطهای در حال سرد شدن است؟
▬ جامعهشناس انتقادی، مدام با عبارت «نظام» مشکل دارد.
▬ «نظام»، که معادل فارسی «system» است، برای جامعهشناس، تداعی کننده رویکرد نظری با محتوای اصالت «نظم» است، در مقابل اصالت «حق»، اصالت «حقیقت»، اصالت «انسان»، اصالت «اخلاق»،... .
▬ البته «نظم» چیز خوبی است، اما «اصالت» + «نظم»، به مفهوم آن است که در صورت لزوم، «اصول» ارزشمند حیات انسانی، برای رسیدن به «نظم» قربانی خواهند شد، چرا که به باور آنها «نظام» ارزشمندترین ارزشی است که باید از آن دفاع کرد. در مقابل، مثلاً کسی که هوادار اصالت «حق» است، شاید در برخی مواقع، به این نتیجه برسد که باید یک «نظم» طاغوتی و ستمپیشه را به نحو انقلابی به هم بریزد، تا «نظم» جدیدی که بر مبنای عدل است، بپرورد.
▬ از این روست که جامعهشناس انقلابی، همواره در نامگذاری «انقلاب اسلامی» به «نظام اسلامی» مشکل داشته است. وقتی از «جمهوری اسلامی» با عنوان «نظام اسلامی» یاد میشود، این سؤال در ذهن فعال میگردد که شور و حرارت «جهاد» و «انقلاب» از چه نقطهای در حال سرد شدن است؟
░▒▓ استکبار ”نظام“گرایی
▬ هواداران اصالت «نظام»، بر انعطاف در مقابل عوامل محیطی در جهت حفظ نظم اصرار دارند، اما اصولگرایان در علوم انسانی که مجموعه متنوعی را شامل میشوند، خواهان دفاع از برخی ارزشهای انسانی، حتی به قیمت رویاروییهای اجتماعی و سیاسی هستند.
▬ رویکردهای متنوع انقلابی در علوم انسانی، در مقابل رویکردی قرار میگیرد که معمولاً با رویکرد اصالت «نظام» از آن یاد میشود و همواره از حمایت قدرت و ثروت برخوردار بوده است.
▬ این برخورد و مواجهه در علوم انسانی ایران، خود را از حوالی سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج نشان داد، و تا به امروز ادامه دارد. در آن اوایل، مجله اطلاعات سیاسی-اقتصادی، مبلّغ افکار «نظام»گرا بود که توانست مجموعهای از سیاستمداران به اصطلاح «واقعگرا» را در مورد سیاستهای «نظام»گرا با خود همراه کند. کابینههای جنابان، اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، محمد خاتمی، و حسن روحانی، کم و بیش، و به نحو اسفباری زیر سلطه این فکر «نظام»گرا بوده اند. اسفبار، بویژه از آن باب که بعدها و در جریان دفاع جناب حسن روحانی از یکی از وزرا معلوم شد که این جماعت «نظام»گرا، به نحو توهینآمیزی نام خود را گروه «عقلا» میگذاشتند، تو گویی سایر مردان سیاسی انقلابی «عاقل» نبودند. این «نظام»گرایان، متحمل خودبزرگبینی، استکبار، و انحرافی از فکر حاوی انقلاب اسلامی هستند.
░▒▓ گلایه مرد ”انقلابی“ از آن مرد ”نظامی“ ”نظامگرا“
▬ «نظام»گرایان، قضیه هستهای را آغاز کردند، در یک برخورد به اصطلاح «عاقلانه» و «نظامگرا»، مذاکرات با قدرتهای بزرگ را به جای مذاکره با نهادهای بینالمللی بدعت گذاشتند، تعلیق ظالمانه را پذیرفتند، و کار را به این جایگاهی رساندهاند که الآن هست، که چه بد جایگاهی است. این جایگاه بد، همانی است که انسان آزاده، تنها میتواند به این عنوان که اتمام حجتی باشد برای «نظام»گرایان داخلی تحمل کند، و الا مشحون از خفت و خواری است، که الموت اولی من رکوب العاری.
▬ اکنون که به صحنه نگاه میکنیم، میدان را پر میبینیم از برخوردهای غیراصولی که همان جمع «عقلا»، مجبورند برای پیشبرد کار، همه چیز را «محرمانه» اعلام کنند. این سیاست واقعبینانه، در انعطاف با محیط ظالمانه و جاهلانه امروز، به سمت تزویر بیشتر پیش رفته است. آنها مجبورند محتوای مذاکرات را «محرمانه» اعلام کنند.
▬ بله؛ به صحنه که نگاه میکنیم، در مییابیم که راه را اصولی و انقلابی و عدلمحور نپیمودهایم، و دچار تناقضهای فاحشی در درون هستیم. قضیه هستهای چطور شروع شد؟ چطور حاضر شدیم تا به جای مذاکره با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با «قدرتهای بزرگ» یا به بیان انقلابیون، «قدرتهای مستکبر» مذاکره کنیم؟ به «قدرتهای مستکبر» چه میدهیم، و از آنها چه میگیریم؟ آیا برای حفظ «نظام» به قدرتهای بزرگ متکی شدهایم، یا به مردم خودمان؟ آیا اشتباه میرزا تقی خان فراهانی و محمد مصدق در عدم اتکاء به مردم خود، و اتکاء به طاغوت را تکرار میکنیم؟ آیا با «قدرتهای مستکبر» حرفهای «محرمانه»ای میزنیم که باید با مردم خود، «نامحرمانه» مسکوت بگذاریم؟ آیا عراقچی و تختروانچی با سایمون گس مذاکره میکنند که به عنوان یک شخص حقیقی در دادگاه ایرانی متهم به اقدام مستقیم علیه ملت ماست؟ آنها به او چه میدهند و از او چه میگیرند؟ اساساً انگلیسیها با معرفی سایمون گس به عنوان نماینده مذاکرات هدفی جز تحقیر این «نظام»گرایان داشتهاند؟
▬ مرد «انقلابی» از آن مرد «نظامی» «نظامگرا» سخت گلایهمند است. مرد «نظامی» «نظامگرا»، چه در منسب گذشته، و چه در منسب تازه، یک جمهوری انقلابی اسلامی را به وضع تناقضآلودی کشانده است. او در صفحه و قواعدی بازی میکند که ریتم آن را «مستکبر» تنظیم میکند؛ همو که برای تحقیر مردم من ارزش بسیاری قایل است.
▬ به گمان من، باید درس انقلاب و مقاومت و اسلامگرایی و اصولگرایی را دوباره به انقلابیون دیروز آموخت. باید درس «اسلام» را به آنها آموخت؛ تسلیم در مقابل حق، و ایستادگی در مقابل ظالم و مستکبر را. درسی که این روزها مشگبوی آن به مشام میرسد. محرم نزدیک است... الموت اولی من رکوب العاری... و العار اولی من دخول الناری...
مأخذ: رسالت
هو العلیم