فیلوجامعه‌شناسی

لیبرالیسم مرده است یا زنده؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر


▬ لیبرالیسم، به مثابه یک گرایش سیاسی سازمان‌یافته و متمایز، حتی، در جوامع سرمایه‌داری غرب که زادگاه تاریخی آن است نیز در مخاطره قرار دارد. وضع کنونی و چشم‌انداز آینده لیبرالیسم در سطح جهانی، از این هم مأیوس‌کننده‌تر است.
▬ لیبرال‌ها می‌گویند که در کشورهای جهان سوم دنبال آزادی می‌گردند و حرکت‌های سیاسی غرب‌گرا ولی آزادی‌طلب را تشویق می‌کنند. ولی رادیکال‌ها و انقلابیون جهان سوم، اولویت‌بندی لیبرال‌ها در جهان سوم را انحرافی و نامربوط به شمار می‌آورند. کشورهای حاشیه‌ای در اصل بقای خود دچار مشکل‌اند، ولی اصلاح‌طلبان لیبرال در کشورهای حاشیه‌ای در ظاهر به دنبال آزادی، و در واقع، دنبال منافع غرب هستند.
▬ این بدگمانی وجود دارد، که لیبرال‌های غربی و اصلاح‌طلبان ریاکارند، و حتی، در پایبندی به معیارهای مورد ادعای خود نیز متزلزل‌اند. پس وضع اصلاح‌طلبان لیبرال، در سراسر کشورهای غربی بد است و آن‌ها نمی‌توانند به درستی اعتماد مردم را جلب کنند.
░▒▓
▬ در غرب نیز، وضع بهتر نیست. همانند دروه‌های پیشین بحران سرمایه‌داری، گرایش‌های اقتدارگرا تحکیم می‌شوند، و دوره‌ی تعادل سیاسی لیبرال، به پایان می‌رسد. چهره‌هایی مانند تاچر، ریگان، بوش پدر و پسر، و مرکل میدان‌دار می‌شوند. واقع آن است که تجدید حیات موقت اقتصاد لیبرال زیر سایه تاچریسم، با ارتقاء آزادی و سیاست لیبرال همراه نبوده است، اقتصاد آزاد، در تناقضی آشکار، با حکومت خشن پیوند خورده است. در واقع، وضع آزادی در غرب رو به وخامت است و به نام امنیت و اقتصاد قربانی می‌شود. کارهای کثیف قبلی کشورهای استعمارگر نیز همچنان جریان دارد و ادامه می‌یابد.
▬ در غرب، نوعی توافق عمومی ناگفته و مبهم درباره‌ی فضیلت‌های لیبرالیسم، موجب خودپسندی شده است. صرف پذیرفته شدن لیبرالیسم باعث شده بیش از آن‌که «حقیقتی زنده» باشد به «جزمی‌اتی مرده» تبدیل شود.
░▒▓
▬ لیبرالیسم، ایدئولوژی مسلط، و در عین حال، محتضر غرب است. لیبرالیسم، در مفهوم معاصر آن، شیوه نگرشی به جهان اجتماعی و مجموعه مفروضاتی درباره‌ی آن است که چنان طبیعی و تدریجی توسط فرد جذب می‌شود که او مطلقاً بر وجود چنین فرضیاتی آگاهی ندارد. آدم‌ها بدون آن که خود بخواهند، لیبرال می‌شوند، و درست در حالی که ترور می‌کنند، خود را لیبرال می‌پندارند. لیبرالیسم، امروزه، بیشتر به مثابه نوعی ایدئولوژی یا اصول اخلاقی، و بدون محتوای محسوس سیاسی وجود دارد. روشنفکران ادعا می‌کنند که لیبرال‌اند، ولی دستور اختناق می‌دهند. تاریخ تکرار می‌شود...
▬ لیبرال‌های معاصر، گاهی اوقات، یکی از مزایای لیبرالیسم را غیر ایدئولوژیک و در حقیقت، ضد ایدئولوژیک بودن آن قلمداد می‌کنند. «تجربه‌گرایی» لیبرال در سیاست، از طرح و برنامه و نقشه پرهیز می‌کند، و بیشتر، در پی راه‌حل‌های خاص برای مشکلات خاص، به هنگام وقوع آن‌هاست. یکی از خصوصیات عمومی مفروضات ایدئولوژیک، نهانی و نهفته بودن آن‌هاست.
▬ آزادی، که خود یک مفهوم کلی است، در نوع خصوصاً روزمره‌اش، بنا به عادت با نوع معینی از آزادی، یعنی، آزادی از قید حکومت یکسان پنداشته می‌شود. این نوع آزادی هم نیست، چه رسد به آزادی از شرکت‌ها و رسانه‌ها که اصلاً نیست. سرمایه‌داری و دولت‌ها و شرکت‌ها و رسانه‌های سرمایه‌دار به این عنوان توخالی از آزادی احتیاج دارند؛ و تا زمانی که سرمایه‌داری به بقای خود ادامه می‌دهد، لیبرالیسم نیز در اشکال گوناگون بر جای خواهد ماند. البته این زمان، چندان طولانی نخواهد بود.
▬ اصول لیبرال دیگر، به هیچ وجه هدف اصلی احزاب و جنبش‌های عمده سیاسی نیست. آن‌ها جذب سنت‌های دیگری شده‌اند. گوناگونی انسان مورد تهدید قرار گرفته است. مفهوم فرد که محور لیبرالیسم به حساب می‌آید به هیچ‌وجه مورد پذیرش عام و بلامنازع نیست.
▬ لیبرالیسم، آن قدر جاندار هست که ارزش حمله یا دفاع را داشته باشد.
▬ لیبرالیسم، به طور قطع، زنده است، اما، از سلامت کامل برخوردار نیست.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.