دکتر حامد حاجی حیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ این شعر جناب حافظ، علیه الرحمه، به یک ضربالمثل پارسی تبدیل شد که خوب است همه ما گه گاه به خود یادآوری کنیم. برای بنده که این یک مشاعره نفس مستمر است؛ این که: «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف...مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی». یادم هست که از سال آخر دبیرستان که همکلاسی رندم، حسن سیاری، این بیت را بلند بلند و کامل میخواند، مصرع اول این بیت، شد زمزمه خفته و پنهان همیشگی من. حال چرا مصرع اول، چون، به مصرع دوم کمتر احتیاج میافتد. در واقع، کمتر اتفاق میافتد که اسباب بزرگی آماده شود. برای من که تا کنون دست نداده!، پس «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد، همین»!
▬ قانونی ساختهام به نام قانون «سر فواره»، از حاصل جمع این قاعده جناب حافظ علیه الرحمه، در کنار یکی از نصایح استاد مرحوم شیخ احمد مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه، که همواره اصرار داشتند که گوشه معینی از شبستان حوزه، ناقص بماند، و میفرمودند که «اگر میخواهید من بمیرم، آن دیوار را سنگ کنید!». یک زاویه از مدرسه، دیوار آجری بود و سنگ نشده بود و استاد اصرار داشتند همانطور بماند. حکمت ماجرا این بود که ایشان اصرار داشتند که مدرسه هیچ وقت به لحاظ ساختمان کامل نباشد و مدیر مدرسه نتواند با غرگی به خود بگوید که «چه مدرسه کاملی دارم!».
▬ همین توصیه را نیز به طلاب داشتند؛ ایشان به طلاب توصیه میفرمودند که همیشه در برنامه زندگی خود، یک فعل و مرام دون شأن بگنجانند. مثال از بنده است که طلبه در هفته یک بار نظافت یک مسجد را در برنامه خود بگنجاند. این کمک میکند که هیچ وقت نتواند به خود بگوید که «چه طلبه همه چی تمومی هستم!».
▬ بر این اساس، قانون «سر فواره» میگوید که هر وقت به «سر فواره» رسیدی، اول سقوط توست؛ پس مراقب باش، که همیشه و تعمداً از سر فواره فاصله بگیری. اگر میبینی که از تو به عنوان یک دانشجوی «همه چی تموم» یا استاد «همه چی تموم» یا نویسنده «همه چی تموم» یا تحلیلگر «همه چی تموم» یا هر چیز «همه چی تموم»، یاد میشود، فوراً از آن موقعیت اجتناب کن و مراقبه و ریاضتی ساز کن که تو را از «همه چی تموم» بودن در انظار مردم بیندازد. اگر چنین کردی، به رشد و تکامل خود ادامه میدهی، و اگر به خودت بالیدی و سعی کردی خود را در این وضعیت «همه چی تموم» بودن در نظر مردم نگه داری، آن وقت، اول سقوط توست.
هو العلیم