فیلوجامعه‌شناسی

دستنامه‌جامعه‌شناسی‌تبلیغات؛ ملاحظات‌فنی‌درپژوهش‌برای‌انجام‌تبلیغات‌اجتماعی (۲): پژوهش كمی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از آلن اندریسن


«پژوهش كمی بهترین راه برای به دست آوردن تخمین‌های آماری قابل اعتماد در مورد انواع اطلاعات زیر است:

       «چه تعداد از مردم رفتار مطلوب را انجام نمی‌دهند؟ این اطلاعات به مدیر در تعیین سطح منابع مورد نیاز جهت ریشه‌كن كردن مشكل كمك خواهد كرد.

       «كدام زیرگروه‌های این جمعیت، بیش از همه تحت تأثیر مشكل قرار دارند؟ كدام زیرگروه‌ها به احتمال زیادتری به مداخلات بالقوه واكنش نشان خواهند داد؟ … این اطلاعات به مدیران كمك خواهد كرد تصمیم بگیرند تخصیص منابع را در مورد قسمت‌های هدف چگونه انجام دهند.

       «آگاهی از رفتار جدید در چه سطحی است و مردم چه احساسی دربارۀ آن دارند؟
       «زیرگروه‌های جمعیتی هدف احتمالی ما چه خصوصیتی دارند؟
       مخاطبان هدف چه الگوهای رسانه‌ای و الگوهای سفری دارند؟ این اطلاعات چیزی را نشان خواهد داد كه … از طریق آن می‌توان به مخاطبان هدف دسترسی پیدا كرد. باید در زمان‌ها، مكان‌ها و شرایطی به مخاطبان دسترسی داشت كه میزان پذیرش مداخله از سوی آنها در بالاترین حد باشد» (صص.۵ ۱۳۴.).
روش‌های كاهش هزینۀ پژوهش‌های كمی

      1. كاستن از كمیت داده‌ها؛
      2. تغییر در كیفیت داده‌ها؛ «مصاحبه‌های غیرساخت‌یافته را جانشین مصاحبه‌های ساخت‌یافته كنید» (ص.۱۳۸.). «می‌توان به جای پیمایش، مصاحبه‌های عمقی یا گروه متمركز را با گروه‌های كوچك برگزیده از قسمت‌های هدف بالقوه انجام داد» (ص.۱۳۸.).
      3. استفاده از داده‌های دست دوم موجود (صص.۹ ۱۳۸.)؛ اعم از: مطالعات غیرمرتبط بر روی همان مخاطبان، مطالعات مرتبط بر روی مخاطبان دیگر، و مطالعات غیرمرتبط بر روی موضوعاتی كه فقط به طور كلی با موضوع مورد نظر ارتباط دارند (صص.۹ ۱۳۸.).
مآخذ:...
هو العلیم

عوامل‌مؤثر‌بر‌شكل‌گيري‌وضعيت‌اجتماعي‌و‌فردي‌سكولار‌از‌ديدگاه‌قرآن‌کریم‌ (۴۲)/ شوک‌ویرانگرعاشورا‌به‌دموکراسی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترادامه مطلب...حامدحا‌جی‌حیدری/ الهام‌نصرتی


گزارش رساله پایان‌نامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی ۱۳۹۰

← ۷۲، در مقابل ۳۰۰۰۰.

← این، نامعادله کربلاست.

← و ملهم از این اتفاق، و هزار یک قرینه دیگر(مثل سقیفه)،...
← شیعیان و ایرانیان، زمینه‌های تاریخی و اعتقادی نیرومندی علیه دموکراسی داشته و دارند.
← پیام صریح دموکراسی این است: ”ریسمان اکثریت“ را بگیر و برو.
← ایرانی و شیعه، همیشه این واهمه را داشته و دارد که با این فرمول، از اردوگاه ”ابن‌سعد“ سر در بیاورد.
← واهمه دارد که در نامعادله ، ۷۲ در مقابل ۳۰۰۰۰، طرف ۳۰۰۰۰ را بگیرد.
← و هر ساله، محرم، این هراس از دموکراسی را زنده می‌کند.
← اما،...
← اما ملهم از بهره‌مندی موفق میرزای شیرازی بزرگ از حمایت مردمی برای رویارویی با پیمان رویتر، موضوع دموکراسی به عنوان شیوه‌ای که بتواند تأیید دینی کسب کند، اهمیت یافت.
← انقلاب مشروطه، صحنه اولین برخورد نمایان نیروهای غربگرا و اسلام‌گرا بر سر مسأله دموکراسی بود، و آنچه بویژه، برای علمای شیعه برجستگی یافت، ایده ”مشروطه مشروعه“ یا آنچه امروزه به آن ”مردم‌سالاری دینی“ می‌گویند، بود.
← وقوع انقلاب اسلامی و رویدادهای پس از آن، این مجادله را با قوت و توش و توان بیشتری به نمایش گذاشت.
← هم‌اکنون، جدال بر سر ”مردم‌سالاری“ و ”دین“، اساسی‌ترین خط حایل گفتگوهای نظری در زمینه سیاست ایرانی است، و هر از گاهی جدی گرفته می‌شود.
← راستش را بخواهید، این موضوع دقیقاً حل نشده است.
← بخش عمده‌ای از تلفات نخبگان سیاسی پس از انقلاب، قربانیان ناپختگی در حل این موضوع بوده‌اند. آنان که نتوانستند در یک اقدام بموقع، نسبت خود را با این دوگانه معین کنند. آنها دیر یا زود ”افتاده‌اند“.
← پس از ریزش قابل ملاحظه سال هشتاد و هشت، امروز نیز ظرفیت‌های نیرومند ”افتادن“ در نخبگان فعلی، در این نقطه در حال شکل‌گیری است،...
← ...در حال شکل‌گیری است،...
← ...در حال شکل‌گیری است،...
← ... و می‌توان پیش‌بینی کرد که اگر در رابطه با این موضوع، کماکان کجدار و مریض رفتار شود، بزودی شمار دیگری از فعالان سیاسی، عنوان ”اسقاط“ دریافت خواهند کرد.
← بحث و گفتگو راجع به این دوگانه، باید کمک کند که این تلفات کاهش یابد:

----------------------------------------
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ * وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ
مؤمنون /۷۱-۷۰
----------------------------------------

← اينكه روشنفکران دینی براي اعتبار بخشيدن به خواست اكثريت گفتند: ”پيروي اكثریت قانون طبیعی است“، درست است.
← همان منحنی زنگی شکل کارل فریدریش گاوس.
← طبيعت در آثارش، تابع اكثر است.
← ليك، اين، باعث نمي‏شود كه حكم عقل (وجوب پيروي از ”حق“) باطل شود، يا با آن معارضه كند.
← طبيعت، خودش يكي از مصاديق ”حق“ است، آن گاه چگونه ممكن است ”حق“، خودش را باطل كند، يا به معارضه با آن برخيزد.
← توضيح اين مطلب نياز به بيان چند مقدمه دارد:

← اول اينكه: موجودات و حوادث خارجي، كه ريشه و پايه اصول عقايد انسان در دو مرحله ”علم“ و ”عمل“ هستند، در پديد آمدن و اقسام تحولات، تابع نظام عليت و معلوليت هستند كه نظامي است دائمي و ثابت، و نيز به شهادت قرآن كريم استثنا نمي‏پذيرد.
← دوم اينكه: انسان به حسب فطرت، تابع هر چيزي است كه به نحوي آن را داراي واقعيت و خارجيت مي‏داند، پس، خود انسان هم كه به حسب فطرت تابع ”حق“ است، خودش نيز مصداقي از ”حق“ است، و حتي آن كسي هم كه وجود علم قطعي را منكر است و مي‌گويد هيچ علم قطعي‏اي در عالم نداريم، وقتي از شخصي قاطع، سخني قاطع مي‏شنود با خضوع هر چه بيشتر آن را مي‏پذيرد (هر چند كه همين گفتارش گفته او را رد مي‌كند چرا كه اگر اين جمله- كه هيچ علم قطعي‏اي در عالم وجود ندارد- قطعي نباشد پس مردود و غير قابل اعتماد است، چون قطعي نيست، و اگر قطعي باشد پس صاحب اين گفتار يك علم قطعي را پذيرفته است).
← سوم اينكه: ”حق“، امري است كه خارجيت و واقعيت داشته باشد، امري است كه انسان در مرحله اعتقاد خاضعش شود، و در مرحله عمل از آن پيروي كند.

← حال كه اين چند نكته روشن گرديد، معلوم شد كه ”حق“ بودن، صفت موجود خارج است. وقتي چيزي را مي‏گوئيم ”حق“ است كه در طبيعت وقوعش، اكثري يا دائمي باشد، كه بازگشت اكثريتش هم به بياني كه گذشت، به همان دوام و ثبات است.
← پس، ”حق“ بودن هر چيزي بدين اعتبار است، نه به اعتبار اينكه من (یا ”ما“) به آن علم دارم يا دركش مي‌كنم. به عبارتي ديگر، ”حق“ بودن، صفت آن امري است كه معلوم به علم ماست، نه صفت علم ما.
← پس، اگر رأي و علم اكثريت افراد و اعتقادشان به فلان امر تعلق گيرد، نمي‏توان گفت اين رأي ”حق“ است؛ بايد ديد اين رأي اكثريت، مطابق با واقعيت خارجي است يا مخالف آن. بسا مي‌شود كه مطابق با واقع است، و در نتيجه، ”حق“ است، و بسا مي‌شود كه به خاطر مخالفتش با واقعيت خارج، مصداق باطل مي‌شود و وقتي باطل شد، ديگر جا ندارد كه انسان در برابر آن خاضع شود، يا اگر خيال مي‏كرده واقعيت دارد و در برابرش خاضع مي‏شده بعد از آن هم كه فهميد باطل است، باز دست از خضوع قبليش بر ندارد.
← بيان خداي تعالي است كه مي‌فرمايد: ”بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ“، و اگر آنچه اكثريت مي‏فهمد، ”حق“ بود، ديگر ممكن نبود كه اكثريت نسبت به ”حق“ كراهت داشته باشند و به معارضه با آن برخيزند. یا ضرورتی به ارسال و ابلاغ وحی نبود و ”حق“ به شیوه دموکراتیک کشف می‌شد. پس، بهتر بود که پیامبران به جای آموختن دین به مردم، به آنان ”دموکراسی“ یاد می‌دادند (ر.ک. ترجمه الميزان، ج.۴، صص.۲۱۱-۱۴۵).
در نتیجه...
• بهره‌ي ۱۳۷. در جوامع دموكراتيك امروزين، تدابیر و سیاست‌ها مطابق هوي و هوس اكثريت مردم وضع مي‌گردد، نه بر مبناي حکمت ”حق“. مردم‌سالاری شیوه‌ای برا کشف ”حق“ نیست، بلکه نسقی برای امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری است که اجرای ”حق“ را میسر می‌سازد. نگاه مردم‌سالاری غيرديني به اداره جامعه، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.

← تا کنون، صد و سی و هفت رهنمود از مصحف شریف آموختیم. چهل و هشت رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بی‌دینی با ما همراه باشید...
مآخذ: ...
هوالعلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 09 اردیبهشت 1391 ساعت 09:49

مدل تحلیلی ”الگوبرداری از رسانه‌ها“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از ملوین دفلور و اِوِرِت دنیس


• رسانه‌ها و بویژه تلویزیون و صنعت سینما، روش‌ها و الگوهای مختلف رفتاری را در برنامه‌های خود نشان می‌دهند.

• این الگوها، می‌توانند روش‌های مصاحبت با جنس مخالف باشند، لباس پوشیدن، راه رفتن، یا هر عمل و حرکت دیگر بازیگران.

• در واقع، رسانه‌ها می‌توانند الگوهایی برای تماشاگران باشد.
• رسانه‌ها، در قبال افراد، الگوهای رفتاری می‌سازند که می‌توان از آن‌ها تقلید کرد. از این گذشته، رسانه‌ها انتظارات مردم از رفتار بایسته و صحیح را شکل می‌دهند.
• این الگو از یک دیدگاه وسیع‌تر، ریشه می‌گیرد که آن را نظریه ”یادگیری اجتماعی“ می‌نامند، و برای اولین بار، توسط روانشناس معروف رفتارگرا، آلبرت باندورا فرموله شد.
• نظریه ”یادگیری اجتماعی“، توضیح می‌دهد که با دیدن نوع رفتار یک فرد توسط دیگری، دیگری بدون طی مراحل کلاسیک یادگیری، می‌تواند آن را بیاموزد. وقتی این نظریه را به تقلید از رفتار بازیگران فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی تعمیم دهیم، آن را به عنوان مدل تحلیلی «الگوبرداری از رسانه‌ها» می‌شناسند.
• دلیل آن که مدل تحلیلی «الگوبرداری از رسانه‌ها» خصوصاً به تلویزیون و سینما مربوط می‌شود، این است که آن‌ها اعمال و شخصیت‌های بازیگران یا مدل‌هایی را نمایش می‌دهند که در پایگاه‌ها و نقش‌های اجتماعی متفاوتی حضور دارند. در تلویزیون و سینما، رفتار الگو، واقعی‌تر از آن که به شکل کاملاً شفاهی (رادیویی) یا چاپی نمایش داده شود، قابل درک و تقلید است.
• مدل تحلیلی «الگوبرداری از رسانه‌ها»، در مراحل گوناگونی تکوین می‌یابد. گیرنده پیام یا تماشاگر، اول شاهد رفتار بازیگر است که مدل خاص رفتاری را ارائه می‌دهد. شاید تماشاگر، در این مرحله، عین رفتار بازیگر را تکرار کند. قبل از آن که این رفتار، جزیی از الگوی رفتارهای همیشگی تماشاگر مورد بحث قرار گیرد، باید این الگوبرداری، منافع مثبتی برای او داشته باشد. اگر این‌طور باشد، امکان تکرار رفتار هست. نیز، اگر قبول آن، برخی مشکلات تماشاگر را حل کند، بارها و بارها در شرایط مشابه تکرار خواهد شد.
• بیان صوری‌تر این الگوی تحلیلی چنین خواهد بود:

۱. شخص، رفتار بازیگری در یک نمایش تلویزیونی یا سینمایی را می‌بیند.
۲. شخص مورد بحث، رفتار را درک و حلاجی می‌کند.
۳. تماشاگر تصور می‌کند که شبیه بازیگر است، یا مایل است که شبیه او باشد، یا نسبت مشابهی با دنیا برقرار کند.
۴. تماشاگر، حرکات را به خاطر می‌آورد و تکرار می‌کند. این کارها را اندکی بعد از دیدن نمایشنامه انجام می‌دهد.
۵. انجام فعالیت مورد بحث و تکرار آن، نوعی احساس رضایت برای تماشاگر به همراه دارد.
۶. این رضایت، موجب تکرار شرطی مثبت عمل می‌شود. یعنی تماشاگر در مقابل تکرار رفتار مورد بحث، رضایت مادی یا معنوی یا هر دو را به دست می‌آورد.
۷. بنا بر این، تقویت و ترغیب مثبت، این احتمال را که تماشاگر عمل مورد بحث را بارها و بارها تکرار بکند، افزایش می‌دهد و در موقعیت‌های مشابه دیگر که شرایط یکسانی فراهم باشد، عمل مزبور را برای همان حس رضایت یاد شده، تکرار خواهد کرد.
۸. این، نحوی «یادگیری نیابتی» است. شخصیت تلویزیونی یا سینمایی، به نیابت از تماشاگران در معرض محرک‌ها قرار می‌گیرد و پاسخ می‌دهد و پاداش می‌گیرد. پس، این نحو رابطه میان محرک و پاسخ، آموخته می‌شود.
مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در جمعه, 08 اردیبهشت 1391 ساعت 09:42

دستنامه‌جامعه‌شناسی‌تبلیغات؛ ملاحظات‌فنی‌درپژوهش‌برای‌انجام‌تبلیغات‌اجتماعی (۱)

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از آلن ندریسن


«به طور كلی، پژوهش‌های تبلیغات اجتماعی در دو دستۀ بزرگ (كمی و كیفی) قرار می‌گیرند» (ص.۱۳۲.). «پژوهش كمی هنگامی صورت می‌گیرد كه به اعداد دقیق در مورد یك بازار هدف یا جنبه‌ای از یك راهبرد بازاریابی نیاز داشته باشیم» (ص.۱۳۲.). از این گذشته، پژوهش كمی عمدتاً در مواردی به كار می‌رود كه ما نیازمند استفاده از روش‌های تحلیل و تعمیم آماری پارامتری هستیم تا بتوانیم بر مبنای تئوری احتمالات به تصمیم‌گیری در سطحی گسترده دست بزنیم. «پژوهش كمی با استفاده از روش‌های نمونه‌گیری صوری و كنترل‌های دقیق میدانی برای تضمین مرتبط بودن نتایج با جمعیت مورد مطالعه صورت می‌گیرد» (ص.۱۳۲.). «پژوهش كمی معمولاً پر هزینه است. (ص.۱۳۲.).

«پژوهش كیفی ربطی به نمونه‌های معرف ندارد و بنابراین نتایج آن قابل تعمیم به كل جمعیت نیست. این شیوه گه گاه مستلزم شمارش و سنجش است، اما غالباً ممكن است بسیار ساده، به شكل یك سلسله گفت و گوهای ساختاریافته با مخاطبان هدف، یا بسیار پیچیده، به شكل تركیبی از مشاهده، مطالعۀ موردی و گروه‌های متمركز باشد» (ص.۱۳۳.). تحلیل پژوهش كیفی در اغلب موارد بیشتر تفهمی است تا آماری؛ پژوهشگران كیفی در جست و جوی دلایل افراد برای كنش‌هایشان و روندهای عمیق پدیده‌ها هستند، نه اعدادی كه از لحاظ آماری قابل تأیید یا رد باشند. «كار میدانی در پژوهش كیفی معمولاً كم‌هزینه‌تر است، گر چه شاید تحلیل و تفسیر آن مستلزم صرف مقادیر زیادی وقت و هزینه باشد» (ص.۱۳۳.).

در مرحلۀ طراحی یك پروژۀ تبلیغات اجتماعی، «ممكن است هم پژوهش كمی و هم كیفی بسیار مفید باشند (ص.۱۳۳.). در این مرحله، تصمیم‌های كلیدی كه باید بر مبنای نتایج پژوهش گرفته شوند، اساساً سه نوع هستند:

      ۱. «باید به كدام مخاطبان پرداخت (و چگونه آنها را قسمت‌بندی كرد)؟
      ۲. «به هر قسمت از مخاطبان انتخاب شده چگونه باید پرداخت؟
      ۳. «باید برای هر جزء برنامه چه مقدار امكانات تخصیص داد؟» (ص.۱۳۳.)

«اطلاعات لازم در اغلب موارد، باید عمدتاً حاصل سنجش مخاطبان برای گرفتن پاسخ به سؤال‌های زیر باشد:

      ۱. «گسترش و ماهیت مسألۀ رفتاری چیست؟
      ۲. «چه كسانی بیشتر از همه تحت تأثیر قرار می‌گیرند؟ آنها كجا هستند؟ چگونه افرادی هستند؟
      ۳. «چگونه می‌توان به آنها دسترسی یافت؟
      ۴. «مخاطبان درمورد منافع و هزینه‌های مفروض رفتار پیشنهاد شده چه اعتقادی دارند؟
      ۵. «آنها تصور می‌كنند افراد دیگری كه در زندگی آنها اهمیت دارند، از آنان چه انتظاری دارند؟
      ۶. «آیا فكر می‌كنند قادر به اجرای آن رفتار هستند؟
      ۷. «و در صورت لزوم، آن را ادامه خواهند داد؟
      ۸. «آیا مهارت‌های لازم را دارند؟
      ۹. «آیا محصولات و خدمات لازم به آسانی در دسترس آنهاست؟
      ۱۰. «رقیب عمده رفتار پیشنهاد شده چیست؟
      ۱۱. «چه عواملی احتمالاً بر گرایش آنان به رفتار جدید و ادامه دادن آن تأثیر می‌گذارند؟» (صص.۴ ۱۳۳.).

آیا سازمان در مورد اطلاعات فوق، به اعداد قابل ارائه و ضرایب همبستگی یا واریانس نیاز دارد، یا تفهم رفتار مخاطبان كافی خواهد بود؟ پاسخ این سؤال تعیین می‌كند اطلاعات مورد نیاز كمی هستند یا كیفی.
مآخذ:...
هو العلیم

عوامل‌مؤثر‌بر‌شكل‌گيري‌وضعيت‌اجتماعي‌و‌فردي‌سكولار‌از‌ديدگاه‌قرآن‌کریم‌ (۴۱)/ دموکراسی‌وبی‌دینی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترادامه مطلب...حامدحا‌جی‌حیدری/ الهام‌نصرتی


گزارش رساله پایان‌نامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی ۱۳۹۰

← این همه اهتمام قرآن و دین اسلام به جامعه و جماعت و شورا، اهل سنت، و هم جماعت موسوم به ”روشنفکران دینی“ و ”اصلاحات“ را به تصور ”دموکراسی“ افکنده؛

← به زعم آنان، متقن‏ترين و مستحكم‏ترين نظام اجتماعي، ”دموکراسی“ است كه سنت اجتماعي و قوانينش بر اساس خواست مردم و هر پيشنهادي باشد كه مردم از روي طبيعت خود مي‌دهند.

← و در اين باره، معيار ”مردم“ را خواست اكثريت قرار داده‌اند؛ زیرا اتحاد و اجتماع كل جامعه در يك خواست به حسب عادت، محال است (و هيچ نظامي نمي‏تواند آنچه را مي‌كند، مطابق ميل كل جامعه صورت دهد، از سوي ديگر، تحميل خواست اقليت بر اكثريت هم معقول شمرده نمی‌شود).
← آنان گمان دارند که غلبه اكثر بر اقل، سنتي است كه در طبيعت نيز مشهور است، چرا كه مي‏بينيم هر يك از علل مادي و اسباب طبيعي اكثرا مؤثر واقع مي‌شوند، نه پيوسته و علي الدوام، و همچنين از ميان عوامل مختلف و ناسازگار، اكثر مؤثر واقع مي‌شود نه همه، و نه اقل.
← به همين جهت، مناسب است كه هيكل اجتماع نيز، هم از نظر غرض، و هم به حسب سنت‏ها و قوانين جاريه در آن، بر اساس خواست اكثر بنا شود.
← این خواست و مطالبه انسان امروز است که البته به زعم آنان، در مصحف شریف تأییدی در خور نیز دارد:

----------------------------------------
وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
شوری/۳۸
----------------------------------------

← شعار اجتماع اسلامي، پيروي از حق است (هم در اعتقاد و هم در عمل) و اگر ”شورا“ اعتباری هم داشته باشد، پس از ”استجابت رب“، و ”اقامه صلاه“ است.
← این، بدان معناست که شورا اصالتاً صاحب اعتبار نیست، مگر آنکه در راستا و در چارچوب قانون اخلاقی و تربیتی رب تفسیر شود.
← تنها شعار اجتماع اسلامي، پيروي از حق است (هم در اعتقاد و هم در عمل) ولي خواست جوامع ”دموکراتیک“،پيروي از خواست اكثريت است (چه آن خواست حق باشد و چه باطل). و اختلاف اين دو شعار، باعث اختلاف هدف جامعه‏اي است كه با اين دو شعار تشكيل مي‌شود.
← هدف اجتماع اسلامي، سعادت حقيقي انسان است. هدفش اين است كه همه ابعاد انسان را تعديل كند و عدالت را در تمامي قواي او رعايت نمايد. يعني هم مشتهيات و خواسته‏هاي جسم او را به مقداري كه از معرفت خدايش باز ندارد به او بدهد و هم جنبه معنويتش را اشباع كند. و بلكه خواسته‏هاي ماديش را وسيله و مقدمه‏اي براي رسيدنش به ”معرفت اللَّه“ قرار دهد و اين، بالاترين سعادت است كه تمامي قواي او به سعادت (مخصوصي كه دارند) مي‏رسند. هر چند كه امروز خود ما مسلمانان هم نمي‏توانيم سعادت مورد نظر اسلام را آن طور كه بايد درك كنيم، براي اينكه تربيت اسلامي، تربيت صد در صد اسلامي نبوده است.
← اسلام، قوانين خود را بر اساس مراعات جانب عقل وضع نمود، زیرا فطرت عقل، بر پيروي حق است، و نيز از هر چيزي كه مايه فساد عقل است، به شديدترين وجه جلوگيري نموده و ”ضمانت اجراي“ تمامي احكامش را به عهده اجتماع گذاشت (چه احكام مربوط به عقايد را و چه احكام مربوط به اخلاق و اعمال را). علاوه بر اينكه حكومت و مقام‏ ولايت اسلامي را نيز مامور كرد تا سياست‌ها و حدود و امثال آن را با كمال مراقبت و تحفظ اجرا كند.
← و معلوم است كه چنين نظامي، موافق طبع عموم مردم امروز نيست. فرورفتگي بشر در شهوات و هوا و هوس‌ها و آرزوهايي كه در دو طبقه ”مرفه“ و ”فقير“ مي‏بينيم، هرگز نمي‏گذارد بشر چنين نظامي را بپذيرد.
← بشري كه به دست خود، آزادي خود را در كام گيري و خوشگذراني و سبعيت و درندگي سلب مي‌كند، چنين نظامي آن گاه موافق طبع عموم مردم مي‌شود كه در نشر دعوت و گسترش تربيت اسلامي شديدا مجاهدت شود، همان طور كه وقتي مي‏خواهد به اهداف بلند ديگر برسد، مسأله را سرسري نگرفته و تصميم را قطعي مي‌كند و تخصص كافي به دست مي‏آورد و به طور دائم در حفظ آن مي‏كوشد.
← هدف تمدن حاضر، عبارت است از كام‏گيري‌هاي مادي و پر واضح است كه لازمه دنبال كردن اين هدف، اين است كه زندگي بشر ”مادي“ و ”احساسي“ شود. يعني تنها پيرو چيزي باشد كه طبع او متمايل بدان باشد، چه اينكه عقل، آن را موافق با حق بداند، و چه نداند، و تنها در مواردي از عقل پيروي كند كه مخالف با غرض و هدفش نباشد.
← و به همين جهت است كه مي‏بينيم ”حکومت دموکراتیک“، قوانين خود را مطابق هوا و هوس اكثريت افراد وضع و اجرا مي‌كند و در نتيجه، از ميان قوانيني كه مربوط به معارف اعتقادي و اخلاق و اعمال وضع مي‌كند، تنها قوانين مربوط به اعمال، ضامن اجرا دارد و عقیده و اخلاق هيچ ضامن اجرايي ندارد و مردم در مورد اخلاق و عقايدشان آزاد شمرده می‌شوند.
← و لازمه اين آزادي اين است كه مردم در چنين جامعه‏اي به آنچه موافق طبعشان باشد عادت كنند؛ نظير شهوات رذيله و خشم‌هاي غير مجاز.
← نتيجه اين اعتياد هم اين است كه كم كم هر يك از ”خوب“ و ”بد“ جاي خود را به ديگري بدهد.
← يعني بسياري از بدي‌ها كه دين خدا آن را ”بد“ مي‏شمرد، در نظر مردم ”خوب“؛ و بسياري از ”خوبي“‌هاي واقعي، در نظر آنان ”بد“ شود.
← و مردم در به بازي گرفتن فضائل اخلاقي و معارف عالي عقيدتي آزاد باشند و اگر كسي به ايشان اعتراض كند، در پاسخ، آزادي قانوني را به رخ بكشند.
← لازمه سخن مذكور اين است كه تحولي در طرز فكر نيز پيدا شود. يعني فكر هم از مجراي عقلي خارج شده، و در مجراي ”احساس“ و عاطفه بيفتد.
← و در نتيجه، بسياري از كارهايي كه از نظر عقل فسق و فجور است، از نظر ميل‌ها و احساسات، تقوا و جوانمردي و خوش اخلاقي و خوشرويي شمرده شود، نظير بسياري از روابطي كه بين جوانان و بين مردان و زنان برقرار است.
← خوي و عادات ديني در نظر آنان عجيب و غريب و مضحك می‌آيد، و به عكس، آنچه در طريق ديني معمول نيست، به نظرشان امري عادي شمرده شود.
← همه اينها، به خاطر اختلافي است كه در نوع تفكر و ادراك وجود دارد (نوع تفكر ديني و نوع تفكر مادي).
← و در سنت‏هاي احساسي كه صاحبان تفكر مادي براي خود باب مي‌كنند، عقل و نيروي تعقل دخالتي ندارد، مگر به مقداري كه راه زندگي را براي كامروايي و لذت بردن هموار كند. پس، در سنت‏هاي احساسي، تنها هدف نهايي كه هيچ چيز ديگري نمي‏تواند معارض آن باشد، همان لذت بردن است و بس. و تنها چيزي كه مي‏تواند جلوی شهوتراني و لذت بردن را بگيرد، لذت ديگران است.
← در اين گونه نظام‌ها هر چيزي را كه انسان بخواهد قانوني است، هر چند انتحار باشد، مگر آنكه خواست يك فرد مزاحم با خواست جامعه باشد، كه در آن صورت ديگر قانوني نيست.
← اگر به دقت، به اختلاف مذكور توجه كنيم، كاملاً متوجه مي‌شويم كه چرا نظام اجتماعي دموکراتیک با مذاق بشر سازگارتر از نظام اجتماعي ديني است؛ البته اين سازگارتر بودن، مخصوص نظام اجتماعي غربي نيست و مردم تنها آن را بر سنت‏هاي ديني ترجيح نمي‏دهند، بلكه همه سنت‏هاي غير ديني داير در دنيا همين طور است، و از قديم الايام نيز همين طوري بوده. حتي مردم سنت‏هاي بدوي و صحرانشيني را هم مانند سنت‏هاي غربي بر سنت‏هاي ديني ترجيح مي‏دادند، زیرا دين صحيح همواره به سوي حق دعوت مي‏كرده و اولين پيشنهادش به بشر اين بوده كه در برابر حق خاضع باشند، و بدوي‌ها از قديم‏ترين اعصار در برابر بت و لذائذ مادي خضوع داشتند.
← و اينكه گفتيم اساس نظام دين اسلام پيروي از حق است، نه موافقت طبع، روشن‏ترين و واضحترين بيان بيانات قرآن كريم است؛ مثلاً، ”هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي‏ وَ دِينِ الْحَقِّ“ (توبه/۳۴): ”وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ“ (مؤمن/۲۰) و درباره مؤمنين فرموده: ”وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ“ (عصر/۳).
← ”لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ“ (زخرف/۷۸)، در اين آيه ابرام دارد كه ”حق موافق ميل بيشتر مردم نيست“
← در جاي ديگر، مسأله پيروي از خواست اكثريت را رد نموده و فرمود: پيروي از خواست اكثريت، سر از فساد در مي‏آورد، و آن اين آيه است كه: ”بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ، وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الارْضُ، وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ“ (مؤمنون/۷۱) و جريان حوادث هم مضمون اين آيه را تصديق كرد و ديديم كه چگونه فساد ماديگري روز بروز بيشتر و روي هم انباشته تر شد و در جاي ديگر فرموده: ”فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَ الضَّلالُ فَأَنَّي تُصْرَفُونَ“ (يونس/۳۲). و آيات قرآني در اين معنا و قريب به اين معنا بسيار زياد است.
در نتیجه...
• بهره‌ي ۱۳۳. در جوامع دموكراتيك امروزين، قوانين مطابق هوي و هوس اكثريت مردم وضع مي‌گردد، نه بر مبناي مصالحي كه دين براي مردم مشخص فرموده است نگاه دموكراتيك غيرديني به اداره جامعه، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي ۱۳۴. اگر طبع‌پرستي به جاي حق‌پرستي بنشيند، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد. نمي‌توان از مردمي كه در لذت‌طلبي خود حد نمي‌شناسند، و اجازه يافته‌اند كه شؤون جامعه را بر اساس اين نوع لذت‌طلبي رقم بزنند، انتظار داشت كه حق را اگر بر خلاف منافع و لذايذ آنها باشد مورد حمايت قرار دهند.
• بهره‌ي ۱۳۵. اسلام در تمام شؤون فردي و اجتماعي حكم دارد و دخالت مي‌كند. اصرار بر وجود منطقه‌الفراق‌ها و مباحات اگر به اين معنا باشد كه اسلام در اينگونه موارد امر مرجح را مشخص نكرده است يا در مورد آن سكوت كرده و آن را به اختيار خود افراد واگذاشته، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي ۱۳۶. مادي‌گري و نفع‌پرستي كه در جامعه مصرف‌گراي امروز به اشكال مختلف تبليغ و تشويق مي‌شود، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.

← تا کنون، صد و سی و شش رهنمود از مصحف شریف آموختیم. چهل و نه رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بی‌دینی با ما همراه باشید...
مآخذ: ...
هوالعلیم

نقد قدیم: آن روشنفكر با پیام تسلیم آمد

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد ادامه مطلب...دهخدا


• همچنانكه شنیده می‌شود، ایالات متحدۀ امریكا در پی تغییر نظام‌های سیاسی «منطقه» است. در همین روزها، عالیجناب ماشاءا… شمس‌الواعظین (در «بهار»، ۱۷/۱۰/۱۳۸۱، ش.۸۸، ص.۱۲.) طی یك سخنرانی در «كویت» فرمودند: «منطقه خاورمیانه در آستانه تحولات شگرفی است. امروز چالش‌های اقتصادی و فرهنگی، در رتبه دوم اهمیت قرار دارند، زیرا مقوله‌های اقتصادی و فرهنگ موضوعاتی هستند كه از پیامدهای اجتناب‌ناپذیر جهانی‌شدن بوده و ابتكار عمل دولت‌های ملی در این زمینه بسیار محدود و ناچیز است».

• ایشان، توان واكنش فعال از سوی ملت‌ها و دولت‌های «منطقه» در مقابل این فرایند جهانی شدن را محدود و ناچیز می‌شمرند و بالمآل پذیرش («تسلیم») این موج را تجویز می‌فرمایند. در حوزه‌های سیاسی، گر چه مقاومت‌هایی در مورد شكل‌گیری دموكراسی‌های بحران‌زده و در عین حال جهانی‌شده وجود دارد، اما در این حوزه نیز به زعم عالیجناب ماشاءا… شمس‌الواعظین «باید» زمینه‌های جهانی‌سازی را فراهم نمود و از هر گونه واكنش فعالانه و مستقل از موضع زمینه‌های فرهنگی اخلاقی این حوزه (كه به زعم عالیجناب ماشاءا… شمس‌الواعظین دیگر وجود ندارد) احتراز كرد؛ می‌فرمایند: «…اما در مورد عامل سیاسی، كشورهای منطقه خاورمیانه، هنوز از ساختارهای سنتی در حوزه سیاست رنج می‌برند و دولت‌های ملی به رغم برخورداری از برنامه توسعه در ابعاد اقتصادی، فاقد برنامه مشخص در عرصه سیاست كه از طریق جلب مشاركت سیاسی مردم [منظور، برنامه‌های منطبق با برنامه‌های مدرنیستی توده‌ای دموكراسی‌های تعریف‌ناشده است] به دست می‌آید، می‌باشند. این وضعیت به ظهور و بروز بحران‌های شكننده در جوامع عرب منتهی شده است كه بدون برقراری موازنه مطلوب بین ساخت‌های سیاسی و ساخت‌های اجتماعی این كشورها، غلبه بر بحران سیاسی ناممكن به نظر می‌رسد. اما بحث بر سر این است كه این بحران سیاسی چگونه قابل حل می‌باشد؟». مشارالیه، ضمن پذیرش لزوم مبارزه با سنت‌ها به مثابۀ یك برنامۀ محوری، بر آن شدند كه «در برخی كشورها و به طور مشخص در عربستان سعودی و كشورهای دیگر عرب خلیج فارس، نظام‌های سیاسی حاكم در طول زمان تبدیل به بخشی از نسبت موجود در این جوامع گردیده‌اند و مبارزه با سنت‌ها، از دشوارترین مبارزه‌هاست و می‌توانند بحران‌های شكننده‌ای را برای جوامع این كشورها بیافرینند كه از منظر توسعه بسیار هزینه‌بر است».

• اما راه حل عالیجناب ماشاءا… شمس‌الواعظین برای پایه‌گذاری دموكراسی در نظام‌های سیاسی «منطقه»، به نحوی متناقض‌گون و در عین حال واقع‌نما (كه درون‌مایۀ راستین دموكراسی رو به جهانی‌شدن را بازمی‌تاباند) یك راه‌حل نخبه‌گرایانه است؛ این نخبه‌گرایی، خود در سه تضمین ضروری و «بهداشتی» برای گسترش فرایند جهانی‌شدن دموكراسی در كشورهای «منطقه» است، متبلور می‌شود كه در واقع، درون‌مایۀ بنیادی هر نوع دموكراسی دیگر نیز هست؛ «تضمین نخست این است كه روند گشایش سیاسی همراه با مشاركت عملی صاحبان قدرت سیاسی و حاملان پروژه دموكراتیزاسیون خواهد بود؛ چه آنها در ویترین قدرت باشند چه در پشت پرده‌های آن، تضمین دوم این است كه روند دموكراتیزاسیون بدون وقوع بحران و زلزله سیاسی كه كل روند توسعه را به عقب می‌راند، همراه خواهد بود و اما تضمین سوم دموكراتیزاسیون جوامع منطقه به گونه‌ای متناسب با ظرفیت‌های اجتماعی از یك سو و ظرفیت‌های موجود در ساخت‌های قدرت از سویی دیگر حركت خواهد كرد».
• نكتۀ مهم در این كلام، تضمین نخست است كه مقایسۀ آن با شرایط ایران، شواهدی برای تأیید مفروضات معطوف به شكل‌گیری یك «حلقۀ برتر كارتل فساد سیاسی ایران» ارائه می‌دهد. در واقع آنچه دموكراسی را به پیش می‌برد و جهت می‌بخشد، نه رأی مردم، كه «مشاركت عملی» «صاحبان قدرت سیاسی» است، اعم از آنكه در «ویترین قدرت» باشند، یا در «پشت پرده‌های ویترین قدرت» به صحنه‌گردانی بپردازند. بیان چنین نكته‌ای از سوی عالیجناب ماشاءا… شمس‌الواعظین تأمل‌برانگیزتر نشان می‌دهد، چرا كه می‌تواند نه تنها به عنوان تجویز یك استراتژی عمل برای فتح باب مكانیزم‌های اساسی جهانی‌شدۀ سلطه از طریق كنترل فرایند «دموكراتیزاسیون» از «پشت پرده» تلقی شود، بلكه مؤید فرضیاتی در مورد عملی شدن چنین كنترل پشت‌پرده‌ای در دموكراسی توتالیتر دوم خردادی در ایران است.
هوالعلیم

زیبایی‌شناسی کارل مارکس زیر سایه فریدریش شیلر

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از جرج مک‌کارتی


• در نظریه‌ی اجتماعی کارل مارکس، خصیصه‌ی متمایز خلاقیت انسان در کار، این است که افراد، جهان را مطابق با «قوانین جمال» (”laws of beauty“) شکل می‌دهند.

• فریدریش شیلر، قبل از مارکس، همین اصطلاح را برای توصیف ایده‌آل زیبایی‌شناختی‌اش برای بشریت، به همان صورتی به کار گرفت که در دیدگاه یونانی در باب هنر و زیبایی وجود داشت.

• بنابراین، ایده‌ی کار به عنوان یک فعالیت خودآگاه که منتهی به خود-تحقق‌بخشی و جامعه‌ی دموکراتیک می‌شود، مآلاً مستلزم یک بُعد زیبایی‌شناختی درباره‌ی زیبایی، هارمونی، نظم و تقارن است.
• شیلر، با بازگشت به باستانیان، امیدوار به فرا رفتن از تکه پارگی و مثله شدن حیات فرهنگی و اجتماعی زندگی قرن هجدهم بود؛ او در ”مجموعه نامه‌هایی درباره تربیت زیبایی‌شناختی انسان“ (۱۹۷۵)، انسان را موجودی می‌داند «علی الابد، به جزء کوچک بسیطی از یک کل وابسته است؛ انسان، خود به این سمت کشیده می‌شود که صرفاً قطعه‌ای از یک کل باشد».
• برای مارکس، و تمام کلاسیک‌های جامعه‌شناسی، قرن هیجدهم و پس از آن، اوضاع حاد قرن نوزدهم، با شهرهای بزرگ و نامأنوس، این جمع‌بندی را پدید می‌آورد که جهان، به ماشینی بدل شده است که انسان‌ها صرفاً اجزاء فاقد حیاتی در فرایند مکانیکی‌اش محسوب می‌شوند.
• این، «انقطاع انسان‌ها از وجود» در علم و کار، تراژدی مدرن و تقاضا برای بازگشت به مقام انسانی و استقلال اخلاقی، تحکیم مجدد جامعه با آزادی و زندگی خیر، انکار سودانگاری و ایده‌آل‌های روشنگری، و گسترش فردیتی بود که نیازها، فعالیت انسانی و پتانسیل عقل انسانی را بیشتر پرورش می‌داد. به زعم شیلر، «انسان، بیش از آن‌که خود را به سوی جهان پرتاب و تحمیل کند، جهان را با یک کلیت نامحدود از پدیدارهایش تصویر می‌کند و آن را در معرض عقلش قرار می‌دهد»، و بدین‌سان، به انفعال می‌رسد و شخصیت نحیفی می‌سازد.
مآخذ:...
هو العلیم

حکم تاریخی دادگاه پاکستان: نخست وزیر پاکستان به ”۳۰ ثانیه“ حبس محکوم شد

فرستادن به ایمیل چاپ

ادامه مطلب...


فارس


• دادگاه پاکستان، امروز صبح، هفتم اردیبهشت نود و یک، نخست وزیر این کشور را به جرم اهانت به دادگاه به تحمل ۳۰ ثانیه حبس محکوم کرد.

• در بخشی از حکم صادره از سوی دادگاه که توسط قاضی ”ناصرالملک“ رئیس دادگاه قرائت شد، آمده است: ”شما مرتکب توهین به عدالت هستید لذا عدالت حکم می‌دهد که شما برای مدت ۳۰ ثانیه محکوم به تحمل حبس شوید“.

• دوران محکومیت ”یوسف رضا گیلانی“ نخست وزیر پاکستان، در همان جلسه دادگاه اعمال، و به اتمام رسید، و پس از ختم دادرسی وی رهسپار ساختمان نخست وزیری شد.

الگوی تحلیلی «استفاده و رضامندی» در فرآیند ارتباطات توده‌ای

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از دفلور و دنیس


• حدود دهه‌ی ۱۹۴۰، در دوران طلایی رادیو، کاملاً روشن بود که وسایل ارتباط توده‌ای تأثیر محدود و گزینشی بر اشخاصی دارند که در جریان پیام‌های خاص این‌گونه وسایل قرار می‌گیرند.

• پژوهش‌گران در آن زمان، پرسش‌های جدیدی مطرح کردند: چرا مخاطبان خواهان محتوای خاصی در بین پیام‌های وسایل ارتباطی هستند و به سایر پیام‌ها توجهی نمی‌کنند؟ به عبارت دیگر، چرا مردم عمداً برنامه خاصی را برای شنیدن انتخاب می‌کنند؟ چرا آن‌ها مجله یا کتاب خاصی را می‌خرند؟ چرا آن‌ها به قسمت خاصی از اخبار روزنامه مراجعه می‌کنند؟ چرا آن‌ها آگهی‌های مربوط به فیلم‌های سینمایی را دنبال می‌کنند و در این اطلاعیه‌ها به دنبال چه نوع اطلاعاتی هستند؟

• پژوهش‌گران دریافتند که این‌ها همگی رفتارهایی بر مبنای اصالت هدف هستند. محققان، این نکته را روشن ساختند که مخاطبان صرفاً نمی‌نشینند تا منفعلانه اطلاعات را دریافت کنند. آن‌ها محتوای رسانه‌ها را با دانش قبلی و انتظارات خود تطبیق می‌دهند و توقع دارند سیر حوادث در جریان فیلم یا سریال به نحوی باشد که نهایتاً، باعث رضایت آنان شود.
• بعد از مطالعات وسیع و پیچیده در مورد سریال‌های روزانه رادیویی اواخر دهه۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰، پژوهش‌گران بسیاری که در زمینه‌های رسانه‌ها کار می‌کردند، الگوی تحلیلی «استفاده و رضامندی» را تدوین کردند و توضیح دادند که چرا مخاطبان به صورتی انفعالی منتظر نمی‌مانند تا حوادث و پیام‌ها از راه برسند؟ این الگو، بر آن بود که توضیح دهد چگونه دریافت‌کنندگان پیام به صورت فعال و با دقتی بسیار زیاد، به دنبال پیام‌هایی هستند که به آن نیاز دارند، آن را می‌پسندند و از آن استفاده می‌کنند.
• این الگو، بر معیارهای روان‌شناختی تمرکز دارد که در شکل‌دهی به گزینش‌هایش از محتوای رسانه‌ها نقش دارد.
• بنا بر این، فردی با مجموعه‌ای از نیازها و منافع، ممکن است رضایت خود را از طریق دیدن حوادث و مسابقات ورزشی، موسیقی عامیانه، کشتی و نمایش‌های پلیسی نشان دهد؛ ولی شخص دیگری با پس‌زمینه روان‌شناختی متفاوت، ممکن است برنامه‌های حیات وحش، تحلیل‌های سیاسی، موسیقی و ادبیات کلاسیک را دوست داشته باشد.
• هسته مرکزی پیشنهادها و نتیجه‌گیری‌های مربوط به استفاده از دریافت‌های الگوی تحلیلی «استفاده و رضامندی»، از طریق تعداد زیادی از پژوهش‌هایی به دست آمد که طی دهه‌های مختلف تکمیل شده بود.
• این الگو،  به صورت یک ابزار نیرومند برای توضیح علل انتخاب برنامه‌های متفاوت از سوی تماشاگران مورد استفاده است.
• با وجود آن که قبلاً دریافت‌ها و پیشنهادهای الگوی تحلیلی «استفاده و رضامندی»، به طور یکپارچه در جایی بیان نشده است، اساس تفکر چنین الگویی را به صورت زیر می‌توان بیان کرد:

۱. مصرف‌کنندگان وسایل ارتباط توده‌ای به صورت انفعالی منتظر نمی‌مانند تا پیام‌های وسایل ارتباط توده‌ای به آن‌ها عرضه شود.
۲. اعضای جمعیت مخاطبان به صورتی فعال، برنامه‌های خاص خود را از مجموعه محتوای ارائه شده در وسایل ارتباط توده‌ای بر می‌گزینند.
۳. انتخاب آن‌ها بر پایه تفاوت‌های فردی در زمینه نیازها، ارزش‌ها و انگیزه‌هایی که در تار و پود روابط اجتماعی تکوین یافته است، انجام می‌شود. این‌که هر فردی در کدام یک از مقولات و طبقات اجتماعی قرار می‌گیرد و از چه سطح تحصیلات و روابط اجتماعی برخوردار است. بر این انتخاب تأثیر می‌گذارد.
۴. آن معیارهای روان‌شناختی شخص را آماده می‌سازد که برنامه مورد علاقه خود را از محتواهای ارائه شده در وسایل ارتباط توده‌ای انتخاب کند. این انتخاب‌ها امکان دارد بر مبنای معیارهای تفریحی، سرگرمی، آسودگی و فراغت یافتن از مشغولیات ذهنی یا به منظور یافتن راه حل‌هایی برای مسائل و مشکلات زندگی روزانه انجام پذیرد.
۵. بنا بر این، اعضای جمعیت مخاطبان به صورتی فعال، اشکال خاصی از محتوای برنامه‌های دستگاه‌های ارتباط توده‌ای را انتخاب می‌کنند و آن‌ها را برای رفع نیازهای خود، فراهم آوردن رضایت و شادیشان، ارضای علائقشان و پاسخ به انگیزه‌هایشان مورد استفاده قرار می‌دهند.
مآخذ:...
هو العلیم

دستنامه‌جامعه‌شناسی‌تبلیغات؛ اقسام‌ورده‌های‌پژوهش‌برای‌انجام‌تبلیغات‌اجتماعی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از اندریسن


1. سنجش سازمان: «الگوی سنتی برنامه‌ریزی، معمولاً محیط را به دو حوزۀ كلی تحت عنوان محیط‌های داخلی و محیط‌های خارجی تقسیم می‌كنند. محیط داخلی اشاره به سازمانی است كه راهبرد را اجرا می‌كند و ضعف‌ها و قوت‌هایی كه برای اجرای این برنامۀ جدید دارد. و محیط خارجی، دنیای بیرون از سازمان است كه فرصت‌ها و تهدیدهای اثرگذار در موفقیت آن برنامه در آن وجود دارد» (ص.۹۶.)؛

   o مدیران در سه حیطۀ عمدۀ سازمان نیاز به اطلاعاتی دارند كه از طریق پژوهش به دست می‌آیند (ص.۱۳۴.):

       تعیین هدف؛

       راهبرد تغییر رفتار؛
       تخصیص منابع.
   o همچنین، سازمان باید از جهت دشواری‌های ذیل مدام مورد سنجش قرار گیرد (صص.۱۰۲ ۹۹.):
       مقاصد غیر رفتاری (مقاصد سازمانی كه ضرورتاً به تغییر رفتار مخاطبان معطوف نیست و گاه در پی اعمال تأثیراتی بر مخاطبان است كه ربطی به تغییر رفتار مخاطبان ندارد)؛
       مقاصد پنهان (مانند مقاصد شخصی، مقاصد سیاسی و …) ؛
       مقاصد كمی نشده («در همۀ سازمان‌هایی كه خوب اداره می‌شوند، مقاصد باید به اهداف قابل سنجشی تبدیل شوند كه میزان پیشرفت و سرانجام موفقیت كلی بر مبنای آنها سنجیده خواهد شد»)؛
       مقاصد غیرواقع‌گرایانه.

2. سنجش رقبا: هرگز حرف زدن در مورد آنچه می‌خواهید مخاطبان انجام دهند كافی نیست. بازاریابان اجتماعی خبره در مورد مزایای رفتارهای رقیبی كه از سوی مخاطبان اتخاذ می‌شوند، از دید مخاطبان توجه نشان می‌دهند. «یك چهارچوب مفید برای درك این رقابت، نگریستن به آن در چهار سطح مختلف است، كه برای هر یك از آنها می‌توان یك راهبرد بازاریابی خاص تدوین كرد» (ص.۱۰۳.)؛

    رقابت بر سر نیازها (دشوارترین سطح): نیازهای معارضی كه نیازهای لازم برای گزینش موضوع بازاریابی شما را تحت الشعاع قرار می‌دهد؛ در این موارد بازاریابی بسیار دشوار است (ص.۱۰۳.)؛
    رقابت بر سر شیوه‌های مختلف پاسخگویی به یك نیاز (با سطح دشواری كمتر): در این موارد باید نشان داد كه یك شیوه بیش از شیوه‌های دیگر برای پاسخگویی به آن نیاز مؤثر است (ص.۱۰۳.)؛
    رقابت بر سر شكل خدمت (با سطح دشواری كمتر): در این موارد باید خدمات یا كالای اجتماعی مربوطه را متناسب با فرهنگ محلی بزك كرد (ص.۱۰۴.)؛
    رقابت بر سر اینكه كدام سازمان خدمات را ارائه كند (با سطح دشواری كمتر): در اینگونه موارد شاید یك راه حل، همكاری با رقبای تثبیت شده باشد (ص.۱۰۴.)؛

3. سنجش دانشمندان، سیاستمداران و كارشناسان محلی: «در آغاز چرخۀ برنامه‌ریزی، بازاریابان اجتماعی باید به سخنان دانشمندان، سیاستمداران، اقتصاددانان، جمعیت‌شناسان و دیگر صاحبنظران اجتماعی گوش بسپارند» (ص.۱۰۴.).
4. سنجش مخاطبان: از دیدگاه رویكرد تبلیغات اجتماعی «مهم‌ترین ویژگی محیطی در برنامه‌های تبلیغات اجتماعی یك عامل خارجی موسوم به مخاطبان است» (ص.۹۶.) كه كل برنامۀ تبلیغات اجتماعی تابع آنهاست و به این معناست كه پژوهش مخاطبان را پژوهش برسازنده می‌نامیم، به این معنا كه این مخاطبان و خواست‌ها و نیازهای آنهاست كه كل پروژۀ تبلیغات اجتماعی را به وجود می‌آورد.
پژوهش راجع به مخاطبان شامل استفاده از منابع اطلاعات دست دوم و همچنین تولید اطلاعات باشد (ص.۹۸.). لازم نیست پژوهش مولد اطلاعات، پرهزینه باشد (ص.۹۸.). «هدف مهم و اساسی، بیرون آمدن و صحبت كردن با مخاطبان بالقوه است» (ص.۹۸.). «این یعنی بیرون رفتن و نشستن و گپ زدن با مخاطبان؛ … یعنی آمادۀ شنیدن حرف‌های آنان بودن، بدون این توقع كه آنان فقط فكرها و پیشداوری‌های شما را تأیید كنند» (ص.۹۸.). در عین حال، «حتی پژوهش غیررسمی باید برنامه‌ریزی شده باشد. بازاریابان اجتماعی مراقبند نمونه‌های كوچك ممكن است منحصر به فرد باشد» (ص.۹۹.).
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 07 اردیبهشت 1391 ساعت 09:54

صفحه 364 از 425

a_a_