ظهور صحنه عمومی رسانهای: گسترش بیسابقه رؤیتپذیری
← تحول رسانهای، ظرفیت تجربۀ پدیدهها و به عبارت دیگر شمول رؤیتپذیری را برای افراد افزایش داده است
← تا قبل از تحول رسانهها عمومیت سنتی در شکل همحضوری بود
← تحول رسانهها اشکال تازهای از عمومیت آفریده که با عمومیت همحضوری کاملا متفاوت است
← وسعت بیشتر میدان دید در رسانهها و قادر ساختن مخاطب در مشاهدۀ پدیدههای بسیار دورتر از محل زندگی روزمره
← امکان عمومی شدن هر رویداد از طریق ضبط و ارسال برای دیگرانی که حضور فیزیکی ندارندضنحیف شدن بیش از پیش حوزه خصوصی
← رویتپذیری رویدادهای رسانهای برای گسترۀ پهناوری از افراد که در بافتهای متعددی پراکندهاند
← جهتداری دید مخاطب: جهت دید به ناچار یکطرفه است
سیر تاریخی امر عمومی
← در زمانی که تعامل رودرو غالب بود، تنها عدۀ اندکی از مردم توان تعامل با رهبران سیاسی كه متكفل امور عمومی بودند را داشتند
← حقوق رومی برای نخستین بار در تاریخ حوزه عمومی را از حوزه خصوصی جدا کرد
← از اواسط قرن شانزدهم: امر عمومی معادل حوزههای تحت اختیار حكومت و امر خصوصی به حوزههایی از زندگی خارج از اختیارات حکومت اطلاق شد
← کاربرد ویژۀ مفهوم جامعۀ مدنی نزد هگل: حوزهای مرکب از افراد، نهادها و طبقات اجتماعی که با قانون مدنی و متمایز از حکومت اداره میشوند
← از اواخر قرن نوزدهم مرزهای بین عمومی و خصوصی به طور فزایندهای محو شده است
← طی قرون نوزدهم و بیستم، این تمایز وجهی مالکیتی و اقتصادی به خود گرفت
هدایت رویتپذیری
← هدایت رویتپذیری یک هنر سیاسی کهن بوده است
← در گذشته رویتپذیری مستلزم همحضوری بود و حفظ دوری قدرت از رعایا، خود، گواهی و عاملی بر تقدس قدرت بود
← دگرگونی در ماهیت امر عمومی، هم فرصتهای جدید و هم دردسرهای تازهای برای رهبران سیاسی به وجود آورده است
← اواخر قرن بیستم، دولتمردان جوامع لیبرالدموکرات، چارهای جز تسلیم در برابر رویتپذیری اجباری نداشتند
← اینچنین، هدایت رویتپذیری از طریق رسانهها به بخش روزمرۀ حکمرانی بدل گشته است
نمونه یورگن هابرماس
← به عقیدۀ هابرماس حوزۀ عمومی نه در ارتباط با چاپ، بلکه در ارتباط با محاورات رودرویی بود که چاپ برانگیخته بود
← سالنها، باشگاهها و قهوهخانههای پاریس در بافت اروپای مدرن معادل همایشها و بازارهای یونان باستان
← بازفئودالیشدن حوزه عمومی: دگرگونی ساختاری در حوزه عمومی
← دلیل اصلی انتقاد هابرماس به تحول رسانههای جدید کمرنگ شدن حوزۀ عمومی است
نمونه میشل فوكو
← از نظر فوکو جوامع باستانی، جوامعی نمایشی بودند، چرا که رویتپذیری حاکمان وسیلهای بود برای اعمال قدرت
← از قرن شانزدهم به بعد، نمایش عظیم قدرت، جای خود را به اشکال جدید نظم داد که در حوزههای مختلف زندگی نفوذ کرد
← ظهور جامعۀ انضباطی: رویتپذیری گروهی اندک توسط افراد بسیار جای خود را به رویتپذیری افراد بسیار توسط گروهی اندک داد
← بهرهگیری فوکو از تمثیل پانوپتیکون(panopticons=pan·op·ti·cons= pan-"all" + Greek optikon, neuter of optikos "optic") برای وصف بهتر رابطۀ بسط رؤیتپذیری و قدرت
نمونه الیزابت نوئل نیومن
← جهالت چندجانبه
← بازی رسانهها و خلق اكثریت رسانهای
← سكوت اكثریت واقعی
← غلبه اكثریت رسانهای و تبدیل شدن به اكثریت واقعی
← نمونه انقلابهای رنگی
دشواری هدایت رؤیتپذیری رسانهای
← گاف(ناتواني فرستنده در صحنهآرايي)
← فوران احساسات(ناتواني فرستنده در كنترل ايفاي نقش خود)
← عملی که نتیجۀ عکس میدهد(تفسير متفاوت گيرنده)
← درز خبر(انتقال ناخواسته بخشي از پشت صحنه به جلوي صحنه)
← رسوایی(نوعي درزخبر يا افشاي منابعي كه به قضاوت منفي مخاطب ميشود)
فصل بعد...گسترش جهانی عمومیت رسانهای
← ازدلایل دشواری کنترل پدیدۀ رویتپذیری، رشد بسیار سریع ابزار ساخت و انتقال پیامهای رسانهای است
← اعمال قدرت در معرض صحنه گسترده تعاملات جهانی روی میدهد( تفصیل بیشتر در مباحث بعد…).