مناجات شعبانیه، از صدر همایونی عشاق، امیرالمؤمنین علی علیه السلام
لیلىمن!
بر نیكوپیامرسان پیغام خوشت و خاندان او درود فرست؛ و چون تو را خوانم، جوابم ده؛ و اگر ندایت گویم، بشنو؛ و چون با تو نجوا كنم، التفاتم فرمای؛ كه من به سوی تو گریختهام و در حضور حضرتت اِستادهام؛ و در حالی به درگاهت به حال پریشانی اظهار خواری آوردهام و به آنچه نزد توست چشم امید دارم كه تو از دلم آگاهی و حاجتم دانی و ضمیرم شناسی و هیچ امری از امور دنیا و عقبای من بر تو نهان نیست، و آنچه خواهم به زبان آرم و از حوائجم گویم، و آنچه برای حسن عاقبت به تو امیدوارم، همه را میدانی و حكم تقدیر تو بر من در باطن و ظاهرم تا ختم عمر نافذ است و هر زیادت و نقصان و سود و زیان بر من رود، همه به دست توست، نه غیر تو؛
لیلیمن! اگر مرا از روزی مهرت محروم سازی، دیگر كه تواند مرا نصیبی بخشد؟ و اگر تو مرا خوار گردانی، كه مرا یاری تواند؟
لیلیمن! به تو پناه میبرم از غضب و خشم تو؛
لیلیمن! اگر لایق بخشایشت نیستم، تو لایقی كه از فضل و كرم بیپایانت بر من عطایی نمایی؛
لیلیمن! گویا من اكنون حضورت ایستادهام و نیكو توكلم به تو بر سرم سایۀ لطف افكنده، و آنچه از كرم و احسان، شایستۀ توست، با من به جای آوردهای و عفو و آمرزشت مرا فراگرفتهاست؛
لیلیمن! اگر تو مرا ببخشی، كه از تو سزاوارتر به عفو است. اگر مرگم نزدیك شد و عمل نیكویم مرا به تو نزدیك نكرد، اقرار به خطایم را وسیلۀ عفوت قرار دادهام؛
لیلیمن! من در التفاتم به خود بر خویشتن ستم كردم؛ پس ای وای بر «من» اگر تو او را نیامرزی؛
لیلیمن! همچنانكه لطف و احسانت به تمام عمر شامل حالم بود، پس در مرگ مرا از احسانت محروم مساز؛ تو تمام عمر با من جز نیكی نكردی؛
لیلیمن! با من آن كن كه تو را شاید (نه آنچه مرا باید) و باز هم به فضل و كرمت به آنكه در لجۀ گناه از جهل و نادانی فرو رفته ترحم فرمای.
لیلیمن! تو در دار دنیا ناپاكیم را از تمام خلق پنهان داشتی و من در آخرت به پوشندگی تو از دنیا محتاجترم و چون لطف كردی و خطاهایم را بر هیچ نیكو مجنونی آشكار نكردی، روز جزا مرا برابر خلایق رسوا مكن.
لیلیمن! بخشندگیات امیدم را نزد تو معطوف میكند و عفوت از كردارم برتر است.
لیلیمن! بدان روزی كه در آن، میان مجنونها حكم كنی، به دیدار خود خرسندم كن.
لیلیمن! غذرخواهیام نزد تو عذرخواهی كسی است كه از قبول عذر خود بینیاز نیست. ای بخشایشگرترین كسی كه خطاكاران به وی تقدیم عذر كنند، عذرم بپذیر.
لیلیمن! حاجتم رد مكن و طَمَعم را نومید مساز و امیدم را از خود مگسل.
لیلیمن! اگر مرا خوار میخواستی، راهم نمینمودی و اگر رسوایم میخواستی، عافیتم نمیدادی.
لیلیمن! گمان ندارم حاجتی را كه عمرم را در طلبش مصروف داشتم روا نداری.
لیلیمن! ستایش، همارۀ هماره، تا ابد و سرمد، از آن توست؛ فزون گردد و كمی نگیرد، همان كه تو پسندی و تو خواهی.
لیلیمن! اگر مرا به جرمم بازخواست كنی، تو را به بخشندگیت بازجویم و اگر به گناهانم درگیری به آمرزشت درآویزم و اگر مرا به دوزخ بری به اهل آن فریاد برم كه دوستت دارم.
لیلیمن! گر چه كردارم برابر طاعتت خُرد است، اما آرزویم برابر امید به تو بزرگ است.
لیلیمن! چه سان از درگاهت ناكام و محروم بازگردم، با آنكه به بخشایشگری تو خِرمن حسن ظنی انباشتهام، شاید كه مرا با برات نجات و مهربانی بازگردانی؟
لیلیمن! عمرم را در بدمنشی فراموشی تو سپری كردم و جوانیم را در مستی دوری از تو پیر كردم.
لیلیمن! به گاه غرور به پیشگاهت و اعتماد به رسم و طریق سخطبارت بیدار نشدم.
لیلیمن! مجنون و مجنونزادۀ توام؛ به پیشگاهت ایستادهام و به كرمت، نزد خودت توسل جستم.
لیلیمن! مجنونی هستم كه از سر بیشرمی خود را با انبان رو در روییهایم با تو، كشان كشان به درگاهت رساندم و بخشش تو را میجویم زیرا عفو تو نمودی از كرم توست.
لیلیمن! پیش از آنكه مرا برای دوستیت بیدار كنی، حركتی برای جدایی از خواب نافرمانیت در من نبود، اما اگر میخواهی همان باشم كه بودم، همین كه مرا به كرمت درآوردی و قلبم را از ناپاكیهای غفلت از خود پاك كردی ممنونم.
لیلیمن! مرا چون آنی بنگر، كه دعوتش كردی و آمد؛ چون آنی كه به مدد خود به كاری گماردی و فرمانت برد. ای نزدیكی كه دوری نكنی و ای بخشندهای كه بر آنكه امید نیكیات دارد، بخیل نشوی.
لیلیمن! قلبی ده كه مرا با شوق خود به تو نزدیك سازد و زبانی كه با راستی به درگاهت آرد و نگاهی كه تا قدر ممكن به توام نزدیك سازد.
لیلیمن! كسی كه با تو شناخته شود، بیگانه نگردد و هر كه به تو پناهد رها نشود و آنكه تو به او رو كنی یكسره آزاد است.
لیلیمن! آنكه به تو راه پوید، روشن است و آنكه آستان تو جوید از سر مهرت در پناه است.
لیلیمن! مرا از اهل دوستیت بدار؛ در مقام آن كسانی كه امید انبوه محبتت دارند.
لیلیمن! شیفتگی یادت را و همت وصل به كامیابی از نشانهها و محمل قدسیات را به من الهام كن.
لیلیمن! به حق خودت بر خودت كه به جایگاه اهل طاعتت و به پایگاه شایستهای از رضامندیت برسانیم، زیرا كه من برای خود دفاعی نتوانم و نه اختیار سودی دارم.
لیلیمن! مجنون ضعیف و خطاكار مفلوك توام و توبهكارم، پس مرا از كسانی كه روی خود از ایشان گرداندی و از آنانكه فراموشی ایشان، از مهربانیات محجوب كرده مگردان.
لیلیمن! كمال ازجاكندگی به سوی خودت را عطافرمای و دیدۀ دلمان را به تابش غمزۀ خود پرتو ده، تا جایی كه حجابهای نور را بردَرَد و به سرچشمۀ عظمت واصل آید و روحهای ما به فراخی دامان پاكت آویخته گردد.
لیلیمن! از آنانم بدار كه دعوتشان كردی و آمدند؛ و از آنانكه به ایشان نظر افكندهای و از عظمت تو نعره زنند: و از آنانكه نهانی با ایشان راز گویی و آشكارا فرمان تو برند.
لیلیمن! به خوشگمانیم، نومیدی مسلط مساز؛ و امیدم از نیكیدهشت گسسته مدار.
لیلیمن! اگر خطاها مرا از نظرت بینداخته، از من به نیكواعتمادم به تو چشم پوش.
لیلیمن! اگر خطاهایم از فوران لطفتت به دور داشته، در عوض اطمینان به انبان مهرت بازآگاهم ساخته.
لیلیمن! اگر غفلت از تدارك دیدارت مرا به خواب برده، علم به وفور مهربانیت بازآگاهم ساخته.
لیلیمن! اگر عظمت كیفرت مرا به دوزخ بخواند، وفور نیكیت به فردوسم خواهد.
لیلیمن! از تو خواهم و به درگاهت زارم و رو آرم و خواهش دارم كه بر نیكوپیامرسان پیغام خوشت و خاندانش درود فرستی و مرا از آنان كه هماره در یاد تواند و عهد تو نشكنند و از شكر تو غفلت نورزند و امر و فرمانت سبك ندارند داری.
لیلیمن! به نور عظیم و مشعشعترت برسانم تا تو را شناسم و از دیگران بگسلم و از تو ترسم و مراقبت سازم. ای شكوهمند و بخشنده؛ و مهر لیلی و سلام بسیار نثار پیغامرسان مهرش و خاندان پاكش باد…