برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
• کارل مارکس، هوادار یک جهان جدید است که نه مبتنی بر سود یا حقوق طبیعی یا انباشت ثروت، بلکه نیازها و استعدادهای انسانی را در اولویت قرار دهد.
• ثروت حقیقی، با یک معیار جدید سنجیده میشود که سرچشمههایش را در نظریهی سیاسی ارسطو میتوان یافت.
• مارکس، مفهوم «ثروت» را نه به مفهوم اقتصادی کلمه، بلکه با فرارفتن از اقتصاد، به شیوۀ زندگی و تحقق استعدادهای انسانی ربط میدهد؛ «انسان ثروتمند، همان انسانی است که در آن واحد، به تعابیر پیچیدهتری از زندگی، تحققبخشیدن به خویش، و الزامات ذاتی این خود-تحققبخشی، احتیاج دارد».
• مارکس، به جای ساختن یک جامعهی مبتنی بر خودپرستی، لذتگرایی، پول و انباشت ثروت، دنبال بسط یک اجتماع سیاسی است که استعدادهای انسان را به عنوان ضرورتهای روحی و اجتماعی در تاریخ محقق میسازد و گسترش میدهد.
• ما به تولید خلاق و پراکسیس زیباییشناختی احتیاج داریم؛ به رهایی انسانیت و آزادی فردی احتیاج داریم؛ به مسؤولیت مشترک، به دموکراسی اقتصادی، به تسلط بر نفس، و به استقلال رأی احتیاج داریم.
• جهان روابط اجتماعی و اقتصادی جدید که فقر و بیداد سرمایهداری را به اوج میرساند، نه تنها خودآگاهیِ ما، بلکه احساسات و ادراک ما را در آستانه آزادی کامل قرار میدهد، چون همه محدودهها را معلوم و روشن میکند. همانگونه که مارکس بیان میدارد، اکنون جهانی را با چشمانی انسانی خواهیم دید و با گوشهایی انسانی خواهیم شنید. این چشمها و آن گوشها را با فعالیت خودآگاهانه در طبیعت به دست آوردهایم.
مآخذ:...
هو العلیم