فیلوجامعه‌شناسی

یک دیدگاه: داعیۀ علم دینی و نسبیت‌گرایی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حمید پارسانیا و دکتر داوود فیرحی (به ترتیب الفبا)


• این، مرور گفتگوی دکتر حمید پارسانیا و دکتر داوود فیرحی (به ترتیب الفبا)، در روز هشت خرداد نود و یک، در جریان همایش «علم دینی» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.

░▒▓ دکتر پارسانیا
• دکتر پارسانیا، در بخش اول سخنان خود، به تمایز معنای علم، در حوزۀ تاریخی-فرهنگیِ اسلامی که شامل فقه، فلسفه، کلام، طبیعیات، پزشکی و نظایر آن‌ها می‌شود و معنای علم در حوزۀ تفکر غربی که چیزی جز انسانیات (humanities) نیست، اشاره می‌کنند.
• معنای علم در جهان مدرن، چیزی جز دانش آزمون‌پذیر تجربی نیست. بنا بر این، به عقیدۀ وی، هر علمی وقتی وارد فرهنگ و تمدنی خاص می‌شود، نوعی پیوند با آن فرهنگ و تمدن می‌یابد، هرچند این نکته که حقیقت علم و معرفت، در یک فرهنگ یا تمدن ساخته شده و ایجاد می‌شود، نیازمند بحث و گفت‌وگو است.
• با این حال، دکتر پارسانیا، این مسأله را نمی‌پذیرند که همۀ ساحت‌های دانش، تمدنی و فرهنگی باشد؛ زیرا قبول این مسأله، مستلزم قبول «قیاس‌ناپذیر بودن فرهنگ‌ها نسبت به هم، و نسبیت معرفت، حقیقت و دانش، به طور مطلق» است.
• بنا بر این، «این مسأله که جهان یا فرهنگ مدرن با علم مدرن شناخته می‌شود، قابل قبول است و لذا ما تا زمانی که در جهان مدرن باشیم، علم اسطو‌ره‌ای نمی‌توانیم داشته باشیم». ایشان بیان دیدگاه‌هایش در باب اینکه علم مدرن، چه ویژگی‌هایی دارد که متناسب با جهان مدرن است را به ادامۀ بحث موکول می‌کنند.

░▒▓ دکتر فیرحی
• دکتر فیرحی، که با تأخیر به میزگرد رسیده است، در بیان خلاصه‌ای از پژوهش‌هایش، به دو حد مهم در پروژۀ پژوهشی‌اش اشاره می‌کنند: «یک حد آن این است که مطالعۀ من، محدود به تمدن‌ اسلامی است و حد دیگر، برداشتم از دانش، [معطوف به] همه دانش‌ها نیستند؛ من دانش‌های تجربی کاری ندارم؛ بحث من بیشتر متکی بر دانش‌های انسانی، بالاخص دانش سیاسی مسلمانان متمرکز است».
• ایشان با اشاره به یک قاعدۀ مهم در تفکر اسلامی، بیان می‌دارند که «تمدن‌ها، ابتدا با خردمندی خاصی ساخته شده‌اند. اگر این خردمندی منسجم بود، تمدن آن‌ها باقی مانده و دانش شکل گرفته و استمرار می‌یابد».
• بنا بر این، تمدن اسلامی، واجد چنین خصیصه‌ای است و شامل سه دورۀ اصلی است: «تکوین این تمدن، عصر طلایی مسلمانان (عصر تدوین آثار علمی) و عصر زوال».
• در ادبیات سیاسیِ این تمدن، یک مثلث با اضلاع متقارن داریم: «نص، عقل(فلسفه) و طبیعت (علمِ تجربی)».
• پرسش اصلی ایشان، بر اساس این قاعده که قدرت فهم انسانی، تنها می‌تواند بخشی از حقیقت هر یک از این سه ضلع را در بر بگیرد، این بود که «این مثلث، چه بخشی از حقیقت را در شرایط خاصی به ما نشان می‌دهد و برجسته می‌سازد؟».
• ایشان در تشریح یافته‌های پژوهش خود، به این دو آیۀ مهم سیاسی در نص، اشاره می‌کنند: «و شاورهم فی‌الامر» و «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم». هر دو آیه، ویژگی امری دارند و بر اساس دیدگاه فقها، شرط لازم و کافی برای عمل به آن‌ها در واقعیت، وجود دارد. پرسش ایشان این است که در ساختار دانش سیاسی دورۀ میانه، چه اتفاقی افتاد که آیۀ اول در ذیل آیۀ دوم قرار گرفت و «ساختار دانش دورۀ میانه، نقطۀ عزیمتش از اقتدارگرایی آغاز شد؟» در حالی که پس از مشروطه، بر اثر چرخشی در ذهن ما، این ساختار برعکس گردید. به بیانی دیگر، این دو برداشت، «هر دو از نص بود؛ نظام دانایی ما یکی را بر دیگری ترجیح داد. این اولویت‌دهی از کجا ناشی شد؟»
• دکتر فیرحی، بحث خود را از دامن مباحث تاریخی، جدا کرده و به مسألۀ اصلی معرفت‌شناختی خویش اشاره می‌کنند: «در واقع، بحث من از نسبیت تئوری‌هاست، نه نسبیتِ نص؛ نسبیت دانش است نه نسبیت حقیقت؛ همچنان که نظام طبیعت، نسبی نیست، بلکه «نظریه‌های» فیزیک نسبی‌اند. ... این، نص نیست که به ما حکم می‌کند، که دانش ما دموکراتیک باشد؛ کسی هم نمی‌داند کدام دانش، حقیقتاً درست است. ما هستیم و نص و دسترسی به معصوم نداریم»؛ اما چرا آن دوره، مسلمانان شورا را ذیل حاکم قرار دادند و اکنون بر خلاف آن دوره عمل می‌کنیم؟

░▒▓ دکتر پارسانیا
• دکتر پارسانیا، دور دوم بحث خود را با تشریح پنج معنای نسبیت آغاز می‌کنند:

    ۱) نسبیت به معنای نسبیت فهم، به معنای خام بودن فهم است. ایشان توضیح می‌دهد که شناخت (فهم) نه واقعیت است و نه ذهن، بلکه امری سوم است. با قائل شدن به نسبیت فهم، این امر سوم، می‌تواند تحت تأثیر عوامل مختلف، فهمی نسبی از واقعیت را به ارمغان بیاورد.
    ۲) به باور دکتر پارسانیا، نسبیت فهم، معنای دوم از نسبیت، یعنی نسبیت حقیقت را نیز در بر می‌گیرد و آن را می‌بلعد.
    ۳) معنای سوم از نسبیت، نسبیت به معنای محدودیت در فهم است. بهترین مثالی که این معنا را نشان می‌دهد، مثال معروف تاریک‌خانه و فیل است. تن دادن به این معنا از نسبیت، امری مقبول و پذیرفتنی است.
    ۴) معنای چهارم از نسبیت، نسبیت به معنای مفهوم نسبی است که در مقابل مفهوم نفسی قرار می‌گیرد. مفهوم بالایی در مقابل پایینی، مفهومی نسبی است.
    ۵) آخرین معنا که ایشان در اینجا بدان اشاره داشت، نسبیت مصداق در متن واقع است. به عنوان مثال در حکمتِ صدرایی، وجود مستقل در برابر وجود رابط قرار می‌گیرد که وجودی نسبی فرض می‌گردد.

• دکتر پارسانیا، بیان می‌دارند که اگر منظور دکتر فیرحی از نسبیت معرفتِ ما از نص، به معنای محدودیت در فهم باشد، مورد قبول ایشان نیز هست؛ اما اگر به معنای نسبی بودن فهم باشد، اولاً «نسبی نبودن حقیقت (در اینجا نص) را فرو می‌بلعد و ثانیاً لوازم دیگر نیز دارد که قابل بحث است».
• ایشان در توضیح تمایز این دو برداشت از نسبیت، بیان می‌دارند که «اگر نتوانیم بگوییم که یک فهم خاص مطابق با واقع است، این نسبیت فهم است نه نسبیت محدودیت در فهم». اگر دو قضیه متناقض باشند، لزوماً به معنای نسبیتِ فهم نیست.
• ایشان با اشاره به قضایای جدلی‌الطرفین کانت، به خطایی اشاره می‌کنند که در معرفت‌شناسی جدید رخ داده است. اگر دو قضیه در مورد یک واقعیت، متناقض بودند، این به معنای نسبیت خود فهم یا امتناع فهم از واقعیت مورد نظر نیست، بلکه در همین حال نیز می‌توان به قضایای زیادی شناخت حاصل کرد. دست کم فهم این دست از قضایا ممتنع نیست: «۱. هر دو فهم نمی‌تواند درست باشد؛ ۲. هر دو فهم نمی‌تواند غلط باشد؛ ۳. یکی از این دو فهم حتماً درست است؛ ۴. یکی دیگر حتماً درست نیست؛ ۵. من نمی‌دانم کدام یک از این دو فهم درست است؛ ۶. من نمی‌دانم کدام یک از این دو فهم غلط است؛ همه این اطلاعات، شناخت معتبر است».
• لذا، اگر تناقضی در شناخت واقع ایجاد شد، اعتبار همه فهم‌ها از جمله «اصل امتناع تناقض از میان نمی‌رود و واقعیت نیز همچنان وجود دارد». بنا بر این، اگر نسبیت، به معنای نسبیت در فهم باشد، مانند آن است که «بگوییم، هر کسی از ظن خود شد یار من، وز درون من نجست، و نه آنکه بِتواند جست، اسرار من؛ لذا فهم به ظن باز می‌گردد که ممکن است به غریزه، قدرت یا هر چیز دیگری موکول شود».
• به عقیدۀ دکتر پارسانیا، اگر بر اساس نسبیت به معنای محدودیت به این دو آیه بنگریم، می‌توان راه‌های زیادی برای حل تناقض پیش‌آمده در پیش گرفت. اما اگر نسبیت به معنای نسبیت در فهم باشد، «گرفتار نوعی تفسیر هرمنوتیک مفسِر محور می‌شویم که ارتباط‌مان با متن، بریده است و از ظن خود یارش می‌شویم»؛ در واقع، با قبول نسبیت فهم، تناقض مطرح شده را به دامان خود نص انداخته‌ایم و به معنای آن است که نص قرآن، دچار تناقض است.

░▒▓ تأمل
■□ دکتر فیرحی، در بیان منشاء تناقض، آن را ساختۀ ذهن انسان می‌دانند نه آنکه تناقض در نص باشد: «این یکی از ویژگی‌های دانش انسانی است و بر می‌گردد به نسبیت دانش». دکتر پارسانیا، این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا دکتر فیرحی، تمایز میان نسبیت به معنای محدودیت و نسبیت به معنای نسبیت در فهم را قبول دارد؟ پاسخ دکتر، فیرحی چنین است: «نه تنها قبول ندارم، بلکه فکر می‌کنم، بحثی لفظی است. فایده‌ای هم ندارد. ما باید از چیزی صحبت کنیم که بتوانیم لمس کنیم. این، همان عبارﺓ اخری آن است». به عقیدۀ دکتر پارسانیا، نسبیت فهم، معنایی بیش از نسبیت محدودیت دارد و به این معناست که هیچ‌ چیزی نمی‌فهمیم.

░▒▓ دکتر فیرحی
• دکتر فیرحی، ادامه می‌دهند که «هیچ بیچاره‌ای غیر از شکاکان مطلق[؟]، این حرف را نزده است. اصلاً در این صورت، دانش تولید نمی‌شود که بخواهیم بگوییم نسبی است یا نسبی نیست. ما اصلاً گامی بر نداشته‌ایم که بخواهیم بگوییم نسبی است یا خیر؟». ایشان برای روشن‌تر شدن بحثش، به سخن امام علی (ع) اشاره می‌کنند که با تکیه بر آن، می‌توان نوعی الهیات سکوت را مطرح ساحت. به عقیدۀ ایشان، «می‌توان گفت که ما می‌فهمیم که واقعیت هست، اما کنهش را نمی‌فهمیم؛ می‌فهمیم جهان هست، اما ذاتش را نمی‌فهمیم. می‌فهمیم نص هم هست، اما کنهش را نمی‌فهمیم. لذا ما در برابر هستی‌های بزرگ، مجبور به سکوت هستیم». بنا بر این، علم، نه از کنه واقعیت یا نص، بلکه از جایی شروع می‌کنند که ما هستیم. لذا دانش سیاسی مسلمین، نص محور است.
• پس، این، دانش سیاسی ماست که آیۀ الف را بر ب ترجیح می‌دهد و برعکس.
• دکتر فیرحی با گذر از مباحث معرفت‌شناختی، مدعی است، اگر تفسیری از دانش سیاسی ارائه دهیم که اولویت را به آیۀ «و شاورهم فی الامر» بدهد، به هیچ بخشی از الهیات اسلامی لطمه‌ای وارد نمی‌شود[؟].
• ایشان بر این نکته تأکید می‌ورزند که بایستی، مسائل و حیطه‌های دانش را از یکدیگر جدا نمود. فقیه بماهو فقیه، سر و کاری با دانش کلامی و بنیادهای کلامی دانش خویش ندارد. بلکه وی، با سند و با ظهورات سند کار می‌کند و به توحید افعالی و نظایر آن‌ها نمی‌پردازد. بنا بر این، بر اساس عقیدۀ دکتر فیرحی، «اتفاقاً پیچیده‌شدن دانش، نشان ضعف دانش است. دانش هر چه بیشتر ساده باشد، بهتر است».
• ایشان با اشاره به خصلت خطاپذیر بودن دانش فقه شیعه، و وجود ظرفیتِ بیش از فهم ما در نص، معتقد است می‌توان از فهم‌های قطعی، محکم و ایدئولوژیک فاصله گرفت.
• به زعم ایشان، ایدئولوژیک شدن دین و فقه، بسیار خطرناک‌تر از ایدئولوژیک شدن دیگر حوزه‌های دانش بشری است.
• بنا بر این، ایشان نتیجه می‌گیرد که «اساساً چرخش‌های تفسیری، بنیادهای اعتقادی مذهب را مورد تهدید قرار نمی‌دهد، بلکه من تعهد می‌کنم که کمک زیادی هم می‌کند. یعنی چرخش دموکراتیک یا همان غلبۀ ادبیات شورا، امکان بیشتری را برای فهم عمیق فراهم می‌آورد تا اینکه برویم در لاک خودمان و تفاسیرمان را محدود کنیم به قرن چهارم هجری».

░▒▓ خاتمۀ ناتمام و خسته
• دکتر پارسانیا، در جمع‌بندی پایانی معتقدند که دکتر فیرحی در مسیری حرکت می‌کنند که به سوی ایدئولوژیک کردن متن منجر می‌شود. دکتر پارسانیا مآلاً معتقد است که وقتی متن ایدئولوژیک می‌شود که از تعیین صدق و کذب صرف‌نظر کنیم و نتیجتاً آن را به قدرت واگذار کنیم: «بحث اصلی من این بود که اگر در فهم متن، به دو برداشت متناقض رسیدیم، می‌توانیم بگوییم یکی غلط است و یکی درست. اینکه کدام یک درست است را شاید نتوانیم تعیین کنیم[؟]، اما این‌ را می‌توانیم تعیین کنیم که یکی درست است و دیگری غلط». ما برای گریز از ایدئولوژیک کردن متن، لزوماً نباید بپذیریم که هیچ فردی، معنای حقیقی متن را نمی‌فهمد، بلکه ممکن است فردی متن را درست فهمیده باشد ... . بنا بر این، نباید از شورا، یک ایدئولوژی بسازیم؛ ایدئولوژیک کردن شورا، اعتبار خودِ شورا را از میان می‌برد».
• دکتر فیرحی نیز در پایان، جمع‌بندی خود را به تشریح معنای ایدئولوژیک کردن اختصاص داد: «ایدئولوژیک کردن، معنای روشنی دارد و آن، این است که حمایتی بیرونی از یک تئوری می‌شود[؟]. بنا بر این، فارغ از این عامل بیرونی و از منظر خود متن، نمی‌توان تعیین کرد چه کسی متن را فهمیده و چه کسی نفهمیده است. تنها می‌توان گفت که اگر فردی، روش‌شناسی‌اش درست باشد، متن را هم درست فهمیده است. به نظرم باید مسأله را به این حدیث معروف واگذار کنیم که «ما اگر خطا کردیم، یک ثواب می‌بریم و شما اگر درست رفتید دو ثواب می‌برید»[؟].

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.