فیلوجامعه‌شناسی

ژان بودریار: پایان امر اجتماعی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از ژان بودریار؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


اگر كه امر اجتماعی متشكل از نمودهایی انتزاعی باشد كه یكی پس از دیگری بر ویرانه‌های عمارت نمادین و آئینی جوامع پیشین بنا شده‌اند، آنگاه این نهادها هر چه بیشتر به تولید این نمودها خواهند پرداخت. اما در عین حال، این نهادها خود را وقف آن انتزاع شدید و سراسر ضایع‌كننده‌ای می‌كنند كه «عصارۀ» امر اجتماعی را در كام خود می‌كشد. از این منظر، می‌توان گفت كه امر اجتماعی هم‌چنان كه نهاهایش (از جمله امر سیاسی) پیشروی می‌كنند، خود واپس می‌نشیند.
      از دو سدۀ پیش تاكنون، انرژی بی‌وقفه امر اجتماعی از قلمروزدایی و از تمركزیابی در كارگزاری‌های هر چه متحدتر نشأت گرفته است. فضای پرسپكتیوی مركزیت‌یافته‌ای كه هر آنچه را كه به درون‌اش راه یافته، با همگرایی ساده‌ای در امتداد «مسیر پرواز»، به سوی بی‌نهایت جهت‌دهی می‌كند (در واقع، امر اجتماعی، همانند مكان و زمان، ترسیم كنندۀ پرسپكتیوی به سوی بی‌نهایت است).
      سركشی یك دیالكتیك، یا رویارویی میان قطب‌ها یا فقرات خاص در یك ساختار توسعه‌یافته نیست. سركشی فرآیند نابودی موضع ساختاری هر بودی، نابودی موضع سوژگانی هر یك از هماوردان و به ویژه هماوردی است كه چالش را آغاز می‌كند. از این رو، سركشی حتی از بین برندۀ هر موضع معاهداتی است كه ممكن است به ایجاد یك «رابطه» منجر شود.
      در اینجا چند فرضیۀ می‌توان مطرح كرد:
     
• امر اجتماعی اساساً هیچ گاه وجود نداشته است. هیچ‌گونه «رابطه اجتماعی‌ای» هرگز در كار نبوده است. هیچ چیزی هرگز به صورت اجتماعی ایفای نقش نكرده است. براین اساس، محتوم چالش، فریبندگی، و مرگ، هرگز هیچ چیزی جز بازنمایی امر اجتماعی و رابطۀ اجتماعی وجود نداشته است؛
• امر اجتماعی واقعاً وجود داشته، موجودیتی هرچه افزون‌تر یافته؛ در همه چیزی مایه‌گذاری كرده، وجودی قائم به ذات دارد. امر اجتماعی هیچ گاه ثبات خود را از دست نداده، همواره پیروز میدان بوده است؛ واقعیت امر اجتماعی در همه جا مسلط شده است. اما، برخلاف دیدگاه منسوخی كه امر اجتماعی را به پیشرفت عینی نوع بشر تعبیر می‌كند و هر آنچه از حیطۀ این امر بیرون بماند را تنها وامانده می‌داند، می‌توان تصور كرد كه امر اجتماعی خود تنها واماندۀ موجود است و، اگر كه در واقع به پیروزی رسیده، دقیقاً در یك چنین وضعی بوده است.
• امر اجتماعی به راستی و به درستی وجود داشته، اما دیگر وجود ندارد. امر اجتماعی به عنوان یك فضای منسجم، به عنوان اصل واقعیت، وجود داشته است. رابطۀ اجتماعی، تولید روابط اجتماعی، امر اجتماعی به منزلۀ انتزاعی پویا، صحنۀ تعارضات و تضادهای تاریخی، امر اجتماعی به عنوان ساختار و شالوده، به عنوان راهبرد و آرمان این‌ها همه با خاتمۀ خود مواجه شده، وضعیت به كلی دگرگون شده است.
▒ امر اجتماعی، یا تخلیه كاركردی وامانده‌ها
موجودیت امر اجتماعی تنها در راستای اشباع ثروت افزوده‌ای است كه، میان همگان باز تولید شده، موقعیت اتوپیایی تحمل ناپذیری خلق می‌كند. موجودیت امر اجتماعی مبتنی بر اساس مضاعف تولید وامانده‌ها و امحای آن‌هاست.
      اگر كه همۀ ثروت‌ها ایثار می‌شدند، مردم حس امر واقعی را از دست می‌دادند. اگر همۀ ثروت‌ها را می‌شد هزینه كرد، مردم حس تمایزگذاری میان مفید و بی‌فایده را از دست می‌دادند. موجودیت امر اجتماعی تنها برای بر عهده گرفتن مسؤولیت مصرف بی‌فایدۀ وامانده‌ها به گونه‌ای است كه ادارۀ مفید زندگی افراد را بتوان به آن‌ها محول كرد. در جامعه‌ای عاجز از بازگشت تام و تمام و متعهد به ارزش مصرف، نوعی فراست و حكمت، در نهاد امر اجتماعی و اسراف كاری «عینی» آن وجود دارد: رفتارهای پرستیژی، هواپیمای كنكورد، ماه، موشك، ماهواره‌ها، و حتی ایجاد اشتغال و «تأمین اجتماعی».
      امر اجتماعی، به رغم همۀ آمال سوسیالیستی، بی‌خردانه و كنترل ناپذیر است. آماسی عظیم كه، بی‌آنكه اصلاً در اندیشۀ مطلوب‌‌ترین مدیریت باشد، توسعه یافته و تخریب می‌كند و دقیقاً به همین شیوه است كه امر اجتماعی وجهه‌ای كاركردی یافته، نقش خود را (به رغم همۀ هیاهیویی كه ایدئالیست‌ها به راه اندازند) ایفا خواهد كرد.
      فضای بازنمایی، مرز میان امر واقعی و الگو را مغشوش می‌كند. دیگر هیچ‌گونه فاصلۀ انتقادی و نظری میان امر واقعی و امر عقلانی وجود ندارد. دیگر حتی واقعاً هیچ گونه فرافكنی الگوها در امر واقعی (كه هنوز هم‌ارز نشستن نقشه به جای قلمرو در داستان بورخس است) وجود نداشته، آنچه هست یك تبدیل درون حوزه‌ای و این جا و اكنونی امر واقعی به الگوست.
      امر اجتماعی، اگر كه زمانی موجودیتی ملازم با بازنموده‌ای متعلق به نظم دست دوم داشته، دیگر حتی جهان تولید شدن در كنار بازنموده‌ای متعلق به نظم دست سوم را هم ندارد. امر اجتماعی از آغاز در دام «اغراق و انفجار» و به نمایش‌گذاری فراخود، در دام وقاحت خود افتاده است. نشانه‌های این فراواقعی‌سازی امر واقعی، نشانه‌های مضاعف سازی آن و تحقق پیش‌بینی شده‌اش را در هركجا می‌توان مشاهده كرد.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.