دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی ۱۳۹۰
← نظريهپردازان، تبيينهاي متفاوتي نسبت به موضوع سكولاريسم و وضعيت سكولار دارند.
← برای تدارک اين سلسله گفتارها، به هدف كسب ديدگاهي جامعتر نسبت به موضوع، پس از مرور سی و سه رويكرد مختلف به موضوع سكولاريسم و سكولاريته، جمعبندي لری شاينر از نظريات اين حوزه را با اصلاح مختصري برگزيديم و آن را به عنوان چهارچوب مرجع برای پرسش از ابعاد موضوع سكولاريسم و سكولاريته معيار قرار داديم.
← استراتژي اصولي ما آن بود كه با استفاده از اين چهارچوب مرجع، كه نسبت به ساير چهارچوبها جامعتر به نظر ميرسيد، پرسشها و ابعاد اساسي موضوع را شناسايي نماييم و با اين سؤالات تفصيل يافته، به محضر قرآن كريم شرفياب شويم و پرسشگرانه ديدگاهي قرآني نسبت به اين ابعاد بيابيم.
← لری شاينر، شش معنا يا كاربرد كم و بيش متفاوت براي اصطلاح سكولاريسم نوعشناسي ميكند:
← ۱. نخستين معنا مربوط به زوال حيثيت و اعتبار نمادها، آموزهها و نهادهاي مذهبي پيشين را از دست ميدهند و در نتيجه، راه براي جامعه بدون دين باز ميشود.
← ۲. معناي دوم، به سازگاري هر چه بيشتر با ”اين جهان“ مربوط است، به اين معنا كه در اين جهان، توجه آدمها از عوامل فراطبيعي منفك شده و جلب ضرورتهاي زندگي دنيوي و مسائل آن ميشود. بنابراين، معنا، علايق و گروههاي مذهبي با علايق و گروههاي غيرمذهبي درهم آميخته ميشوند، به گونهاي كه نميتوان يكي را از ديگري متمايز كرد.
← ۳. سكولاريسم در سومين معنا، به معناي جدايي دين و جامعه است. در اين معنا، دين به قلمرو خاص خودش عقب مينشيند، منحصر به زندگي خصوصي ميشود، خصلتي يكسره دروني پيدا ميكند، و تسلطاش را بر هر يك از جنبههاي زندگي اجتماعي خارج از قلمرو دين از دست ميدهد.
← ۴. سكولاريسم در معناي چهارم، به معناي جايگزيني صورتهاي مذهبي به جاي باورداشتها و نهادهاي مذهبي است. در اين معنا، دانش، رفتار و نهادهايي كه زماني مبتني بر قدرت خدايي تصور ميشدند به پديدههاي آفريده انسان و تحت مسؤوليت او تبديل ميشوند؛ در اينجا، با دين انساني شدهاي روبرو ميشويم.
← ۵. سكولاريسم در معناي پنجم، به معناي سلب تقدس از جهان است. جهان، خصلت مقدساش را از دست ميدهد و انسان و طبيعت موضوع تبيين علّي-عقلاني و دخل و تصرف ميشوند؛ در اين جهان، نيروهاي فراطبيعي هيچ نقشي ندارند.
← ۶. سرانجام، سكولاريسم به معناي حركت از جامعه ”مقدس“ به جامعه ”دنيوي“ است، به اين ترتيب كه جامعه هر گونه پايبندياش را به ارزشها و عملكردهاي سنتي رها ميكند و ضمن پذيرش دگرگوني، همه تصميمها و كنشهايش را بر يك مبناي عقلاني و فايدهگرايانه انجام ميدهد.
← در اين مجموعه گفتارها، نظر به خط حايل كمرنگي كه خصوصاً ميان مفهوم دوم، پنجم و ششم بود، وجه ششم را حذف نموديم، و به اين معنا پنج فصل اصلي پرسشگري خود از قرآن كريم را سامان داديم.
← پس، ما بعد از متمایز ساختن پنج بعد تحلیلی از بیدینی، با پنج سؤال به خدمت قرآن کریم رسدیم و دیدیم که قرآن کریم، پاسخ این نگاه پرسشگرانه را در ابتدای قرن بیست و یکم، خوب و ارضاء کننده داد. مدل پرسشگری ما به این ترتیب بود:
o نظر قرآن کریم درباره زوال دین، خصوصاً از جنبه سازگاري هر چه بيشتر با ”اين جهان“ چیست؟
o نظر قرآن کریم درباره زوال دین، خصوصاً از جنبه گسیختن جامعه و نهادهای اجتماعی از نهاد دین چیست؟
o نظر قرآن کریم درباره زوال دین، خصوصاً از جنبه جايگزيني صورتها و ظواهر مذهبي به جاي باورداشتها و نهادهاي مذهبي چیست؟
o نظر قرآن کریم درباره زوال دین، خصوصاً از جنبه سلب تقدس از جهان چیست؟
← سپس از طريق كليدواژهها و معاني مرتبط، آيات مربوط به هر فصل را استخراج نموديم.
← با اقتباس از شيوه تفسيري استفاده شده در تفسير نور، عوامل مؤثر بر شكلگيري وضعيت اجتماعي و فردي سكولار را در قالب ۱۸۵ بهره از قرآن كريم تصريح نموديم.
← اهم اين عوامل عبارت بودند از: (۱) دوري از اعتقاد و رفتار توحيدي، (۲) عدم تعقل در دين و دستورات آن، (۳) گسترش عواملي كه جوهر ایمان را از اعتقاد دينی سلب میکند، (۴) بياعتنايي به قرآن كريم (نخواندن، تعمق نكردن و به كار نبردن)، (۵) تفرقه در دين، (۶) پرداختن به آيات متشابه، بدون توجه به آيات محكم و روايات، (۷) انكار الگو بودن پيامبر به بهانههايي چون بروز نبودن و…، (۸) زوال آموزش، فراگيري و عمل به كتاب و سنت، (۹) كمرنگي جهانبيني معادمحور، (۱۰) نفاق اعتقادي و عملي، (۱۱) ترك امر به معروف و نهي از منكر، (۱۲) تسليم و تعبد كوركورانه و نه عالمانه، (۱۳) طغيان غرايز و شهوات، (۱۴) عدم رجوع به وجدان دروني در تشخيص مصالح اخلاقي، (۱۵) آزادي مهارگسيخته، (۱۶) بيعدالتي، (۱۷) فقدان استقلال فكر و عقيده و وابستگي به ديگران، (۱۸) كفران زباني و عملي نعمات الهي، (۱۹) سرگرداني، بيهدفي و بيبرنامگي، (۲۰) رفع پرده عفت و حيا، (۲۱) ريا، (۲۲) مباحات به موهومات و فراموشي فضايل راستين بشري، (۲۳) خو گرفتن به دنيا و غفلت از كماهميت و زودگذر بودن آن، (۲۴) بيصبري و ناشكيبايي در برابر مشكلات، (۲۵) عدم اهتمام به ضرورت جو ديني در جامعه.
توصیههایی به مطالعات بعدی
← در زمينه چهارچوب مرجع، خصوصاً از آن بابت كه در شرايط اجتماعي فعلي با ظهور جنبشهاي ديني جديد، تحولاتي در درك متعارف از وضعيت اجتماعي سكولار لازم آمده است.
← به نظر ميرسد كه براي اين تجديد نظر در چهارچوبهاي مرجع، لازم است كه تحولات اجتماعي مرتبط به فرجام مشخصي برسند، تا بتوان در مورد آنها اظهار نظر قاطعي نمود. در نتيجه، پس از انجام تجديد نظر مذكور، تحقيق مشابه با آنچه در اين پژوهش آمد ضرورت مييابد.
← همچنين، اين پژوهش به دليل محدوديتهاي بودجه و زمان، ناگزير از عطف توجه ويژه و محدود به قرآن كريم بود و جاي يك بررسي تفصيلي روايي در اين موضوع خالي است.
← گو اينكه با توجه به محدوديت الزامي منابع تفسيري مورد مراجعه ما، تحقيق قرآني بيشتر نيز در اين چهارچوب موجه مينمايد.
← در نهايت، براي سنجش وزن تأثير هر يك از عوامل شناسايي شده در گسترش وضعيت اجتماعي و فردي سكولار در شرايط زماني و مكاني خاص، بايد تحقيقات تجربي مناسب سامان يابد.
← این تحقیق، نمونهای از تحقیق برای بازسازی علوم انسانی به سبک اسلامی بود.
← دولت خوانندگان منتقد مستدام.
مآخذ: ...
هوالعلیم