حامد دهخدا
واقعبینی حکم میکند که میدان فعالیتهای سیاسی، فکری و اجتماعی دانشجویان و تشکلهای دانشجویی را چندان عاری از آلایش میل به قدرت و لوازم آن نپنداریم و فعالیت برای تصفیه فضا تا نیل به درجهای پذیرفتنی از پارسایی سیاسی تداوم یابد. نقش تعیینکننده حرکتهای دانشجویی به خصوص در سطح معادلات سیاسی و توزیع قدرت (و نه در تولید دانش و توزیع حکمت) سبب شده است که بسیاری از کانونهای ذینفع برای بهرهگیری از خزانه پتانسیل جنبش دانشجویی به رایزنی یا زد و بند با افراد و تشکلهای تأثیرگذار پرداخته و برای قیام و قعود آنان پیشنهاد قیمت بدهند. بیشک تنها هوشیاری و حساسیت دانشجویان به ویژه آن دسته از پیشگامان جنبش دانشجویی که از تدبیر و تنزه لازم و کافی برخوردارند، خواهد توانست که از تجدید و بازتولید مناسبات «معامله»ای در جریان دانشجویی پیشگیری نماید. اکنون «کارتل برتر حلقهی فساد سیاسی ایران» میتواند از خارج دانشگاه، برخی دانشجویان را که شأن «دانش»«جویی» و هدایت جامعه توسط دانش خود را فراموش کردهاند، «هدایت» کند (برای مثال در مورد چنین نگرشی به جنبشهای اجتماعی ایران به طور کلی، و جنبشهای دانشجویی به نحو اخص از سوی رویکرد دوم خردادی بنگرید به: جعفر گلابی، «سخنی با محافظهکاران»، در «آفتاب یزد»، ۲۲/۱۰/۱۳۸۱، ش.۸۵۲، ص.۲.)؛ به همین دلیل است که تاکنون بدنهی جامعه، هیچگاه به «جنبش دانشجویی» (منظور از «جنبش دانشجویی»، یک گروه پرانرژی و فعال دانشجویی است که بنا به برخی تخمینها ۱.۳۳ درصدحدود ۱۵۰۰ الی ۲۰۰۰ نفر کل دانشجویان ایران را تشکیل میدهند و پیادهنظام کارآمد اعمال سلسلهای از تغییرات اجتماعی بودهاند که از سوی یک «حلقهی برتر» طراحی میگردیده است و توانستهاند با موفقیت خود را به عنوان سخنگوی «جنبش دانشجویی» و از آن فراتر سخنگوی مطالبات «جوانان ایران» و از آن بیش، «جامعهی ایران» معرفی نمایند) به عنوان یک رهیافت متفکرانه، عمیق و فارغ از احساسات نابینا ننگریسته است و از مطالبات آنها حمایت دامنهداری صورت نمیدهند. این به آن معناست که تصور قاطبهی خلایق از اقدامات سیاسی دانشجویان عمیقاً از «شأن دانشجویی» به دور است (گویی همه میدانند که این جنبش دانشجویی هر گاه که «بالایی»ها بخواهند و برای منافع همان «بالایی»ها به حرکت یا به اصطلاح «جنبش» درمیآید).
بدینسان، یکی از آسیبهایی که طی سالهای گذشته انسجام درونی و تأثیرگذاری بیرونی تشکلهای دانشجویی را تضعیف کرده، فاصله گرفتن از خصلتها و شاخصهای یک جنبش اجتماعی و تقرب به رقابت با چالشگران صحنه سیاست به قصد سهمگیری بوده است.
نمونه چنین گرایش ناصوابی را میتوان در نخستین انتخابات شورها در اسفندماه ۱۳۷۷ و نیز رقابتهای انتخاباتی مجلس ششم در بهمن ماه ۱۳۷۸ مشاهده کرد. حضور دفتر تحکیم وحدت (البته به شکلی خاص که به نظر، این تشکل را پیادهنظام «حلقهی برتر کارتل فساد سیاسی ایران» نشان میداد) در چنین میدانهایی به قصد تصاحب یک یا چند کرسی در شورای شهر و مجلس شورای اسلامی، گذشته از آنکه وجهه این تشکل دانشجویی را در انظار عمومی تا حد یک حزب سیاسی تنزل داد، موجی از اختلافات و مجادلات درون تشکیلاتی را نیز در میان طیفهای داخل مجموعه برانگیخت که نتیجه آن یک انشعاب به علاوه انبانی از حسابهای تسویه ناشدنی فراکسیونی بوده است.
برای حل این مسأله در اقدامات دانشجویی اصیل و به منظور شکلدهی دینی و علمی حرکتهای سیاسی کشور مهمترین مسأله نه تنها تغییر شکل اقدامات دانشجویی به اقدامات مبتنی بر تواناییهای علمی و فکری و نه فشارهای سیاسی از «پایین» (برای چانهزنی از «بالا»)، بلکه شفافیت و آشکاری تعاملات دانشجویی با دیگر کانونهاست. نوع واکنش برخی تشکلهای دانشجویی در قبال مسألهی جناب غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران، در کنار دریافت کمکهای مالی برخی از آنان از شهرداری تهران تصور زشتی از «جنبش دانشجویی از پایین» را به ذهن متبادر مینماید. در تاریکی نهانخانههاست که میکروب موذی و بنیادبرانداز معاملات و بند و به ستها رشد میکند و پدیده خطرناک زد و بند سیاسی و تشکیلاتی و مالی را تقویت میکند. پدیدهای که با اتخاذ مواضع رادیکال، قیمت زد و بند را بالا میبرد و سپس در چرخشی غیرمنطقی پشت شعارهای عقلپسند پنهان میشود و در نهایت نیز دور از نگاه دانشجویان به چانهزنی و معامله بر سر جنبش دانشجویی میپردازد.
در نظر داشته باشیم که اعتماد مهمترین پایه ارتباط متقابل و «تعامل» سالم است که متأسفانه تاکنون جنبش دانشجویی از آن کمبهره بوده است؛ به عبارت دیگر بارها دانشجویان مشاهده کردهاند که مردم در مورد صدق آنها در دعوی خود و یا در مورد معقول بودن مطالبات آنها در تردید جدی به سر میبرند و این مردم از حمایت همهجانبه از این مطالبات دوری میجویند. در حال حاضر بخش عمدهای از اثرگذاریهای آنچه به عنوان «جنبش دانشجویی» خوانده میشود، همان است که تئوریسین اصلی آن، در تعبیری توهینآمیز به «فشار از پایین» یاد کرد، نه از طریق برنامهسازیهای سنگین علمیتحقیقی که شأن اقدامات سیاسی دانشجویی است.
هوالعلیم