دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی ۱۳۹۰
← سکه رایج امروز...
← فردگرایی، تکروی، و خودبینی و نفعپرستی، غفلت از دیگرخواهی و گریز از ایثارگری، سکه رایج امروز است.
← برخی از اندیشمندان و منتقدان جامعه، متجاوز از صد سال است که مغز مخرب نهفته در زندگی مدرن را ”فردگرایی“ قلمداد میکنند.
← در واقع، آنچه کیفیت زندگی را ربوده، و آن را به نبرد دائمی همه علیه یکدیگر تبدیل کرده، ”فردگرایی“ است.
← و این، شخص و جامعه او را به سوی بیدینی گسیل میکند.
← روشن است که جنگ همه علیه همه نمیتواند مورد تأیید دین باشد.
← تا آنجا که به نگاه اسلام به ”دین“ و ”امر دینی“ مربوط میشود، یکی از اهداف اصولی پیامبران، تبدیل آنها به امت واحده بوده است.
----------------------------------------
كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً، فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ، وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ، لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا
بقره/۲۱۳
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون
آلعمران/۲۰۰
----------------------------------------
← اسلام ديني است كه بنيان خود را بر اجتماع نهاده و اين معنا را به صراحت اعلام كرده و در هيچ شاني از شؤون بشري مسأله اجتماع را مهمل نگذاشته است.
← اگر بخواهيد بيش از پيش نسبت به اين معنا آگاه شويد، ميتوانيد نخست اعمال انسانها را دستهبندي كنيد و بفهميد كه دامنه اعمال انسان چقدر وسيع است و اعتراف كنيد كه چگونه فكر آدمي از شمردن آنها و تقسيماتي كه به خود ميگيرد به اجناس و انواع و اصنافي كه منشعب ميشود، عاجز است؛ و از سوي ديگر، در اين معنا بينديشيد كه چگونه شريعت الهيه اسلام آنها را شمرده و به همه آنها احاطه يافته و چگونه احكام خود را به طور شگفتآوري بر آن اعمال، بسط و گسترش داده (به طوري كه هيچ عمل كوچك و بزرگ آدمي را بدون حكم نگذاشته). آن گاه در اين بينديشي كه چگونه همه اين احكام را در قالبهاي اجتماعي ريخته، آن وقت خواهي ديد كه اسلام روح اجتماع را در كالبد احكامش دميده است.
← ”وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ“ (انعام/۱۵۳)، ”وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا“ (آلعمران/۱۰۳) به مسأله حفظ اجتماع از تفرق و انشعاب اصرار نموده و ميفرمايد: ”وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ“ (آلعمران/۱۰۵). ”إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ“ (انعام/۱۵۹)، و آياتي ديگر كه به طور مطلق مردم را به اصل اجتماع و اتحاد دعوت ميكند.
← و در آياتي ديگر دعوت ميفرمای به تشكيل اجتماعي خاص، يعني خصوص اجتماع اسلامي بر اساس اتفاق و اتحاد، و به دست آوردن منافع و مزاياي معنوي و مادي آن، مانند آيه شريفه: ”إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ، فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ“ (حجرات/۱۰) و آيه: ”وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ“ (انفال/۴۶)، و آيه: ”وَ تَعاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَ التَّقْوي“ (مائده/۲)، و آيه: ”وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ“ (آلعمران/۱۰۴).
آیا جامعه یک موجود واقعی است؟
← اين معنا در سراپاي عالم به چشم ميخورد كه نخست، اجزايي ابتدايي خلق ميشود كه آن اجزاء، هر يك براي خود آثار و خواص خود را دارد و سپس چند جزء از آن اجزا را با هم تركيب نموده با همه تفاوتها و جداييها كه در آنها هست هماهنگ ميسازد و از آن هماهنگی فوائدي نو اضافه بر فوائدي كه در تك تك اجزا بود به دست ميآورد.
← مثلاً انسان كه يكي از موجودات عالم است، اجزايي و اجزايش ابعاضي دارد و اعضايي و اعضايش قوايي دارد كه براي هر يك از آنها فوائدي مادي و روحي جداگانه است كه اگر همه دست به دست هم دهند قوي و عظيم ميشوند، همان طور كه تك تك آنها وزن كمتري و روي همشان وزن بيشتري دارد، آثار و فوائد تك تك و مجموعشان نيز همين اختلاف را دارد وقتي دست به دست هم دهند، در اين سو و آن سو شدن و از اين سو بدان سو برگشتن و در ساير فوائد قويتر ميشوند و اگر هماهنگي نداشته باشند، هر يك تنها كار خودش را ميكند، گوش ميشنود و چشم ميبيند و ذائقه ميچشد و اراده عضوي را كه بخواهد به كار مياندازد و به حركت در ميآورد، ولي رويهم آنها از جهت وحدتي كه در تركيب پيدا ميكنند، تحت فرمان و سيطره يك حاكم در ميآيند كه همان انسان است و در اين هنگام است كه فوائدي از آن اعضا و قوا به دست ميآيد كه از تك تك آنها و از اجزاي يك يك آنها به دست نميآمد، فوائد بسيار زيادي كه يا از قبيل افعالند يا از مقوله انفعالها (در موجودات خارج اثر ميگذارند يا از آن موجودات متأثر ميشوند) فوائد بسياري كه يا روحي هستند يا مادي و يكي از آن فوائد اين است كه در اثر هماهنگي اعضاء يك فايده، چند فايده ميشود، براي اينكه ماده انسانيت مثلاً نطفهاي كه بعدها انسان ميشود وقتي انساني كامل شد ميتواند مقداري از ماده خودش را از خود جدا كند و آن را با تربيت انسان تمام عياري مانند خود بسازد، انساني كه مانند پدرش عمل كند، هر چه از افعال مادي و روحي كه از پدرش سر ميزند از او هم سر بزند.
← پس، انسان، با همه كثرتي كه دارد يك انسان است. و افعال او با همه كثرتي كه از نظر عدد دارد، از نظر نوع، يك عمل است كه به اعمالي متعدد تقسيم ميشود.
← اسلام هم افراد نوع بشر را در تربيت و در هدايتش بسوي سعادت حقيقياش اين معناي حقيقي را در نظر گرفته، و در اين باره فرموده: ”وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً، فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً“ (فرقان/۵۴). و نيز فرموده ”يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثي“ (حجرات/۱۳). و نيز فرموده: ”بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ“ (آلعمران/۹۵). و اين رابطه حقيقي كه بين فرد و جامعه وجود دارد، خواه ناخواه به نحوه وجود ديگر منجر ميشود، نحوه بودني در اجتماع و مطابق قوت و ضعف و وسعت و ضيقي كه افراد در وجودشان و قوايشان در خواصشان و آثارشان دارند، و در نتيجه، غير از وجود تك تك افراد كه فرضا ده ميليون نفرند يك وجودي ديگر پيدا ميشود به نام اجتماع، و غير از آثار و خواصي كه تك تك افراد دارند خواص و آثاري ديگر و از همه قويتر پيدا ميشود، به نام آثار اجتماع.
در نتیجه...
• بهرهي ۱۳۲. دعوت به اجتماع، دعوتي مستقل و صريح بوده كه از ناحيه مقام نبوت تحکیم شده. فردگرايي و خودبيني و غفلت از ديگرخواهي و روحيه ايثارگري، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← تا کنون، صد و سی و دو رهنمود از مصحف شریف آموختیم. پنجاه و سه رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بیدینی با ما همراه باشید...
مآخذ:...
هوالعلیم