برداشت آزاد از دفلور و دنیس
• تحقیقات مربوط به تأثیر رسانههای تودهای بر مردم، از اواخر دهه 1920 شروع شد. نخستین تحقیق، توسط بنیاد پاین (Payne)، درباره تأثیر سینما به کودکان کرد. در نتایج تحقیقات بنیاد پاین، به نظر میرسید که نتایج در تأیید الگوی تحلیلی «گلوله سحرآمیز» است که گویای توسعه سریع و همه جانبه سینما و تأثیر نیرومند آن بر مخاطبان خود بود.
• به هر حال، در پژوهشهای جدید، تفسیر دیگری قوت گرفت. در سال 1940، یک تحقیق جامع و وسیع از انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که تأثیرات وسایل ارتباط تودهای کاملاً محدود است. مبارزات و رقابتهای سیاسی که توسط وسایل ارتباطی نشان داده میشود، دارای تأثیر محدودی بر افکار عمومی است.
• رسانهها، معمولاً کسانی را که در منزل میمانند، تشویق و وادار به رأی دادن میکنند، و این اشخاص، نظر دیگران را تعیین میکنند.
• به هر حال، تعداد کمی از مردم وجود دارند که متقاعد میشوند رأی خود را از کاندیدای یک حزب دیگر تغییر بدهند. علاوه بر اینها، میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که دو عامل در تصمیمات مردم مبنی بر اینکه چه برنامهای را بای دیدن و شنیدن و خواندن انتخاب میکنند، مهم است. آنها عبارتند از مقوله عضویت اجتماعی آنان و نحوه روابط اجتماعی آنها با دوستانشان.
• پژوهش دیگری که توسط ارتش امریکا طی جنگ جهانی دوم انجام گرفت، الگوی تأثیرات محدود و گزینشی آثار وسایل ارتباط تودهای را تأیید کرد؛ سربازانی که به آنها فیلمهای از سری «چرا ما میجنگیم؟» را نشان دادند، حقایقی را از نمایش فیلمها میفهمیدند، ولی واقعاً تأثیر اندکی بر تغییر عقیده آنان داشتند. آنها خیلی از خصوصیات عقیدتی و شخصیتی خود را در مورد جنگ و انگیزههای جنگیدن با دیدن این فیلمها عوض نمیکردند. تغییراتی هم که به وقوع میپیوست، در ارتباط نزدیک با تفاوتهای شخصیتی آنها و برداشتشان از این مسائل نظیر هوش و سطح تحصیلات رسمی بود.
• بعد از جنگ، تعدادی آزمایش به وسیله روانشناس معروف کارل هاولند و همکارش انجام شد. آنها به این نتیجه رسیدند که هر گونه نمایش و تفسیر پیام و سرانجام، پاسخ دریافتکنندگان تحت تأثیر عوامل چندی است. شدت و ضعف نفوذ پیام در اشخاص، بستگی به مشخصات پیام و شخصیت گیرنده پیام دارد.
• لازمۀ این نتیجهگیری (ترکیب پیام و گیرنده در واکنش نهایی به پیام)، کنار گذاشتن الگوی تحلیلی «گلوله سحرآمیز» بود. الگوی تحلیلی که پیشبینی میکرد که قدرت، یکنواختی و تأثیر آنی وسایل ارتباط تودهای نافذ است و جای تردید ندارد.
• میتوان گفت: افراد مختلف، انواع متفاوتی از برنامهها با محتواهای مختلفی را از وسایل ارتباطی متنوع انتخاب و آنها را به طرق مختلفی تفسیر میکنند. بنا بر این، الگوی تحلیلی جدید، گزینشی بودن پیام و تأثیرات محدود آنها را تأیید کرد.
• میتوان این الگو را به شکل زیر خلاصه کرد:
1. خصلت مردم در جامعه معاصر، تنوع وسیع روانی است. این مشخصات و تفاوتهای فردی به نوبه خود، از ساختارهای روانی شخصی آنها سرچشمه میگیرد.
2. مردم، در عین حال، اعضای اقشار متفاوت اجتماعی هستند. قشربندی، بیشتر بر مبنای معیارهای عینی و فیزیکی نظیر سطح درآمد، مذهب، سن، جنسیت و غیره پا گرفته است. معالوصف، قشربندی عینی، توسط برخی مشخصات فرهنگی، اعتقادات مشترک، وضعیت ایمان و رفتار شخصی و ارزشهای پذیرفته هر فرد، مشخصتر و عمیقتر میشود.
3. مردم در جامعه معاصر منزوی نیستند. آنها توسط تارهای روابط اجتماعی با یکدیگر در ارتباطند. این روابط، بر مبنای ارزشهای خانوادگی، روابط همسایگی، و روابط کاری پا میگیرند.
4. تفاوتهای فردی، قشربندی اجتماعی، فرهنگهای فرعی متأثر از فرهنگهای بزرگ، انگارهها یا الگوهای روابط اجتماعی، جملگی منجر به آن میشود که افراد به لحاظ انتخاب و تفسیر محتوای رسانهها متفاوت شوند. باعث میشود که گزینشی رفتار کنند.
5. بنا بر این، به دلیل اینکه تماشا و استفاده از وسایل ارتباطی جمعی، بسیار گزینشی است، و تفسیر محتوای پیامها از فردی به فردی، به دلیل تفاوتهای شخصی، مقولات اجتماعی و روابط اجتماعی یکسان نیست، هر پیامی که توسط رسانههای تودهای پخش میشود، تأثیر محدودی بر افکار عمومی به عنوان یک کل خواهد داشت.
مآخذ:...
هو العلیم