دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390
← مردم با پيدا كردن امكانات مادي و رسيدن به مال و مقام مغرور ميشوند،
← و اين غرور دشمن بزرگي براي سعادت انسانها است،
← و سر از شرك و كفر درميآورد.
← به همين دليل، مصحف شریف كه يك كتاب عالي تربيتي است، از طرق مختلف براي در هم شكستن اين غرور استفاده ميكند:
← گاه فنا و نيستي و ناپايدار بودن سرمايههاي مادي را مجسم ميكند (همچون كهف/6-45).
← و گاه هشدار ميدهد كه همين سرمايههاي شما ممكن است دشمن جانتان شود (مانند توبه/55).
← گاهي با ذكر سرنوشت مغروران تاريخ، همچون قارونها و فرعونها به انسانها بيدار باش ميدهد (مانند قصص/76، عنکبوت/39، غافر/24).
← و گاهي دست انسان را گرفته و به گذشته زندگي او يعني زماني كه نطفه بي ارزش يا خاك بي مقداري بود ميبرد، يا آينده او را كه نيز همين گونه است در برابر چشمانش مجسم ميسازد، تا بداند در ميان اين دو ضعف و ناتواني، غرور، كار احمقانهاي است (مانند طارق/6، سجده/8، قيامت/38).
----------------------------------------
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الارْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلي كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً
كهف/6-45
----------------------------------------
← ”براي آنها زندگي دنيا را به قطرههاي آب باران كه از آسمان نازل ميكنيم تشبيه كن“ (وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ). اين قطرهها بر كوه و صحرا ميريزد، دانههاي آمادهاي كه در زمينهاي مستعد نهفته است، با ريزش آن جان ميگيرد و حركت تكاملي خود را آغاز ميكند.
← ”بعد از مدت كوتاهي گياهان زمين سر بر سر هم ميگذارند و درهم فرو ميروند“ (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الارْضِ).
← صفحه كوه و صحرا يك پارچه جنبش و حيات ميشود، ولي اين صحنه ديري نميپايد؛ بادهاي خزان شروع ميشود و گرد و غبار مرگ بر سر آنها ميپاشد؛ هوا به سردي ميگرايد، آبها كم ميشود ”و چيزي نميگذرد كه آن گياه خرم و سرسبز و خندان به شاخهها و برگهاي پژمرده و بي فروغ تبديل ميشوند“ (فَأَصْبَحَ هَشِيماً: ”هشيم“ از ماده ”هشم“ به معنى شكستن گرفته شده، و در اينجا به گياهان خشكيدهاى اطلاق گرديده كه درهم شكسته است). ”هر باد و نسيمي آنها را جدا كرده با خود به هر سو ميبرد“ (تَذْرُوهُ الرِّياحُ: ”تذروه“ از ماده ”ذرو“ به معنى پراكنده ساختن است).
← ”خداوند بر هر چيزي توانا بوده و هست“ (وَ كانَ اللَّهُ عَلي كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً).
← آيه بعد، موقعيت مال و ثروت و نيروي انساني را كه دو ركن اصلي حيات دنياست در اين ميان مشخص ميكند، و ميگويد ”اموال و فرزندان زينت حيات دنيا هستند“ (الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا). شكوفهها و گلهايي ميباشند كه بر شاخههاي اين درخت آشكار ميشوند، زود گذرند، كمدوامند و اگر از طريق قرار گرفتن در مسير ”اللَّه“ رنگ جاودانگي نگيرند، یکسره بياعتبارند.
← در حقيقت، در اين آيه تأكيد روي دو قسمت از مهمترين سرمايههاي زندگي دنيا گذارده شده است كه بقيه به آن وابسته است، ”نيروي اقتصادي“ و ”نيروي انساني“ چرا كه براي رسيدن به هر مقصودي از مقاصد مادي حتما اين دو نيرو لازم است.
← پابرجاترين اموال كه عبارت از باغ و زمين زراعتي و چشمه آب بود چگونه در چند لحظه نابود شد، در مورد فرزندان نيز گذشته از آنكه حيات و سلامتشان هميشه آسيب پذير است گاهي به صورت دشمناني درميآيند كه به جاي كمك بودن مزاحم سرسختي خواهند شد!
← سپس، اضافه ميكند ”باقيات صالحات يعني ارزشهاي پايدار و شايسته، نزد پروردگارت ثوابش بهتر و اميدبخشتر است“ (وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً).
← اگر ميبينيم در بعضي از روايات به نماز شب، يا مودت اهل بيت: تفسير شده بدون شك، منظور بيان مصداقهاي روشن است، نه منحصر ساختن مفهوم در اين امور، به خصوص اينكه در پارهاي از اين روايات ”من“ كه دلالت بر تبعيض ميكند به كار رفته است.
← گر چه جمعي از مفسران خواستهاند مفهوم ”باقيات الصالحات“ را در دائره خاصي مانند نمازهاي پنجگانه، يا ذكر سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر، و امثال آن محدود كنند، ولي روشن است كه مفهوم اين تعبير آن چنان وسيع و گسترده است كه هر فكر و ايده و گفتار و كردار صالح و شايستهاي كه طبعا باقي ميماند و اثرات و بركاتش در اختيار افراد و جوامع قرار ميگيرد شامل ميشود.
← مثلاً در روايتي از امام صادق علیه السلام ميخوانيم كه فرمود: ”لا تستصغر مودتنا فانها من الباقيات الصالحات”: دوستي ما را كوچك مشمر، كه از باقيات صالحات است”. و در حديث ديگري از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم ميخوانيم كه فرمود: از گفتن تسبيحات اربع مضايقه نكنيد كه آنها از باقيات صالحات است“.
زرق و برق ناپايدار
← به انسانها ميفرماید آغاز و پايان زندگي شما همه سال در برابر چشمانتان تكرار ميشود، اگر شصت سال عمر كردهايد، شصت سال اين صحنه را تماشا نمودهايد. در بهاران گامي به صحرا بگذاريد و آن صحنه زيبا و دل انگيز را كه از هر گوشهاش آثار حيات و زندگي نمايان است بنگريد، در پائيز نيز به همان صحراي سرسبز فصل بهار گام بگذاريد و ببينيد چگونه آثار مرگ از هر گوشهاي نمايان است. شما هم يك روز كودكي بوديد، همچون غنچه نوشكوفه، بعد جواني ميشويد همچون گلي پرطراوت، سپس پير و ناتوان ميشويد، به مانند گلهاي پژمرده خشكيده و برگهاي زرد و افسرده، و سپس طوفان اجل، شما را درو ميكند و بعد از چند صباحي خاكهاي پوسيده شما به كمك طوفانها به هر سو پراكنده ميگردد.
← ولي اين ماجرا گاهي به صورت غير طبيعي است و در نيمه راه زندگي، صاعقه يا طوفاني آن را پايان ميدهد، آن گونه كه در آيه 24 سوره يونس آمده است إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الارْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الانْعامُ حَتَّي إِذا أَخَذَتِ الارْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها آن هم قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالامْسِ: ”زندگي دنيا همانند آبي است كه از آسمان نازل كردهايم كه بر اثر آن گياهان گوناگون كه مردم و چهارپايان از آن ميخورند ميرويد، تا زماني كه روي زمين زيبايي خود را از آن گرفته، و اهل آن مطمئن ميشوند، ناگهان فرمان ما شب هنگام يا در روز فرا ميرسد (سرما يا صاعقهاي را بر آن مسلط ميسازيم) و آن چنان آن را درو ميكنيم كه گويي هرگز نبوده است”! (يونس/24). ولي بسيار ميشود كه حوادث نيمه راه زندگي باعث نابودي آن نميگردد و مسير طبيعي خود را طي ميكند ولي پايان آن نيز پژمردگي و پراكندگي، و فنا و نيستي است، همان گونه كه در آيه مورد بحث به آن اشاره شده است. بنابراين، زندگي دنيا چه راه طبيعي خود را طي كند و چه نكند، دير يا زود دست فنا دامانش را خواهد گرفت (تفسير نمونه، ج.12، ص.444).
در نتیجه...
• بهرهي 127. نيروهاي اقتصادي و نيروهاي انساني ميتوانند امكاناتي براي ايجاد و گسترش يك زندگي پاك در جامعه باشند، اما وقتي به شكل زينت و قدرت قدرتمندان درآمدند، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← تا کنون، صد و بیست و هفت رهنمود از مصحف شریف آموختیم. پنجاه و هشت رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بیدینی با ما همراه باشید...
مآخذ:...
هوالعلیم