فیلوجامعه‌شناسی

کارل مارکس: علوم طبیعی و طبیعت انسانی‌شده

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از جرج مک‌کارتی


• از نظر کارل مارکس، در جامعه‌ی سرمایه‌داری، مالکیت خصوصی، صورتی از «کار ازخودبیگانۀ» عینی و انضمامی، شامل «آگاهی ازخودبیگانه» است که از جنبه ایدئولوژیک، پنهان است و از لحاظ مفهومی، رابطه‌ی ما با طبیعت و محیط فیزیکی‌مان را دچار انحراف می‌سازد.
• «آگاهی از خودبیگانه»، در نظر مارکس، ساحت جداگانه‌ای از منطق عمومی تاریخ و «کار» نیست. آگاهی، لاجرم، از منطق نیروها و روابط کار پیروی می‌کند.
• به زعم او، علوم و دین و اخلاق و فرهنگ، هستی‌های مستقل نیستند که در قلمروی از ایده‌های غیر تاریخی و معنوی قرار داشته باشند، بلکه بیشتر به عنوان تعابیری ازخودبیگانه از حیاتشان مورد توجه قرار گرفته‌اند.
• پس، نه تنها اقتصاد سیاسی، بلکه علوم طبیعی، خود، اشکال تاریخی تولیدات صنعتی و روابط بازار هستند. آن‌ها تعابیری از تقسیمات طبقاتی عمیق‌تر و روابط قدرت در جامعه هستند.
• مارکس، علوم طبیعی را «صرفاً اشکال خاصی از تولید می‌بیند که تحت لِوای قانون عمومی تولید قرار می‌گیرند». علوم هم سنخی کار ازخودبیگانه هستند.
• مارکس، با این عبارت نتیجه می‌گیرد: «طبیعت واقعی برای انسان، طبیعتی است که در تاریخ انسانی بسط می‌یابد. طبیعت واقعی انسان، در جریان تکوین جامعه‌ی انسانی تبلور می‌یابد؛ بنابراین، طبیعت، وقتی از طریق صنعت گسترش می‌یابد، هر چند ازخودبیگانه و مسخ‌کننده است، ولی در واقع امر، همان هم طبیعتی انسانی شده است».
مآخذ:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.