فیلوجامعه‌شناسی

ــ̓ ̓ـکوتیشن: گی دبور دربارۀ مؤلفه‌های‌جامعۀ‌نمایش: شش. شكل‌گیری‌وتقویت‌نامحسوس‌مخاطرات

فرستادن به ایمیل چاپ

گی دبور در ”جامعه نمایش“


«نمایش، پنهان نمی‌كند كه نظم اعجاب‌انگیزی را كه برقرار ساخته خطراتی چند احاطه كرده است. آلودگی اقیانوس‌ها و تخریب جنگل‌های استوایی روند تجدید اكسیژن زمین را به خطر انداخته؛ لایۀ ازن زمین در برابر پیشرفت صنعتی به سختی تاب می‌آورد؛ تشعشعاتی كه منشأ هسته‌ای دارند به طرزی غیر قابل برگشت بر هم انباشته می‌گردند. تنها جمع‌بندی نمایش این است كه مهم نیست. او فقط دربارۀ موعد و مقدار حاضر است بحث كند. و فقط از این لحاظ می‌تواند اطمینان خاطر دهد.
      «روش‌های دموكراسی نمایشی، بر خلاف وحشی‌گری صرف دیكتاتوتالیتری، بسیار انعطاف‌پذیرند. می‌توان نام چیزی را نگاه داشت، هر چند خود آن در خفا عوض شده باشد… . همچنین، می‌توان نام چیزی را عوض كرد هر چند خود آن در خفا ادامه یافته باشد. برای مثال در انگلستان كارخانۀ بازیابی زباله‌های هسته‌ای وایندسكال پس از آتش‌سوزی مصیبت‌باری در 1975، برای اینكه در برابر سوء ظن‌ها بهتر رد گم كند، ناگزیر شد محل كارخانه را سلافید بنامد، اما این بازیابی ”نام‌محل‌شناختی“ مانع از افزایش مرگ و میر ناشی از سرطان و سرطان خون در نواحی اطرافش نشد. سی سال بعد به طور دموكراتیك خبردار می‌شویم كه سری نگاه داشتن گزارش مربوط به این فاجعه تصمیم دولت انگلیس بوده كه به نظرش، آن همه نه بی‌دلیل، می‌توانسته اعتمادی را كه مردم به نیروهای هسته‌ای داشتند متزلزل كند» (صص.1-230.).

علم نیز به كمك این سیر و فرایند آمده است؛

«گفته می‌شود كه علم اكنون در انقیاد الزامات سوددهی اقتصادی است، این امر همواره مصداق داشته است. آنچه تازگی دارد این است كه كار اقتصاد به جایی رسیده باشد كه نه فقط با امكانات زندگی انسان‌ها، بلكه با امكانات بقایشان نیز آشكارا بجنگد. در چنین هنگامی است كه اندیشۀ علمی، در تقابل با بخش بزرگی از سابقۀ ضد بردگی خویش، خدمت به سلطه‌گری نمایشی را برمی‌گزیند. علم پیش از آنكه كارش به اینجا برسد دارای استقلال نسبی بود. لذا می‌توانست تكه واقعیتش را موضوع اندیشه قرار دهد؛ و از همین طریق سهم عظیمی در افزایش ساز و برگ اقتصاد ایفا كرده بود. آنگاه كه اقتصاد قادر مطلق جنون گرفت، و زمانۀ نمایشی هم چیزی جز این جنون نیست، آخرین نشانه‌های خودمختاری علمی فعالیت ”پژوهشگران“، از میان برداشت. دیگر از علم نمی‌خواهد كه جهان را بفهمد، یا چیزی را در آن بهبود بخشد. از آن می‌خواهند هر آنچه را كه صورت می‌گیرد آناً توجیه كند. سلطه‌گری نمایشی كه در این زمینه به اندازۀ سایر زمینه‌هایی كه با مخرب‌ترین ناسنجیدگی به كار می‌گیرد خرفت است، درخت غول‌پیكر شناخت علمی را تنها به این قصد كه از آن چماقی بتراشد برافكنده است. به منظور تبعیت از این تقاضای اجتماعی غایی مبنی بر یك توجیه‌گری آشكارا محال، بهتر آن است كه علم دیگر نه چندان توان اندیشیدن، بلكه به قدر كافی آمادگی برای راحتی‌های گفتار نمایشی داشته باشد. آری در چنین پیشه‌ای است كه علم روسپی‌منش این زمانۀ زبون، چالاكانه جدیدترین تخصص خود را با نیك‌خواهی بسیار یافته است.
      «… علم توجیه دروغین طبیعتاً با بروز نخستین نشانه‌های انحطاط جامعۀ بورژوایی، با تكثیریابی سرطانی شبه علوم موسوم به ”انسانی“ پدیدار شد.
      «… وقتی كار به اینجا برسد كه علم رسمی اینگونه هدایت شود، یعنی همانند تمام دیگر بخش‌های نمایش اجتماعی كه، با ظاهری از لحاظ اجتماعی مدرن و غنی، صرفاً شگردهای قدیمی چشم‌بندان دوره‌گرد، را از سر گرفته‌اند، دیگر نباید شكفت‌زده شد كه به موازات آن، رمالان و فرقه‌ها، ذن در بسته‌بندی هواگیری شده یا الهیات مورمونی، نیز كم و بیش در همه جا از نو چنین اقتدار عظیمی كسب كرده‌اند» (صص.7-234.).
مآخذ:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.