دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390
← نیرنگ به مثابه مُد روز.
← یک زمانی، پاکی و سادگی مد روز بود، ...
← و پس از مدتی که پیشتاز سازندگی بودن، ...
← گرههای توسعه را به هر حیلتی گشودن، ...
← و امالقرای اسلام را به هر قیمت سرافراز ساختن، ...
← مد شد، ...
← زرنگی، زبردستی، تردستی، خود را با هر شرایطی تطبیق دادن، اعتدال و ”افراطی نبودن“، ریشسفیدی به قیمت زیر پا گذاشتن حق، ...
← همگی ”مد روز شد“.
← فکر میکنم که اگر این مد روشنفکری پسامدرن (همه چیز را توجیه کردن)، همینطور به گسترش خود ادامه دهد،
← و جماعتی، اعم از روشنفکر و سیاستمدار، مدام در کار توجیه هر سیاست و هر کاری باشند،
← به کوره راه سخیفی منتهی میشویم که گول در گول در گول در گول در گول در... گول میخوریم.
← و این، نشان منافقان راه گم کرده است.
← و این، از سرگردانی و بیهدفی و بیبرنامگی سر درمیآورد.
← مشغول نیرنگ به خودمان هستیم. دیگران را گول میزنیم. و به خیال خام، حق و حقیقت و خدا را مشمول خدعه خویش میکنیم.
← و در واقع، فقط خود را فریفته میسازیم.
----------------------------------------
إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَي الصَّلاةِ قامُوا كُسالي يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلاً مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلي هؤُلاءِ وَ لا إِلي هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً
نساء/3-142
----------------------------------------
← در اين دو آيه پنج صفت ديگر از صفات منافقان در عبارات كوتاهي آمده است:
← 1. آنها براي رسيدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نيرنگ وارد ميشوند و حتي ميخواهند: ”به خدا خدعه و نيرنگ زنند در حالي كه در همان لحظات كه در صدد چنين كاري هستند در يك نوع خدعه واقع شدهاند، زيرا براي به دست آوردن سرمايههاي ناچيزي سرمايههاي بزرگ وجود خود را از دست ميدهند”. (إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ). تفسير فوق از واو ”وَ هُوَ خادِعُهُمْ“ كه واو حاليه است استفاده ميشود و اين درست شبيه داستان معروفي است كه از بعضي بزرگان نقل شده است كه به جمعي از پيشهوران ميگفت: از اين بترسيد كه مسافران غريب بر سر شما كلاه بگذارند، كسي گفت اتفاقا آنها افراد بيخبر و سادهدلي هستند ما بر سر آنها ميتوانيم كلاه بگذاريم، مرد بزرگ گفت: منظور من هم همانست، شما سرمايه ناچيزي از اين راه فراهم ميسازيد و سرمايه بزرگ ايمان را از دست ميدهيد!
← 2. آنها از خدا دورند و از راز و نياز با او لذت نميبرند و به همين دليل: ”هنگامي كه به نماز برخيزند سرتاپاي آنها غرق كسالت و بيحالي است“ (وَ إِذا قامُوا إِلَي الصَّلاةِ قامُوا كُسالي).
← 3. آنها چون به خدا و وعدههاي بزرگ او ايمان ندارند، اگر عبادت يا عمل نيكي انجام دهند آن نيز از روي ريا است نه به خاطر خدا! (يُراؤُنَ النَّاسَ).
← 4. آنها اگر ذكري هم بگويند و يادي از خدا كنند از صميم دل و از روي آگاهي و بيداري نيست و اگر هم باشد، بسيار كم است (وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَ قَلِيلاً).
← 5. آنها افراد سرگردان و بيهدف و فاقد برنامه و مسير مشخصاند، نه جزء مؤمنانند و نه در صف كافران! (مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلي هؤُلاءِ وَ لا إِلي هؤُلاءِ) (تفسير نمونه، ج.4، ص.176).
در نتیجه...
• بهرهي 75. نيرنگ به خود و خدا، و عادت به شيوههاي نادرست توجيه اعمال، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 76. کسالت در رابطه با خداوند، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 77. ذكر خدا بدون بينش و آگاهي، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 78. سرگرداني، بيهدفي و بيبرنامگي، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← تا کنون، هفتاد و هشت رهنمود از مصحف شریف آموختیم. صد و هفت رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بیدینی با ما همراه باشید...
مآخذ:...
هوالعلیم