برداشت آزاد
• کارل مارکس، فارغالتحصیل رشتۀ تاریخ و فلسفهی کلاسیک یونان بود.
• از اولین روزهای فکر و تحصیل، در محفل ژیمناسیوم و دانشگاههای بُن و برلین، و در سراسر آثاری که در زمینۀ مسائل اقتصادی و سیاسی نوشت، علاقهاش به تاریخ، باستانشناسی و فلسفهی باستان را نشان داد.
• تحقیق در یونانیان باستان، به او این امکان رمانتیک را داد تا گزینههایی برای جامعهی رهاشده از الیناسیون، استثمار و ماتریالیسم نهفته در زندگی مدرن ترسیم کند.
• یونانیان، در فلسفه و هنر و سیاست، جهان آرمانی ترسیم کردند، که مشحون از هارمونی معنوی، و متکی بر زیباییهای جسمانی، خرد سیاسی و عدالت اجتماعی بود.
• جهان یونانیان، امیدها و الهامات مارکس برای یک زندگی شریف و نجیب، همراه با رهایی فردی، زیر سایۀ اقتصاد اخلاقی را متجلی میساخت.
• مارکس، به جای کار تخصصی مسخکننده و اجتماع تکه تکه و جامعهی چند طبقه و کمعمق و پیجویی خودخواهانه ثروت مادی ، نوعی انسانیت جدید و ممتاز را میجست که تحت هدایت یک اقتصاد اخلاقی بود.
• مارکس، آثار هومر، هرودت، توسیدید، اسکلس، سوفوکلس، افلاطون و ارسطو، را نخواند، بلکه خورد و عمیقاً هضم کرد. او در تاریخشناسی و باستانشناسی، از گئورگ گروته، کارل هرمان، و یوهان یاکوب باکوفن خیلی یاد گرفت. و از آثار یوهان یوآخیم ولکلمان، یوهان ولفگانگ فون گوته، یوهان گتفرید فون هردر، فردریش شیلر، و فردریش هلدرلین، سیراب شد.
• زیر سایه این همه یاد گرفتن، با جهان بیگانهی کارخانههای منچستری، کار عقلانی، قدرت طبقاتی، و ارزشهای منفعلساز سودانگارانه و فردگرایی ذرهای، چپ افتاد.
• او به واسطهی رؤیاهای قدما، برای برونرفت از این جهان، راهی میجست.
• او مانند ارسطو، منکر برداشتی از آزادی شد که معادل مجموعهای از انتخابهای بازار و سلایق مصرفی باشد. از نظر مارکس، آزادی، تحقق خویشتن (Self-realization) است. آزادی، تأمل عقلانی در متن یک اجتماع اخلاقی است که در آن، شهروندان فعال، متقابلاً و دوستانه هوای هم را داشته باشند.
• فرد، را نباید در کلیشههای میزان مصرف یا مالکیت تعبیر کرد، بلکه فرد، خود را در خلاقیت انسانی، انتخابهای اخلاقی و مشارکت سیاسی متبلور میسازد.
• باستانیان، جهانی ارجمند، مشحون از شکوه و زیبایی و وقار انسانی را پیشِ روی مارکس قرار دادند.
• او از ارتفاعات خیرهکنندهی آکروپولیس، توانست جایی فراتر از نظریات اجتماعی قرن نوزدهم را نظاره کند.
مآخذ:...