دکتر حامد حاجیحیدری
░▒▓ یک
• فوق دیپلم قدیم ارزشمندتر است، یا فوق لیسانس امروز؟
• آنچه در یک طنز عامهپسند، «نقطه سر خط»، به کمارزشی مدارک امروز، در قیاس با «مدارک قدیم» تعبیر میشود، موجب دعوی حقوقی وزارت علوم و دانشگاهها، علیه فیلمساز نخواهد شد،...
• ... موجب شکوائیه وزارت علوم و دانشگاههای معظم و معتبر ایران نخواهد شد، چرا که همه، تصدیق میکنند که اغتشاشی در نمرهها پدید آمده است. اغتشاشی در مدارک دانشگاهی هست.
░▒▓ دو
• نمره فارغالتحصیل یک دانشگاه علوم پزشکی، در حال حاضر، تابع محض میزان تبحر او در علم و فن طبابت نیست.
• نمره فارغالتحصیل یک دانشگاه علوم پزشکی، تابع چیزهای دیگری هم هست: ترحم اساتید به وضع و حال و سرنوشت و... دانشجو، ارفاقات ریز و درشت، همراهیهای کادر اداری آکادمی، گرایشات سیاسی دانشجو، روابط ناسالم میان اساتید و دانشجویان، روابط ناسالم میان دانشجویان، روابط ناسالم میان آکادمی و مؤسسات «تولید انبوه تحقیق» و «تولید انبوه پایاننامه» و «تولید انبوه نمره» و «تولید انبوه قبولی کنکور»،... .
• خب؛ جامعه چگونه خواهد توانست به آکادمی و فارغالتحصیلان آن اعتماد کند؟
• همان کسی که خود، با یکی از ابزارها، غیر از تبحر علمی و فنی، فارغالتحصیل شده است، چگونه خواهد توانست به طبیبانی که میداند چگونه فارغالتحصیل میشوند، اعتماد کند؟ یک یک، خود، آنها را امتحان خواهد کرد؟ از این و آن خواهد پرسید؟ از سایر بیماران، جویا میشود؟ اگر این شیوهها پاسخگوست، پس کارکرد آکادمی چیست؟
• مناسبات معلم و نمره و ارزیابی، موازنهای میان «حق جامعه» و «حق دانشجو»ست.
• نمره، دست استاد نیست.
• گواهی استاد، در مورد نمره، به منزله یک گواهی است که از یک سوی، نشان میدهد که دانش و حق دانشجو تا چه حد است، و از سوی دیگر، به جامعه میگوید که تا چه حد میتواند به این تحصیلکرده اتکاء کند و چه کارهایی را میتواند به او بسپارد.
• حق در هر دو سو سنگین است، و معلم، پشت ترازو، نزد خداوند، متعهد است تا این موازنه را در حدود دقت بشری برقرار نماید.
• به قدر طاقت، باید بکوشیم تا اندازهگیریهای خود را تدقیق کنیم، تا صادقانه در مورد نمره اصرار نماییم.
░▒▓ سه
• تنش میان استاد سختگیر ”بینوا“ و دانشجوی پشیمان ”بینوا“، به تنش میان «ژاور» و «ژان والژان» تعبیر میشود. استادی که در مقابل دانشجو ایستاده و نمیخواهد از آنچه حق جامعه تصور میکند، کوتاه بیاید، و دانشجویی که به هر قیمتی میخواهد رهایی یابد و مدرک بگیرد.
• فکر میکنم که در موازنه میان «ژاور» و «ژان والژان» در ”بینوایان“، لااقل یکی غایب است: «سقراط»، وقتی جام زهر مینوشید.
• «سقراط»، همان کسی است که «ژاور»، با قوانین غلط، در تعقیب او بود، و به رغم «ژان والژان»، نگریخت، با اینکه شاگردان متنفذ او، توان فراری دادنش را داشتند.
• «سقراط»، ماند و محکوم شد و مرد، تا قانون بماند، هر چند قانون، غلط باشد، و چرم را بر عقل مسلط سازد.
• شعار سر و ساده «سقراط» این است که قانون غلط، از بیقانونی و بیقاعدگی بهتر است.
• «سقراط» در آکادمی این روزگار، معتقد است که قانون غلط نمره، بهتر از بیقانونی و هرج و مرج در نمره است.
• ولی من با «سقراط» راضی نمیشوم...
• «سقراط عصیانگر» را هم باید به مجموعه ”بینوایان“ افزود.
• شخصیت «سقراط عصیانگر»، کسی است که سعی میکند حاکمیت قانون را تحکیم کند، ولی در عین حال، میکوشد تا قانون را درست کند. کسی که حاضر نیست بیقانون زندگی کند، و در عین حال، به قانون درست هم اصرار دارد. هر دو با هم.
• بدون قانون، هر چه باشد، بیعدالتی است. در عین حال، قانون صحیح، مطمئنترین ضامن در مقابل بیعدالتی است.
• این «سقراط عصیانگر»، در مقابل «ژاور»، «ژان والژان»، و «سقراط»، میایستد.
• و فکر میکنم که آکادمی، و اصلاً همه جامعه امروز، از این جور شخصیتها کم دارد.
• یکی از شاخصهای ما در سنجش پیشرفت آکادمی، در سنجش این که آیا واقعاً فوق لیسانس امروز، از فوق دیپلم قدیم، ارزشمندتر است یا کمقدرتر، میتواند شمار اساتید و دانشجویانی باشد که در قالب شخصیت «سقراط عصیانگر» میگنجند.
• اصلاً یکی از شاخصهای ما برای سنجش پیشرفت جامعه، میتواند فزونی شخصیتهای «سقراط عصیانگر»، و هر چه کمتر شدن شمار «ژاور»ها، «ژان والژان»ها، و «سقراط»ها باشد.
مآخذ:...