فیلوجامعه‌شناسی

عوامل‌مؤثر‌بر‌شكل‌گيري‌وضعيت‌اجتماعي‌و‌فردي‌سكولار‌از‌ديدگاه‌قرآن‌کریم‌(5)/ ”کثرت“+”گرایی“=”بی‌دینی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترحامدحا‌جی‌حیدری/ الهام‌نصرتی


گزارش رساله پایان‌نامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390

----------------------------------------
وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دينُ الْقَيِّمَةِ
كريمه 5: البینه/98
----------------------------------------

← اصلاح‌طلبان...
← اصلاح‌طلبان، ادعا می‌کردند که ”کثرت“ را دوست دارند، تا حدی که ”ایسم-ism“ و ”مکتب“ اصلی خود در سیاست را، به رسمیت شناختن ”کثرت“ معرفی می‌کردند. به این موضع مکتبی می‌گفتند: ”کثرت‌گرایی“(Plural+ism). البته معادل ”گرایی“ برای پسوند ”ism“ سبک و نارواست. ترجمه صحیح‌تر Pluralism، ”کثرت‌پرستی“ است نه ”کثرت‌گرایی“.
← ... ولی کاش راست می‌گفتند که اگر در این ادعا راستگو بودند، از آنچه کردند، برتر بود. عادت داشتند که هر مخالفی را به مثابه یک نقطه بحرانی، و یک استثناء از سر راه بردارند، و هنوز از این هوس خالی نشده‌اند.
← اما اگر مثل اصلاح‌طلبان نقش بازی نمی‌کردی، و واقعاً ”کثرت‌گرا“ بودی، و از امر به معروف و نهی از منکر به خود و دیگری، به بهانه کثرت‌گرایی سر باز می‌زدی، و هوس نداشتی که خود و دیگران را با برهان و فرقان، به راه راست هدایت کنی، آن وقت، بدان که فرجامی همچون اصلاح‌طلبان، یا بدتر از آن می‌داشتی...
← ... ”بی‌دین“ می‌شدی.
← در راه حق، پراكندگي و دوگانگي وجود ندارد، بلكه سراسر، وحدت و يگانگي است. این، یعنی ”دیدگاه توحیدی“، در مقابل ”کثرت‌پرستی“.
← جمله ”وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ“ اشاره به آن است كه اصول ”توحيد خالص“ و ”نماز“ (توجه به خالق) و ”زكات“ (توجه به خلق) از اصول ثابت و پابرجاي همه اديان است، بلكه مي‏توان گفت اينها در متن فطرت آدمي قرار دارد. بنابراين، ريشه اين دستورات به صورت كلي در اعماق همه فطرت‌ها جاي دارد، لذا در متن تعليمات همه انبياي پيشين و پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قرار گرفته است.
← از سوي ديگر، معناي ”اقامه دين“ حفظ آن است به اينكه پيروي‏اش كنند و به احكامش عمل نمايند، و الف و لام در كلمه ”الدين“ الف و لام عهد است، يعني آنچه به همه انبياء نامبرده وصيت و وحي كرده بوديم اين بود كه اين ديني كه براي شما تشريع شده پيروي كنيد، و در آن تفرقه ننماييد، و وحدت آن را حفظ نموده، در آن اختلاف نكنيد. در قرآن مجيد ظلمت به صيغه ”جمع“ آورده شده (ظلمات) و نور، به صيغه ”مفرد“ و اين اشاره به آن است كه در راه حق، هيچ گونه پراكندگي و دوگانگي وجود ندارد، بلكه سراسر، وحدت و يگانگي است. مسير حق، مانند خط مستقيمي است كه ميان دو نقطه كشيده شود كه هميشه يكي است و تعدد در آن ممكن نيست. ولي باطل و كفر، مركز انواع اختلاف‌ها و پراكندگي‌هاست حتي اهل باطل در باطل خود هماهنگ نيستند و وحدت هدف ندارند درست مانند خطوط انحرافي است كه در ميان دو نقطه كشيده مي‌شود كه تعداد آن در دو طرف ”خط مستقيم“ بي‏شمار و نامحدود است.
← بر همه مردم واجب است دين خدا را به طور كامل به پای دارند، و در انجام اين وظيفه تبعيض قائل نشوند، كه پاره‏اي از احكام دين را به پای دارند، و پاره‏اي را رها كنند. و اقامه كردن دين عبارت است از اينكه به تمامي آنچه كه خدا نازل كرده و عمل بدان را واجب نموده ايمان بياورند.
← تنها دين، توحيد است كه قادر به اداره جامعه و سوق دادن آن به سوي سر منزل سعادت است، و آن، تنها دين محكمي است كه دچار تزلزل نگشته، تمامي معارفش حقيقت است و بطلان در آن راه ندارد، و همه‏اش رشد است و ضلالتي در آن يافت نمي‏شود، و ليكن بيشتر مردم به خاطر انس ذهني كه به محسوسات دارند، و به خاطر اينكه در زخارف دنياي فاني فرو رفته‏اند، و در نتيجه سلامت دل و استقامت عقل را از دست داده‏اند، اين معنا را درك نمي‏كنند. آري، اكثريت مردم را كساني تشكيل مي‌دهند كه همه همشان زندگي ظاهر دنيا است و از آخرت روي گردانند.
← انسان تا زماني كه در مسير فطرت راه مي‏رود و بر طبق نواميس خلقت قدم بر مي‏دارد حق را حق و سعادت را سعادت و خلاصه هر چيز را آن طور كه هست مي‏بيند، و در نتيجه جز در برابر حق گردن نمي‏نهد، و جز براي راستي و درستي خاضع نمي‏شود، و جز چيزهايي را كه خير و سعادتش در آن است اراده نمي‌كند، اين فطرت آدمي است كه اگر توفيق هم رفيق شد و انسان به راه هدايت افتاد، سعي مي‌كند تمامي مقاصد خود را با مصداق حقيقيش تطبيق دهد، مثلاً در عبادت كه يكي از مقاصد اوست جز خدا را كه مطلوب و مقصود حقيقي اوست و بندگي در برابر او مصداق حقيقي عبادت است نمي‏پرستد، و جز حيات دائمي كه سعادت مطلوب او است طلب نمي‌كند.
← اما اگر توفيق رفيقش نشد، و در نتيجه از راه، پرت و منحرف گرديد، دلش از حق به سوي باطل، و از خير به سوي شر، و از سعادت به سوي شقاوت بر مي‏گردد، آن وقت است كه هواي نفس را معبود خود گرفته و شيطان را مي‏پرستد، براي بت‏ها سر فرود مي‏آورد، از عالم ملكوت چشم پوشيده دل به دنيا مي‏بندد، و چشم به زخارف مادي آن مي‏دوزد.
← چنين كسي عقيده‏اش نسبت به هر عملي كه انجام مي‌دهد اين است كه همين طور بايد آن را انجام داد، و خيال مي‌كند كه در عمل خود راه راست را يافته است، در نتيجه، باطل را به عنوان حق، و شر و شقاوت را به خيال خير و سعادت اخذ مي‌كند، و در عين اينكه فطرتش سالم و محفوظ است، در مقام عمل، فطرت خود را با غير آن تطبيق مي‌دهد. خداي تعالي در اين باره مي‌فرمايد: ”يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلي‏ أَدْبارِها“ (نساء/47).
← محال است كسي باطل را با اعتراف به باطل بودنش پيروي كند، و شقاوت را با علم به اينكه شقاوت و خسران است طلب نمايد، هم چنان كه در اين باره نيز فرموده: ”فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ“ (روم/30).
← و اين، نه تنها انسان است كه چنين نمي‌كند، بلكه هيچ علت و سببي جز غايتي را كه سازگار با طبع اوست هدف همت قرار نمي‏دهد، و جز كارهايي كه خير و سعادتش را تامين كند مرتكب نمي‏شود، و اگر هم احيانا به انساني يا سببي از اسباب ديگر برخوريم كه بر خلاف اين قاعده عملي را انجام داده يا اثري را از خود نشان داده است بايد اين برخورد خود را سطحي دانسته و آن را تخطئه كنيم (ترجمه الميزان، ج.8، ص.97).
       

• بهره‌ي 6 عدم اقامه دين و اجرا ننمودن تمام و كمال احكام و قواعد ديني، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 7 تفرقه در دين، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد. براي رويارويي با تفرقه در دين بايد به فطرت پاك و مهذب دست آويخت و قرآن را كه كتاب هدايت است با آن فهميد. قرآن را به بديهياتي فهميد كه همه فطرت‌هاي بشري آنها را تصديق مي‌كنند و نه به امور آكنده از شبهه. اگر مردم بكوشند دين را به تجربيات شخصي خود بيالايند، قطعاً درك‌ها و قرائت‌ها از دين به كثرت تجربيات افراد متكثر خواهد شد. اين، در حاليست كه قرآن تأكيد دارد كه دين را بايد سازگار با فطريات، يعني همان چيزي كه بين همه انسان‌ها مشترك است فهم كرد.

← تا کنون، هفت رهنمود از قرآن کریم آموختیم. صد و هفتاد و هشت رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بی‌دینی با ما همراه باشید...
هوالعلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.