حامد دهخدا
• «تقدیر پیشكش»...
• «تقدیر پیشكش»، آیا آنان كه روی سرویس فوقالعادۀ «اخلاق»، «انصاف»، «حقوق بشر»، «كرامت انسان» و… پیكار میفرمایند، اكنون و پس از دوازده اسفند نود، آمادهاند كه از متهمین به تقلب هشتاد و هشت عذرخواهی كنند؟
• بعضی وقتها، آدمی در مراحلی قرار میگیرد كه ظرفیت شنیدن حرف حق در او بالا میرود، گویی گاهی سیلیهای روزگار انسان را به هوش میآورد و دنیا را واقعیتر از آنچه كه فكر میكند میبیند؛ كسی كه در اوج اقتدار گزاف است و یا خود را در اوج اقتدار مییابد، بعید است كه نصیحت و دلسوزی در او اثر كند. او مرتب بالاتر میرود و هزینههای سقوط خود و شدت شكستن استخوان خویش را بالا میبرد، ظاهراً چنین شرایطی اصلاً برای بحث و گفتگو و انتقاد مناسب نیست، طرف انتقاد یا خود باید پایین بیاید و صاف و ساده زمین بنشیند و طالب حقیقت شود و یا روزگار باید او را پایین بیاورد و نعمت بزرگ شنیدن حقیقت را ارزانیش كند، گویند از این منظر بلاها نعمتند؛ اگر انسانها اهل عبرت باشند.
• «آقایان»، از یک هفته مانده به انتخابات هشتاد و هشت، هر چه در چنته داشتند رو كردند و مافیالضمیر آن چنته و دوری «از اخلاق و آئین» را عریان نمودند. سخن اصلی مربوط به همان زمانی است كه دفتر این ماجرا گشوده شد و تصور رفت كه چنین ابزاری برای هجو اصول و منكوب ساختن قضاوت و كورسوی عدالت در این ملك مناسب است. در آن زمان، همۀ باورها و توانها و ظرفیتهای این «آقایان» به كار گرفته شد تا حتك حرمت كنند.
• همان زمان، بودند دلسوزانی كه گفتند كه پایههای این هجوم سست و بیبنیاد است، و نمیتوان روی آن قصری از آرزوی اصلاحطلبانه بنا نهاد؛ مطابق معمول داستان عشق و عاشقی و مستوری و مستی! نگذاشت كه به اندازه خردلی از نصیحت ناصحان بهره گیرند و تاختند و تاختند و تاختند.
• آیا این همه، كافی نیست كه آقایان محترم در اندیشهها و تاكتیكهای خود كمی تردید كنند؟ البته مخاطبان بهتر میدانند كه عمق این ماجرا خیلی بیشتر از اشارات بالاست، ولی اگر طول و عرض این داستان همین باشد، هر جناحی در هر جای عالم را به تفكر و حتی انزوا و بازسازی میكشاند.