حامد دهخدا
• غلامحسین کرباسچی، در متن فیلم تبلیغاتی مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری هشتاد و هشت، شکست اصلاحطلبان در انتخابات را پایان راه شمرد.
• اشتباه گمان میکرد. اشتباه. اشتباه. اشتباه. اشتباه.
• این، فقط اشتباه او نبود. «آنها» اشتباه کردند.
• اشتباه بود. اگر زیر بازی نزده بودند، شاید برنده انتخابات دوازده اسفند، آنها بودند؛ ولی زدند زیر بازی.
• اینکه چه شد این اشتباه را مرتکب شدند، هزار و یک تعلیل و استدلال و تحلیل میطلبد، ولی به نظر من، آنها اشتباه قاجار/ رضاخان/ مصدق/ محمدرضا شاه/ بنیصدر را تکرار کردند: «آن ور آب، لنگر انداختند».
• «آن ور آب لنگر انداختند»؛ بگذریم...
• و این اشتباه تحلیل، باعث شد که تصمیم بگیرند که به هر قیمت، و دقیقاً به هر قیمت، بکوشند که ببرند.
• نبردند، و زدند زیر صفحه بازی و متهم کردند.
• متهم کردند.
• متهم کردند که از هر چهار صندوق، یکی تقلبی است!
• متهم کردند که از هر چهار رأی، یکی تقلبی است!
• حیرتآور بود. آیا حتی مافیای بینالملل نیز میتوانست در یک کشور جهان چهارمی بدون پیشینه انتخابات هم این حجم از جابهجایی رأی را صورت دهد؟
• زدند زیر صفحه بازی...
• و تجربه سال شصت تکرار شد. بخشی از نیروهای سیاسی انقلابی جدا شدند.
• آن وقت، لیبرالها و چپگراهای متحد آنان، دست به رویارویی آشکار زدند. آن وقت، حزب جمهوری اسلامی سعی کرد که زیر صفحه بازی نزند، ولی حساسیت روزگار با کوتاهقامتی نسبی لیبرالها و چپگراها همراه شد. ظرفیت رقابت سیاسی و دموکراتیک نداشتند. سرطانی شدند. «آن ور آب لنگر انداختند»، و این خطرناک بود.
• و در موقعیت جنگ، کشور نمیتوانست سرطانی را هم در درون تحمل کند. کشور استفراغ کرد و آنها حذف شدند.
• سایر نیروهای انقلابی که در حزب جمهوری اسلامی متشکل بودند، به دو شق تقسیم شدند و جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز را ساختند. آنها تاریخ رقابتهای پرشور انقلاب را به مدت بیست و هشت سال پیش بردند.
• رقابت آنها، رویارویی پررونق نیروهای رقیب در جمهوری اسلامی را به مدت بیست و هشت سال موجب شد.
• میشد، آن رونق ادامه یابد، ولی زدند زیر بازی. چون «آن ور آب لنگر انداختند»، باور کردند میتوانند بزنند زیر بازی.
• سال هشتاد و هشت، غلامحسین کرباسچی به فصیحترین گفتار، گفت آن ارزیابی اشتباه را.
• سال هشتاد و هشت، زمانه تنگ نبود؛ ولی، مردان اصلاحات، کوتاه قامت بودند، و ظرفیت هزیمت در رقابت را نداشتند.
• زدند زیر بازی. بدجوری زدند زیر بازی.
• حیرتآور بود. آیا حتی مافیای بینالملل نیز میتوانست در یک کشور جهان چهارمی بدون پیشینه انتخابات هم از هر چهار صندوق رأی، یکی را کلاً جابجا کند؟ الآن، پایان سال نود است، و تا امروز، هزار و یک بیانیه و مصاحبه منتشر کردهاند، ولی دلیلی که منصف و نیممنصف را به تصدیق این اتهام حجیم و عظیم وادارد اقامه نکردهاند.
• و انتخابات دوازده اسفند، بهتآور بود. خب حتی ما هم فکر میکردیم که انتخابات در شهری مانند تهران که بخش عمده آن به میرحسین موسوی رأی داده بودند، لااقل کمفروغتر از انتخابات مجلس هشتم باشد. نشد. نه تنها، میزان مشارکت فوقالعاده بیش از میزان استاندارد مشارکت در انتخابات مجلس بود، بلکه اگر میزان آراء، اندکی بالاتر بود، میزان مشارکت به سطح رقابت انتخابات هشتاد و هشت میرسید. بله؛ بهتآور بود.
• و معلوم شد که تجربه سال شصت، در یک تراز بالاتر، در تراز خیلی بالاتر و با رونق بیشتر تکرار شد.
• جمهوری اسلامی پوست انداخت و بزرگ شد. خیلی بزرگ شد.
• دوره دومی با یک تراز انرژی بالاتر از جمهوری اسلامی آغاز شد. بدون اصلاحطلبان، و حتی بدون پدربزرگها.
• مهم است...
• انتخابات دوازده اسفند، آغاز یک دوره جدید تاریخ این کشور است.
• ...
• خلاصه، آغاز این دوره هم ماجرا دارد: جبهه متحد/جبهه پایداری.
• متحد/پایداری؛ رقابت این دو، تنها یک رقابت در سطح سیاسیون نیست، و بر عمق اجتماعی سوار شده است.
• رقابت این دو در این انتخابات، وضع جالبی داشت، و تنش مردمسالارانهای را نوید داد که مردان بزرگ میطلبد.
• الگوی پیچیدهای که با رقابت ریاستجمهوری نود و دو تکمیل خواهد شد، شامل پیچیدگی یک مجلس، و مناسبات غامض آن با دولت فعلی و آینده خواهد بود. مجلسی با اکثریت جبهه متحد، در عین پیروزی دراماتیک جبهه پایداری در تهران، و رقم زدن یک اقلیت مجلسی نیرومند. پیروزی جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری آتی و شرایط پیچیده رابطه میان مجلس و دولت، نوید دهنده نحوی رقابت سیاسی خواهد بود که مردم، انگیزههای مهم و پایندهای برای مشارکت در آن خواهند داشت.