فیلوجامعه‌شناسی

بن‌بست‌گشایی‌جامعه‌شناختی‌ازحوزۀسیاسی8/مسائل‌اساسی‌امروز:ناامنی‌همه‌جانبه

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا


«زندگی همیشه امر مخاطره‌آمیزی بوده‌است. دست‌اندازی عدم قطعیت‌های انسان‌ساخته به زندگی ما، به معنای این نیست كه وجود فردی یا جمعی‌مان مخاطره‌آمیزتر از پیش شده است، بلكه باید گفت كه پهنه و سرچشمه‌های مخاطره در جهان امروز دگرگون شده‌اند. مخاطرۀ انسان‌ساخته، نتیجۀ دخالت انسان در شرایط زندگی اجتماعی و طبیعی است. عدم قطعیت‌ها (و فرصت)هایی كه این نوع مخاطره به بار می‌آورد، بیشترشان نوپدیدند. با درمان‌های قدیمی نمی‌توان این عدم قطعیت‌ها را چاره كرد و نسخۀ روشن‌اندیشانۀ دانش، بیشتر و به طبع نظارت بیشتر، را نمی‌توان برای آن پیچید. به گونه‌ای دقیق‌تر، باید گفت كه آن نوع واكنش‌هایی كه این نوع عدم قطعیت‌ها امروزه می‌توانند باعث شوند، غالباً در حول ”جلوگیری از خسارت“ و ”ترمیم“ آن و تقریباً همان فراگرد پایان‌ناپذیر چیرگی هر چه بیشتر دور می‌زنند.
 «پیشرفت عدم قطعیت انسان‌ساخته، پیامد رشد درازمدت نهادهای مدرن است، اما یك رشته تحولاتی كه جامعه (و طبیعت) را در همین چهار یا پنج دهۀ گذشته تغییر شكل داده‌اند، نیز این پیشرفت را شتاب بخشیده‌اند. تشخیص دقیق این تحولات برای درك بافت دگرگون‌شدۀ زندگی سیاسی ضروری است» (صص.4 13.).

«امروز ما در جهان عدم قطعیت‌های انسان‌ساخته زندگی می‌كنیم كه مخاطره در آن با مخاطرات در دوران پیشین تحول نهادهای مدرن تفاوتی چشمگیر دارد. بخشی از این اختلاف به خاطر تفاوت در پهنۀ مخاطرات است. در این زمان برخی از مخاطرت ”پیامدهای سنگینی“ دارند؛ در این زمان، برخی از خطرهایی كه ظهور می‌كنند، بالقوه بر هر كسی تأثیر می‌گذارند و یا شمار انبوهی از انسان‌ها را در سراسر جهان تحت تأثیر خود دارند. با همین درجۀ اهمیت، سرچشمه‌های مخاطرات امروزی نیز با خاستگاه‌های مخاطرات دوران پیشین آشكارا متفاوت‌اند. عدم‌قطعیت انسان‌ساخته، نشانگر مخاطراتی است كه آفریدۀ تحولات الهام گرفته از روشنگری‌اند؛ یعنی از دست درازی آگاهانۀ ما در تاریخ‌مان و از دخالت‌های ما در طبیعت سرچشمه می‌گیرند.…عدم قطعیت‌های ذاتی مخاطرات سنگین‌پیامد، شاید به گونۀ خاصی مایۀ نگرانی باشند، زیرا كمتر راه یا هیچ راهی برای ”آزمودن“ آن‌ها وجود ندارند. ما نمی‌توانیم از این عدم قطعیت‌ها درس گیریم و سپس به زندگی‌مان ادامه دهیم، زیرا اگر خطایی در این زمینه مرتكب شویم، نتایج آن احتمالاً مصیبت‌بار خواهد بود.…مخاطرات سنگین‌پیامد در دوردست زندگی فردی ما هستند.
«…با این همه، كنش‌های روزانۀ ما با عدم قطعیت‌های كم‌شمول‌تر نیز آسیب می‌پذیرند. زیرا انباشت دانش بازاندیشانه چه در سطح فردی و چه در سطح جهانی، آیندۀ باز و پرمسأله‌ای را ایجاد می‌كند كه ما ضمن فعالیت در زمان حال باید ”روی آن كار كنیم“. همچنان كه این كار را می‌كنیم، بر فراگردهای تغییر تأثیر می‌گذاریم، ولی نظارت كامل بر این فراگردها پیوسته از دست ما درمی‌رود» (صص.30 129.).

░▒▓ مخاطرات سنگین‌پیامد
«در چهار زمینۀ عمده، با مخاطرات سنگین‌پیامد ناشی از بسط عدم قطعیت انسان‌ساخته روبرو هستیم. همچنان كه می‌خواهم نشان دهم، هر یك از این زمینه‌ها با یكی از ابعاد نهادی مدرنیته ارتباط دارد»؛ مخاطرات محیط زیست، رشد فقر جهانی، وجود گستردۀ سلاح‌های كشتار جمعی، زوال دموكراسی (ص.158.).
«نخستین زمینه با تأثیر توسعۀ اجتماعی مدرن بر اكوسیستم‌های جهان ارتباط دارد. روابط ما با محیط زیست به شیوه‌های گوناگون مسأله‌ساز شده است. منابع مادی ضروری برای تداوم زندگی انسانی بویژه شیوۀ ویژۀ زندگی در بخش‌های صنعتی شدۀ جهان، احتمالاً در آیندۀ نه چندان دورربا تهدید روبرو خواهند شد.…دومین بحران به رشد فقر در یك سطح وسیع اشاره دارد، همان چیزی كه به ”آدم‌سوزی فقر“ توصیف شده است. هر چند كه آمارها در این باره دقیق نیستند، ولی برآوردهای آن‌ها سطوح هشدار دهنده‌ای از محرومیت را آشكار می‌سازند. بیش از بیست درصد جمعیت جهان در شرایط فقر مطلق به سر می‌برند، البته اگر این شرایط را موقعیتی تعریف كنیم كه در آن آدم‌ها نمی‌توانند بنیادی‌ترین نیازهای معیشتی‌شان را به گونه‌ای منظم برآورده سازند.…سومین سرچشمۀ بحران، وجود گستردۀ سلاح‌های كشتار جمعی است، همراه با موقعیت‌های دیگری كه در آن‌ها خشونت جمعی به عنوان یك امكان پیوسته مطرح است.…مسألۀ خشونت و راه‌های جلوگیری یا كاستن آن، یكی از دشوارترین مسائلی است كه پس از ناپدید شدن رویارویی ابرقدرت‌ها با آن روبرو شده‌ایم.…مسألۀ ما تنها انباشت جنگ‌افزارها نیست، بلكه تنش‌های محلی در بسیاری از مناطق غالباً با تقسیم‌بندی‌های محلی در بسیاری از مناطق كه غالباً با تقسیم‌بندی‌های ملیت‌گرایانه و مذهبی و قومی پیوند دارند، مسألۀ اصلی به شمار می‌آید.…خشونت به لحاظ وسعت دامنه، مسأله‌ای است كه به سامان نظامی جهانی ارتباط دارد، ولی در بسیاری از موقعیت‌های عادی‌تر نیز رخ می‌دهد.…چهارمین خاستگاه بحران حهانی به سركوب‌های پهن دامنۀ حقوق دموكراتیك و ”ناتوانی شمار فزاینده‌ای از مردم برای تحقق حتی بخشی از استعداد بشری شان“ راجع است.…جنگ سرد سخن گفتن ریاكارانه از ”حقوق دموكراتیك“ را جا انداخته بود و این مفهوم در این دوره از محتوایش تهی گشته و پوششی شده بود برای تأمین منافع راهبردی ابرقدرت‌ها.…ناپدید شدن جنگ سرد به آشكار ساختناین واقعیت كمك كرد كه نوعی عوامل ساختاری بنیادی در جامعۀ جهانی در كارند كه باعث انكار حقوق دموكراتیك می‌شوند» (صص.62 158.).

در ارتباط با تبیین نهادی مدرنیت كه آنتونی گیدنز در كتاب  «پیامدهای مدرنیت» ارائه می‌دهد، چهار رشته مصایب جهانی مذكور را به صورت نموداری ترسیم می‌نماید (ص.163.). «چه صورت‌های اجتماعی سیاسی دیگری بالقوه می‌توانند وجود داشته باشند؟» (ص.163.). گیدنز به قرینۀ آن مصایب، این صورت‌ها را در مدل زیر نشان می‌دهد: (ص.163.).

1. «پساكمیابی به معنای نبود كمیابی نیست، زیرا در هر موردی همیشه كالاهایی پیدا می‌شوند كه در مقایسه با كالاهای دیگر ”موقعیت“ ممتازی دارند. گرایش به اقتصاد پساكمیابی در جایی پدیدار می‌شود كه بیشتر آدم‌ها فراگردهای انباشت ثروت را تهدیدكننده یا نابودكنندۀ شیوه‌های باارزش زندگی بدانند؛ جایی كه این انباشت آشكارا نوعی نقض غرض انگاشته می‌شود و ”توسعۀ بیش از اندازه“ پیامدهای اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی ناخوشایندی را به بار می‌آورد؛ و در پهنۀ سیاست حیاتی، افراد یا گروه‌ها تصمیم‌هایی در مورد سبك زندگی‌شان می‌گیرند كه دستیابی به بیشترین منافع اقتصادی را محدود می‌سازند و یا علیه آن عمل می‌كنند؛
2. «انسانی‌شدن طبیعت، اكولوژیسم را در بر می‌گیرد، ولی در اینجا به قضایای اكولوژیستی باید به گونه‌ای نزدیك شد كه تحلیل سنت‌زدایی اقتضا می‌كند. طبیعت به همراه سنت به پایان رسیده‌است؛…
3. «امروزه جنگ پهن‌دامنه به همان اندازۀ صورت‌های صلح‌آمیزتر تكنولوژی، محیط زیست ما را تهدید به نابودی می‌كند؛…اگر خشونت را به معنای كاربرد زور فیزیكی برای دستیابی به هدف‌های شخصی در نظر بگیریم، این خشونت هر روزه رخ می‌دهد و می‌دهد و تنها به قدرت یا جنگ نظامی ارتباط ندارد. نظریۀ سیاسی تجویزی دربارۀ خشونت، تنها نباید خود را به صلح مشغول سازد، بلكه باید به فراسوی موقعیت فرضی فقدان جنگ رود و در آن عرصه نیز به تعمیم‌هایی دست یازد. می‌خواهم نشان دهم كه در جهان امروز میان خشونت از یك سوی و امكان ارتباط گفتگویی از سوی دیگر، رابطۀ تازه‌ای پیدا شده است؛ و این رابطه اصولاً بر همۀ صورت‌های خشونت، از خشونت خانگی گرفته تا جنگ نظامی دلالت می‌كند؛
4. «روی دیگر سكۀ كاربرد زور، قدرت مصالحه شده است، یعنی همان پدیده‌ای كه به دموكراسی بسیار نزدیك است.» (صص.7 164.).

...ادامه مروری به آنتونی گیدنز در فراسوی چپ و راست...
مآخذ:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.