فیلوجامعه‌شناسی

امیل دورکیم و دلتنگی جمعی برآمده از اقتصاد ماتریالیستی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد


• امیل دورکیم، در کتاب «خودکشی» هم، همچون آثار پیشین یک عنصر سوبژکتیو برای تغییرات ساختاری اجتماعی می‌شمرد.
• با کاهش توان وجدان جمعی و تنظیم اخلاقی رفتار انسانی، افزایش نمایان و آشکاری در میل و رغبت انسان به بی‌معنا شمردن زندگی و از دست رفتن هدف آن شکل می‌گیرد.
• عدم محدودیت بی‌حد و حصر امیال، به آشفتگی اجتماعی و حس بیهودگی سعادت فردی منتهی می‌شود؛ و لذا، به نارضایتی و خودکشی می‌انجامد.
• دورکیم، این در هم ریختگی اجتماعی را یک بیماری تلقی می‌کند.
• این بیماری، به روشن‌ترین وجه در نظریه‌ی اقتصاد مادی‌گرا در سرمایه‌داری و سوسیالیسم دیده می‌شود. با تغییر عرضه و تقاضا در بازار، دگرگونی مستمر در کسب و کار، شرایطی را ایجاد می‌کند که تضعیف‌کننده‌ی احساسات جمعی و ارزش‌های اخلاقی در درون جامعه است.
• این مسائل، تأثیرات مخربی بر فرد دارد. دورکیم، در ایجاد نظریه‌اش با اتکاء بر نظریه ارسطو در زمینه اقتصاد، مشروعیت اقتصاد مادی‌گرا را به خاطر خواسته‌های سودانگارانه و امیال مادی آن رد می‌کند.
• در مدرنیت، اقتصاد به جای آن که ابزاری برای یک هدف باشد، خودش، به نوعی هدف زندگی تبدیل می‌شود.
• دورکیم، این حالت نامحدود خواستن را در بیانی شبیه شوپنهاور، «بدبختی جمعی» (collective sadness) می‌نامد.
• آرزوهای نامحدود، فاقد تعریف ثابت هستند، و به جهت عدم ثبات، بدرستی، به عنوان نماد مدرنیت مورد توجه قرار می‌گیرند.
• تشنگی پایان‌ناپذیر، مدام و مکرر آزاردهنده است، و تعقیب یک هدف که تعریف شدنی نیست، به معنای محکوم کردن خویشتن، در قبال وضع بی‌سعادتی و نگون‌بختی همواره است.
مأخذ:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.