فیلوجامعه‌شناسی

چشم‌انداز نظری به فروپاشی اجتماعی در ایران؛ بخش سوم: عملكرد نسبیت‌گرایی در فروپاشی اجتماعی

فرستادن به ایمیل چاپ


حامد دهخدا


از نظر ژان فرانسوا لیوتار (از شاخص‌ترین چهره‌های رویكرد پسامدرن) ما باید گشتن به دنبال معنای متعالی را رها كنیم و تنها به فكر زیستن در حال سرمدی سرخوش و رویارویی باشیم كه در آن به سر می‌بریم. لیوتار همراه با كل نسل فرانسوی همراهش، نیچه را به عنوان پیامبر و قهرمان اخلاقیات جدید مبتنی بر اصل مذكور معرفی می‌كند. حقیقت و معنا تنها می‌توانند در تجمع‌های خاصی از عقیده و هوس وجود داشته باشند. هیچ‌كس قادر به تعالی بخشیدن یا استعلای جامعه‌ای كه در آن متولد شده است، نیست. این‌چنین شك‌گرایی مهارگسیختۀ لیوتار سر برمی‌آورد. شك در این باره كه آیا اساساً انسان‌ها قادر به دانستن و شناختن چیزی یا قادر به انجام دادن كاری یا عملی هستند، چیزی كه خود او آن را «شك‌اندیشی و تشكیك دربارۀ فرا روایت‌ها» می‌نامد. این موضعی است كه به قول برمن دفعتاً و به طور ناگهانی از نوعی جزم‌اندیشی یا دگماتیسم و احكام پیشینی قطعی در خصوص اینكه چه چیزی میسر و چه چیزی نامیسر است سر درمی‌آورد. تعریف لیوتار از پسامدرنیت دایر بر «ناباوری و بی‌ایمانی به هرگونه فرا روایت»، خود به طرز متناقضی نوعی فرا روایت محسوب می‌شود. به راستی جای حیرت است كه لیوتار خود متوجه آن نیست كه گاه آنچنان استوار در مورد اینكه باید شك‌گرا باشیم سخن می‌گوید كه ساختار منطقی كلامش یكسره شبیه تارك دگماتیست‌هایی می‌شود كه او به آن‌ها سخت می‌تازد.
     اما باومن این وضع شكاكیت را به درون‌مایۀ تلقی تنگ مدرنیت از عقلانی‌شدن (كه تنها عقلانیتی كه تمام عناصرش  عینی باشد را شامل می‌شود) باز می‌گرداند؛ او استدلال می‌كند كه مقاومت در مقابل عقلانی‌شدن به اندازۀ خود عقلانی‌شدن ویژگی شاخص مدرنیت به شمار می‌رود. تاریخ مدرنیت همواره با نقد همین پروژه همراه گشته است. همواره اعتراضاتی از همان دست كه در نظریات فروید و نیچه وجود دارد، علیه نابودی فرد رخ می‌دهد. منتقدان در برابر وعدۀ مدرن مبنی بر آفرینش گونه‌های انسانی واجد قدرت برای مبارزه جهت ایجاد دنیایی انسانی‌تر و مهربان‌تر، با شتاب فراوان خاطرنشان ساخته‌اند كه حتی اگر این گونه‌ها به صورت یك كل بتوانند به آزادی دست پیدا كنند، اعضاء فردی این كل قادر به این كار نخواهند بود. آنان با اسیر شدن در چهارچوب «كاركردها» و تبدیل شدن به «چرخ‌دنده‌های ماشین» هرگونه امكان انجام گزینش حقیقی و عقلانی را از دست می‌دهند. در برابر ادعای مبنی بر فایده و مطلوبیت راه‌حل‌های عقلانی، منتقدان به دفاع از ارزش‌های فردیت، كل غیرقابل تجزیه، و حقوق كل انسان‌ها برای متفاوت بودن، غیرقابل پیش‌بینی بودن، و حتی غیرعقلانی بودن برخاسته‌اند.
     تعبیر الهام‌برانگیز ماركس در توصیف آنچه در عصر مدرن روی می‌دهد این جملۀ جادویی است كه «هر چیز جامد ذوب می‌شود و به هوا می‌رود، هر چیز مقدس هتك حرمت می‌شود»؛ تفسیر باومن از این جمله می‌گوید: هنگامی كه اقتدار سنت تضعیف و انكار گردید، هیچ چیز نمی‌تواند شهامت انسان‌ها را از تقبل رسالت‌های بلندپروازتر و در نظر گرفتن شیوه‌های مؤثرتر برای اجرای آن‌ها باز دارد. اینك آنچنان كه وبر نشان داده است هماهنگی میان ابزار و اهداف است كه تعیین می‌كند كدام شیوۀ عمل را باید انتخاب كرد.
منابع:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.