تیم مِی
تمام متفکرانی که تاکنون از ایشان یاد کردیم مرد بودند. علت چیست؟ اگر این مردان تئوریها و تحقیقات معتبری راکه به ما توان شناخت روابط اجتماعی را میدهند ساختهاند، پس با ورود هر چه بیشتر زنان به عرصه نظریه و پژوهش، باید تئوریها و پژوهشهای آنها همچنان اعتبار خود را حفظ کنند و قابل توجه بمانند. این در حالی است که زنان از ورود به این عرصه محرومند، چرا که مردان به عمد یا غیر عمد، رویهها و پستهای کلیدی را در مراکز تحقیق اجتماعی اشغال کردهاند. به عبارت دیگر، نه تنها این تئوریها و پژوهشها سطح درک ما را گسترش ندادهاند، بلکه معنای مردانهای را بنیان نهادهاند که جامعه و علم را بر حسب ارزشهای مردانه تعریف میکند؛ پس، بنابراین، نه تنها اهداف تحقیق علمی بیفرجام ماندهاند، بلکه علاوه بر آن، نتایج این تحقیقات، منجر به تحریف جهان اجتماعی شدهاند. آنچه به آن علم میگوییم، با جمعآوری آنچه به آن واقعیات جهان اجتماعی اطلاق میکنیم (تجربهگرایی)، منجر به بروز وضعیت تحریفآمیز مذکور خواهد شد، و با این کار، زنان برای همیشه در حاشیه باقی خواهد ماند. چنین علمی، عینکی میسازد که از پس آن، پایگاه و موقعیت نابرابر زنان و مردان اثبات میشود.
این جدال، نقطه عظیمت رویکرد انتقادی فمینیستی به علم است. شاید در نگاه اول، این نکته به نظر آید که در مقایسه با جریان کلی علوم اجتماعی، رویکردهای فمینیستی چهارچوب فکری منسجم و واحدی را سامان نمیدهند، و دقیقتر است که به آنها «ایسمهای فمنیستی» اطلاق شود. با توضیحاتی که خواهیم داد این امر به ذهن متبادر خواهد شد که این ایسمهای فمینیستی در مواردی متعدد با هم اشتراک دارند؛ نخست آنکه زنان و نقشهای اساسی ایشان در حیات اجتماعی-فرهنگی به حاشیه رانده شدهاند و این امر در پژوهشها بازتاب یافته است. دوم آنکه، معیارهای علمی، اسطوره سیطره مرد بر زن را جاودانه و بر حق جلوه میدهند، و چنین معیارهایی پژواک تمایل به کنترل جهانهای اجتماعی و طبیعی هستند. سوم آنکه جنسیت، به مثابه یک تقسیمبندی مهم اجتماعی در کنار مقولاتی همچون طبقه اجتماعی، در ادراکات و تبیینهای ما از پدیدههای اجتماعی مفقود بوده است. واضح است که این مشخصهها در استدلالات مکاتب گوناگون فمنیستی به یک اندازه بیان نشده، عمق نیافته و مستدلاً بیان نشده است. معالوصف، این مضامین نیرومند انتقادی نباید از نظر دور بماند. بنابراین، در چهارچوب هر رویکرد روششناختی، اگر بخواهیم به درک خود از حیات اجتماعی به طور کلی و روشهای تحقیق به طور خاص بیفزاییم، باید این انتقادات را در مرکز توجهات خود قرار دهیم.
منابع:...
با سلام و احترام
لطفا در صورت امکان منابعی را جهت مطالعه روش تحقیق در فمنیسم معرفی بفرمایید
با تشکر
------------------
سلام و احترام
انتشارت وست ویو، دو کتاب منتشر کرده که خوشبختانه خانم نجمعراقی اولی را که مناسبتر و درسیتر هم هست را ترجمه کردهاند:
Rosemarie Tong, Feminist Thought; A More Comprehensive Introduction
Anne Hermam and Abigail Stewart, Theorizing feminism; parallel trends in the humanities and social sdences
ولی گمان میکنم که این کار از انتشارات پلگریو مکمیلان، جامعتر و درسیتر است:
Valerie Bryson, Feminist Political Theory; An Introduction