برداشت آزاد
• امیل دورکیم در تز دکتریاش، به بیان بسط و تکامل سازمان جامعه میپردازد. این کار را با رصد سیری از جامعه از یونان باستان و روم، تا جامعه صنعتی مدرن انجام میدهد.
• بخشی از کتاب که به همبستگی مکانیکی در گذشته میپردازد، به ارجاعاتی کاملی از متون هومر، افلاطون، ارسطو، هراکلیتوس، هزیود، پلوتارچ، پلینی، تاسیتوس، سیسرو، سرویوس تالیوس، دیادوروس و دیانوزیس مجهز شده است.
• او در جریان تأمل در کتاب «سیاست» ارسطو، در مییابد که مفهوم یونانی «آشنایی ذاتی» (natural friendship)، ابزاری برای ایجاد وحدت و هدفی بالاتر در جامعه است. دوستی، شرایط مثبت اجتماعیای را برای کنش متقابل در گروههای کوچک و نیز برای شکلگیری نقشهای اجتماعی، ایجاد میکند. این، آغاز تقسیم کار است.
• وحدت و همبستگی جوامع باستانی، با یک نظام باورِ مشترک جمعی یا «آشنایی ذاتی» حفظ میشود. این باورِ مشترک جمعی یا «آشنایی ذاتی»، نوعی شباهت و تشابه میان افراد ایجاد میکند که منشأ اتحاد و همبستگی است.
• همبستگی و یکپارچگی جامعه، از «آشنایی ذاتی» حاصل میشود و ریشه «آشنایی ذاتی»، در تقسیم کار خانواده و روابط بین دوستان و همالان است. خوب که بنگریم، در مییابیم که «آشنایی ذاتی» متکی بر نقش گروه است. چون طبیعت و ذات و جوهر، همان چیزی است که پیش از من بوده و پس از من نیز خواهد بود. پیش از من بوده و پس از من نیز خواهد بود. پیش از من بوده و پس از من نیز خواهد بود.
• در دستگاه نظری دورکیم، «آشنایی ذاتی» به این معنای «گروه»گرا که پیش از من بوده و پس از من نیز خواهد بود، صورت بنیادین و حاق و ریشه همبستگی قلمداد میکند که در شرایط پیچیدهتر، باید بر مبنای همین صورت اولیه فهم شود.
• پس: «مجموعهی باورها و احساسات عمومی و آن چه میان شهروندان در یک جامعه مشترک رایج است، سیستمی معین از چیزی را شکل میدهد که مستقل از افراد، به حیات خویش ادامه میدهد؛ ... میتوان آن را ”وجدان جمعی یا مشترک“ نامید».
• گر چه آگاهی جمعی میتواند صرفاً از طریق افراد به وجود آید، ولی به عنوان نیروی اخلاقی عینی و مستقل از افراد، واجد حیاتی برای خویش و مستقل از آنها نیز هست.
• بدین ترتیب، دورکیم نظریه قرارداد اجتماعی و دیدگاه نفعگرا که همبستگی اجتماعی را متکی بر علایق فردی، عقلانیت بازاری و رقابت نابرابر نشأت میگیرد، رد میکند.