برداشت آزاد
• دورکیم، در «قواعد روش جامعهشناسی»، آن جایی که پوزیتویسم را یک موضع روششناختی ناکارا معرفی میکند، به روش خود عنوان «عقلگرایی علمی» میدهد.
• دورکیم کار روش شناختیاش را با بیان اینکه واقعیتهای اجتماعی، اعیان اجتماعیاند، آغاز میکند.
• اگر چه ارزشها و ایدههای جمعی، بایستی به عنوان چیزهایی که واجد خواص ابژهها هستند مورد بررسی قرار گیرند، اما دورکیم مصر است که این، موضعی روششناختی و نه موضعی معرفتشناختی خواهد بود.
• دورکیم میکوشد به تبیین این نکته بپردازد که او از روش علوم طبیعی استفاده نمیکند، هر چند میخواهد تا با تأکید بر اصطلاح «واقعیت»، ما را ملتفت این نکته سازد که باید آنها را به مثابه چیزهایی که قبل از ما بوده و پس از ما هم خواهند بود در نظر بگیریم. آنها را نباید به مثابه مقولات سوبژکتیو یا ذهنی ببینیم.
• با در نظر گرفتن پدیدههای اجتماعی به «واقعیت»، آنها نیازمند حالتی از عینیت و سرمدیت هستند: قبل از ما بوده و پس از ما هم خواهند بود. با این وجود، توضیحات او به معنای صدور حکم درباره عینی بودن این واقعیتها نیست، زیرا او بحثی معرفتشناختی ارائه نمیدهد. این، تنها یک استراتژی روششناختی است.
• خیلی دقت لازم است برای به خطا نرفتن. از آن سوی، گر چه جامعهشناسی دورکیمی با اقتباس او از شوپنهاور و پراگماتیسم و روسو، به جامعه به عنوان مجموعهای از ایدهها نزدیک میشود، اما نمیتوان آن را به روانشناسی یا باطنگرایی تقلیل داد. نه سوبژکتیویسم و نه حسگرایی، برای روش جامعهشناختی کفایت نمیکنند.
• دورکیم در مقالهاش، «فردگرایی و بازنمودهای جمعی»، در تشریح این مسأله به مثالی از دین در یونان باستان و روم اشاره میکند. بررسی بازنمودها در اساطیر و جهانبینی یونان، بایستی در زمینهای گستردهتر از ساختار اجتماعی و در مطالعه نهادهای سیاسی شهری، ساختار قبایل اولیه و ماهیت خانواده بررسی شوند.آنچه مهم است صرفاً بیانی انضمامی از اخلاق یا نهادهای حقوقی یا سایر «واقعیت»هاست.