برداشت آزاد
كریتچر موضوعهای تغییر فرهنگی و زندگی طبقه كارگر را با تمركز روی فوتبال بررسی میكند. برای كریچر (1979)، اهمیت فوتبال در ارتباط با طبقه كارگر معمولی بریتانیا به این دلیل مركزیت دارد كه زمانی فوتبال «فعالیت سنتی صرف طبقه كارگر بودهاست» (همان اثر، ص.183). در هر حال این موضوع مطرح میگردد كه تا چه اندازه فوتبال سازمانیافته همیشه فعالیت «مؤثر» یا «ارگانیك» طبقه كارگر بوده است. اگر تاریخچه فوتبال را بررسی كنیم، خواهیم دید این ورزش از بیرون وارد زندگی طبقه كارگر انگلستان شدهاست، و به خودی خود از درون توسعه نیافته است. یعنی در اواخر سده نوزده توسط كشیشهایی كه در بین طبقات كارگری كار میكردند مورد تشویق قرار گرفته و بعدها تیمهای كارگری به وجود آمدند. این تیمهای كارگری معمولاً توسط كارفرمایان بنیانگذاری شده و تشویق میشدند. فوتبال از سال 1863 رسمیت یافت كه اتحادیه فوتبال انگلیس تشكیل شد. در آغاز منحصراً متعلق به شهرنشینان ثروتمند بود، ولی در دهه 1870 و بخصوص پس از شروع مسابقات جام اتحادیه در سال 1871 لایههای پایینتر هرم اجتماعی را نیز به سوی خود جلب كرد. كارگران ابتدا فقط تماشاگر مسابقات بودند و با تبدیل فوتبال به ورزشی پرتماشاگر، این ورزش به سرعت در مسیر حرفهای شدن قرار گرفت. لیگ فوتبال انگلیس در سال 1888 تشكیل شد و لیگ اسكاتلند در 1889 و ایرلند در 1890. سپس در هر گوشه كشور لیگ مستقلی شكل گرفت و باشگاههای تفننی و نیمه حرفهای با طرفداران بسیار مثل قارچ از زمین سر بر آوردند. در پایان قرن، سر تا سر بریتانیا در تب فوتبال میسوخت. پس فوتبال شكل تقریباً امروزیش را در مدت نسبتاً كوتاه سی/چهل سال به دست آورد.
مطالعۀ تازهای توسط هارگریوز، نكتهای مشابه نكته بالا ولی كلیتر در ارتباط با چگونگی كمك «طبقه مسلط» برای ساختن «ورزش و وقتگذرانی عامهپسند و تبدیل آن به «تفریحی عقلانی» كه آفرینش یك نیروی كاری سالم، و از نظر اخلاقی درستكار را آسان سازد» مطرح میكند. گرچه مقاومت شدیدی در برابر این مسأله شده است:
تقسیمات در درون طبقه كارگر موانعی در برابر گسترش این مقاومت و ظرفیت كارگران برای نوآوری در این زمینه به وجود آورد، و بنابراین تغییرات قابل ملاحظهای در شیوۀ ارتباط گروههای فرودست با ورزش، تفریح و تفریحات عقلانی اعمال شد. (اما) به اصلاح ورزشها و وقتگذرانی عامهپسند در درون طبقه در كل، بهای چندانی داده نشد. (هارگریوز، 1986، ص.205).
تیلر وكلارك نظریاتی را جداگانه مطرح كردهاند، ولی در مواردیاشتراك نظر دارند؛ تیلر بلوا در بستر فوتبال را پدیدهای جدید میداند و نشأتگرفته از تأثیر فرهنگی كه «بورژوایی شدن» فوتبال در جوانان بیكار قشر تحتانی طبقۀ كارگر گذاشته است. منظور او از «بورژوایی شدن فوتبال» از یك سو تغییراتی است كه مسؤولان این ورزش در انگلستان از اواخر دهۀ 50 برای جذب طبقه متوسط (بورژوازی) و قشر مرفه طبقه كارگر به این بازی ایجاد كردند و از سوی دیگر تغییراتی است كه پس از حذف سقف حقوق بازیكنان در سال 1961 در سطح زندگی و شیوه زندگی ستارگان فوتبال رخ داد. مقصود از «جهانی شدن» نیز ایجاد زمینههای رقابت بیشتر در سطح جهان تقریباً در همین سالهاست. تیلر ادعا میكند كه هواداران سنتی فوتبال از طبقه كارگر به قوۀ ادراكی مجهزند كه نامش را «آگاهی طبقاتی از فوتبال» میگذارد. این آگاهی بر این اعتقاد استوار است كه فوتبال در گذشته از نوعی «دموكراسی مشاركتی» پیروی میكرده كه حالا دیگر نمیكند. به عبارت دیگر تیلر میگوید این هواداران معتقدند كه سابقاً رابطه نزدیكتری با باشگاهها داشتهاند و از امكان اعمال نفوذ بیشتری در سیاستهای آنها برخوردار بودهاند. ولی در مورد تغییراتی كه منجر به بورژوایی شدن و جهانی شدن فوتبال شد، كسی با آنها مشورت نكرده و در نتیجه، جهتگیری فزاینده فوتبال به سمت طبقه متوسط و كارگران مرفه را حركتی غاصبانه تلقی میكنند. آنها ناراحتاند از اینكه بسیاری از فوتبالیستها به طبقۀ ثروتمند پیوسته و شیوه زندگی خود را تغییر داده و به طبقه كارگر پشت كردهاند. بلوای فوتبال در این شرایط پدید آمده و واكنش جوانان این طبقه است برای احیای آن «دموكراسی مشاركتی» و نفوذی كه در گذشته داشتهاند. بنابراین تیلر پدیدۀ بلوای فوتبال را نوعی جنبش مقاومت كارگری میداند.
كلارك نیز تحلیلی دارد در همین مایهها. او میگوید خشونت همیشه با فوتبال همراه بوده است، هم در زمین و هم خارج از زمین. ولی زد و خورد امروزی هواداران باشگاهها با یكدیگر چیز تازهای است، كه وی آن را نسبت میدهد به تقارن «حرفهای شدن» و«نمایشی شدن» فوتبال در دهه 1960 با دگرگونیهایی در موقعیت اجتماعی جوانان طبقه كارگر كه موجب گسیختگی پیوندهای خویشاوندی و محلی اینان با بزرگسالانشان شده است. به گفته كلارك، پیش از جنگ جهانی دوم پسران طبقه كارگر معمولاً با بزرگترها یا همسایگانشان به تماشای فوتبال میرفتند و بنابراین رفتارشان زیر نظر آنها بود. ولی از دهه 1960 با جوانان همسن و سال خود همراه شدند و دیگر بزرگتری ناظر رفتارشان نبود. از طرف دیگر با «حرفهای شدن» و«نمایشی شدن» فوتبال و تبدیل شدن آن به كالایی مصرفی، این جوانان خود را در متنی یافتند كه با فرهنگ كارگری آنها روز به روز بیگانهتر میشد. نتیجه اینها ظهور بلوای فوتبال بود.
تیلر میگوید تحولاتی كه اخیراً در جوامع سرمایهداری غربی رخ داده، بخشی از طبقه كارگر را به نیروی كار ذخیره تبدیل كرده است. به زبان سادهتر، وحدت طبقه كارگر از بین رفته است؛ زیرا عدۀ بسیاری از اعضای آن بیكارشدهاند و «زیر طبقه»ای تشكیل دادهاند كه به آنهایی كه هنوز بیكار نشدهاند كینه میورزند. بلواگران فوتبال از این زیر طبقه محروم و متشتت برمیخیزند و رفتار خشونتآمیز آنها از درماندگی مادی و معنویشان سرچشمه میگیرد. به عبارت دیگر، بلوای فوتبال در بستر فوتبال نتیجه بیكاری و نومیدی جوانان طبقه كارگر از یافتن كار است.
تیلر میپذیرد كه بخشی از این طبقه كه هنوز كار دارد، مثل دیگران از بلوای بخش دیگری كه بیكار است آسیب میبیند و میگوید این بخش هنوز شاغل طبقه كارگر، به تدریج با راستگرایانی كه بر نظم و قانون تأكید میورزند همصدا شده است. جذابیت تاچریسم برای طبقه كارگر انگلیس در اواخر دهه 70 از این رو بود كه بازگرداندن نظم را به محلات كارگرنشین، كه روز به روز ناآرامتر و خطرناكتر میشدند، وعده میداد.
پس، خلاصه كلام، بلوای فوتبال نتیجه بیكاری جوانان بر اثر بحران سرمایهداری است كه تجربه طبقه كارگر و دودستگی در محلات كارگرنشین و ورزش كارگران را به دنبال آورده است؛ این چیزی است كه تیلر میگوید.