برداشت آزاد
• امیل دورکیم، در یک نقطه غیرمنتظره دیگر نیز از پراگماتیستها جدا میشود. دورکیم با نسبیتگرایی پراگماتیستی هم میانهای ندارد. دورکیم میخواهد با تمسک به عقل عملی کانتی بر نسبیتگرایی معرفتی پراگماتیستها فایق آید.
• خیلی معمول است که دورکیم و پروژه جامعهشناسی شناخت او را به عنوان نظریهای بشناسند که از خاستگاه اجتماعی معرفت دفاع میکند، به نحوی که انگار معرفت از فضایی به فضای دیگر متفاوت است. از جامعهای به جامعه دیگر دیگرگون خواهد بود. یعنی دورکیم به نوعی نسبیت اجتماعی معرفت باور دارد. ولی این تلقی متداول از دورکیم درست نیست. دورکیم، ملهم از کانت، از نسبیتگرایی روی گریز دارد.
• روش دورکیم، صورتبندی مجدد تاریخی و اجتماعی، از نقد عقل محض و نقد عقل عملی کانت است که اخلاق کانتی و نظریه سوبژکتیویته و بازنمودهای او را در چشم انداز جامعهشناسی انتقادی مورد تأمل مجدد قرار میدهد.
• همان طور که تا اینجا دیدیم، دورکیم میپذیرد که ادراکات ما، تجارب ما و ایدههای ما درباره جهان، همگی، از طریق بازنمودهای ذهنیمان فیلتر شدهاند. هیچ دسترسی مستقیمی به واقعیت بیرونی وجود ندارد. وانگهی، دورکیم در نقد و رد تجربهگرایی و همچنین عقلگرایی سر و ساده، بر آن چه کانت میگوید، میافزاید که دریافتهای ما از جهان به واسطهی ساختهای اجتماعی و مقولات جمعی است. در واقع، او مقولات ذهنی کانتی را به مقولات اجتماعی تسری میدهد. این تزِ نظریهی معرفت که از جانب پراگماتیسم نیز صریحاً مورد اشاره قرار گرفته است، از نقطه نظر جامعهشناسی معرفت دورکیم نیز توجیه میشود. پس، از نظر دورکیم، دیگر نمیتوانیم یک نظام بسیط و ثابت از مقولات را در چارچوبهای فکری خود بپذیریم.
• ولی دورکیم، تناقضات و تضادهای روش و فلسفه پراگماتیستی را طرد میکند؛ تضادهایی که مخصوصاً در نظریههای پراگماتیسم در باب آگاهی، صدق و منشاء و کارکردهای معرفت وجود دارد. مهمترین خبط پراگماتیسم، انکار ماهیت درست آگاهی، و مآلاً، امکان معرفت بر حقیقت است.
• گر چه دورکیم رابطه نزدیک میان نظریه و عمل و این اصل که معرفت بایستی مفید و سودمند داشته باشد را میپذیرد، اما فهم کوتهبینانه و انحصارطلبانهی سودانگاری پراگماتیستی را رد میکند.
• معرفت، آن چیزی است که میتواند رفتار فردی را مدیریت کند و بشر را بشر میکند. پس باید ریشههایی در یک عمق جهانشمول داشته باشد. این مسأله آن چیزی است که آلمانیها به عنوان عقل عملی مورد توجه قرار دادهاند.
• بله، معرفت، بخشی از معیشت است و نباید جدا از معیشت انسان در نظر گرفته شود. اما این تصور از معرفت معیشت، نه تنها شامل معرفت تکنیکی است، بلکه جنبهی عملی تعلیم و تربیت اخلاقی، فضیلت و وجه نظری عقل نظری را نیز در بر میگیرد. دورکیم نظریهای در باب نیازهای انسانی را مطرح میکند که شامل نیازهای عملی و تکنیکی، و نیز، نیازهای فردی و اجتماعی اوست. خواهیم دید...