حامد دهخدا
• چرا حركتهای دانشجویی یا آنچه برخی «جنبش دانشجویی» میخوانند «حادثه محور» هستند؟ چرا فقط آن هنگام كه رخدادی از سوی یك حلقۀ برتر به عنوان رخداد مهم جلوه میكند، این حضور ملموس میشود؟
• عدهای معتقدند كه دانشگاهها هم بار مناسباتی را بر دوش میكشند كه در جامعه جاری است؛ مثلاً مگر نه این كه احزاب ما «انتخابات محور» هستند؟ مگر نه اینكه بسیاری از مطبوعات ما «بحران محور» یا «حادثه محور» هستند؟ مگر نه اینكه…؟ پس چه توقعی داریم از دانشگاه؟ اما از سوی دیگر عدهای معتقدند دانشگاه نباید ادامه چنین روند معیوب و ناكاملی باشد.
• «حادثه محوری» عوارض خاصی دارد كه از عمیق شدن حركتهای دانشجویی میكاهد و آن را همواره در سطح و احساساتی نگه میدارد. «جامعیت نمایندگی» گروههای شناسنامهدار دانشجویی به واسطه اعمال چنین سیاستی به شدت كاهش پیدا میكند و تنها در هنگامۀ حوادث است كه با «تجمعسازی تودهای» میتوانند تحركاتی اندك داشته باشند كه ادامه آن هم اولاً امكان پذیر نیست، ثانیاً به دلایل مختلفی كه در خصوص « تجمعسازی تودهای» افراد وجود دارد، معلوم نیست سمت و سوی آن كدام جهت را نشانه بگیرد. حتی وقتی هم كه از اكثریتی برخوردار میشود، تنها به یك «دموكراسی تودهای» منتهی میشود. «نوعی دموكراسی كه در آن افكار عمومی به وسیله بهرهگیری از ماشین حزبی در سازماندهی وسایل ارتباطی مورد دستآموزی قرار میگیرد» و چنانكه پس از دوم خرداد روی داد، در اختیار «حلقۀ برتر كارتل فساد سیاسی ایران» قرار میگیرد. ابزاری شدن محصول مستقیم چنین رویكردی است.
• عدهای معتقدند كه این افت حركت جنبش دانشجویی به علت آن است كه پروژه خاصی توسط آنان دنبال نمیشود و لذا آنان دنبالرو «حلقۀ برتر كارتل فساد سیاسی ایران» هستند. فقدان پروژه مشخص در بین تشكلهای دانشجویی، برای آنان انرژی لازم را در زمانهای خالی از حادثه فراهم نمیكند و مشاركت دانشجویان را برای حضور و پیش بردن یك برنامه جلب نمیكند.
ادامه...
• مشاركت اندك هم «نمایندگی» این تشكلها را كاهش میدهد و هم آنان را به فضای غیرواقعی سوق میدهد. بنابراین، غیر از برخی رویدادها كه بر سر واكنش نشان دادن به آن دستوری از «حلقۀ برتر كارتل فساد سیاسی ایران» دریافت شدهباشد (اعم از آنكه این دستور به صورت بخشنامهای از سوی وزارت علوم، تحقیقات و مشكلگشایی باشد و یا از طریقی دیگر)، در باقی زمانها نمیتوانند تأثیری بگذارند. این كار از قدرت تعقل و توان این تحركات در كسب اعتماد مردم به عنوان یك مرجع فكری مطمئن و معقول و هدایتگر میكاهد و به همین جهت تركیب و كیفیت مطالبات در زمانهای مختلف اشكال گوناگون و سیالی به خود میگیرد.
• تشكلهای دانشجویی میتوانند با درس گرفتن از وقایع اخیر میتوانند تحولی در استفاده از انرژی و اقبال و احساس همبستگی احساسی صنفی، اجتماعی و سیاسی به وجود آورند و با شكلبندی در راهبردهای خود، از گرایشها و رفتارهای معطوف به «دموكراسی تودهای» یا همان «دموكراسی از بالای انجمنی» تغییر مسیر دهند و تلاش كنند برهانسازی را به جایگزین قاطعی برای بحرانسازی بدل نمایند و چرخ گفتمان عقلانی را به گردش درآورند.
• توجه به این نكته تشكلهای دانشجویی را با علایق متكثر دانشجویان همنشین خواهد كرد و كمك میكند تا ضمن تحمل یكدیگر در چهارچوب قواعد پذیرفتهشده به تعامل و تعقل سازنده و گفتگو با هم بپردازند. همچنین معقول كردن بیشتر فضا بر جامعیت نمایندگی تشكلهای دانشجویی میافزاید و حساسیتهای آنان را از دایره «فقط سیاست» (و بویژه سیاستهای «حلقۀ برتر كارتل فساد سیاسی ایران» كه كمی قبل از 1376 زمام «جنبش دانشجویی از بالا» را به دست گرفت)، به دیگر مسایل اجتماعی، بینالمللی و… سوق خواهد داد. اعتراضات دانشجویان از این منظر به راحتی از غلتیدن به جهتهایی كه خواست جمعی دانشجویان را راهبری نمیكند و از نوع تعاملات معقول در دانشگاه به دور است، برحذر خواهد ماند. در این صورت «فرصتطلبی» و «سوءاستفاده» و… نیز بیمعنا خواهد بود. تشكلهای دانشجویی میتوانند به بهترین نحو از فرصت به وجود آمده برای تعمیق اثربخشی خود در جامعه استفاده كنند. فارغ از هیجان و فارغ از احساسات، چشم به آینده.
اقتباس معکوسی از امید معماریان.