فیلوجامعه‌شناسی

فلسفه‌ی اخلاق کاربردی

فرستادن به ایمیل چاپ

رندا آلموند


░▒▓ چکیده
عموماً، فلسفه‌ی اخلاق کاربردی با تمرکز ویژه‌ای که بر مباحث مربوط به کاربرد معطوف می‌دارد، از فلسفه‌ی اخلاق متمایز می‌شود. به این ترتیب، فلسفه‌ی اخلاق کاربردی شامل فلسفه‌ی اخلاق پزشکی، فلسفه‌ی اخلاق زیستمحیطی و ارزیابی تضمنات اجتماعی تغییرات علمی و تکنولوژیک و همچنین موضوع سیاست گذاری در حوزه‌هایی مانند بهداشت، کار و شغل یا روزنامه‌نگاری می‌شود. فلسفه‌ی اخلاق کاربردی به قواعد حرفه‌ای و مسئولیت‌ها در این حوزه‌ها می‌پردازد.
      مباحثی که در این قلمرو بررسی می‌شوند، نوعاً عبارت از سقط جنین، آسان‌مرگی [کمک پزشکان به خودکشی بیمارانی که مرگشان نزدیک است]، روابط شخصی، نحوه رفتار با حیوانات غیرانسان، و موضوع نژاد و جنسیت هستند. این موضوعات گر چه گاه جداگانه بررسی شده‌اند، اما در متن برخی پرسش‌ها و مسائل عام‌تر فلسفه به بهترین وجه، مورد بررسی قرار می‌گیرند؛ در مسائلی چون: ما چگونه باید جهان و جایگاه خود را در آن بنگریم؟ زندگی خوب برای فرد چیست؟ جامعه‌ی خوب کدام است؟ فلسفه‌ی اخلاق کاربردی نظریه‌ی بنیادین اخلاقی، از جمله مکتب اصالت نفع، نظریه‌ی حقوق لیبرال و فلسفه‌ی اخلاق فضیلت‌محور را در رابطه با این مسائل مورد کاوش قرار می‌دهد.
      «فلسفه‌ی اخلاق کاربردی» و «فلسفه‌ی کاربردی» بعضاً مترادف استعمال می‌شوند اما فی‌الواقع فلسفه‌ی کاربردی قلمرویی گسترده‌تر است و حوزه‌هایی مثل حقوق، آموزش وپرورش، هنر و مباحث نظری در هوش مصنوعی را نیز شامل می‌شود. این قلمروها شامل مسائل فلسفی (مسائل مابعدالطبیعی و معرفت‌شناختی) است که دقیقاً اخلاقی نیستند. بنابراین فلسفه‌ی اخلاق کاربردی با تمرکز دقیق‌تر بر پرسش‌ها و مسائل اخلاقی قابل درک است. مع‌الوصف بسیاری از مباحثی که فلسفه‌ی اخلاق کاربردی به آن‌ها می‌پردازد، در واقع با دیگر ابعاد فلسفه در رابطه است؛ مثلاً فلسفه‌ی اخلاق پزشکی شامل موضوعات متافیزیکی مانند ماهیت فردیت یا تعریف مرگ است.

░▒▓ 1) تعاریف

 گر چه نام «فلسفه‌ی اخلاق کاربردی» نسبتاً تازه است، اما ایده و اندیشه‌ی آن جدید نیست. به طور سنتی فلسفه هم خود را با پرسش اخلاق فردی (من باید چه کنم؟) مشغول می‌کند و هم به مسأله‌ی اخلاق عمومی (جامعه خوب چیست؟) می‌پردازد. اما گر چه این مسائل برای فلسفه‌ی اخلاق کاربردی اساسی و مبنایی هستند، در عین حال می‌توان گفت که این پرسش‌ها وجه شاخص اخلاق به معنای اعم را تشکیل می‌دهند. بنابراین فلسفه‌ی اخلاق کاربردی عمدتاً به عنوان بخشی از فلسفه‌ی اخلاق که التفات ویژه و مستقیمی به مباحث و مجادلات کاربردی دارد ممتاز می‌شود.
     در حوزه‌ی خصوصی، از جمله‌ی مباحث اخلاقی، موضوعاتی هستند چون مسائل مربوط به خانواده و یا پرسش‌های مرتبط با روابط شخصی دوستانه یا مراقبت از سالمندان یا معلولان و یا پرورش جوانان، به ویژه زمانی که به موضوعات اخلاق ربط می‌یابد؛ همینطور مسائل اخلاقی فردی ناشی از محل کار. فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در قلمرو عمومی ممکن است به ارزیابی سیاست‌گذاری در پرتو پیشرفت‌های تکنولوژی زیستپزشکی و یا بررسی تعهدات و وظایف بین‌المللی در قبال نسل‌های آینده با توجه به مسائل زیستمحیطی بپردازد. قلمرو عمومی همچنین شامل مجموعه‌ای از مباحث در مورد یک جامعه‌ی متکثر است، مانند مباحث مربوط به قومیت یا جنسیت در ربط با مسائل تبعیض، تفاهم فرهنگی و تسامح؛ ممکن است فلسفه‌ی اخلاق کاربردی، گسترده‌تر از این، به مباحث مربوط به فلسفه‌ی سیاسی همچون تروریسم و فلسفه‌ی اخلاق جنگ گسترش یابد. در همه‌ی این موارد دلمشغولی فلسفه‌ی اخلاق کاربردی نه تنها یک منظر اخلاقی فردی را پشتیبانی می‌کند، بلکه خطوط راهنمایی برای سیاستگذاری عمومی نیز ترسیم می‌نماید.
     فلسفه‌ی اخلاق کاربردی همچنین شامل فلسفه‌ی اخلاق حرفه‌ای نیز هست. فلسفه‌ی اخلاق کاربردی دشواری‌ها و چالش‌های اخلاقی که کارمندان و دست‌اندرکاران امور بهداشتی (پزشکان، پرستاران، مشاوران، روانپزشکان و دندانپزشکان) و طیف گسترده‌ای از کارگران و کارمندان در دیگر حِرَف مانند حقوقدانان، حسابداران، مدیران و رؤسا، کسبه، پلیس و مأموران اجرای قانون با آن مواجهند را بررسی می‌کند. این امکان وجود دارد که مباحث خاص اخلاقی مانند رازداری، صداقت یا تضاد منافع در همه یا برخی از این حوزه‌ها پدید آیند و غالب اصناف و حرفه‌ها در پی آنند تا رویکردهای خود را قاعده‌مند کنند و رهنمودی برای اعضای خود ارائه دهند.

░▒▓ 2) نظریه و کاربست
در پس همه‌ی این مباحث، پرسش‌هایی در مورد عدالت، حقوق، نفع، فضیلت و اجتماع مطرح می‌شوند. بنابراین، اقدام به تمایز میان فلسفه‌ی اخلاق نظری و عملی باید به توجه به چند نکته محدود گردد. برخی بر این اساس واژه‌ی «کاربردی» را اضافه می‌دانند چرا که برآنند که فلسفه‌ی اخلاقی که کاربردی نباشد، نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ از یک سوی، آن‌ها استدلال می‌کنند که ممکن نیست مفاهیم نظری مانند حقوق و عدالت به صورت صرفاً انتزاعی نگریسته شوند، و از دیگر سوی فلسفه‌ی اخلاق نباید از ریشه‌هایش در اخلاق مرسوم و سنتی جدا گردد. اما گر چه تأکید بر این پیوستگی و تداوم مهم است، ولی وجوه خاصی در فلسفه‌ی اخلاق کاربردی وجود دارند که آن را عملاً از فلسفه‌ی اخلاق نظری جدا می‌کنند؛ (الف) توجه بیشتر به متن و جزئیات و (ب) رویکرد کل‌گرایانه‌تر (عزم فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در مرتبط کردن آرمان‌های اخلاقی با درکی از ماهیت و نیازهای انسانی)، از وجوه خاص فلسفه‌ی اخلاق کاربردی است. بنابراین یحتمل کسانی که به فلسفه‌ی اخلاق کاربردی مشغولند بیشتر از حامیان فلسفه‌ی اخلاق آکادمیک مرسوم، شایق به پذیرش این مطلبند که روانشناسی و جامعه‌شناسی، دانشی راجع به فرهنگ و تاریخ، بینش‌هایی درباره‌ی ادبیات خوب و حتی فهمی از انسان‌ها به عنوان موجودات زیست‌شناختی همگی به تعیین موضوعات اخلاقی در زندگی فردی و عمومی ربط دارند.
     خط مرزی‌ای که بین فلسفه‌ی اخلاق کاربردی و نظری در دیدگاه مذکور می‌توان رسم نمود، بر نقطه‌ای از طیف مباحث فلسفه‌ی اخلاق قرار می‌گیرد؛ جایی در نزدیکی هنجارهای توصیه‌ای اخلاقی قرار می‌گیرد و از ورود به تحلیل مفاهیم اخلاقی مانند «درست»، «خوب»، «مسئولیت»، «تقصیر» و «فضیلت» و آنچه می‌توان به آن معرفت‌شناسی فلسفه‌ی اخلاق نامید (این حوزه‌ای است که گاه به آن «فرا اخلاق» اطلاق می‌شود؛ نظریاتی مانند رئالیسم اخلاقی، ذهن‌گرایی و نسبیت‌گرایی)، بر حذر می‌ماند. رسم این خط حائل در این نقطه، ممکن است تا هنگامی مفید باشد که این واقعیت را مخدوش نسازد که فلسفه‌ی اخلاق کاربردی و نظری مجزا و جدا نیستند، بلکه بر روی پیوستاری از جزئی به کلی، و عینی به انتزاعی قرار دارند.
     نقطه‌ی تمرکز نهایی در موضوع فلسفه‌ی اخلاق کاربردی ممکن است کاملاً خاص و عینی باشد؛ یعنی یک مطالعه موردی منفرد. و این است که وجه شاخص‌تر فلسفه‌ی اخلاق کاربردی را آشکار می‌کند: پرداختن به تعارض‌ها؛ البته نه ضرورتاً به معنای سفت و سخت منطقی و موقعیت‌هایی که در آن‌ها اقدام به عملی به طور صحیح ناممکن است؛ یعنی موقعیت‌هایی که هر یک از دو شق متضاد کنش ممکن است محکوم به صحت کامل یا محکوم به نادرستی شوندبلکه به معنای مسامحی‌تر، یعنی موفقیت‌هایی که انتخاب میان کنش‌ها در آن موقعیت‌ها بسیار صعب و مشکل باشد، استدلال‌ها در مورد هر دو طرف الزام‌آور باشند، و شخص کنشگر به شدت تحت تأثیر سویه‌های متضاد قرار گیرد (مثلاً، تجویز مداخله‌ی پزشکی مؤثر در فرایند رشد کودک شدیداً معیوبی که در صورت عدم مداخله یا ادامه دادن سیر طبیعی، خواهد مرد). گر چه باید گفت که انتخاب میان گزینه‌هایی که به لحاظ اخلاقی برابرند به معنای دقیق کلمه تعارض محسوب نمی‌شود (هرچند باید پذیرفت که این وضعیت می‌تواند موجب آسیب عاطفی گردد)، در عین حال، انتخاب بین الزام‌های اخلاقی‌ای که قطعاً از اهمیت برابر برخوردارند مسأله‌ای اخلاقی نیست. در چنین مواردی، سؤال فلسفه اخلاق کاربردی منطقاً می‌تواند این باشد که آیا گزینه‌های پیش‌رو، واقعاً از نظر اخلاقی برابرند یا نه.
     از آنجا که فلسفه‌ی اخلاق کاربردی بر تعارض‌های فردی و خاص تمرکز می‌کند، باید با پرسش تعمیم که ممکن است به صورت یک مسأله «قضیه‌ی مطلق» به نظر آید، مواجه شود: خیلی کارها در نتیجه‌ی پرسش «اگر همه آن کار را بکنند چه می‌شود؟» محکوم به نادرست بودن می‌شوند، در حالی که ممکن است برای یک فرد در یک مورد خاص، صرفنظر کردن از این قاعده بی‌ضرر و راحت‌تر به نظر برسد، اما در عین حال از اینکه دیگر افراد از آن قاعده متابعت کنند سود می‌برد. فیلسوفان اخلاق کاربردی مانند فیلسوفان اخلاق نظری باید راهی برای فائق آمدن به این مسائل بیابند، اما برای فیلسوفان اخلاق کاربردی مسأله به لزوم به‌کارگیری آنچه گاه به آن «توجیه‌گری اخلاقی» گفته می‌شود، محدود می‌گردد. این علم باستانی (توجیه‌گری اخلاقی) ضرورتاً مذموم نیست (چرا که معنای دیگر «casuist» (توجیه)، «سوفیست» یا «زبان‌باز» است)؛ اصطلاح «توجیه» اصولاً اصطلاحی که در فحوای خود سوء استفاده را افاده کند نیست، بلکه صرفاً به معنای پذیرش این نکته است که گرایش مردم در یک محیط الهی به این سو جهت می‌گیرد که برای مسائل مشکل وجدان خود، در یک شرایط خاص، «پاسخی صحیح» داشته‌باشند.

░▒▓ 3) روش
ممکن است روش استدلالی که در «فلسفه‌ی اخلاق کاربردی» به کار گرفته می‌شود با روشی که یک طراح به کار می‌گیرد قابل مقایسه باشد؛ یک طراح کارش را با یک طرح کلی آغاز می‌کند، اما باید آن را با اطلاعات خامی که در دست دارد و با موقعیت‌هایی که به آن طرح کلی نیاز است تطبیق دهد. در این مورد شباهت‌هایی به روش هگلی در استدلال دیالکتیکی وجود دارد و همچنین به روش تعادل همراه با تعمق که برخی نویسندگان معاصر مانند رالز (1971)  به آن عنایت دارند شباهت‌هایی دارد؛ در این روش، مشهودهایی که در واکنش به موارد خاص صورت می‌گیرند با اصولی می‌سنجد؛ این امر به بازنگری در آن شهودها منجر می‌شود و اقتضائات آن‌ها برای موارد خاص مجدداً بررسی می‌شود. مطابق چنین نگرشی به موضوع، روش فلسفه‌ی اخلاق کاربردی نه صرفاً قیاسی است و نه فقط استقرائی. در عین حال طبق دیدگاه‌های دیگر مدل قیاسی قدرتمندتر است و پرسشی که در هر مورد خاص پاسخ دریافت می‌کند این است که آن مورد تحت کدام اصل تخطی‌ناپذیر قرار می‌گیرد. رویکردهای دیگر نیز بامدل استقرائی سر مساعدت دارند که بر اساس آن با بررسی دقیق آنچه در موارد خاص درست است؛ فرموله کردن یک اصل عام که شامل این احکام و دیگر احکام خاص شود ممکن می‌گردد.
     به طور کلی هدف از بررسی نظریات اخلاقی در فلسفه‌ی اخلاق کاربردی این است که این پرسش که انسان‌ها چه باید بکنند در بالاترین درجه عمومیت و انتزاع پیگیری شود. در عمل، بررسی نظریات غالباً متضمن پرداختن به نتایج این نظریات در حل مسائل خاص است چرا که فلسفه‌ی اخلاق کاربردی ذاتاً در پی پاسخگویی پرسش‌های گسترده با بیشترین درجه ویژگی است.

░▒▓ 4) منتقدان و مخالفان
فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در جستجوی پاسخ‌ها به مسائل خاص به خلاف جریان فلسفه متأخر حرکت می‌کند چون دیدگاهی که در خلال سلطه تجربه‌گرایی و پوزیتیویسم (بخش عمده قرن بیستم) رواج یافت از این قرار است که فلسفه درباره مسائل کاربردی اضطراری چیزی برای گفتن ندارد.
     این دیدگاه در دودسته استدلال فلسفی عمده بنیان نهاده شد: الف) ردیه‌ی هیوم به براهینی که در پی استنتاج یک «باید» از یک «هست» هستند. ب) برهان مورد مبنی بر اینکه صفات اخلاقی را با صفات «طبیعی» یا تجربی شناختن در افتادن به «مغالطه‌ی طبیعت‌گرایانه» است. اگر قرار است فلسفه‌ی اخلاق کاربردی فائق آمدن بر شکاف میان توصیف‌های ناظر به واقع از موقعیت‌ها و احکام اخلاقی است باید در مقابل این هردو این برهان بایستد و حداقل پاسخی که تا حدی می‌توان به این دو برهان داد تأکید بر این نکته است که برخی واقعیات «مثل روز روشنند» مثل شکنجه، کودک‌کشی و نسل‌کشی.
      این استدلال که واقعیات و ارزش‌ها باید از هم جدانگه داشته شوند برای فیلسوفان خارج از جهان انگلیسی زبان کمتر یک مانع محسوب می‌شود. مثلاً مفهوم پراکسیس برای بسیاری از سبک‌های فلسفی اروپا (غیر از انگلستان) از جمله مارکسیسم مکتب فرانکفورت و فلسفه هابرماس مفهوم آشنایی است، همینطور تلقی‌ای از فیلسوف به عنوان عنصر فعال - علاقه‌مند به ایفای نقشی در عالم - بخش مهمی از تفکر اگزیستانسیالیستی فرانسه است و با آثار سارتر شهرت یافته است با این حال این منابع نوع متفاوتی از چالش را فراروی مفهوم فلسفه‌ی اخلاق کاربردی به عنوان رویکردی بیطرف و ذاتاً استدلال محور به مباحث اخلاقی در اجتماع قرار می‌دهد. مخالفت‌هایی که با مفهوم هنجارهای اخلاقی عام و رویه‌هایی مبناگرایانه در استدلال (چالش پست مدرنیستی) صورت می‌گیرند با این موارد در ارتباطند: تحولات اخیر در نظریه مارکسیستی، رویکردهای خاص فمینیستی به فلسفه‌ی اخلاق ومعرفت شناسی، و جنبش ساخت زدایی (مکاتب فکری‌ای که علاوه بر این ممکن است ساختارهای قدرت در جامعه‌ای را به تحلیلی بکشندکه با اعتقاد به آزادی عمل فردی ناسازگار است. حامیان این مواضع نظری غالباً با قوت تمام مدعی پذیرش حقوق می‌شوند، اما این، بیشتر سوءاستفاده از پیش فرض‌های مخالفان آنان است تا پذیرش مفاهیم اخلاقی عام و آزادی انسانی با وجود این، شاید منتقدان دیگر فلسفه‌ی اخلاق سنتی با فلسفه‌ی اخلاق کاربردی همنواتر باشند.
     برخی نویسندگان فمینیست که برجسته‌ترین آن‌ها کارول گیلیگان (1982) است که بر مبنای پژوهشی که روشن می‌سازد که بسیاری از واکنش‌های زنان در دوراهی‌های اخلاقی براساس بستر ان دو راهی‌ها صورت می‌گیرد، استدلال کرده‌اند که زنان به طور کلی بیشتر مایلند که یک اخلاق مراقبت و مسئولیت در قبال دیگران خاص را بپذیرند تا یک اخلاق انتزاعی مبتنی بر اصول، حقوق و عدالت را. ممکن است به نظر رسد چنین رویکردی با راه‌حل «موارد دشوار» مثلاً در مراقبت‌های بهداشتی و مددکاری اجتماعی بیشتر انطباق داشته باشد.
      به همین ترتیب رویکردی که به «فلسفه‌ی اخلاق فضیلت محور» شناخته می‌شود با تأکیدی که بر جستجوی خیر در موقعیت‌های خاص دارد با فلسفه‌ی اخلاق کاربردی بسیار سازگار به نظر می‌رسد، حتی اگرچه حامیان آن به لحاظ اینکه مبنای خود را عینی‌تر می‌انگارند و به غلط، فلسفه‌ی اخلاق کاربردی را با ذهنیت‌گرایی و نسبیت‌گرایی یکی می‌گیرند، گاه به نظر می‌رسد آن را در جبهه مقابل می‌بینند.
     دیگر ایستارهای قالبی که باید رد شوند سیاسی‌اند: فلسفه‌ی اخلاق کاربردی نوعاً با اعتقاد به گیاهخواری، صلح‌گرایی، فمینیسم و زیست – محیط گرایی همراه بوده‌اند. در عین حال باید توجه داشت که فلسفه اخلاق کاربردی نقد و نظرها و ارزیابی‌های نیز نسبت به این مواضع دارد: دفاع‌های صورت گرفته از گوشتخواری یا آزمایش بر روی بر روی حیوانات، تردید در فمینیسم و مقاومت در مقابل فلسفه‌ی اخلاق اکولوژیکجدید را باید در کنار نشریات اصول‌گراتر بر روی قفسه‌های کتابخانه‌ها پیدا کرد تا وقتی که این نظرات گوناگون درون یک چهار چوب اخلاقی گسترده قرار دارند مشکلی در کار نیست، چرا که به طور کلی جوهر فلسفه کاربردی است که در هر یک از موضوعات منفرد، نظرش به خود آن‌ها بخصوصه است به بخشی از معامله یکجای ایدئولوژیک.
     پس فلسفه‌ی اخلاق کاربردی بخشی از یک بینش کامل به شرایط انسانی است و منظر گسترده‌ای ازتصمیم سازی اخلاقی را در بر می‌گیرد. ضرورتاً این تصمیم سازی اخلاقی است که به عنوان سیاست عملی قلمداد می‌شود؛ این سیاست عملی، محدودیت‌های هنجارهای اخلاقی، حقوق و اصول اخلاقی‌ای که سزاوار احترام جهانی‌اند را آگاهانه می‌پذیرد. در جایی که این امر پذیرفته شود هدف فلسفه‌ی اخلاق کاربردی روشن است: فلسفه‌ی اخلاق کاربردی درک روشن‌تری از درست و غلط به دست می‌دهد و در کنار آن دیدگاهی به دست می‌دهد که این بصیرت‌ها را در شیوه‌های رفتار و نهادها جلوه‌گر سازد.

░▒▓ 5) زمینه تاریخی
به راحتی می‌توان گفت آغاز فلسفه کاربردی که با آغاز سنت فلسفه غربی به عنوان یک کل، همزمان است، چون اولین تفر از فیلسوفان اولیه یونان یعنی تالس (تقریباً 585 پیش از میلاد) طبق آنچه ثبت و ضبط شده، علایق نظری خود را در فلسفه را با ذکاوت اقتصادی و علاقه به اصلاح حقوقی و سیاسی ترکیب نمود.
     مکاتب متأخر فلسفی در دوران باستان (فیثاغورثیان، اپیکوری‌ها و رواقیان) اصولی برای زندگی و حتی در واقع، ضوابط مشخصی را برای مقام عمل به پیروان خود ارایه می‌دادند.
هم برای افلاطون و هم برای ارسطو، پرسش‌های اخلاقی و سیاسی بر حسب مفاهیمی مانند خیر، انسان، خیر غایی، یا آنچه به خودی خودو فی حد نفسه خوب است مطرح بودند. فرض آن‌ها این بود که این پرس و جو، هم به یک روش زندگی برای فرد و هم به برداشتی از جامعه خوب منتهی می‌شود. آن‌ها در مورد اینکه آیا این شیوه باعث می‌شود که یک فرد بالضروره بر اساس بصیرت‌های اخلاقی که به این ترتیب به دست آمده عمل کند اختلاف داشتند؛ ارسطو، به رغم افلاطون در آثار نخستینش، بر آن بود که امکان دارد ضعف اراده در این میان مداخله کند و شخصی را که خیر را شناخته از تعقیب آن منحرف سازد.
     فلاسفه بعدی کراراً مفروضات اخلاقی خود را درباره موارد خاص به کار می‌بردند و این عمل را شیوه‌ای برای تقطیع فلسفه اخلاق (که آن را به علم جزئیات تبدیل می‌کند) تلقی نمی‌کردند، بلکه سیری به سوی تدوین اصول راهنما می‌دانستند. آکوینیاس گستره‌ای از مباحث کاربردی از جمله ازدواج و خانواده را در کتاب «سوما تئولوجیا» متعرض شده است و این سبک توسط سوجرز (21- 1612) و گروسیوس(1625) بیشتر بسط داده شد. لاک(1689) در موضو ع تساهل قلم فرسایی کرد، کانت (1785؛1797) مطالبی در مورد خودکشی و این پرسش که آیا گفتن دروغ با انگیزه‌های خیرخواهانه‌ی درست است به رشته تحریر درآورد. بنتم (1789) نظریه پیچیده‌ای راجع به تنبیه ارائه داد و حتی طرح و نقشه‌هایی برای نوع جدیدی از زندان با نام «panopticon » طراحی نمود. او همچنین در مورد اصلاحات حقوقی و سیاسی نکاتی نوشت. فلسفه هگل مشتمل بر دیدگاه‌هایی درباره خانواده و تنبیه بود. آثار جان استوار میل درباره تساهل، مشی پدرمآبانه و فمینیسم (1859) هنوز هم مورد توجهند، همچنانکه مجادلاتی که در این حوزه‌ها در گرفته، هنوز موضوع اختلاف و بحث است، و نظریات دیوی درباره آموزش وپرورش (1916) تأثیرعملی قابل ملاحظه‌ای بر نظام‌های آموزشی در ایالات متحد امریکا و بریتانیا به جای گذارد.
     در فلسفه‌ی اخلاق، آن سنتی که با فلسفه‌ی اخلاق کاربردی همنوا و همراه نیست، در واقع خاستگاه نسبتاً جدیدی دارد. این سنت با تسلط پوزتیویسم و تجربه گرایی در فلسفه علم واقبال عمومی به تحلیل زبانی در معرفت شناسی همراه بوده‌است. این پدیده‌ای قرن بیستمی است. درست در سال‌های انتهایی قرن نوزدهم برداشت فراخ‌تری از فلسفه اخلاق شکوفا شد. اگر نزدیک بینی مشخص فیلسوفان انگلیسی زبان را نسبت به مباحث کاربردی که با نیمه نخست قرن بیستم مصادف است تشخیص دهیم، ممکن است تبیین‌های گوناگونی برای بازگشت تدریجی کانون دید ارائه کنیم. برای کسانی که علاقه‌ای به فلسفه‌ی اخلاق پزشکی دارند، به پروژه تحقیقاتی‌ای در تاسکژی در ایالات متحد امریکا استناد می‌شود که گروه کنترل مبتلا به سفلیس در آن، چند دهه پس از شناخته شدن درمان قطعی آن بدون معالجه نگهداشته شده بودند و همین امر جرقه‌ای شد که مباحث گسترده‌ای در باب مباحثی همچون استقلال فردی، خیرخواهی و بدخواهی، محرمانه بودن اطلاعات پزشکی، و فلسفه‌ی اخلاق آزمایش‌ها برروی آزمون‌های انسانی برافروخت. در عین حال این واقعه بیش از آنکه علت بوده باشد احتمالاً یک علامت بوده است، چراکه پزشکی به طور کلی در طول این دهه از حرفه‌ای با قدرت تأثیرگذاری ناچیز بر سیر طبیعی بیماری به ابرازی قدرتمند و مداخله‌گر تحول یافته است. بنابراین صرفنظر از علل خاص این قضیه، تقریباً از همین دوره بود که فلسفه‌ی اخلاق پزشکی به عرصه مباحث انتقادی و جدال برانگیز مبدل شد.
     به همین ترتیب در ایالات متحد امریکا، جنگ ویتنام و اعتراضاتی که برانگیخت به عنوان امری تلقی می‌شود که به بحث درباره گستره متفاوت موضوعات کاربردی (نافرمانی مدنی و مسئولیت در قبال وجدان در مقابل مسئلیت در برابر جامعه) دامن‌زده و تأثیر نسبتاً مستقیمی در بنیانگذاری و ایجاد جمعیت فلسفه و امور عمومی و مجله فلسفه و امور عمومی داشته است.
     دیگران با تمرکز بر توجه فلاسفه کاربردی به بهزیستی حیوانات، انتشار کتاب آزاد سازی حیوانات (1975) نوشته پیتر سینگر را به عنوان راهنمای برداشت جدیدی ازفلسفه‌ی اخلاق به مثابه یک حوزه مربوط به عمل و احتمالاً حتی مبارزه و فعالیت قلمداد می‌کنند. همچنین قبل از آن، کتاب بهار خاموش اثر راچل کارسون (1962) نظر عموم را به خطرات زیستمحیطی فراوانی جلب کرد و به این ترتیب مسیری فراروی فربه شدن رویکرد فلسفی گشود که در آن، تحولات علم و تکنولوژی و شیوه‌های کاربست آن‌ها توسط مؤسسات و دولت‌ها برروی محیط زیست اموری مرتبط با اخلاق قلمداد می‌شدند. یک دهه یا کمی بیشتر بود که عملکردهای درونی شرکت‌ها و بنگاه‌های تجاری به موضوعی برای موشکافی اخلاقی بدل شدند و رسوایی‌های مربوط به اعمال فاحشی مانند معاملات غیرقانونی به این امر دامن زدند.
     بالاخره گفتنی است که خود فلسفه بی‌تردید محرک رشد فلسفه‌ی اخلاق کاربردی را فراهم آورده است. مشغول شدن فلسفه‌ی اخلاق دانشگاهی به مباحث کاملاً پیش پا افتاده، در قرنی که شاهد دو جنگ جهانی و موارد فاحش نقض حقوق انسانی بوده است، چنان چشمگیر بوده که دیگر قابل تحمل نیست، به خصوص با دسترسی بیشتر به آموزش عالی و در نتیجه به نخبگان کنونی و جستجوی اسرارآمیز فلسفه.
     این گزارش از ظهور فلسفه‌ی اخلاق کاربردی معاصر این پرسش را برمی‌انگیزد که فلسفه‌ی اخلاق کاربردی چه نوع کاوش و مطالعه‌ای است. آیا فلسفه‌ی اخلاق کاربردی صرفاً نوع دیگری از مطالعه و کنکاش آکادمیک است، یا در برانگیختن تغییر در جهان نقش دارد؟ محافظه کار است یا رادیکال؟ منفعل است یا انقلابی؟ پاسخ به سؤال اخیر آن است که فلسفه‌ی اخلاق کاربردی می‌تواند به هردو صورت باشد. تفکر و تعمق ممکن است کسی را برآن دارد تغییر برای بهبود را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهد اما همچنین محتمل است کسی را به جلوگیری از تغییر و تلاش برای حفظ آن چیزی وادارد که در میان آنچه از گذشته به جای مانده بهترین است. ماهیت مناقشه برانگیز غالب مباحث مربوط، به خودی خود محرکی برای بررسی فلسفی آن‌هاست، چون شاید طرح این مطلب درست باشد که تا این اواخر به رغم تفاوت‌های موجود در پس زمینه‌های دینی یا ایدئولوژیک، به طور کلی یک رویکرد اخلاقی مشترک را می‌توان در نظر گرفت و هنجارهای پذیرفته شده رفتارهای اخلاقی را می‌توان به عنوان نقاط عزیمت استدلال اخلاقی در نظر گرفت. چنین اجماع اخلاقی‌ای را در حال حاضر نمی‌توان مسلم انگاشت، و گرچه رویکردهای مطلق گرا به هیچ معنا با جریان اصلی اخلاق فلسفی ناهماهنگ و بیگانه نیستند، اما عملاً دفاع از یک برداشت مطلق گرا از اخلاق در مقابل رویکردهای نسبیت گرا، ذهنی و سودگرا غالباً با یک رهیافت دینی مرتبط است.
     در عین حال، نویسندگان بسیاری که در مورد فلسفه‌ی اخلاق کاربردی مطلب نوشته‌اند موضعی سکولار و سودگرا اتخاذ کرده‌اند. از جمله این نویسندگان پیتر سینگر، فیلسوف استرالیایی و جانایتان گلوور، فیلسوف آکسفورد که به ویژه در زمینه فلسفه اخلاق پزشکی قلم زده است هستند آر.ام. هر در کتاب تفکر اخلاقی (1981) نظریه‌ای توصیف‌گرایانه را مطرح می‌کند که سودگرایی را با تعمیم‌پذیری کانتی در می‌آمیزد. آنچه به همین نحو تأثیر قابل ملاحظه‌ای به جای گذاشته است اخلاق مراقبت است که قبلاً به آن اشارت رفت. این رهیافت بیشتر با تفاوت‌های جنسی مرتبط است. دیدگاه‌های دیگر از جمله عبارتند ا ز دیدگاه‌های جان پاسمور، فلسیوف استرالیایی که از یک رویکرد اخلاقی لیبرال به ویژه در ارتباط با فلسفه‌ی اخلاق زیست محیطی دفاع می‌کند، و دیدگاه جان رالز که مفهوم تعادل همراه با تعمق وی، شهود گرایی را با نظریه قرار داد تلفیق می‌کند. کتاب نظریه‌ای در باب عدالت (1971) اثر رالز یک رویکرد تازه و کاربردی‌تر را در فلسفه‌ی اخلاق معرفی کرده که تضمناتی برای علم اقتصاد، حقوق و نظریه سیاسی دربر داشته است. سیسلا بک در کتاب دروغ گفتن گزینش‌های اخلاقی در زندگی عمومی و خصوصی  (1978) و کتاب اسرار ‌(1984) درباره ساخت منعطف موضوعات در زندگی عمومی نوشته است؛ مری میج‌لی در کتاب چهار پا و انسان (1978) و در جاهای دیگر رابطه میان انسان‌ها و گونه‌های دیگر را توضیح داده است؛ و اونورا اونیل (1986) اخلاق کانتی را به مباحث قحطی و فقر ربط داده است. بحث میان اجتماع گرایان و طرفداران آزادی فردی راجع به فلسفه‌ی اخلاق سرمایه داری و نقش رفاه نیز می‌تواند به عنوان بخشی از فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در نظر گرفته شود. یورگن هابرماس، فیلیسوف آلمانی که چهره پرنفوذی هم در بر اروپا و هم در جهان انگلیسی زبان دارد مفهومی از اجماع به دست می‌دهد که عبارت از هدف نظریه‌ای است که در عمل نمودار می‌شود.

░▒▓ 6) فلسفه‌ی اخلاق حرفه‌ای
ممکن است مشابه این تقسیم و تمایزت، خود را در فلسفه‌ی اخلاق حرفه‌ای نشان دهند. در عین حال این ایده که مطالب خاصی باید راجع به فلسفه‌ی اخلاق ویژه حرف خاص وجود داشته باشد، از روزگار باستان تا کنون وجود داشته است، یعنی زمانی که سوگند هیپوکراتیس  برای دست اندرکاران حرفه پزشکی الزامی بود. بسیاری از گروه‌های مدرن، ازجمله مهندسان، پرستاران و حقوق دانان، ضوابط رسمی‌ای را پذیرفته‌اند که معیارهای رفتار اخلاقی را برای حرفه‌شان تعیین می‌کنند.
     همچنین فلسفه‌ی اخلاق نقش فزاینده‌ای در تربیت متخصصان ایفا می‌کند. غالباً روش‌های راجح در این باب استفاده از مطالعات موردی، گاه با مطالعه موارد فرضی و گاه با استفاده از نوارهای ویدیوئی موارد واقعی است. یک مسأله در مورد روش مطالعه موردی تأثیر منفی احتمالی آن است. با توجه بر اینکه هر مسأله اخلاقی حداقل دوبعد دارد و اینکه طرح و ارائه نظریات اخلاقی نتایج متعارضی در بر دارد ممکن است این نظریات خطر یک اخلاق سهل‌انگارانه یا نسبیت گرایی فرهنگی را ایجاد کند، یعنی این دیدگاه را که تنها عقاید و نظراتی وجود دارند و نه پاسخ‌ها و راه‌حل‌ها. استفاده از مطالعات موردی و بررسی‌های مبتنی بر اخلاق موقعیتی همچنین ممکن است تلویحاً به تهدید اصول منجر شود. در مقابل برخی دوره‌های آموزشی صرفاً با هدف افزایش حساسیت اخلاقی کارآموزان ترتیب یافته‌اند، این دوره‌ها بر این فرض مبتنی‌اند که اگر این دوره‌ها موفق شوند به تصمیم گیری‌های حرفه‌ای خوبی راه خواهند برد.

░▒▓ 7) آیا متخصص اخلاقی هم داریم؟
فلسفه‌ی اخلاق کاربردی دلمشغول دعوی تخصص اخلاقی نیست، بلکه غالباً علاقمند به تشریک مساعی با متخصصان در حوزه‌های کاربردی است تا به تصمیمات و سیاستگذاری‌هایی دست یابند که به ملاحظات اخلاقی نقش تعیین کننده‌ای اعطا نماید.
     در حال حاضر، پذیرش گسترده‌ای در مورد اصل تضمین بیان و ارائه دیدگاه‌های فلسفی یا اخلاقی در انواع خاصی از تریبون‌ها مانند تحقیقات عمومی، گزارش‌های کمیته‌های قانونگذاری یا کمیسیون‌های تحقیق و کمیته‌های اخلاقی بیمارستانی وجود دارد. ایالات متحده امریکا یک کمیسیون ریاست جمهوری دارد تا مستقیماً موضوعات مربوط به اخلاق زیستی را به رئیس جمهور ایالت متحد گزارش دهند، بریتانیا یک کمیته ملی اخلاق زیستی دارد که مستقل از دولت بنیان‌گذارده شده است، و در همین حال در فرانسه یک کمیته ملی فرانسه در باب امور اخلاقی در مسائل عمومی فعالیت دارد. در سال 1985، شورای اروپا یک هیأت چند رشته‌ای را مرکب از متخصصان منصوب از سوی هر یک از کشورهای عضو تشکیل داد که امروز، به آن کمیته مسئول اخلاقی زیستی می‌گویند. کانادا یک کمیسیون سلطنتی در فناوری‌های جدید تولید مثل تشکیل داده است و کمیسیون‌های پارلمان اروپا گزینه‌های سیاست علمی و تکنولوژیک را پیشنهاد می‌کنند. دیگر کشورهادر حال دنبال کردن همین الگویند. به علاوه شورای اروپا در سال 1990 کار برروی پیمان اخلاق زیست پزشکی اروپا را آغاز کرد که ابزار الزام‌کننده حقوقی‌ای برای همه کشورهای امضاء کننده خواهد بود. هدف این پیمان در نهایت هماهنگ کردن قانونگذاری اروپا در باب موضوعات مربوطه است.
     افراد هم به عنوان مشاورانی در رابطه با مباحث سیاست عمومی مورد استفاده واقع شده‌اند. در اروپا، جانایتان گلور با همکاری اتباع کشورهای اروپایی دیگر گزارشی از باروری و خانواده برای کمیسیون اروپا تهیه کرد (1989) همچنین ویل کیملیکا به عنوان عضو کمیسیون سلطنتی کانادا در همین موضوع مشاوره‌هایی ارائه داده است. در ایالات متحد آرتور کاپلان یکی از اعضای نیروی مأمور ریاست جمهوری در باب اصلاح بهداشت ملی بود. در بریتانیا، مری وارنوک فیلسوف (1985) مسئول گزارش‌های اداری در مورد نیازهای آموزشی کودکان دچار معلولیت و مشکلات یادگیری و همچنین در باب دستاوردهای جدید در طب تولیدمثل و جنین شناسی بود؛ برنارد ویلیامز (1979) نقش مشابهی در مورد پورنوگرافی و سانسور ایفا می‌کرد. بحث‌ها راجع به کشتن از روی ترحم در هلند فیلسوفان، حقوقدانان و نظریه پردازان اجتماعی را به خود مشغول کرده است. متأسفانه دیدار پیتر سینگر از آلمان اعتراضات گسترده‌ای را به مباحث کشتن از روی ترحم برانگیخت و با عث مهجور شدن اخلاق زیستی در برخی حلقه‌ها و رد عمومی و ناسنجیده فلسفه‌ی اخلاق کاربردی شده است.
     همچنین می‌توان به برخی دستاوردها در این حوزه‌ها اشاره کرد؛ مثلاً سنجش و بررسی اخلاق آزمایش‌های کلینیکی به ویژه در ارتباط با AIDS منجر به مفهوم سازی مجدد ملزومات آزمایش‌های کلینیکی شد و باعث تجویز یک سیستم چند گزینه‌ای گردید که هم به لحاظ علمی قابل قبول است و هم در سطح قابل قبول‌تری به بیماران و پزشکان امکان انتخاب می‌دهد.

░▒▓ 8) پژوهش در فلسفه‌ی اخلاق کاربردی
به طور کلی آنان که در تحقیقات سرمایه‌گذاری می‌کنند، جمع‌آوری فکت‌ها و واقعیات را که غالباً به آن «تولید دانش جدید» اطلاق می‌شود ضروری در نظر می‌گیرند؛ در مقابل به نظر می‌رسد که فلسفه دست اندرکار تأمل درباره واقعیات هستند و این در حالیست که فلسفه هنجاری نسخه‌هایی برای عمل یا سیاست تولید می‌کند. فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در بهترین حالت مجالی برای تلفیق این رویکردهاست. مجالی برای طرح واقعیات که موضوع مناسب را برای تفکر تحلیلی و حساس به موضوعات اخلاقی فراهم می‌آورند و مجالی برای پژوهش فلسفی تا ضرورت به حساب آوردن چهارچوب کاربردی که تفکر و تأمل در قالب آن ریخته می‌شود را بپذیرد.
     بنابراین تحقیق در فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در وضعیت آرمانی از درک یک مسأله آغاز می‌شود و باانگیزه یافتن راه حلی برای آن مسأله انجام می‌شود. فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در موارد فراوان میان رشته‌ای است. یک برنامه پژوهشی غالباً از پیشرفت فناوری الهام می‌گیرد و چون همین پیشرفت است که ملاحظات اخلاقی را در قلب بسیاری از حوزه‌های بحث عمومی نشانده است. نمونه عادی آن، مجادلاتی است که هم اینک در مورد فناوری‌های جدید تولید مثل ذکرشان رفت: تحقیق برروی جنین، اهدای…….، مادری جایگزین که پرسش‌هایی درباره جایگاه و موقعیت جنین انسانی و تعریف پدر و مادر بودن ایجاد می‌کند.
     زمینه‌های مناسب دیگر برای تأثیرگذاری فلسفه اخلاق بر تحقیق کاربردی، برای مثال این موارد را در بر می‌گیرند: پروژه. … انسانی، فلسفه اخلاق محرمانه بودن اطلاعات مربوط به افراد، ارتباط بیمه با ایدز یا بیماری‌های موروثی، مراقبت از سالمندان، بی‌خانمانی و بیماری‌های روانی. در عین حال یک نکته را باید توضیح داد و آن اینکه صرف جمع‌آوری اطلاعات در مورد آنچه مردم درست می‌انگارند نه فلسفه اخلاق کاربردی است و نه چیز دیگر بلکه جامعه‌شناسی است.

░▒▓ 9) مؤسسا ت
بسیاری ازمراکز پژوهشی درطی دهه‌های اخیر ایجاد شده‌اند. کارکرد آن‌ها معمولاً انجام تحقیقات، تولید نشریات و ترتیب دادن سخنرانی‌ها، سمینارها و کنفرانس‌ها درباره مباحث عملی مربوط به اخلاق است.
     امریکای شمالی از خوش‌بنیادترین شبکه‌های نهادی و سازمانی برخوردار است. نخستین سازمان در این حوزه مرکز هاستینگز در نیویورک (1969)، است و سپس مرکز فلسفه و امور عمومی دانشگاه مریلند و مرکز مطالعه فلسفه‌ی اخلاق در حرفه‌ها تحت پوشش مؤسسه فناوری ایلینویز (1976)، مرکز مطالعه ارزش‌ها در دانشگاه دلور (1977) و مرکز فلسفه سیاست اجتماعی از دانشگاه دولتی بولینگ گرین در اوهایو(1981). در حال حاضر مراکز بسیار دیگری در دانشگاه‌های ایالات متحد و جاهای دیگر وجود دارند از جمله در بریتانیا، مرکز فلسفه و امور عمومی در دانشگاه سنت اندروز، مرکز حقوق پزشکی و اخلاق در کالج کینگز لندن، و مرکز تحقیقاتی ارزش‌های اجتماعی در دانشگاه هول هلند مراکز اخلاق زیستی را در اوترخت و ماستریخت دارد و کار بروی فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در کشورهای اسکاندیناوی با گرایش جدی به اخلاق باروری در آرهوس دانمارک و مباحث رفاهی حیوانات در کپنهاگ در حال افزایش است. شبکه اروپایی فلسفه‌ی اخلاق تجاری (EBEN) ابتدا در سوئیس بنیان گذارده شد و فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در اسپانیا و آلمان نیز به خوبی بنیان گذارده شده است، صرف نظر از بخش‌هایی که توسط دانشگاه‌ها ایجاد شده‌اند، جامعه فلسفه کاربردی (1982) به بیشتر حوزه‌های فلسفه‌ی اخلاق کاربردی علایق کلی دارد و عضوگیری گسترده‌ای دارد که به فلاسفه حرفه‌ای محدود نمی‌شود.
     استرالیا در بسیاری از حوزه‌های فلسفه‌ی اخلاق کاربردی پیشتاز بوده است: پیتر سینگر همراه با هلگا کوهس، مرکز اخلاق زیستی انسانی (1980) را در دانشگاه موناش بنیان گذاشت و در حال حاضر مراکز متعدد دیگری در زمینه فلسفه‌ی اخلاق کاربردی در استرالیا وجود دارد؛ ذکر این نکته هم خوب است که در آنجا به فلسفه‌ی اخلاق زیست ـ محیطی توجه ویژه‌ای می‌شود، مسائلی مانند گونه‌ها حفظ و تهدیدات اکولوژیک مانند تخریب لایه ازن که مستقیماً به ساکنان زمین ارتباط می‌یابد.
     ایجاد کرسی فلسفه‌ی اخلاق محیط زیست در دانشگاه وارسا نشان‌دهنده توجه جدی به فلسفه‌ی اخلاق زیست محیطی در کشورهای کمونیست سابق اروپای شرقی که تا اندازه‌ای ریشه سیاسی دارد است. کشورهای دیگری که در آن‌ها گرایش به فلسفه‌ی اخلاق کاربردی روبه افزایش است بخش‌هایی از جنوب شرقی آسیا، ازجمله تایلند و هنک کنگ، هند و کشورهای متعدد آفریقایی هستند.

░▒▓ مآخذ و منابعی برای مطالعه‌ی افزون...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.