حامد دهخدا
░▒▓ فروید
نظریهی فروید مانند کار مارکس سعی دارد تا مبنای قدرت قدسی که در بطن مذهب استقرار یافته را کشف کنند؛ این در حالیست که مارکس آن را در نابرابری اجتماعی مییابد و فروید در الگوی اجتماعی-زیستی خانواده (ص.115.). به علاوه، رویکرد فروید از نظر دکتر توسلی بدبینانهتر از رهیافت مارکس است (ص.122.).
فروید در سه بخشِ تأثرش از فریزر، فرضیهی صور نخستین اجتماعات بشری و روانکاوی بالینی، دیدگاههایی را در مورد دین ابراز میدارد که به زعم دکتر توسلی دو بخش اول، امروزه اعتباری ندارند و آنچه قابل توجه است مورد اخیر است (ص.122.).
عشق پسر به مادرش، تملکجویانه است و از این رو هم از پدر خود نفرت دارد و هم به عنوان رقیبی برای محبت مادرش از او میترسد (ص.123.). در عالم خیال حتی به پدر خود صدمه میزند و این خیالات موجب احساس تقصیر شدید در او میشود که این احساس در قالب تخیلات دیگری، غیر از انتقام و آرزوی کشتن یا صدمه زدن به پدر بیان میشود (ص.123.). او قادر است این خصومت پدرانه را تنها از طریق اطاعت و پیروی محض از پدر تسکین دهد. در همان حال و در حالی که این نمایش اودیپی رشد پایان مییابد، پسر نیز دربارهی جهان واقعی چیزهای بیشتری میآموزد. او خود را متمایز از دیگر اشخاص میکند و فرا میگیرد که آرزوها قدرت مطلق ندارند و ترس ممکن است غیرواقعی باشد (ص.123.). از نظر فروید این احساسات از هیچ طریقی غیر از مناسک تشفی نمییابد (ص.124.). در واقع ترس و وحشت است که به طور منظم برگشت به مرحلهی کودکی ذهن را برمیانگیزد و در عین حال احساسات اودیپی را از نو فعال میسازد (ص.124.). از نظر فروید با اینکه با پیشرفت بهداشت و تکنولوژی موقعیتهای رفتار کودکانه بسیار تقلیل مییابد، اما موقعیتهایی که از محرومیت فرد در جامعه سرچشمه میگیرد چندان قابل تقلیل نیستند (ص.124.).
دکتر توسلی نقدی دورکیمی به فروید دارند دایر بر اینکه دستگاه نظری او روانشناختی است و به برخی پرسشهای جامعهشناختی پاسخ نمیدهد (صص.127-126.). ایشان در مورد اینکه دقیقاً به چه دلیل نمیتوان از یک مبنای روانشناختی به پرسشهای جامعهشناختی پاسخ گفت، توضیحی نمیدهند، حال آنکه این دعوی دورکیمی امروزه معارضان فراوان دارد. به علاوه نقد دیگر دکتر توسلی به فروید آن است که او قواعد عام خود را از تعمیم مواردی معدود به دست آورده است (ص.127.).