فیلوجامعه‌شناسی

جمع‌بندی و نقد كتاب «جامعه‌شناسی دینی»(5)؛تعریف و قلمرو جامعه‌شناسی دین

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا


دو وظیفۀ اصلی جامعه‌شناسی دین، یكی بررسی روابط اجتماعی بزرگ و تمدن و یا جامعه‌های كل با نظام‌ها دینی است و دیگری بررسی میزان تخصصی شدن نقش‌های دینی در جامعه‌های مختلف و در نظام‌های مذهبی گوناگون است. مشابه این روش در تعریف قلمرو جامعه‌شناسی دین را دكتر محمد توكل در تعریف حوزۀ جامعه‌شناسی علم یا جامعه‌شناسی پزشكی مطرح كرده‌اند؛ آقای دكتر محمد توكل وظیفۀ اولی را در چارچوب تعریف موسوم به «كلاسیك» بیان می‌كند و وظیفۀ دوم را در قالب تعریف موسوم به «سیستماتیك». براساس تعریف كلاسیك (علت اطلاق این عنوان برای تعریف مذكور روشن نیست)، جامعه‌شناسی دین عبارتست از مطالعه و بررسی در مورد رابطۀ بین فضای علم و جامعه. او این تعریف را با الگویی نشان می‌دهد كه در مورد جامعه‌شناسی دین چنین خواهد بود:...

       از نظر دكتر توكل، نقطه‌چین بودن خط ارتباط دهندۀ دو فضا، نشانگر باز بودن رابطه (از تأثیر تا جبر علی) است و دو جهته بودن پیكان دال بر این است كه عملكرد می‌تواند بنا به شرایطی از یك طرف به طرف دیگر و بالعكس، یا در هر دو جهت باشد. رابطۀ بین دو مجموعه می‌تواند عنصری، یا زیرمجموعه‌ای یا كل مجموعه از یكی را به عنصری یا زیرمجموعه‌ای یا كل مجموعۀ دیگر مربوط سازد.
     براساس تعریف سیستماتیك، جامعه‌شناسی دین عبارتست از در نظر گرفتن فضای اجزاء دین به عنوان یك سیستم. آنگاه جامعه‌شناسی دین عبارت خواهد بود از مطالعۀ روابط جمعی بین عناصر این سیستم. او این تعریف را با الگویی نشان می‌دهد كه در مورد جامعه‌شناسی دین چنین خواهد بود:...
    

░▒▓ 1. اجتماع دینی در رابطه با اجتماع كلی

از نظر دكتر توسلی سه ملاك در تعریف اجتماع دینی در رابطه با اجتماع كلی وجود دارد (در مورد ملاك این تقسیم‌بندی مطلبی در كتاب نیامده است و فهم دقیق تفاوت و منطق حاكم بر آنها را به غایت صعب و مشكل كرده‌است)  (ص.85.):

1) عضویت در گروه مشترك
2) نظام عقاید و مناسك مشترك در یك اجتماع محلی
3) نظام عقاید و مناسك مشترك در تاریخ و سرنوشت اجتماع خاص

     از نظر ایشان، اگر «دین بر طبق تعریف یاد شده، در یك كل اجتماعی واجد هر سه معنای یاد شده باشد، آن دین را می‌توان به مفهوم كامل كلمه دین اجتماع محلی نامید» (ص.86.). اما هیچ دینی به طور كامل محلی نیست، چرا كه افراد تصورات متفاوتی از الوهیت دارند (در اینجا بحثی راجع به این نمی‌شود كه آیا این تصورات متفاوت قدر مشترك‌هایی دارند و آیا می‌توان اجتماع دینی را به استناد آن قدر مشترك‌ها تعریف كرد یا نه). لذا دكتر توسلی نتیجه می‌گیرد كه یك اجتماعی دینی به محلی‌ترین نوع كلمه در جوامعی رخ می‌دهد كه چنین الوهیتی كم‌اهمیت باشد و یا اصلاً موضوع پرستش قرار نگیرد (ص.86.). این سه ملاك در اقوام فاقد سواد به بهترین وجه رؤیت می‌شوند.
     از نظر دكتر توسلی، ملاك اول نزد اقوام فاقد سواد كه در آنها رفتار دینی به صورت تنگاتنگی با ساخت اجتماعی درآمیخته است رؤیت می‌شود، در حالی كه در مورد ادیان بزرگ مانند بودیسم، اسلامی، هندوئیسم و مسیحیت عكس این مطلب مشاهده می‌شود (مستندات مفقودند) (ص.86.). علت فاصلۀ رفتار دینی با ساخت‌های خاص اجتماعی در ادیان بزرگ اعتقاد به خداوند استعلایی است، به نحوی كه دین الزامات اخلاقی یا عملی را كه با مناسك و شعائر موجود در ساخت اجتماعی خاصی در تصادم و تخاصم باشد، موجب نشود و یا در حد پایینی سبب شود. دكتر توسلی به شواهدی در مورد بودیسم، هندوئیسم، پیشرفت تدریجی و رفرمیستی اسلام در جنوب صحرای افریقا مثال می‌زنند (متأسفانه در مورد مطالب گفته شده در مورد این ادیان هیچ گواه تجربی و مستندی ارائه نشده‌است). در عین حال اعتقادات دینی دیگری غیر از ادیان اقوام فاقد سواد نام برده می‌شوند كه براساس ملاك اول به اجتماع دینی خاصی تعلق داشته‌اند، مانند یهودیت ارتدكس، مورمون‌های امریكایی و سیك‌ها كه كاملاً به یك اجتماع خاص تعلق دارند و برخی اعتقادات دینی در دولتشهر‌های یونان، كنفسیوسیانیسم، كلیسای ارتدكس روسیه، كاتولیسیسم در لهستان، كالونیسم با مجارستان و… كه تا اندازه‌ای منوط به اجتماع محلی ویژۀ خود هستند (مستندات مفقودند) (ص.88.). در موارد اخیر اجتماعات خاصی، نوع ویژه‌ای از اعتقادات را موجب می‌شوند و عضویت در آنها تا اندازه‌ای منوط به داشتن این اعتقادات است، در عین حال، هم‌بافتی دین و ساخت اجتماعی در آن حد نیست كه اختلاف دینی در زندگی مشترك افراد، در یك ثغور ویژه، اختلال جدی‌ای پدید آورد.
     براساس ملاك دوم همنوایی نظام دینی و ساخت اجتماعی محلی معتقدان آنقدر شدید نیست كه نتوان ورد، یا دعایی را از یك دین معین اقتباس كرد (ص.90.). در واقع در این ملاك بیشتر اشتراك در عقاید است كه مبنای تعریف اجتماع دینی را می‌سازد. در اینجا نیز ادیان فاقد خط و مذهب مورمونی امریكا به عنوان مواردی تلقی شده‌اند كه علاوه بر ملاك اول، برحسب ملاك دوم نیز یك اجتماع دینی محلی تلقی می‌شوند و ادیان جهانی مانند اسلام ، هنوئیسم، تائوئیسم و كاتولیسیسم، كمترین میزان قابلیت شكل دادن اجتماع دینی محلی را دارند (مستندات مفقودند) (صص.9391.).
     بر بنیاد ملاك سوم، اجتماع دینی منحصراً به یك اجتماع خاص خطاب می‌شود و نه نوع انسان (ص.93.). به عبارت دیگر به نظر می‌رسد كه ملاك تعریف در اینجا یك «امت» است (وضع اصطلاح «امت» از نویسندۀ این سطور است)؛ یك اجتماع با نظام عقاید و مناسك و تاریخ و سرنوشت مشترك، یك اجتماع دینی را می‌سازد. از نظر دكتر توسلی در این معنای سوم می‌توان مرزهای دین محلی را در همۀ تمدن‌ها ترسیم كرد. در این معنا حتی در اسلام بر ارزش‌های دینی یك امت برگزیده تأكید می‌رود، بدون آنكه توجه خود را بر نوع بشر به طور كلی انكار كنند (مستندات مفقودند) (ص.94.). پس در این معنای چهارم كه گسترده‌ترین معنای اجتماع دینی است، می‌توان اجتماع دینی را «یك اجتماع، با نظام عقاید و مناسك و تاریخ و سرنوشت مشترك» دانست.
    
░▒▓ 2. ساختار اجتماع دینی؛ تخصصی شدن نقش‌ها
تخصص در وظایف مذهبی، یكی از ابتدایی‌ترین و شایع‌ترین شكل‌های تقسیم كار در جامعه‌های انسانی است (ص.96.). در واقع در بین همۀ ادیان، رهبران به نحوی از تودۀ مؤمنان و پیروان متمایزند (ص.101.). در جوامع ابتدایی كاهن ممكن است بیشتر اوقات كشاورزی روستایی یا چوپان باشد (شواهد تجربی یا مستندات مفقودند) (ص.96.). در جوامع باستان سلسله مراتب كاهنان در سازمان صنفی آنها بسیار آشكارتر شد. آنان به برگزاری مناسك و مطالعه و استنساخ از متون مقدس مذهبی، تهیۀ گاهنامه‌ها، نگهداری آمار جمعیت و نگهداری و مراقبت از اشیاء ارزشمند می‌پرداختند (شواهد تجربی یا مستندات مفقودند) (ص.96.). به علاوه، گاه كاهنان نقش روشنفكر و كل یا بخشی از كارمندان اداری حكومت‌ها را ایفا می‌كردند (شواهد تجربی یا مستندات مفقودند) (ص.96.).
     دكتر توسلی در یك تقسیم‌بندی كلی، نقش‌های دینی را به انتسابی و اكتسابی تقسیم می‌كنند. از میان مجموع تیپولوژی‌های نقشی كه به ویژه در جامعه‌شناسی پارسنزی از هم متمایز شده‌اند، دكتر توسلی توجه خود را منحصراً به دوگانۀ انتسابی بودن/اكتسابی بودن معطوف می‌دارد. در واقع دكتر توسلی بر اساس مدل چهارگانۀ پارسنزی، محرك عمل در رابطه با نقش (عاطفی/بی‌طرفی عاطفی)، معیار ارزشی محتوای نقش (عام‌گرایی/خاص‌گرایی) و حدود نقش (همه‌جانبگی/اختصاصی) را از بررسی خویش حذف می‌كند.
     در ادامه دكتر توسلی در مورد دین اسلام، یهود، هندوئیسم، كنفسیونیسم، مسیحیت و بودیسم، جداگانه نقش‌های انتسابی و اكتسابی را به بررسی می‌نشینند. در این موارد هم دعاوی دكتر متأسفانه بدون گواه تجربی یا هر نوع مستندی ارائه شده‌اند.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.