فیلوجامعه‌شناسی

خطوط اصلی سیاست پایدار

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀█▄ مطلب ۱.
▬    این، اولین کلمات نیستند، و آخرین کلمات نیز نخواهند بود که درباره فراسوی چپ و راست، و لزوم خلق یک سیاست پیشروتر در کشور گفته می‌شود. ایده‌های قدیمی راست و چپ، چندان استادانه ساخته و پرداخته نشدند، و غائله‌های سال هفتاد و هشت و هشتاد و هشت، اوج دشواری در ساخت و ساز این خط و خط بازی‌ها را نشان داد. از آن جا که ابعاد این تعارضات، نه حاصل گفتگوهای مکتبی و عملیاتی عمیق، بلکه بر مبنای واکنش‌های عمدتاً مطبوعاتی نسبت به رویدادهای مقطعی بوده است، نحوی عدم انسجام، و گرد هم آیی تصادفی ایده‌ها در مرام چپ و راست مشهود است، که تناقض‌های آن‌ها گاه بسیار آشکار می‌شوند.
▬    نیروهای موسوم به چپ، یک روز، تند و تیز، علیه آقای هاشمی رفسنجانی و خط فکری او پیکار می‌کردند، و اساساً از این بابت چپ نامیده شدند، ولی، امروز از در تقدیس او و، حتی، خاندان وی برآمده‌اند. نیروهای موسوم به راست هم پس از سال هفتاد و شش و از زمانی که فضای سیاسی کشور اصطلاحاً «جنبشی» و در واقع، «نامتعادل» شد، عملاً به تأثیرگذاری و نفوذ بر فرآیندهای سیاسی رضایت داده‌اند. این برخورد فنی با سیاست، اغراض آن‌ها را در سیاست نامتعادل پسا هفتاد و ششی کشور به خوبی پیش برده است، ولی، سنخ مواجهه مکتبی ایشان با سیاست را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده و کمرنگ کرده است.

▀█▄ مطلب ۲.
▬    رقابت و نبرد میان فعالان سیاسی راست و چپ، واقعاً مابازاء راستینی در میان مردم ندارد. آن‌ها در استمرار سال هشتاد و هشت، لج و لج بازی را استمرار بخشیده‌اند و از حد گذراندند، و این، انبوهی از معادلات نامتوازن را پدید آورده است، که باید حل شوند تا صحنه رقابت‌های سیاسی کشور قدری متعادل‌تر شود و کار ویژه‌های این بخش حیاتی جامعه به جریان بیفتند. فصل مشترک همه این لج و لج بازی‌ها گردن ننهادن به «امر برحق» است، و فرجام این مسیر، سنت‌های الهی فشل و هزیمت اقوام را به دنبال خواهد آورد.
▬    ما در خطر از دست دادن تلقی مشترک خود در مورد ارزش‌های «انقلاب» هستیم، و در این زمینه، خط و خط بازی کم محتوای چپ و راست مقصر است. روشن‌فکری و روزنامه‌نگاری ضعیف و نحیف، از آن جا که کمتر قادر به ارائه طراحی‌ها و برنامه‌های اصولی و انضمامی بوده است، به سرودن شعر و شعارهای کلی‌گویانه روی آورد. در این شرایط، ترمیم شکاف‌ها جز با ظهور گروه نخبگانی که ضمن ارتباط ارگانیک مناسب با اقشار مختلف جامعه، یک دیدگاه مکتبی روشن و جامع، توأم با ارائه راهکارها و الگوهای عملی، میسر نخواهد شد. آن‌ها باید ضمن ارائه بینش‌های کلی و تاریخی در مورد منافع مشترک، و توسعه نیرومند ارزش‌های مشترک، مسیرهای عملی روشنی را ترسیم کنند که موجب اعتماد مجدد به نخبگان شود. نخبگان و الگوهای جامعه امروز، کمتر به تعهد خود در هدایت اصولی و در عین حال، عملیاتی مردم پایبند هستند، و این وضع باید اصلاح شود.

▀█▄ مطلب ۳.
▬    برای رفتن به فراسوی چپ و راست، چند ایده را پیشنهاد می‌دهم:

۱.    ایجاد یک جامعه پایدار مبتنی بر ارزش‌های توحیدی باید به عنوان یک مطلوب فی‌نفسه، مستمسکی برای عزل نظر از اختلافات فرعی‌تر شود. البته، با استعمال عبارت «اختلافات فرعی»، نمی‌خواهم انکار کنم که این اختلافات منجر به فجایعی مانند سال هشتاد و هشت شده است، ولی، برای رسیدن به جامعه پایدار و بر مبنای حکم الگوی حکیم، باید از این موضوعات عبور کرد و نگاه رو به آینده داشت.
۲.    تمرکز بر ارزش «مراقبت» در هر رویکرد سیاسی جدید، فراتر از راست و چپ، حیاتی است. جریان‌های سیاسی باید مردمی و «مراقب» مردم و کشور باشد. این ایده، در مقابل، ایده حکمرانی به عنوان یک دستگاه بوروکراتیک با حیات مستقل قرار دارد. سیاست، به ارتباط زنده با مردم خود نیازمند است. در واقع، حکمرانی خوب، تنها می‌تواند به عنوان نماد اراده جمعی باقی بماند، و نمی‌تواند به حال مردم بی‌اعتنا باشد.
۳.    مرتبط با ارزش «مراقبت»، ارزش «پایداری» مطرح است که بر تعهد حکمرانی خوب نسبت به «آینده» اصرار دارد. حکمرانی خوب، نه تنها به «مراقبت» از مردم امروز متعهد است، بلکه باید خود را نسبت به آیندگان نیز متعهد بداند. این رویکرد، یکی از نیازهای نسل امروز هم هست، چرا که، نسل امروز نیز به این ترتیب، در بی‌اطمینان امروز جهان، از آینده خود و فرزندانش نیز مطمئن خواهد شد.
۴.    بسیاری از مسائل اجتماعی و سیاسی امروز، در واقع، پرسش‌های اخلاقی هستند؛ اجتناب از بحث‌های عمیق مکتبی در مورد پرسش‌های از جنس «چه باید کرد؟»، رفته رفته به اقتدارگرایی در رقابت‌های سیاسی خواهد انجامید که کم و بیش هم انجامیده است. زبان اخلاق نمی‌تواند در یک سیاست پیشرو و در عین حال، پایدار غایب باشد. مفاهیمی مانند مسؤولیت، وظیفه، عدالت، حریت، احترام، آداب، افتخار، وفاداری، و خدمت، موضوعات مهمی هستند که سیاست پیشرو امروز، با این حجم از مسائل و بی‌اعتمادی اجتماعی و سیاسی، باید برای آن‌ها تعریف مشخصی داشته باشد. اتخاذ چنین رویکردی به بیان یک حس مشترک جدید ملی و مرامی کمک خواهد کرد.
۵.    در پاسخ به سؤال «چه باید کرد؟»، باید پیچیدگی اجتناب‌ناپذیر و در عین حال، فزاینده پدیده‌ها را تصدیق نمود، ولی، قرار دادن فطرت انسان‌ها، در مرکز این پیچیدگی‌ها، به معنای ایجاد یک نقطه مرجع بتنی برای اندازه‌گیری سلامت جناح بندی‌های آینده سیاسی خواهد بود. حکمرانی خوب، تعادلی بین اعضای اجتماع، دولت، و نیروهای تعاونی است، و این تعادل، جز با یک وحدت مرامی نیرومند به دست نمی‌آید.
۶.    هر فرمولی برای آشتی و اتحاد ملی، نمی‌تواند منحصراً از نگاه‌های خشک حقوقی و منطقی سیراب شود، بلکه باید به طور کامل درگیر پارامترهای کمال مانند ارزش‌ها و عواطف و سنت‌ها شود. تشخیص حد ملاحظه و مشارکت هر یک از این پارامترها نیز مکانیکی نیست و توسط حکیم، و بر مبنای الگوی مکتبی و معنوی تعیین می‌شود. اعتقاد به خیر اخلاقی بالاتر، به درک بعد معنوی زندگی گره خورده است، و روشن‌فکری باید درک کند که بدون این اعتقاد، مسیر بهتری فرا روی ملت نیست. مشاجرات چپ و راست به حد بحرانی رسیده است و نمی‌توان امید داشت که خود به خود و به مرور زمان سرد و نرم شود، و طرف‌های باید به داوری الگوی حکیم تن دهند و پس از دستیابی به آشتی مکتبی و برادری، طرح بهتری برای آینده بریزند.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.