دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ طرح مبحث ۱:
▬ در شهری مانند تهران، با یک وضع شدیداً عصبی مواجهیم؛ سخنگو و قائم مقام وزیر بهداشت، در خبر تکان دهندهای گفت که ۳۲ درصد مردم تهران در حدی درگیر مشکلات روانپزشکی (و نه روانشناختی) هستند که نیاز به مداخله درمانی دارد. او تأکید کرد که این آمار، اعتباربخشی شده یا قطعی است. مشاهدات ما در خیابان و گذر نیز صحت این آمار اعتباربخشی شده مقام رسمی وزارت بهداشت را تأیید میکند. چه باید کرد؟
▬ البته، بیگمان وزارت بهداشت، باید برنامهای برای مداخله دارویی در این اختلالات جدی روانپزشکی داشته باشد، ولی، ما نیز به عنوان فعالان اجتماعی وظیفهای داریم. برداشت من این است که این اجتماع شهری، در مسیر افراط در «رهاشدگی شهری» به این روز افتاده است.
▀█▄ طرح مبحث ۲:
▬ محیط شهری، یک محیط گسترده و گذراست که در آن افراد به سهولت «گم» میشوند، و بدین سان، نظارتهای اجتماعی در مراعات هنجاری حدود افراد چندان مؤثر نیست. در واقع، در گرماگرم «رهاشدگی شهری»، افراد به خود میقبولانند که همان طور که کوهسار البرز به بیبی سکینه نمیرسد، آدم هم به آدم نمیرسد، و با این تسکین از خجالت همسفر مترو در میآید. او به همشهری خویش بیحرمتی میکند، چرا که، بسیار بعید است که در شهری این چنین عظیم، دوباره گذر این دو به هم بخورد. خب؛ این وضع در یک شهرستان کوچک چنین نیست.
▬ پس، در شهری مانند تهران، به دلیل امکان گمنامی و غریبگی، افراد، بسیار کمتر از شرایط معیارین یک زندگی اجتماعی سالم، ملاحظه هم را میکنند. در این شهر، اخلاق، رها شده، و «رهایی» به مهمترین ارزش تبدیل شده است. چه باید کرد؟
▀█▄ طرح مبحث ۳:
▬ نحوی درمان ریشهای لازم است.
▬ نخست آن که، نخبگان باید بسیج شوند، و به جای «تملق دموکراتیک»، اصل صورت مسأله را واضح و روشن با مردم در میان بگذارند، و یک «بحث فراگیر شهروندی» در این موضوع برقرار کنند. اظهار نظر مهم سخنگوی وزیر بهداشت، گام اول این حرکت بود که چندان شنیده نشد.
▬ در گام بعد، ضروری است تا «بحث فراگیر شهروندی» بر سر پرسش «چه باید کرد؟» آغاز شود. فضای فکری کشور، پیش از این، یک بار، این کار را انجام داده، و موفق بوده است.
▬ ما پس از ضد فرهنگ دهه ۱۳۴۰، سابقه طرح فراگیر و عمومی سؤال «چه باید کرد؟» را داشتهایم. در آن زمان، مرحوم شهید مطهری و دکتر علی شریعتی، پادرمیانی کردند تا این بحث فراگیر به بهترین نحو شکل بگیرد.
▀█▄ گام مقدماتی طرح درمان
▬ تمرکز شهروندان تهرانی بر رقابت وسیع برای موفقیت، آنها را عمیقاً به معیارهای کارایی مادی و اغلب هم اقتصادی محدود کرده است.
▬ در نخستین گام، و بدون مناقشه در اصل این ایستار این شهروندان، باید بپذیریم که پرسش از تعادل منافع «من» در برابر «دیگران»، مسأله ذهنی تک تک این افراد است. اینجاست که در واضحترین صورت، در یک سطح مقدماتی، نزد شهروندانی که تنها موفقیت فردی را به عنوان هدف زندگی خویش تعریف کردهاند، مسأله انضمامی اخلاق یا همان پرسش «چه باید کرد؟» مطرح میشود. افراد برای بهبود منافع خود، با موانعی به نام «دیگران» مواجهاند، و بدون اخلاق، تنها «عداوت»، میان آنان حکم خواهد کرد. و تاب و طاقت انسان در تحمل «عداوت» محدودیتهای جدی دارد. انسان سالم، نمیتواند به مدت طولانیمدت در محیط پر «عداوت» زندگی کند. این انسانها، آمادهاند تا برای گریز از «عداوت» فزاینده به اخلاق، مجدداً تن بدهند.
▬ در این گام مقدماتی، «اخلاق» نه یک انگیزه و معرفت و فعل متعالی، بلکه، یک ابزار انضمامی برای زندگی فردی کامکارتر جلوهگر میشود. در این گاه مقدماتی، اخلاق، ابزاری برای «ادب اجتماعی» به منظور «ایجاد یک رابطه قابل فهم میان انسانها» و «احترام به کرامت انسانی» است.
▀█▄ گام دوم طرح درمان
▬ در یک سطح پیشرفتهتر، شهروندان تهرانی، پس از احیاء اخلاق به مثابه ادب اجتماعی، در یک سطح بالاتر، دشواریهای تازهای را فهم و درک میکنند. آنها از معنای زندگی شخصی پرسش خواهند کرد. آنها میخواهند بفهمند که غایت زندگی شخصی چیست، و چطور میشود این غایت را بیشتر و بهتر پرورش دهند.
▬ از موضوعات مهمی سؤال میشود مانند «جنبههای معنوی زندگی فردی»، «تعریف شأن و منزلت و شکوه انسانی»، «اولویتبندی خیرها»، و «این که چگونه باید اهداف با یکدیگر متعادل شوند».
▀█▄ گام سوم طرح درمان
▬ وقتی این سؤالات، پاسخهایی یافتند، افراد میکوشند تا این سؤالات را در کردار زندگی خویش به تحقق برسانند، و در این مرحله، اسیر «ضعف اراده» میشوند. از این قرار، میکوشند تا برای زندگی اخلاقی خود، قانونمندیهای پیدا کنند که بشود در بلند مدت به آنها پایبند ماند. در این مرحله است که فرد، در عمق زندگی شخصی خود مؤدب میشود. در این مرحله، «خوب یا بد، از نقطه نظر اخلاقی، بسته به میزانی است که فرد از قوانین و قواعد اخلاقی تبعیت میکند».
▀█▄ گام چهارم طرح درمان
▬ در اجرای قانون اخلاقی، همواره و به طور مکرر و روزمره، تزاحمهایی پیش میآید؛ فرد باید بتواند برای رسیدن به یک زیست اخلاقی مطابق قانون، از پس، این تزاحمها برآید، و برای این منظور، به الگوهای موفق اخلاقی نیاز خواهد داشت. هیچ چیز مانند «الگو» به مثابه «انسان با فضیلت»، مسأله تزاحمهای اخلاقی را حل نمیکند.
▀█▄ گام پنجم طرح درمان
▬ ولی یافتن «الگو»، داستان دشواری است. در جریان یافتن الگو به مثابه «انسان با فضیلت»، شخص لاجرم باید به تاریخ مراجعه کند و در این مراجعه درخواهد یافت که در طول تاریخ چهار هزار ساله ادیان ابراهیمی که آنها نیز به پیش از خود از نوح و شیث و آدم علیهم السلام ارجاع میدهند، هیچ الگوی اخلاقی، رقیب انبیاء ادیان ابراهیمی نبوده است. برای متجاوز از چهار هزار سال، ادیان ابراهیمی نزد هوشمندترین مردم تاریخ در جنوب غربی آسیا آزموده شده، و همچنان و پس از این همه سال سر بلند مانده است. این، اوج پختگی اخلاقی یک نسل است که الگوی خود را در میراث ادیان ابراهیمی بیابد، و آن را ملکه ذهن خود گرداند. در این صورت، نسلی بر خواهد آمد که تاریخ جهان را یک پیچ بزرگ مهمان خواهد کرد.
مأخذ:رسالت
هو العلیم