فیلوجامعه‌شناسی

تشکیلات اسف‌بار اصلاح طلبان در مجلس

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀▄ قضیه:
▬    عالی مقام، فاطمه سعیدی، «چند چهره لیست امید» را مآلاً به خیانت متهم کرد؛ چهره‌هایی که به زعم ایشان، «خود بهتر از هر ناظر سیاسی می‌دانند که اگر در لیست امید قرار نداشتند، نه در تهران، بلکه در حوزه انتخابیه خود هم رأی کافی برای ورود به مجلس را در اختیار نداشتند» (روزنامه اعتماد، ۲۳ اردیبهشت، مطلب شماره ۴۳۴۴۷). با خواندن و شنیدن این جدال‌ها، چه گمان می‌برند مردمی که به این «لیست» رأی داده‌اند؟ این‌ها چه می‌کنند با «امید» این مردم، وقتی این مردم بشنوند که برای نمایندگان فهرست تهران، کلاس درس گذاشته شده است، و اساتید مجلس ششمی به آنان الفبای جلوس در مجلس می‌آموزند؟ آموزش پس از انتخابات؛ گویی آن‌ها می‌خواهند پس از انتخابات، مجلسی که خود می‌خواهند بسازند. بالاخره، عملکرد تشکیلاتی راه و رسمی دارد؛ عملکرد تشکیلاتی منظم که شامل اقناع و تدوین استراتژی و ایجاد هماهنگی منطقی میان اعضا است، جایی پیش از انتخابات دارد، نه اکنون و دو ماه پس از انتخابات.
▬    بدین ترتیب، داستان تفتیش عقاید کسانی که ادعای روحیه دموکراتیک دارند و از قدیم هم به تحکیم وحشت شهره بودند، دوباره شروع می‌شود. تجربه انتخابات شوراهای شهر نود و دو و شهرداری تهران، در حال تکرار شدن است، و اصلاح طلبان به جای عملکرد تشکیلاتی منظم و اقناع و هماهنگی منطقی، می‌کوشند تا با ایراد اتهام و غضب، به «وحدت تشکیلاتی پساانتخاباتی» دست یابند، در حالی که تمام این هماهنگی‌ها باید به نحو منطقی پیش از انتخابات صورت گیرد.
▬    در نخستین چالش این فهرست ناساز و کم امید، رقابت نابرابری برقرار شده است؛ رقابتی که یک سوی آن دکتر علی لاریجانی باشد و سوی دیگر آن دکتر محمد رضا عارف؛ و اقناع هواداران اولی به رأی دادن به دومی از همه جهت دشوار است؛ بسیار دشوار. فارغ از هر نوع طرز تفکر حزبی و اندکی پختگی و فراست سیاسی، معلوم است که تمایزها و فاصله‌های این دو گزینه به طرز فاحشی بسیار است. با یک عصبیت حزبی و بدون داشتن یک نظم و منطق تشکیلاتی، دشوار بتوان عقلا را به چنین تغییر رأیی وادار کرد؛ دشوار و بسیار دشوار. در واقع، به گمان من، عالی مقام، فاطمه سعیدی، کاخ آرزوها را بر باد بنا کرده‌اند، و با این قلم نمی‌توان چشمی را از دکتر علی لاریجانی به سوی دکتر محمد رضا عارف متوجه نمود. نه؛ نمی‌توان. فاصله به نحو غیر قابل تصوری گزاف است.
▬    خب؛ در جریان انتخاب شهردار تهران نیز همین وضع روی داد؛ در آغاز شورای شهر تهران در ۱۷ شهریور ۱۳۹۲ که محمد باقر قالیباف و محسن هاشمی رفسنجانی کاندیدای احراز پست شهرداری بودند، رأی خانم الهه «راست‌گو» باعث شد تا ایشان به «دروغ‌گوئی»، نفاق، خیانت، جاسوسی و سوگند دروغین متهم، و دست آخر هم از حزب کار اخراج شوند (خبرگزاری دانشجو، مطلب شماره ۲۶۱۸۵۸). آخر این چه فعالیت حزبی و تشکیلاتی است که به جای اقناع به دستور و فرمان بند است؟ آن رأی سرنوشت ساز موجب شد که امروز مردم تهران از تحریم چیزی حس نمی‌کنند. در شرایطی که سرتاسر دولت امید را ناامیدی فرا گرفته است، و از آن بوی الرحمن به مشام می‌رسد، مردم تهران از دیدن مناظر شهر، هیچ حسی از زندگی در یک شهر تحریم زده ندارند، و این از مواهب آن یک رأی مسؤولانه است. به قول دکتر علی لاریجانی، «خدا را شکر شهردار خوب و عاقلی داریم» (فارس، خبر شماره ۱۳۹۵۰۲۲۵۰۰۱۲۸۷).

▀▄ کاوش در قضیه

▀▄ کاوش ۱.
▬    در پاسخ به عالی مقام، فاطمه سعیدی، باید توجه ایشان را به قواعد فعالیت حزبی جلب کرد. برداشت من این است که نحوی شتاب‌زدگی، همواره در تشکیلات اصلاح طلبان وجود داشته است، و این موجب آن شده تا تشکیلات سیاسی ایشان بدون آن که پایه مستحکم و صحیح و پخته اجتماعی بیابد، سودای فتح تمامیت قدرت را در ذهن بپرورد. این را می‌توان میل مهارناپذیر به «ترکاندن» نزد این گروه‌های جوان نامید.
▬    آن‌ها می‌خواهند «بترکانند»، ولی واقع آن است که این میدان، میدان سترگی است، و دشوار بتوان توقع داشت که چنین بشود. همان طور که ساموئل هانتینگتون، کنث جاندا، کنث رابرتز و اریک ویبلز تصریح دارند، سازمان یک تشکیلات سیاسی، سه فاز پیدایش، نهادینه شدن، و بلوغ یافتن را طی می‌کند، و طی این مراحل، اصولاً مستلزم صرف زمان است، و اغلب، این سیر، «مسیر میان بر» ندارد؛ هر دور از مشارکت در انتخابات، باعث می‌شود تا گروه سیاسی، بیشتر با اقشار رأی دهندگان ارتباط برقرار کند، و فرصتی برای تبادل منظم آرا بیابد. در نتیجه، این یک قانون و قاعده است که سن هر حزب یا تشکل سیاسی، یک شاخص مهم در میزان اثربخشی سازمانی آن تلقی می‌شود.

▀▄ کاوش ۲.
▬    سرجیو قرقینا در کتابی که اخیراً و در سال ۲۰۱۵، با عنوان «سازمان حزب و نوسانات انتخاباتی در مرکز و شرق اروپا: افزایش وفاداری رأی دهندگان»، توسط انتشارات فوق معتبر «راتلج» منتشر کرده است، چهار نوع مختلف از احزاب و گروه‌های سیاسی را از هم تمیز داده است؛ (۱) گروه‌های سیاسی کهن سال و مستمر، (۲) احزاب احیاء شده، (۳) احزاب تازه پدید آمده، و (۴) احزاب نشأت گرفته از جنبش مخالفان. هر چه از نوع نخست به سمت نوع چهارم می‌رویم، توان حزب در فعالیت ثمربخش و ثبات عملکرد تقلیل می‌یابد. این امکان وجود دارد که گروه‌های سیاسی نورسیده، بتوانند در مقطعی و جو و تبی اصطلاحاً «بترکانند»، ولی، به لحاظ ریشه‌ای نمی‌توانند به این روند خود در بلندمدت ادامه دهند. واقع آن است که یک دلیل عملکرد نامناسب و بی‌ثبات سیاسی «فهرست امید»، که این چنین عالی مقام فاطمه سعیدی را خشمگین ساخته، آن است که این فهرست به عنوان یک تشکل سیاسی در فاصله نقطه سوم و چهارم این طیف به سر می‌برد؛ در حالی که هیأت‌های سیاسی اصول گرا در رتبه نخست این طیف قرار دارند و بنا به نظر تحلیل‌گر دو هزار و پانزدهی ما، طبیعی است که فعالیت‌های اندک آن نیز ثمربخش‌تر و باثمرتر باشد.
▬    در بالاترین سطح تشکل‌های سیاسی، احزاب کهن سال و با نقش آفرینی مستمر در سیاست، شبکه نیرومندی دارند که در سراسر کشور و اقشار مختلف مردم و در کل پیکره هرم قدرت، ریشه دوانده است، و می‌تواند در شرایط مختلف و دشوار، پایداری و اثربخشی خود را حفظ کند.
▬    یک سطح پایین‌تر، احزاب احیاء شده قرار دارند که اگر فاصله فعالیت پر شور پیشین، تا احیاء در مقطع فعلی بیش از یک نسل نباشد، کم و بیش می‌توانند از شبکه قدرت قبلی برای ارتقای اثربخشی و پایداری خود استفاده کند؛ هر چند که این کار دشوار است. آن‌ها با مراعات این مقدمات، می‌توانند از برچسب جایگزین «حزب تاریخی» استفاده کنند.
▬    در رده سوم، احزاب نوظهور، از هیچ تجربه انتخاباتی و از هیچ شبکه ارتباطی مستمر قبلی برخوردار نیستند، و اغلب، در آستانه انتخابات ظهور می‌کنند، و تقریباً سازمان مناسب و ریشه اجتماعی چندانی ندارند. به باور سرجیو قرقینا، این دست از گروه‌های سیاسی نوسانات انتخاباتی بسیاری به ثبت می‌رسانند و اغلب نمی‌توانند پایداری قابل ملاحظه‌ای را از خود نشان دهند. البته دامنه تغییر و بی‌ثباتی، در طول دو انتخابات اول (شانزده سال) خواهد بود و پس از آن، می‌توان انتظار داشت که اگر این احزاب بتوانند با ثبات به دوام خود ادامه دهند، به وضعیت نسبتاً پایداری دست یابند. البته، این، مشروط بر آن است که اعضای جوان و جویای نام، فارغ از انگیزه «ترکاندن»، بتوانند طمأنینه بیشتری از خود نشان دهند.
▬    ولی در رده آخر، احزاب مخالفی جای می‌گیرند که در چهارچوب «نظام موجود» قرار گرفته‌اند، و در قالب رقابت‌های انتخاباتی، قصد بازگشت به سپهر سیاست متعارف را دارند. این دسته از احزاب، مسیر قدری دشوارتر و طولانی‌تری تا دستیابی به ثبات و پایداری در پیش دارند. آن‌ها باید اول برادری خود را ثابت کنند و سپس در مسیری قرار گیرند که احزاب احیا شده در آن حرکت خواهند کرد. در واقع، روند تعالی و بلوغی که این دست از احزاب باید طی کنند، بسته به مورد و شرایط متفاوت است، ولی اغلب، مسیر آن‌ها قدری طولانی‌تر از احزاب نوظهور خواهد بود، و به شرط فعالیت مستمر، دو دهه طول می‌کشد تا به نقطه اوج تعالی خود برسند. البته، همچون احزاب نوظهور، این دسته اخیر هم می‌توانند به موفقیت‌های قابل ملاحظه مقطعی دست یابند، ولی این موفقیت‌ها، پایدار نخواهند بود، چرا که حمایت اجتماعی مستمری را بسیج نخواهند کرد.

▀▄ کاوش فرجامین
▬    پایه اصولی همه این استدلال‌ها آن است که سه عامل، دامنه تغییرات در کارآمدی و ثبات و صلح و اثربخشی سازمان حزبی را تعیین می‌کنند؛ (۱) شبکه پایگاه اجتماعی حزب، (۲) نفوذ در شبکه روابط قدرت رسمی و غیر رسمی، و (۳) شبکه نفوذ در مراتب محیط پیرامونی قدرت ملی.
▬    پرداختن به دومی و سومی از فرصت این سطور محدود خارج است، ولی بویژه، در رابطه با عامل نخست، یعنی پایگاه اجتماعی حزب، آن چه در درجه اول اهمیت قرار دارد، یک بدنه حزبی نیرومند با شاخه‌های اجتماعی گسترده است که در طول زمان به دست می‌آید، و در این حیطه نمی‌شود «ترکاند». برداشت من این است که «فهرست امید» اساساً فاقد چنین تشکیلات اجتماعی و مدنی است، طوری که گزینه‌های آن، از اعماق اجتماعی و با یک منطق اصولی برآمده باشند. همان طور که عالی مقام، فاطمه سعیدی، خود فرموده‌اند، وضع فهرست امید، به قدری اسف‌بار است که اعضای آن، به تنهایی صاحب رأی چندانی نبوده‌اند. این، در کنار برخی ملاحظات دیگر، بدان معناست که این افراد، با حضور خود در این فهرست پایگاه اجتماعی چندانی را به فهرست نیفزوده‌اند. در یک مفهوم جامعه شناختی، این دعوی حکایت از آن دارد که در موازنه کفه اجتماعی و کفه سیاسی، کفه سیاسی فهرست امید تقریباً تمام واقعیت آن را می‌سازد و دشواری‌های آینده این فهرست نیز به همین باز خواهد گشت و خشم فرونخوردنی خانم سعیدی نیز در همین حقیقت ریشه دارد؛ این فهرست، منطق اجتماعی مشخصی ندارد.
▬    توان نسبی بالاتر شاخه‌های اجتماعی احزاب در مقایسه با ساختار سیاسی و تصمیم گیری تشکل سیاسی، کمک می‌کند تا احزاب به رأی دهندگان نزدیک‌تر شوند، و اقدامات سیاسی نیز منطقی‌تر گردند. با انجام فعالیت‌های سنگین و قابل ملاحظه در سطح اجتماعی، گروه‌های سیاسی، توان خود را برای پاسخ منسجم و معنادار به مشکلات مطرح شده توسط شهروندان نشان می‌دهند، و به این ترتیب، پایگاه اجتماعی مطمئنی را برای خود می‌سازند. در فهرست امید، چنین انسجامی را که از یک منطق اجتماعی قابل فهم تبعیت کند، نمی‌توان یافت.
▬    در همین راستا، یک تذکر فنی دیگر به خانم سعیدی آن است که فهرست امید، در شهرستان‌ها عملکرد مناسبی نداشته، و «امید» دارد تا بتواند از طریق نفوذ دولت بر نمایندگان، یک اکثریت پارلمانی پسینی را به دست آورد، و این نیز، برخی از دشواری‌های آینده فهرست امید در مجلس را رقم خواهد زد و کشور را اسیر مشکلات متعددی خواهد نمود. در احزاب ریشه دار، مسؤولان و اعضای شاخه‌های شهرستانی و محلی، معمولاً با مهارت خاصی میان مطالبات مردمی و منویات تشکیلات مرکزی موازنه برقرار می‌کنند. ناتوانی چهره‌های حزبی محلی در برقراری این موازنه می‌تواند حزب را اسیر بی‌ثباتی‌های محلی نماید. از این زاویه تحلیل، باید اذعان کنیم که در انتخابات اخیر، مهم‌ترین نقطه قوت اصول‌گرایان در بخش‌های محلی و شهرستان‌ها بوده است و دفاتر مرکزی اصول‌گرایان باید از این چهره‌های محلی استفاده بیشتری نمایند (توأم با اقتباس‌های آزاد از سرجیو قرقینا، ساموئل هانتینگتون، کنث جاندا، اریک ویبلز و کنث رابرتز).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.