حامد دهخدا
░▒▓ مطلب اول
• فکر میکنم...
• فکر میکنم که باید به آنچه در چند ماه گذشته، گذشته است، دوباره بیندیشیم.
• طی این مدت، برخی به این نتیجه رسیدند که «سیاست ما عین دیانت ما نیست»،...
• ... وقتی خواستند راجع به «دیگران» قضاوت کنند، به این نتیجه رسیدند.
• آنها به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهی سیاستمدار خوبی باشی، نمیتوانی منتظر دلایل محکمهپسند برای پیچیدن نسخه دیگران باشی. زودتر... زودتر... زودتر.... آنها میگفتند که اینطوری بنیصدرهای دیگری درست میشوند. پس، بیا پیشاپیش نسخه آنها را بپیچیم.
• فکر میکنم که باید به آنچه در چند ماه گذشته گذشته است، دوباره بیندیشیم.
• نمیخواهم همه طرد و جذبها را نفی کنم، ولی میخواهم بگویم که رویه ما در این طردها و تشخیصها، رویه صائبی نبود. تمسک به گفتههای «آقای میگن» برای اسقاط افراد بود. تمسک به اینترنت برای ریختن آبروی افراد بود. قبل از محکمه افشا کردن بود. اینها چیزهایی است که اگر باب شود، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و آبروی هیچ کس مصون نخواهد ماند.
░▒▓ مطلب دوم
توجه. توجه. توجه: «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِينٌ...»
• این آیه شریفه، توبیخ سه دسته است، یکی از یکی بدتر.
• اين آيه شریفه، توبيخ كسانى است كه وقتى تهمت را شنيدند، آن را رد ننمودند، از این بیش...
• از این بیش، این آیه، توبیخ کسانی است که متهمين را اجل از چنين اتهامى ندانستند، از این بیش...
• از این بیش، این آیه، توبیخ کسانی است که نگفتند كه اين صرفا افترايى است آشكار.
• بنا بر اين، معناى آيه چنين مىشود كه چرا وقتى تهمت را شنيديد، به جاى اينكه نسبت به مؤمنين متهم، حسن ظن داشته باشيد، به تراشنده تهمت، حسن ظن پيدا كرديد، و بدون علم در باره اهل ايمان سخنى گفتيد؟
• جالب اينكه در آيه فوق، به جاى اينكه تعبير كند که شما درباره متهم به اين تهمت، بايد حسن ظن داشته باشيد، مىفرماید: شما نسبت به خودتان بايد حسن ظن مىداشتيد. اين تعبير اشاره به اين است كه جان مؤمنان از هم جدا نيست و همه به منزله نفس واحدند كه اگر اتهامى به يكى از آنها متوجه شود گويى به همه متوجه شده است و اگر عضوى را روزگار بدرد آورد قرارى براى ديگر عضوها باقى نمىماند و همانگونه كه هر كس خود را موظف به دفاع از خويشتن در برابر اتهامات مىداند بايد به همان اندازه از ديگر برادران و خواهران دينى خود دفاع كند.
• اينكه فرمود: «وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ»، و گفتن را مقيد به دهانها فرمود، براى اشاره به اين بود كه قول عبارت است از گفتن بدون تحقيق و تبين قلبى، كه جز دهانها ظرف و موطنى ندارد و از فكر و انديشه و تحقيق سر چشمه نگرفته است.
• بر حسب قاعده اسلامی، خبرى كه مخبر آن علمى بدان ندارد، و ادعايى كه مدعى آن، شاهدى بر آن ندارد، محكوم به كذب است، چه اينكه در واقع، هم دروغ باشد، يا آنكه در واقع راست باشد، دليل بر اين معنايى كه ما كرديم جمله «فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُونَ» است. وقتى مدعى، شاهد نياورد، نزد خدا، محكوم است به دروغگويى.
• و اينكه فرمود: «وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ»، معنايش اين است كه شما اين رفتار خود را كارى ساده پنداشتيد و حال آنكه نزد خدا كار بس عظيمى است، چون بهتان و افتراء است علاوه بر اين بهتان به پيغمبر خدا (ص) است، چون شيوع افك در باره آن جناب در ميان مردم باعث مىشود كه آن حضرت در جامعه رسوا گشته و امر دعوت دينىاش تباه شود.
• ادامه دارد...