فیلوجامعه‌شناسی

اپیدمی عصبی بودن

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬    مردم این شهر عصبانی هستند. خیلی راحت از کوره در می‌روند...
▬    در شرایطی که بسیاری از مردم این شهر، یک تلفن همراه به دست دارند که آن تلفن همراه مجهز به یک دوربین چند مگا پیکسلی است، و هر یک از آن‌ها، صفحه‌ای در اینستاگرام دارد که انگار مکلف و مجبور است تا هر روز در آن صفحه لااقل یک تصویر درج کند، تا بتواند در پی نوشت آن تصویر، حرفی بزند و بگوید من هنوز زنده و در شبکه فعال هستم، ...
▬    بله، در این شرایط، هر لحظه احساس می‌کنیم که زیر نظر دوربین‌های متعددی هستیم، و این، در عمل، زندگی دشواری پدید می‌آورد.
▬    بسته به این که این دوربین‌ها روزنه‌هایی به چه صحنه‌های نمایشی باشد، رفتار معمولی ما می‌تواند خنده‌دار، جدی و خشک، نفرت‌آور، شوق برانگیز، و... باشد، و طبیعتاً هیچ یک از ما نمی‌خواهیم بد به نظر برسیم. ولی وقتی می‌کوشیم نفرت‌آور نباشیم، شاید زیادی جدی و خشک به نظر برسیم، شاید هم مضحک، و شاید هم شایسته ترحم، و... . ما هیچ یک از این‌ها را نمی‌خواهیم.
▬    حاصل ملاحظه همه صحنه‌های احتمالی ایفای نقش، قطعاً «بی‌تفاوتی» نیست، چرا که این عکس‌ها، نهایتاً روزی بر سرنوشت ما تأثیر خواهد گذاشت. پس، حتی اگر برای مدتی خود را به «بی‌تفاوتی» بزنیم، هر از گاهی و به زودی پشیمان خواهیم شد و به دنیای مراقبه مستمر، آن هم نه در مقابل یک مرجع، بلکه در مقابل انواعی از چشم‌اندازها و سلایق گرفتار خواهیم شد. به این می‌گویند «سرسام» ناشی از تعارض ایفای نقش‌ها بر روی صحنه‌های متعدد. در دنیای شدیداً رسانه‌ای شده امروز، نحوی سردرگمی سنخ نو رخ می‌نماید که اصطلاحاً از «تعارض نقش‌ها» بر می‌خیزد.

░▒▓ کاوش نظری در رگ و ریشه اپیدمی عصبی بودن

░▒▓ تز ۱.
▬    تعارض نقش‌ها بیان‌گر شرایطی است که در آن، شخص تحت فشارِ انتظارات معمول، اما، ناسازگار و معارض هم قرار می‌گیرد؛ انتظاراتی که) به جهت نقش‌آفرینی در شؤون مختلف اجتماعی بر فرد تحمیل می‌شود. مهم‌ترین حالت، و نه تنها حالت، که طی آن تعارض نقش رخ می‌دهد، زمانی است که شخص می‌خواهد به طور هم زمان حداقل در دو جایگاه ایفای نقش نماید، که هر کدام در تعارض با دیگری، انتظاراتی از شخص دارند. پیامدهای چنین شرایطی می‌تواند استرس روانی، رها کردن نقش و پایگاه، یا خواست اکید افراد برای تغییر اجتماعی باشد. از این بابت است که ریشه‌یابی موضوع، هم از جهت فردی و هم از جهت اجتماعی مهم است.
▬    آن طور که در جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی مورد کاوش قرار گرفته است، رگ و ریشه تعارض نقش را در یک رده‌بندی کلی می‌توان در دو سطح فردی و اجتماعی جستجو کرد.

░▒▓ تز ۲.
▬    در سطح فردی، تعارض نقش‌ها به تزلزل شخصیت فرد اسناد داده می‌شود که البته ممکن است خود او در این تزلزل مقصر باشد یا نباشد.
▬    شخصی که تکلیفش با خودش معلوم نیست، نمی‌تواند در مورد آن چه باید انجام دهد، به تصمیم درستی برسد. او نمی‌داند چه کاری خوب است و چه کاری از سوی دیگران مورد تأیید قرار می‌گیرد. خب؛ تا آنجا که به فرد مربوط می‌شود، این عارضه، اغلب ناشی از خودساخته نبودن یا عدم بلوغ فرد است که باز، ممکن است به تقصیر فرد باشد، یا نباشد. ویژگی شخص بالغ، در مقایسه با شخص خام، این است که می‌داند که چه موقع باید سکوت کند و چه موقع باید فریاد بزند، می‌داند که موقعیت انجام یک فعل چیست و کار را بجا و صحیح و بموقع انجام می‌دهد، و دانستن‌هایی از این دست.
▬    خب؛ در گذشته و قبل از مدرن شدن ما، وقتی که سنت‌هایی قاطع موقع و مقام، حرف و عمل را تعیین می‌کردند، معمولاً افراد پس از حدود هفده هجده سال، در متن یک فرهنگ باثبات، می‌فهمیدند که در هر موقعیت قابل پیش‌بینی چه باید کرد. پس، بنا بر این، دوران خامی و تزلزل شخصیت کوتاه بود.
▬    ولی، مردم مدرن، از آن جا که مستظهر به سنت نیستند، اغلب، خواه نا خواه، کمی تا قسمتی، خام و کم تجربه به نظر می‌رسند؛ گویی با قطع ارتباط با والدین و قوم و قبیله خود و مهاجرت به شهر، می‌خواهند خودشان بار همه تصمیمات زندگی را به دوش بکشند، ولی واقع آن است که ساخت و ساز این همه تصمیم در زندگی روزانه هر یک از ما کار دشوار و بلکه بسیار بسیار دشواری است. از این روست که اغلب مردم مدرن، بیمار و دچار شخصیت متزلزل به نظر می‌رسند؛ کسانی که نمی‌دانند که فعل و بیان را چه موقع باید به جای آورند.

░▒▓ تز ۳.
▬    در سطح اجتماعی، تعارض نقش‌ها ممکن است نشانه تلاقی ساختارهای اجتماعی مختلف و معارض باشد که از موقعیت‌های اجتماعی مختلف و مجاور اشاعه می‌یابند، یا ممکن است ناشی از دگرگونی و تغییر مستمر و پیوسته درون ساختارهای اجتماعی نشأت گرفته باشد. هر دو این حالات، به بی‌ثباتی در الگوهای نقش که عاملیت‌های اجتماعی باید به آن پایبند باشند، دامن می‌زنند.
▬    به طور کلی، و علی الاصول، زندگی اجتماعی نرمال و قابل تحمل، طوری ترتیب می‌یابد که افراد در هر زمان به داشتن تنها یک نقش فراخوانده شوند، و این موضوع یا با تقسیم نقش‌ها حاصل می‌شود یا از طریق فازبندی و برنامه‌مند کردن ایفای نقش‌ها به صورتی که از تعارض آن‌ها جلوگیری گردد.
▬    به میزانی که این نظم و ترتیب در اجتماع برقرار باشد، تعارض نقش رخ نمی‌دهد، و عاملیت‌ها از زندگی در چنین اجتماعی رضایت بیشتری احساس می‌کنند. آن‌ها احساس امنیت و آرامش و روال‌مندی می‌کنند، و خودشان هم به نوبه خودشان، در تقویت و استمرار این وضع کمک خواهند کرد. بر عکس، در جامعه‌ای که روال‌مندی و امنیت ایفای نقش‌های اجتماعی به خطر می‌افتد، افراد هر از گاهی برای حفظ خود، خویش را مجبور می‌بینند که روال‌مندی دیگران را به هم بریزند و همین باعث می‌شود که تعارض نقش‌ها با تصاعد هندسی فزونی یابد. افراد بحران زده، خود به عمق بیشتر بحران کمک خواهند کرد (توأم به برداشت‌های آزاد از باربارا فلدمن).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.