برداشت از دنیای اقتصاد؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ بررسی تجربه سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۰ نشان میدهد در این سالها طی هفت دوره زمانی از کانالهای مختلف، اقتصاد با شوک در وامدهی روبهرو شده است. در حالی که افزایش وامها با هدف رشد اقتصادی صورت گرفته است، اما، یافتههای یک پژوهش اقتصادی نشان میدهد که رشد اقتصادی نهتنها از کانال شوک اعتبارات محقق نشده، بلکه تبعات منفی این شوکها در ۳ بخش تورم، مسکن و اشتغال منعکس شده است. این بررسی نشان میدهد شوک اعتبارات به جای تحریک رشد اقتصادی باعث افزایش نرخ تورم و رشد قیمت مسکن شده است. این سیاست در کاهش پایدار نرخ بیکاری نیز موفق نبوده است. بنا بر این، افزایش وامدهی در اقتصاد به تنهایی توان ایجاد رونق اقتصادی را نداشته و تله پنهانی در مسیر اقتصاد بوده است. پژوهش مذکور با در نظر گرفتن تجربیات گذشته مدلی را پیشنهاد کرده است که میتواند آثار منفی رشد اعتبارات را از بین ببرد و در نهایت به رشد اقتصادی منجر شود. «تجدیدنظر در ارزیابی سیاستهای اقتصادی مؤثر بر رشد اعتبارات»، «کاهش سریع دخالت دولت در سیاستهای اعتباری بانک» و «بهبود فضای کسبوکار» از جمله مسائل تأکید شده در مدل پیشنهادی است که سیاستگذار باید در کنار افزایش وامدهی در اقتصاد به آنها توجه کند.
░▒▓ بررسی یک پژوهش اقتصادی نشان میدهد؛ تله اعتبارات برای رشد اقتصاد
▬ گروه بازار پول: نتایج به دست آمده از یک پژوهش اقتصادی نشان میدهد رشد اعتبارات به تنهایی نمیتواند تأثیری بر متغیرهای واقعی اقتصادی همچون رشد اقتصادی، تورم و نرخ بیکاری داشته باشد و ممکن است تبعات منفی برای اقتصاد کشور به همراه داشته باشد؛ بنا بر این، ضروری است زمانی که هماهنگی میان سیاستهای اعتباری با رشد اعتبارات در دستور کار سیاستگذار قرار دارد باید دامنه منفی این موضوع را در نظر بگیرد.
▬ تجربه گذشته نشان داده است اقتصاد ایران به علت توجه نکردن به این دامنه منفی ۷ دوره با رشد بیرویه اعتبارات مواجه بوده است که «شوک منفی قیمت نفت»، «ورود بانکهای خصوصی به چرخه اقتصادی»، «یکسانسازی نرخ ارز»، «صدور چکهای بانکی تضمینی توسط هر بانک به صورت مستقل و بدون پشتوانه» و «وابستگی شدید سیاستهای دولت به بانک مرکزی» از جمله دلایل آن بودهاند. در این شرایط پژوهش مذکور برای جلوگیری از تجربه گذشته «تجدیدنظر در ارزیابی سیاستهای اقتصادی مؤثر بر رشد اعتبارات»، «کاهش سریع دخالت دولت در سیاستهای اعتباری بانک»، «بهبود فضای کسب و کار»، «استقلال بانک مرکزی» و «به کارگیری مقررات مدرن نظارتی» را به عنوان ۵ سیاست پیشنهادی مطرح کرده است.
▬ مطالعات بسیاری در داخل و خارج کشور در مورد تأثیر توسعه مالی بر رشد اقتصادی انجام شده است و یکی از شاخصهای مورد استفاده برای تبیین وضعیت توسعه مالی، نسبت اعتبارات به بخش خصوصی تقسیم بر تولید ناخالص داخلی در نظر گرفته شده است. تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد افزایش مطالبات نظام بانکی از بخش غیرمالی خصوصی اثر مثبت بر متغیر رشد اقتصادی دارد. همچنین، مطالعهای که در زمینه عمق بازار سرمایه و بازار پول و رشد اقتصادی انجام شده نشان میدهد هرچه قدر بازارهای مالی و پولی بیشتر باشند رشد اقتصادی بیشتر خواهد بود.
▬ اگر چه در اکثر مطالعات عمق مالی ناشی از اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی رابطهای مثبت با رشد اقتصادی را نشان میدهد؛ اما، این نباید به عنوان ابزاری برای سیاستگذاران برای رشد بیرویه اعتبارات تلقی شود. رشد بیرویه اعتبارات، سرمایهگذاری و مصرف را ارتقا میبخشد و در بلندمدت باعث افزایش عمق مالی میشود؛ اما، اغلب دورههای رشد بیرویه اعتبارات با شروع بحرانهای مالی همزمان شده و در نتیجه، هزینه آنها بیشتر از منافع آن میشود. این ریسک از مدتها پیش شناسایی شده است، اما، تا پیش از بحران ۲۰۰۸ سیاستمداران توجه کمتری به این موضوع داشتهاند و به همین دلیل هنوز اجماع نظری در مورد اینکه چگونه و چه وقت آنها باید دخالت کنند، وجود ندارد.
░▒▓ طرح سؤال
▬ در این شرایط دکتر محمد، ولی، مقدم زنجانی، محمد امیدینژاد و ایرج نیازی در پژوهشی با طرح این سؤال که رشد بیرویه اعتبارات چه تأثیری بر متغیرهای کلان اقتصاد دارد به بررسی تجربه افزایش اعتبارات در اقتصاد ایران پرداختهاند.
▬ نتایج به دست آمده از پژوهش مذکور نشان میدهد در سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۰ هفت مورد رشد بیرویه اعتبارات در سالهای ۸۰ تا ۸۲، سال ۸۵، سالهای ۸۷، ۸۸ و همچنین، سال ۸۹ رخ داده است.
▬ پژوهش مذکور ۵ دلیل اصلی را برای رشد بیرویه اعتبارات در سالهای مورد نظر عنوان کرده است که نخستین دلیل رشد فزاینده اعتبارات در سال ۱۳۷۸ همزمان با خشکسالی و شوک منفی قیمت نفت بوده است که باعث کاهش شدید رشد اقتصادی شدند.
▬ دومین عامل مربوط به سال ۱۳۸۰ مقارن با تصویب قانون اجازه فعالیت بانکهای خصوصی در فروردین ۱۳۷۹ میشود. بر همین اساس ورود بانکهای خصوصی باعث افزایش ضریب تکاثری یا ضریب فزاینده پولی میشود.
▬ همچنین، یکسانسازی نرخ ارز در سالهای ۸۱ و ۸۲ سومین عامل مورد تأکید در پژوهش مذکور است که باعث رشد فزاینده اعتبارات شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد یکی از عوامل مهم تعیینکننده نرخ ارز، خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی است. ارزش این داراییها به پول داخلی تحت تأثیر نرخ ارز قرار دارد. با یکسانسازی نرخ ارز در سال ۱۳۸۱ ارزش این بخش از پایه پولی به شدت افزایش پیدا کرده است به نحوی که تا پیش از یکسانسازی، سهم داراییهای خارجی بانک مرکزی در پایه پولی حدود ۲۰ درصد بود، در حالی که با یکسانسازی نرخ ارز، این سهم به حدود ۷۰ درصد میرسد. با افزایش پایه پولی، حجم نقدینگی افزایش مییابد و منابع بانکها رشد میکنند. در نتیجه، بانکها میتوانند نسبت به گذشته اعتبارات زیادی را به جامعه تزریق کنند.
▬ عامل چهارم رشد فزاینده اعتبارات در سال ۸۵ رخ داد. به طوری که صدور چکهای بانکی تضمینی توسط هر بانک به صورت مستقل و بدون پشتوانه صورت میپذیرفت که در اصل این صدور و فروش باعث افزایش منابع مالی (بدون جذب سپردههای مردمی) بانکها میشد. این عامل باعث افزایش حجم نقدینگی جامعه میشد و در نتیجه، امکان افزایش اعتباردهی بانکها را فراهم میکرد.
▬ آخرین عامل نیز در سالهای ۸۸ و ۸۹ رخ داد. در این سالها وابستگی شدید سیاستهای دولت به بانک مرکزی باعث ایجاد رشد فزاینده اعتبارات شد. زیرا، در این سالها شبکه بانکی در راستای تحقق اهداف دولت و ابلاغیههای بانک مرکزی باید طرحهای نیمه تمام را به اتمام میرساند. از طرفی سیاستهای هدفمندسازی یارانهها، پرداخت تسهیلات به بنگاههای کوچک اقتصادی زود بازده و آنتروپورنر، تسهیلات اعطایی بابت طرحهای مختلف جایگزینی خودروهای فرسوده، تسهیلات از محل طرح ویژه نوسازی و بهسازی مسکن روستایی، تسهیلات نوسازی بافت فرسوده شهری، مسکن مهر و... که همه باعث ایجاد رشد فزاینده اعتبارات شد.
░▒▓ تأثیر شوک اعتبارات بر شاخصهای اقتصادی
▬ نتایج به دست آمده از پژوهش مذکور نشان میدهد شوک اعتبارات، تأثیرهای مختلفی بر ۴ شاخص «رشد اقتصادی»، «تورم»، «مسکن» و «اشتغال» دارد.
▬ یافتههای آماری نشان میدهد رشد اقتصادی علت رشد اعتبارات است، اما، رشد اعتبارات علت رشد اقتصادی نیست. یافتههای پژوهش مذکور بیانگر آن است که تأثیر یک واحد شوک اعتبارات بر رشد اقتصادی تا ۴ فصل بعد نوسانهای رشد اقتصادی را افزایش داده و بعد از آن تقریباً، اثر شوک از بین میرود.
▬ همچنین، رشد اعتبارات تقریباً، در سطح اطمینان ۹۰ درصد علت تورم است، اما، تورم علت رشد اعتبارات نیست. بر اساس پژوهش مذکور تأثیر شوک اعتبارات بر نرخ تورم بدین صورت است که تا ۶ ماه نرخ تورم به طور فزاینده افزایش یافته و پس از آن تأثیر شوک از بین میرود.
▬ همچنین، بر اساس نتیجه سوم رشد قیمت مسکن علت رشد اعتبارات نیست، اما، رشد اعتبارات علت رشد قیمت مسکن است. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش فوق، شوک اعتبارات تا یک فصل آینده باعث کاهش قیمت مسکن شده، ولی، پس از آن به شدت قیمت مسکن افزایش یافته است.
▬ علاوه بر این رشد اعتبارات علت بیکاری نیست و بیکاری علت رشد اعتبارات نیست. پژوهش مذکور تأکید دارد شوک اعتبارات تا ۶ ماه نرخ بیکاری را کاهش داده، اما، پس از آن با یک شیب بسیار ملایم نرخ بیکاری افزایش مییابد.
▬ یافتههای به دست آمده از پژوهش «تأثیر رشد بیرویه اعتبارات بر متغیرهای کلان اقتصادی» بیانگر آن است که رشد اعتبارات علت رشد اقتصادی نبوده و این رابطه بر عکس، است. همچنین، رشد اعتبارات به عنوان علت تورم و رشد قیمت مسکن شناسایی شده و تأثیری بر نرخ بیکاری نداشته است.
░▒▓ آینده رشد اعتبارات و بیثباتی نرخ تورم
▬ یافتههای مذکور ۳ نتیجه مهم را به همراه دارد؛ نخست آن که تغییر در متغیرهای اسمی همچون میزان اعتبارات به تنهایی نمیتوانند تأثیری بر متغیرهای واقعی اقتصادی همچون رشد اقتصادی و نرخ بیکاری داشته باشند. نتیجه دوم آن است که با افزایش رشد اقتصادی تقاضای مردم برای سپردهگذاری افزایش یافته و بنیه مالی بانکها برای پاسخگویی به نیازهای اعتباری سرمایهگذاران افزایش مییابد.
▬ سومین نتیجه بر آن تأکید دارد که به دلیل ایجاد بیثباتی در نرخ تورم و رشد قیمت مسکن به طور کلی، آثار رشد اعتبارات بر متغیرهای کلان اقتصادی مثبت ارزیابی نمیشود.
▬ همچنین، از سوی دیگر، طی دوره زمانی ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۰ برخی از دورهها به عنوان دوره رشد بیرویه اعتبارات شناسایی شدهاند. این دورهها با پدیدههای اقتصادی همچون «ورود بانکهای خصوصی»، «یکسانسازی نرخ ارز» و «فشارهای دولت به بانک مرکزی برای تأمین اعتبارات در بخشهای تحت حمایت دولت» همراه بوده است.
░▒▓ هدررفت منابع در فضای کسبوکار نامطمئن
▬ بنا بر این، به دلیل آثار منفی که رشد بیرویه اعتبارات در اقتصاد کشور میتواند داشته باشد، پیشنهاد میشود در ارزیابی سیاستهای اقتصادی مؤثر بر رشد اعتبارات آثار منفی منتج از این رشد در نظر گرفته شود.
▬ نکته قابل توجه در پژوهش مذکور آن است که چرا آثار رشد اعتبارات در اقتصاد کشور مطلوب نبوده است. شاید مهمترین دلیل این امر اشکالاتی است که در نظام تخصیص اعتبارات کشور وجود دارد. مقررات احتیاطی نظارتی کلان توسط بانک مرکزی که به قصد محدود کردن ریسک نظام یافته در نظام مالی وضع میشود، میتواند به تخصیص مناسبتر اعتبارات کمک کند. همچنین، اکثر بانکهای دولتی کشور سیاستهای اعتباری خود را در قالب برنامههای توسعهای دولت اجرا میکنند. در حالی که ممکن است بخشهای تحت حمایت دولت لزوماً از کارآیی لازم برخوردار نباشند بنا بر این، پیشنهاد میشود دخالت دولت در سیاستهای اعتباری بانکها و به طور کلی، سهم دولت از مالکیت بانکهای کشور به سرعت کاهش یابد.
▬ در شرایطی که فضای کسبوکار کشور نامطلوب باشد رشد اعتبارات به سمت بخشهای مصرفی و غیرمولد سوق مییابد. عوامل مهمی در بهبود فضای کسبوکار تأثیرگذارند، اما، بدون شک استقلال بانک مرکزی و به کارگیری مقررات مدرن نظارتی همچون پیشنهادهای بانک تسویه بینالملل میتواند وضعیت را بهبود بخشد.
▬ اگر چه پژوهش مذکور بهبود فضای کسبوکار را به عنوان یکی از پیشنهادهای سیاستی برای جلوگیری از رشد بیرویه اعتبارات مطرح کرده است، اما، به اعتقاد کارشناسان نبود ثبات در اقتصاد کلان، فقدان امنیت اقتصادی و ناکارآمدی نظام تأمین مالی، از جمله اصلیترین موانع و چالشهای پیش روی محیط کسبوکار و سرمایهگذاری در ایران به شمار میرود.
▬ کارشناسان اقتصادی معتقدند با توجه به شرایط اقتصادی ایران راهکارهایی همچون ایجاد شرایط اطمینان در محیط کسبوکار و شفافسازی قوانین و ثبات سیاستهای اقتصادی، تضمین حقوق مالکیت با اصلاح نظام حقوقی و قضایی، کاهش هزینه مبادله با افزایش تحرک سرمایه، کاهش هزینههای ثبت اطلاعات، تبدیل عدم اطمینان به ریسک و توزیع آن و ایجاد هزینههای قوی برای اجرای قراردادها میتواند در راستای توسعه پایدار و بهبود محیط کسبوکار مؤثر باشد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم