در یکی دو ساله اخیر تلاش های بسیار اما کم ثمری در مسیر یافتن پاسخ چند سوال در مورد زندگی انجام داده ام؛زمان شکل گیری این سوال ها به زمانی برمیگردد که چند ماهی بود در کنار مهندسی،فلسفه و انسان و زندگی می خواندم؛لذتی را که در سطور آخر این نوشته به آن اشاره کردید از آن زمان مزمزه کرده و می کنم!اما این تازه اول راه بود:
-چه قدر از درآمدم را انفاق کنم تا احساس گناه بهم دست نده؟
-چه قدر از وقتم رو با خانواده بگذرانم تا در حقشون کم نذاشته باشم؟
-آیا درسته من با خودرو داشته باشم و بچه های زیادی در آرزوی دوچرخه باشند؟
-اولویت دارترین مسئله در جمهوری اسلامی چیه که برم در اون زمینه کار کنم؟
-تقسیم بندی زمانی زندگی ام چگونه باشد؟
و...
جواب کلی ای که برای این دست سوالات می یافتم،میانه روی بود!اما این پاسخ،خیلی کلان بود!معیار دستم نمی داد!
ما چگونه به عدالت در همه ی عرصه های زندگی برسیم؟
چگونه در حق شان اجحاف نکنیم؟
برای اینکه طولانی نشود عجالتا توقف می کنم! یا حق!