فیلوجامعه‌شناسی

”سیاست متنوع شده“ در سایه ”مدیریت ظرفیت‌ها“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ روند غیر سیاسی شدن زندگی طبقه متوسط شهری
■    این جملات را در میان طبقه متوسط شهری کم و بیش می‌شنویم: «مسأله رو سیاسیش نکن»، «سرت به کار خودت باشه»، «هر کی نظر خودشو داره»، «نمی شه نظر دیگران رو تغییر داد»، ...
■    مردم طبقه متوسط شهری، در اطراف خود بسیار می‌بینند، کسانی را که از سیاست فراری هستند. آن‌ها از سیاسی شدن به مثابه یک روند و وصف منفی یاد می‌کنند، و ترجیح می‌دهند به زندگی شخصی خود مشغول باشند.
■    وقتی مردم به لحاظ سیاسی، حس و انگیزه خود را از دست می‌دهند، به این معنا نیست که کلاً امر سیاسی را ترک می‌کنند. ممکن است مردم در برخی مناسک سیاسی از باب اضطراب یا مطایبه یا سرگرمی یا ... شرکت کنند، و این نباید تحلیل گر اجتماعی را به خطا ببرد که مردم همچنان پای کار امر سیاسی هستند.
■    این روزها، نه فقط مردم ما، بلکه غاطبه مردم دنیا، احساس می‌کنند که بحران‌های اقتصادی، شرایط تاریخی و زمانه، روابط بین الملل، و پیچیدگی فوق العاده مسائل فرهنگی و ارتباطاتی، به نحوی حائل است که نمی‌توان از فعالیت سیاسی امید چندانی برای بهبود آن‌ها داشت. بدین ترتیب، آن‌ها عملاً و در بسیاری از سطوح مشارکت سیاسی را ترک گفته‌اند.
■    ولی ...
■    ولی، انسان غیر سیاسی، رفته رفته، تأثیر غیر سیاسی کردن زندگی خود را در ساحت‌های دیگر زندگی خویش احساس خواهد کرد، هر چند که شاید خود در نیابد که احساس دامنه دار اضطراب و پوچی که در عمق زندگی کلافه‌اش کرده است، از ترک امر سیاسی نشأت می‌گیرد.
■    انسان، بدون امر سیاسی، عمیقاً احساس پوچی خواهد کرد. خب؛ نمی‌شود از امر سیاسی صرف‌نظر کرد، چرا که انسان، «حیوان سیاسی» است، و وقتی سیاست را ترک می‌گوید، و به زندگی فردی خود رضایت می‌دهد، بخش بزرگ و تعیین کننده و اصلی از زیست انسانی خود را ترک می‌گوید، و مگر تا کی می‌تواند بدون این بخش الزامی، به زیست خود ادامه دهد.

░▒▓ بهبود حس و حال سیاسی مردم
■    با بی حسی سیاسی مردم، شرایط دشواری ایجاد می‌شود:

•    مردم، عملاً قدمی برای بهبود امور جمعی بر نمی‌دارند و به تقدیر جمعی تن می‌دهند؛
•    مسائل جمعی تلنبار می‌شوند و راه حلی برای آن‌ها جسته نمی‌شود؛
•    انباشت مسائل، همه را آزار می‌دهند، هر چند که کسی دقیقاً منشأ آزارها را نمی‌داند؛
•    مردم عصبانی هستند، اما نمی‌دانند چرا؛
•    روان شناسان راه حل‌های مسکّنی ارائه می‌دهند، ولی ریشه را که انباشت مسائل جمعی ناشی از بی حسی سیاسی مردم است را درمان نمی‌کنند؛
•    برخی هم می گویند که این همه عصبیت در میان شهرنشینان، منشأ فیزیولوژیک دارد، و مثلاً حاصل تأثیر بنزین تولید داخلی است، ولی بنزین وارداتی هم دردی از عصبیت‌ها و اضطراب‌ها درمان نمی‌کند؛
•    اقدامات جمعی مرسوم مانند انتخابات‌ها بی مزه و بی محتوا می‌شوند، و اغلب، کاندیداها برای گرم کردن فضای انتخابات، با زحمت زیاد به وعده‌های انتخاباتی ناجور و بی تناسب متشبث می‌شوند.

░▒▓ امر سیاسی متنوع شده
■    فعالان سیاسی باید فکر کنند، و کشور را پیش از آن که بازیچه دست امواج توده‌وار سرکش شود، نجات دهند.
■    در این حال، یک راه برای ارتقاء امر سیاسی این است که امر سیاسی را در جنبه‌های دیگری از زندگی مردم فعال کنیم. ما باید ارزش اقدام جمعی را در حل عمق مسائل زندگی روزمره گوشزد نماییم. سوژه‌های جدید فعالیت سیاسی از مسائل زندگی روزمره استخراج می‌شوند و با اقدام جمعی پر و بال می‌یابند. تحقق این هدف چالش بسیار بزرگی است، اما، اگر واقع شود، خطرات مهمی را مرتفع می‌سازد.
■    اعتقاد دارم که باید در مورد رویکرد فعالیت سیاسی به نحو گسترده تری فکر کنیم. همه ما سیاست را با پرداختن به امور بزرگی همچون قدرت سیاسی پهن‌دامنه و اقتصاد کلان می‌شناسیم. مردم، تا کنون عادت داشته‌اند که وقتی به سراغ سیاست بیایند که آدرس حل و فصل مشکل بزرگی که در زندگی خود دارند، در امر سیاسی بیابند، همان طور که افراد، در مواقع اضطراری به بخش اورژانس مراجعه می‌کنند و بخش اورژانس برای بیمارانی که وضعیت بحرانی ندارند، مناسب نیست.
■    ولی، مردم طبقه متوسط شهری در دوران پسا توسعه ای، در روزگار ما، کمتر پیش می‌آید که شخصاً وضعیت بحرانی را حس کنند، و بپذیرند که در بحران به سر می‌برند. هر چند که مسائل آزار دهنده ای آن‌ها را احاطه کرده است، ولی باور دارند که با گذشت روند طبیعی امور، این مسائل، رفته رفته حل خواهند شد. در این شرایط، امر سیاسی باید مدل‌های عملیاتی برای حل جمعی همین مسائل زندگی روزمره بیابند، و بدین ترتیب، سطح نگرش طبقه متوسط شهری را ارتقاء بخشند.
■    ما باید به این سمت برویم که اقدام جمعی را، که مغز امر سیاسی را تشکیل می‌دهد، در همین راستا تنوع سازی کنیم؛ یعنی، کاری انجام دهیم که مردم بتوانند کلیه نیازهای خود را در امر سیاسی برطرف کنند، و بنا بر این، فقط در مواقع بحران نباشد که سر آسیمه و اغلب هم بی فایده به سیاست مراجعه نمایند. من اعتقاد دارم که زمان دنبال کردن این استراتژی گسترده تر فرا رسیده است.
■    «امر سیاسی متنوع شده»، مردمی را غایت مقصود خود قرار می‌دهد که صبح زود از خواب بر می‌خیزند و با اشتیاق فراوان یک روز سیاسی را آغاز می‌کنند. برای این منظور، امر سیاسی باید ظرفیت‌های انسانی شدیداً متنوع شده در سایه زیست ارتباطی جدید را به رسمیت بشناسد. از آن جایی که ظرفیت‌ها عمدتاً در یک جا ثابت نمی‌مانند و تشکل‌های سیاسی هم باید خود را با این حقیقت وفق دهند، «مدیریت ظرفیت‌ها»، این روزها، اهمیت بسزایی پیدا کرده است.
■    اگر بتوانیم به مردم خود، در مدیریت ظرفیت‌هایشان کمک کنیم، به طوری که مردم بتوانند ظرفیت‌های مکمل توانمندی‌های خویش را بیابند، و با آن‌ها ارتباط اجتماعی ثمربخش و مستمر و اخلاقی برقرار کنند، آن وقت، هدف احیای امر سیاسی تحقق یافته است. امر سیاسی، در ریشه و گوهر، چیزی غیر از این نیست؛ اتحاد اخلاقی مردم برای تحقق اهدافی که به تنهایی قابل حصول نیستند.

░▒▓ بسط امر سیاسی به امر ارتباطی
■    برای این که امر سیاسی، فراتر از عملکرد فعلی خود حرکت کند، باید تفسیر امر ارتباطی را به عهده بگیرد. در واقع، امر ارتباطی، باید دستور کارهای سیاسی را تعیین کند، و امر سیاسی باید به امر ارتباطی که خصلتی به شدت فردگرا دارد، رنگ و بوی جمعی و اخلاقی ببخشد.
■    انعقاد چنین آمد و شدی میان امر ارتباطی و امر سیاسی کار ساده ای نیست، چرا که امر سیاسی به تناسب امر ارتباطی چابک نبوده است و در آینده نزدیک بعید است که چنان چابک گردد؛ ولی اطمینان داریم که این استراتژی اصولی و صحیح است، چرا که امر سیاسی باید مسائل اجتماعی را سر و شکل اخلاق ببخشد، و وقتی مسائل اجتماعی، در عصر ارتباطات خصلتی به شدت تکنیکی و ارتباطاتی (منظور فناوری ارتباطات است) پیدا می‌کند، آن وقت امر سیاسی نمی‌تواند راه گذشته خود را برود و به مسائلی تمرکز کند که در ارتباط اجتماعی فارغ از تکنولوژی ظهور و بروز می‌یافت. یک رویکرد کند و منقطع برای امر سیاسی ظرفیت‌ محور کافی و قابل دوام نیست.
■    اگر امر سیاسی، بروز، بهنگام، و با رویه‌های حساب شده کار کند، می‌تواند زندگی شدیداً ارتباطاتی مردم را دگرگون کند، و مردم پس از یک تکان فنّاورانه که آن‌ها را به این اغوا افکنده بود که شاید بتوان کم و بیش تنها هم زندگی کرد، به زیست سالم انسانی-اجتماعی بازگردند (توأم با اقتباس‌های آزاد از گری برنیسون و هاروارد بیزنس رویو).
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.