مجموع منابع؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ «به جهنم» دردسرساز شد. خطاب روز دوشنبه حسن روحانی در جمع سفرا و نمایندگیهای ایران در خارج از کشور که در آن منتقدان مذاکرات هستهای را عدهای بزدل نامیده و آنها را به جهنم دعوت کرده بود؛ با واکنش گسترده طیفهای مختلف سیاسی مواجه شد. به گزارش «وطن امروز»، این اظهارات روحانی که به اعتقاد غالب ناظران سیاسی، توهین به طیف وسیع منتقدان محسوب میشود برخلاف دیگر اظهارات وی، حتی، استقبال حامیان دولت را نیز در پی نداشت و آنها نماینده خود را در راس قوه مجریه تنها گذاشتند. روحانی در حالی منتقدان مذاکرات هستهای را ترسو و بزدل خطاب کرد که تاکنون، هیچ پاسخ منطقی و مستدل از سوی دولت و حامیان وی در برابر انتقادات فنی و وارد منتقدان مذاکرات هستهای داده نشده است. از سوی دیگر، جامعه منتقدان مذاکرات هستهای طیف گستردهای از جناحهای مختلف سیاسی، نمایندگان مجلس، اساتید دانشگاه و همچنین، مراجع عظام تقلید را شامل میشود که متأسفانه ادبیات نادرستی در قبال آنها به کار گرفته شد. اگر چه کلام رئیسجمهور در «بزدل» و «ترسو» خطاب قرار دادن منتقدان مذاکرات هستهای و دعوت منتقدان «به جهنم» با ابهاماتی همراه بود، اما، اظهارات دیروز محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان، مخاطبان اظهارات رئیسجمهور را به صورت کاملاً مصداقی مشخص کرد. گودرزی در نخستین گردهمایی سازمانهای مردمنهاد حوزه جوانان در اینباره اظهار داشت: کسانی که از حاشیه تحریمها سود میبرند، مخالف برداشتن تحریمها هستند، به همین دلیل بر حساسیتهای مردم دست میگذارند و فقط کارشان مخالفت است؛ این افراد همان دلواپسان هستند و با بیان هر مطلبی، سرد میشوند. گودرزی با اشاره به سخنان روز دوشنبه رئیسجمهور در جمع سفرا و نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، عنوان کرد: همگان دیدیم که رئیسجمهور چه نهیبی به این افراد که همان دلواپسان هستند، زد. اظهارات وزیر ورزش در حقیقت، مهر تأییدی بر تذکر جامعه منتقدان دولت یازدهم مبنی بر ادبیات ناروای این دولت با مخالفان است، اما، در میان انتقادات صورتگرفته به اظهارات روحانی، واکنش مجلس شورای اسلامی قابل توجه بود. به گزارش تسنیم، حجتالاسلام سیدمحمدحسن ابوترابیفرد در نشست علنی دیروز مجلس در نطق میاندستور در سخنانی گفت: رهبر معظم انقلاب با جملاتی با قریب به این مضمون فرمودند اگر ما اینجا آرام نشستهایم برای این دغدغهها و نگرانیهای شماست، سپس، به تحلیل مسائل پرداختند.
■ ابوترابیفرد خطاب به مسؤولان ارشد نظام گفت: مسؤولان ارشد نظام بدانند اگر این دغدغهها و نگرانیها نبود قطعاً شما از آرامش لازم برخوردار نبودید. این دغدغهها و نگرانی را به عنوان سرمایه ببینید و با ادبیاتی که شایسته مسؤولان ارشد نظام نیست واژههای با تکفیر و واژههایی که انتظار نمیرود در ادبیات سیاسی یک نظام اسلامی و دولت مبتنی بر اخلاق و تدبیر مشاهده شود، نباید منتقدین را از شجاعت در گفتار باز نداریم.
░▒▓ منتقدان مذاکرات هستهای بزدل نیستند
■ احمد توکلی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در نطق میاندستور خود در صحن علنی مجلس خطاب به رئیسجمهور با بیان اینکه «شما در برابر منتقدان در مذاکرات هستهای، حرف از بزدلی و به جهنم میزنید»، گفت: نه هر کس که منتقد روند مذاکرات هستهای باشد، بزدل سیاسی است و نه هر کس که شیفته آن بود، شیردل انقلابی. وی سیاست خارجی را میدان توفیق نسبی دولت دانست و تصریح کرد: بنده معتقدم اینگونه سخن گفتن در شأن رئیسجمهور نیست. در شهرکرد رسانهها را ملامت کردید که چرا وقتی یک نفر از یک گوشهای به هر دلیلی حرفی میزند، همه آن را نقد میکنند که لازم است در اینجا به شما بگویم جناب آقای روحانی، اگر رسانهها گزارش نماینده ملت و ناظر منتخب مجلس در شورای پول و اعتبار و نیز حکم مرجع قانونی درباره امر مهمی که با امنیت غذایی ملت گره خورده است، منعکس نکنند، شما میتوانید بازهم از گردش آزاد اطلاعات در دولت خود سخن بگویید؟ آیا دانستن حق مردم نیست؟ ابوالفضل ابوترابی، نماینده نجفآباد، تیران و کرون در مجلس شورای اسلامی هم دیروز در نطق میان دستور خود در صحن علنی با درخواست از رئیسجمهور نسبت به افزایش تحمل خود در برابر مخالفان تأکید کرد اطلاق لفظ «بزدل» به منتقدان بار کیفری دارد. وی اظهار داشت: جناب آقای رئیسجمهور! شما حقوقدان هستید و میدانید که اطلاق لفظ «بزدلان» بار کیفری دارد. قاسم جعفری، نماینده مردم بجنورد در مجلس نیز در نطق میاندستور با ابراز تأسف از اینکه مجبور است بخشی از وقت نطق خود را به جای پرداختن به مشکلات حوزه انتخابیه، به بازخوانی ادبیات رئیسجمهور اختصاص دهد، تصریح کرد: امروز، مشخص شد که همه منتقدان منصف جزو فراکسیون «جهنمیان» هستند. وی اظهار داشت: آقای رئیسجمهور! شما دومین مقام قانونی کشور هستید و باید نقش پدرگونه نسبت به همه اقشار داشته باشید. وی ادامه داد: به کارگیری تعابیر «کمسواد»، «بزدلان»، «به جهنم» و... حیات طیبه را برای ملت ما رقم نمیزند. جعفری تصریح کرد: آقای رئیسجمهور! یادتان هست که گفتید من حقوقدان هستم و نه سرهنگ؛ اکنون، قانونمداری را به دیگران بیاموزید.
░▒▓ «به جهنم»، جلسه مجلس را غیرعلنی کرد
■ ادبیات حسن روحانی با منتقدان که اینبار با جهشی غیرقابل پیشبینی همراه بود تا حدی مورد اعتراض طیفهای مختلف قرار گرفت که باعث شد جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی به جلسه غیرعلنی تبدیل شود. حسین حاجیدلیگانی، نماینده مردم شاهینشهر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به جزئیات جلسه غیرعلنی دیروز مجلس که پس از جلسه علنی نوبت صبح مجلس برگزار شد به تسنیم گفت: قرار است در این جلسه تعدادی از نمایندگان مردم در خانه ملت درباره سخنان اخیر رئیسجمهور که سخنان تندی نسبت به منتقدان روند مذاکرات ژنو داشته، سخنرانی کنند. وی افزود: حدود ۲۰۰ تن از نمایندگان مجلس درخواستی از هیأترئیسه پیرامون بررسی علل سخنان رئیسجمهور در یک جلسه غیرعلنی را داشتند که حدود ۷۰ تا ۸۰ تن از آنها برای سخنرانی در این جلسه غیرعلنی ثبتنام کردند.
░▒▓ محتوای جلسه غیر علنی
■ روحالله حسینیان، نماینده مردم تهران هم اینگونه سخنان را توهین به نمایندگان مجلس عنوان و تأکید کرد در صورت تصمیم هیأت رئیسه در اینباره به رئیسجمهور تذکر داده خواهد شد. به گزارش فارس، حسینیان در حاشیه جلسه علنی دیروز و پس از پایان جلسه غیرعلنی خانه ملت در تشریح جزئیات این جلسه اظهار داشت: امروز در نامهای خواستیم در واکنش به اظهارات رئیسجمهور جلسه غیرعلنی برگزار شود.
■ وی با بیان اینکه پس از نامه نمایندگان، هیأت رئیسه با برگزاری این جلسه موافقت کرد، افزود: عدهای از نمایندگان در این جلسه صحبت کرده و انتقادات خود را از سخنان رئیسجمهور در جمع سفرا بیان کردند. نماینده تهران در پاسخ به این سؤال که قرار است در انتهای این جلسه چه تصمیمی اتخاذ شود، گفت: به نظر میرسد هیأت رئیسه اینگونه تصمیم میگیرد که به رئیسجمهور تذکر داده شود، در واقع، باید از سخنانی که باعث تنش در جامعه شده و توهین به نخبگان است، پرهیز کنند. نماینده تهران در بیان جزئیات بیشتری از جلسه غیرعلنی دیروز خانه ملت، گفت: در این جلسه تذکراتی داده شد مبنی بر اینکه مقام ریاستجمهوری مطابق قانون اساسی مقام دوم کشور است، حرمت امامزاده را باید متولی نگه دارد، اگر قرار باشد رئیسجمهور در واکنش به مخالفان و منتقدان خود این الفاظ را به کار ببرد، قطعاً جایگاه رئیسجمهور تضعیف خواهد شد. وی با بیان اینکه رئیسجمهور باید در بیان گفتههای خود برخی مسائل را مراعات کند، تصریح کرد: چنین مباحثی در واقع، یک نوع بدعت است، زیرا، هیچ دولتی تاکنون، با مخالفان و منتقدانش اینگونه رفتار نکرده است که از منتقدان بخواهد به جهنم بروند. جعفر قادری، نماینده مردم شیراز نیز درباره جلسه غیرعلنی دیروز برای بررسی اظهارات اخیر رئیسجمهور به مهر گفت: رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کرد صحبتهای رئیسجمهور قابل دفاع و قابل قبول نیست و باید هر کس در هر جایگاهی شأن جایگاه خود را حفظ کند.
░▒▓ سانسور سخنان روحانی در پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری
■ پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری اظهارات روز دوشنبه حسن روحانی در جمع سفرا و نمایندگیهای ایران در خارج از کشور را سانسور کرد. به گزارش «وطن امروز»، پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری تندترین بخش از سخنان وی را که خطاب به منتقدان مذاکرات هستهای گفته بود، «خب به جهنم بروید یک جای گرم پیدا کنید» حذف کرد. پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری این قسمت از سخنان روحانی را به این شکل منتشر کرد: «بروید یک جای گرم برای لرزه تنتان پیدا کنید».
■ نکته جالب دیگر اینکه حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیسجمهور هم درباره ادبیات روحانی گفت: به نظر بنده رئیسجمهور عصبانی نبود، ولی، صریح بود.
▀▄█▌▀▄█▌ حق با شماست، ولی، اشتباه میکنید!
حسین شریعتمداری
■ «اینکه با فرافکنی مشکلات را به دیگران نسبت دهیم و به دیگران لجنپراکنی کنیم که کاری ندارد. ادبیات رئیس جمهور باید همراه با اخلاق و ادب باشد و نباید بیدلیل به دیگران تهمت بزنیم... وقتی افرادی که مسؤولیتهای سنگین دارند اخلاق را زیر پا میگذارند، آنوقت اعتماد عمومی از بین میرود... ما باید آستانه تحمل خود را افزایش داده و از نقد و انتقاد نهراسیم و... »
■ اگر تصور میکنید این پند و اندرزهای عاقلانه و دلسوزانه را شماری از افراد خیرخواه و نیکاندیش از باب نصیحت خطاب به رئیس جمهور محترم ادا کرده و ایشان را به خاطر اظهارات توهینآمیز نسبت به منتقدان دولت ملامت کردهاند، باید گفت؛ حق با شماست!، ولی، اشتباه میکنید! حق با شماست، چرا که، اظهارات آقای دکتر روحانی علیه منتقدان، در خور ملامت است و اما، از سوی دیگر، تصور شما اشتباه نیز هست!، زیرا، جملات یاد شده فقط بخشی از انبوه اظهارنظرهای قبلی جناب آقای روحانی است که بارها و بارها در «مذّمت فرافکنی»، «نسبت دادن مشکلات به دیگران» و به قول ایشان «لجنپراکنی علیه منتقدان»، «تهمت بیدلیل به این و آن»، «ضرورت افزایش آستانه تحمل مسؤولان»، «نیاز دستاندرکاران نظام به اخلاق مداری» و... ایراد کردهاند! (۱۸اردیبهشت و ۱۵ خرداد ۹۲ و... ).
■ درباره اظهارات موهن و به دور از انتظار رئیس جمهور محترم که در جمع سفیران و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران مطرح کردهاند، گفتنیهایی هست که از آن میان به چند نکته بسنده میکنیم.
■ ۱- جناب روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود و در موارد فراوان دیگری تأکید کردهاند اگر مسؤولانی که مسؤولیت سنگین دارند اخلاق را زیرپا بگذارند، اعتماد عمومی از بین میرود. آثار و نتایج این دیدگاه را که عالمانه و دقیق نیز هست در فاصله کوتاهی بعد از اظهارات اخیر ایشان به وضوح میتوان دید و کاش رئیس جمهور محترم بدون توجه به وسوسه برخی از مشاوران و اطرافیان، نیم نگاهی به واکنش طرفداران خویش- و نه منتقدان دولت که طرفدار هستند، ولی، انتقاد نیز دارند- بیندازند. واکنش طیف یاد شده را در چهار محور میتوان ارزیابی کرد.
■ اول: شماری از مدعیان طرفداری از دولت و رئیس جمهور که ترجیح دادند درباره اظهارات آقای روحانی سکوت اختیار کنند. سکوت این عده را فقط میتوان به حساب شرمندگی آنها نوشت و این که در اظهارات اخیر رئیسجمهور کمترین زمینهای برای دفاع و حمایت نمیبینند. آیا این عده «اعتماد» قبلی خود به رئیسجمهور محترم را از دست ندادهاند؟
■ دوم: بخش دیگری از طیف مدعی طرفداری رئیسجمهور، تلاش کردند با چسبهای ناچسب، اظهارات ایشان را به اصطلاح توجیه! و، حتی، منتقدان را مستحق اهانت قلمداد کنند. یکی از سایتهای این طیف تا آنجا پیش رفت که منتقدان دولت را به «زنان بدکاره» ! تشبیه کرد و آقای روحانی را به «انسان درستکار» که فحاشی وی به زن بدکاره! نه فقط«این زن بیعفت را نمیآزارد، بلکه بر عکس، از این که میتواند در میدان بیحیایی با او درافتد خوشحال هم میشود»!
■ این عده که بسیار اندک و کمشمار نیز هستند، کمترین ارزشی برای پرداختن ندارند آنها برده پول و پله هستند و به قول بروبچههای تهران «آب دهان روی پیادهرو را به هوای سکه ۲ ریالی برمیدارند» !، ولی، باید برای آقای روحانی عمیقا متأسف بود که به اینگونه افراد اجازه میدهند خود را طرفدار ایشان معرفی کنند!
■ سوم: دسته سوم کسانی هستند که ضمن نقد اظهارات آقای روحانی و ملامت ایشان که چرا زبان به این سخنان آلودهاند، به منتقدان دولت نیز به شدت تاخته و آنان را مستحق اعتراض و انتقاد دانستهاند، اما، به رئیسجمهور پیشنهاد کردهاند از الفاظ و عبارات دیگری برای مقابله با منتقدان استفاده کند! این طیف عمدتا- وتقریباً همه آنها - از افراد و گروههای مدعی اصلاحات هستند. یعنی، طیفی که در ماههای اولیه ریاستجمهوری آقای دکتر روحانی «به کنایه» و این روزها با صراحت اعلام میکنند با رئیسجمهور مرزبندی تعریف شدهای دارند و ضمن حمایت «مشروط» از ایشان، تأکید میکنند که وی را اصلاحطلب! نمیدانند!
■ موضع دوگانه این طیف نسبت به اظهارات اخیر رئیسجمهور، حسابشدهتر از طیفهای دیگر است و از هماهنگی درون گروهی آنان خبر میدهد. این طیف به روال چند ماه اخیر خود، اصرار دارد که اشتباهات و ناکامیهای روحانی را به حساب خود او بنویسد و در همان حال انتخاب وی به ریاستجمهوری را مدیون اصلاحطلبان و حمایت خاتمی و هاشمی از ایشان قلمداد کند! موضع دو پهلوی طیف یاد شده نشان میدهد که آنها نیز اظهارات اخیر آقای روحانی را به اندازهای غیرقابل قبول و آسیبرسان میدانند که حاضر نیستند هزینه سنگین آن را که کاهش چشمگیر اعتماد مردم به رئیسجمهور است تحمل کنند.
■ چهارم: این طیف شامل بخش دیگری از اصلاحطلبان است که درباره اظهارات رئیسجمهور، موضعی متفاوت با طیف سوم و نزدیکتر به مردم دارند. طیف یادشده اظهارات اخیر رئیسجمهور را «ناامیدکننده» ! و با تصور و انتظاراتی که از ایشان داشتهاند متفاوت ارزیابی کردهاند تا آنجا که یکی از روزنامههای وابسته به این طیف ضمن ملامت آشکار رئیسجمهور، با صراحت بیشتری مینویسد «در آستانه یک سالگی دولت اعتدال، سخنان دیروز شما پیرو مشی اعتدال نبود» و تأکید میکند «صادقانه بگوئیم این روحانی، آن روحانی نبود». به بیان دیگر، این طیف در لفافه -، اما، نه چندان پوشیده و پنهان - اعلام میکند در دیدگاه و تصور اولیه خود نسبت به آقای روحانی دچار اشتباه شده است و این روحانی که امروز میبینید با آن تصور که هنگام انتخابات از وی داشت، تفاوت دارد!
■ اکنون، باید از جناب رئیسجمهور محترم پرسید؛ آیا در همین واکنشهای اولیه که به فاصله اندکی بعد از اظهارات حضرتعالی صورت گرفته است، تحقق عینی فرمولی که خود ارائه کرده بودید را نمیبینید؟ «وقتی افرادی که مسؤولیتهای سنگین دارند، اخلاق را زیر پا میگذارند، آنوقت اعتماد عمومی از بین میرود».... ؟ !
■ ۲- انتظار آن بود - و هنوز هم هست- که آقای روحانی به جای عتاب و اهانت به منتقدان، در مقام پاسخ مستدل و منطقی به آنها باشند و موفقیتهای مورد ادعای خویش را برای مردم برشمرده و توضیح بدهند. مثلاً، بفرمایند در مذاکرات هستهای غیر از آن همه امتیازات «نقد» که دادهاند و در مقابل، «وعدههای نسیه» که گرفتهاند چه دستاورد دیگری داشتهاند؟ مگر نمیفرمودند و نمیفرمایند که منتقدان ایشان از مذاکره با امریکا «هراس» دارند و آن را «تابو» میدانند؟ خب! حالا بفرمایند کدام دیدگاه واقعیت داشت و کدام «تابو» بود؟ آیا میتوانند این واقعیت را انکار کنند که درباره «صداقت امریکا» ! که تابلوهای نماد بیصداقتی آن را با دستپاچگی از سطح شهر جمع کردند، دچار اشتباه فاحش شدهاند و درپی «آب»، به سوی «سراب» رفتهاند؟ دست آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده با وجود بدبینی نسبت به نتیجه این مذاکرات بازگذاشته شد، ولی، دست خالی بازگشتند البته، مذاکرات اخیر دستاورد بزرگی نیز داشته است که همان اثبات غیرقابل اعتماد بودن امریکاست، بنا بر این، نمیتوانند ادعا کنند که میخواستند مشکل را حل کنند، ولی، عدهای نگذاشتند! و نمیتوانند از هماکنون، - آنگونه که پیداست - برای ناکامی خسارتبار خود بهانه بتراشند. گفته بودند آقای اوباما آدم مؤدبی! است و برخورد مؤدبانه ما، باعث مواجهه مؤدبانه ایشان شده است!، ولی، هنوز این جمله ناتمام بود که با متکبرانهترین برخوردهای اوباما روبرو شدند و خانم وندی شرمن با وقاحت فریب و فریبکاری را بخشی از «دی. ان. ای- یعنی، ذات» مردم ایران معرفی کرد! وعده داده بودند که علاوه بر سانتریفیوژها، چرخ زندگی مردم نیز باید بچرخد، ولی، به جای آن بسیاری از سانتریفیوژها نیز از چرخش افتاد! قول داده بودند که پاسپورت ایرانی را از احترام بینالمللی برخوردار سازند، اما، چند ماه است که امریکا برخلاف قوانین بینالمللی به نماینده رسمی ایران در سازمان ملل اجازه ورود نمیدهد. قرار بود طی ۱۰۰ روز اول ریاستجمهوری، گشایش چشمگیر اقتصادی به مردم هدیه بدهند. ولی، در موعد ۱۰۰روزه و زنگحساب، انشاء خواندند، و..
■ اگر این واقعیات قابل انکار است، بفرمایند که چرا؟ و اگر قابل انکارنیست -که نیست - اهانت به منتقدان که باید شایسته تقدیر باشند، برای چیست؟
■ ۳- کاش جناب رئیسجمهور به این نکته بدیهی توجه میفرمودند که اگر منتقدان ایشان - منظور همه منتقدان نیست - خدای نخواسته در پی دشمنی با دولت آقای روحانی بودند، خطاهای آن را گوشزد نکرده و به نقد نمیکشیدند، چرا که، هیچ بدخواهی خواستار اصلاح طرف مقابل نیست و فقط دوستان دلسوز هستند که لغزش دولت و زیانهای حاصل از آن را برنمیتابند و با نقد مستند و خیرخواهانه در پی اصلاح خطاها برمیآیند، زیرا، دولت را بخشی از نظام مقدس جمهوری اسلامی میدانند و کمترین آسیب احتمالی به آن را، نمیتوانند تحمل کنند. دقیقاً برخلاف دشمنانی که به لباس دوست درآمدهاند یا دوستان نادانی که همیشه آسیبرسان و ضایعهآفرینند.
■ ۴- در خاتمه این نکته نیز گفتنی و این گلایه مطرح کردنی است که چرا جناب روحانی برخلاف توصیه اکید و حکیمانه خداوند تبارک و تعالی، ابراز دوستیهای خود را نثار دشمنان تابلودار نظام میکنند و خشم و عصبانیت خویش را به سوی دوستان میفرستند؟
■ و دراینباره گفتنیهای دیگری نیز هست که میگذاریم و میگذریم و برخلاف برخی از کسانی که به ریا و نفاق خود را دوستدار آقای روحانی جامیزنند - و در همان حال پنهان نمیکنند که ایشان را پلی برای مقاصد حزبی خود میدانند - برای رئیسجمهور محترم آرزوی موفقیت داریم.
▀▄█▌▀▄█▌ لرزش نیست ترنم است!
دکتر مهدی محمدی
■ اظهارت روز دوشنبه آقای رئیسجمهور درباره گسیل کردن منتقدان به جهنم، اظهارات تلخی بود، ولی، باید به شیرینی با آن برخورد کرد. وضعیت تیم مذاکرهکننده هستهای دولت آقای روحانی به تیم فوتبالی میماند که مربی آن ادعا میکند در حال بردن بازی است، ولی، معلوم نیست چرا دائماً خواهان کشاندن بازی به حاشیه است.
■ مهمترین پرسش اکنون، این است که چرا آقای روحانی و دوستان ایشان تا این حد به دنبال حاشیه هستند؟ و اگر حمایت ۹۰ درصد مردم را دارند و در مذاکرات هم افتخارات تاریخی خلق شده و خواهد شد، دیگر چه نیازی به درشتی کردن با منتقدانی است که نه تریبونی در صدا و سیما دارند و نه، حتی، از این موهبت بهرهمندند که دولتیان حقوقدان– که میخواهند با همه عالم تعامل کنند- لااقل از سر شفقت و ادب و نزاکت با آنها سخن بگویند؟
■ جواب سرراست این است که در «متن»، چیزی– و، بلکه چیزهایی- وجود دارد که آقایان از طرح آن هراسانند و به همین دلیل استراتژی فرار به «حاشیه» را برگزیدهاند. ما نه چون مهارتهای آقای روحانی و دوستانشان برای بازی در حاشیه را داریم و نه نفعی در آن میبینیم، اجازه میخواهیم در همین «متن» که هستیم بمانیم. شاید از این نظرگاه، آنچه را در حاشیه میگذرد هم بهتر بتوان دید.
■ نخست باید از این نکته شروع کرد که همه گزارشهایی که درباره لرزیدن و کارهایی از این قبیل به آقای روحانی رسیده فقط صحنهسازیهایی برای مکدر کردن خاطر شریفشان بوده و ایشان نباید هر چه میشنوند را به سرعت باور کنند. منتقدان مذاکرات هستهای، نه میلرزند و نه، حتی، به آن معنا که دولتیان میپندارند دلواپسند. ما نیک میدانیم این کشتی را کشتیبان باکفایتی است که تاکنون، بارها آن را از گردابهایی مهیب و توفانهایی بس سختتر از این عبور داده و این بار هم بیگمان نتیجه غیر از این نخواهد بود. از این بابت نه لرزشی هست و نه دلواپسی. آنچه منتقدان را نگران میکند نه مدیریت کلان مسائل امنیت ملی کشور، بلکه حال و روز دولتی است که همه اعتبار خود را به مذاکراتی گره زده و همه برنامههای خود را براساس تعاملی استوار کرده که سوی دیگر آن دشمنترین دشمنان این ملک ایستادهاند و اگر دستشان برسد به کمتر از ریشه کردن کردن بنیاد همین دولت رضایت نخواهند داد. نگرانی در اینجاست. نگرانی در اینجاست که به مردم گفته شده بود کلیدی وجود دارد که گشاینده قفلهاست، اما، مردم میبینند این کلید جز در چشم منتقدان جای دیگری چرخانده نمیشود. به مردم گفته شده بود باید کدخدا را ببینیم و کدخدا را هم دیدیم، اما، حالا روشن شده کدخدا، وقتی کدخدا بودنش به رسمیت شناخته شد، نخستین چیزی که مطالبه میکند این است که «رعیت باشید» و وقتی از تعابیری مانند اعتمادسازی، تعامل و واژگانی از این قبیل استفاده میکند هم در نهایت مقصودی جز این ندارد. نگرانی از این نیست که چرا مذاکره میکنید، بلکه نگرانی از این است که جایی در میانه مذاکرات فراموش کنید آن که روبهروی شما نشسته دشمن است و، حتی، وقتی خوشرنگ و لعابترین پیشنهادها را جلوی شما میگذارد، قصدی جز دشمنی کردن ندارد. نگرانی از این هم نیست که چرا با جهان تعامل میکنید، بلکه نگرانی از این است که خروجی این تعامل تن دادن به استانداردهایی باشد که بیش از ۳ دهه است غربیها میخواهند بر ایران تحمیل کنند و حال آنکه اگر ایران امروز یک قدرت منطقهای و، بلکه بینالمللی است به این دلیل است که تن به این پروژه استانداردسازی نداده است.
■ مشخصا درباره مذاکرات هستهای– چیزی که اخیراً کمتر درباره آن سخن گفته شده- در ۳ بخش میتوان گفت نه فقط منتقدان، بلکه این خود آقای روحانی است که باید نگران باشد.
░▒▓ ۱- پیشفرضهای مذاکرات
■ پس از حدود ۸ ماه اکنون، در موقعیتی هستیم که بتوان از پیشفرضهای تیم آقای روحانی در مذاکرات، تصویری روشن به دست داد. علاوه بر این، مجموعهای از پیشفرضها هم وجود دارد که در اصل متعلق به طرف امریکایی است، اما، تیم ایرانی بتدریج آنها را درونی کرده و به پیشفرضهای خود بدل کرده است.
■ نخستین پیشفرض این است که ایران از دید آقای روحانی و تیمش و همزمان از دید امریکاییها، تا زمانی که آنگونه که امریکاییها میخواهند، اعتماد آنها را جلب نکند، یک استثناست، از حقوق دیگر اعضای انپیتی بهرهمند نخواهد بود و تکالیفی بیش از تکالیف دیگران را هم باید به دوش بکشد. این اصلیترین و مهمترین پیشفرض توافق ژنو و مذاکراتی است که همین حالا در حال انجام است.
■ بحثی هم اگر هست نه درباره اصل موضوع، بلکه درباره میزان، نوع و زمانبندی محدودیتهایی است که ایران باید بپذیرد.
■ پیشفرض دوم که عملکرد آقای روحانی به شدت آن را تقویت کرده این است که عامل پیش برنده این مذاکرات تحریمهاست. هرچه هم بظاهر اصرار شود تحریمها بر رفتار مذاکراتی دولت اثر ندارد، آنچه امریکاییها فهمیدهاند و دولت هم عملاً بر آن صحه گذاشته این است که با پیچ تحریم، رفتار دولت فعلی در ایران را تا حدود زیادی میتوان تنظیم کرد و اگر دولت تصمیمگیرنده نهایی بود رفتار نظام هم تنظیم میشد. دولت هیچ برنامه مقاومتی برای اداره اقتصاد کشور ندارد و امریکاییها این را میفهمند. وقتی تفسیر آقای رئیسجمهور از واژه اقتصاد مقاومتی این است که برویم با جهان تعامل بیشتری بکنیم، امریکاییها ابله هم اگر باشند درمییابند اینجا جایی است که باید به دولت ایران فشار آورد. هیچ استراتژی تا زمانی که کارآمد باشد کنار گذاشته نخواهد شد. دولت آقای روحانی، امریکا را به این جمعبندی رسانده که تحریمها موثر است، حال آیا منطقی است که انتظار داشته باشیم تحریمها کاهش پیدا کند؟
■ پیشفرض سوم این است که این مذاکرات سکویی برای پرش به سمت موضوعات دشوارتر، هموارتر شدن راه غرب به منظور مداخله بیشتر در امور ایران، تغییر محاسبات ایران در سایر موضوعات امنیت ملی و در نهایت ورود ایران و امریکا به یک تعامل همهجانبه است. این پیشفرض را طرف ایرانی به صراحت تأیید کرده و گفته است حل موضوع هستهای راهی به سوی همکاری در سایر حوزهها میگشاید. در سخنان روز دوشنبه آقای روحانی هم شواهدی وجود داشت که وی صرفاً درباره مذاکرات هستهای سخن نمیگوید، بلکه از حالا در پی ایجاد یک دوقطبی در داخل کشور بر سر موضوع تعامل یا عدم تعامل همهجانبه و سطح بالا با امریکاست، امری که نشانههایی از تلاش برای آن در سفر ماه آینده وی به نیویورک مشاهده میشود.
░▒▓ ۲- محتوای مذاکرات
■ بحث تفصیلی درباره نگرانیهایی که آقای روحانی باید درباره محتوای مذاکرات داشته باشد از حوصله این نوشته خارج است. پیش از این، نکات مهمی گفته شده و در آینده بحثهای مهمتری را هم مطرح خواهیم کرد، اما، تا آنجا که به مقصود این نوشته کمک میکند، باید به چند نکته توجه کرد.
■ نخست اینکه آن مقدار از محتوای مذاکرات که تاکنون، آشکار شده نشان میدهد تیم ایرانی در استراتژی منعطف و در تاکتیک متصلب است در حالی که یک مذاکره موفق باید مسیری دقیقاً عکس این را طی کند. تیم ایرانی نگرانیهای غرب را به رسمیت شناخته و میخواهد این نگرانیها را از همان راههایی رفع کند که خود غربیها پیشنهاد میدهند. این اتفاق تاکنون، درباره فردو و اراک کم و بیش رخ داده (جداگانه درباره جزئیات فنی بحث خواهیم کرد) و اگر نبود موانعی که بر سر راه آقایان وجود دارد تاکنون، درباره ظرفیت غنیسازی هم رخ داده بود. وقتی شما میپذیرید امریکا حق دارد از غنیسازی صنعتی در ایران نگران باشد و این نگرانی را هم باید با همان روشی رفع کرد که خود آنها میخواهند، واضح است که مذاکرات به جزئیات تکنیکی محدود میشود که ممکن است بسیار مفصل و دهانپرکن باشد، ولی، در واقع، از حیث راهبردی اهمیت چندانی نخواهد داشت.
■ نکته دوم درباره محتوای مذاکرات این است که هم در توافق ژنو، و هم در توافق موقتی که پس از مذاکرات وین ۶ امضا شد، آنچه به افکار عمومی عرضه میشود شوخیای بیش نیست و محتوای واقعی توافقات در «Non paper»های زیرمیزی میان دو طرف محرمانه میماند و البته، همان اجرا میشود. بنا بر این، آقای روحانی و تیمش نه فقط با افکار عمومی مهربان نبوده، بلکه، حتی، آداب صداقت را هم در مقابل، آن بجا نیاورده است. به عنوان نمونه، ما از منابع غربی– و نه از اظهارات تیم مذاکرهکننده ایرانی– دانستیم که تیم ایرانی متعهد شده ۳۰۰۰ کیلو اورانیوم غنی شده را که قابل غنیسازی بیشتر بود به حالت طبیعی بازگرداند (که امریکاییها گفتند روی زمان Break out اثر میگذارد) یا پذیرفته حدود ۱۰۰ کیلو اکسید ۲۰ درصد را بدل به صفحه سوخت کند یا اینکه متعهد شده در ماه آگوست (ماه جاری) و قبل از آغاز دور جدید مذاکرات با آژانس درباره PMD همکاریهای جدید به عمل آورد و همزمان با همه اینها به اجرای تعهدات برنامه اقدام مشترک ژنو هم ادامه بدهد و در مقابل، صرفاً ۸/۲ میلیارد دلار دریافت کند! محرمانه نگه داشتن توافقات واقعی، در واقع، دارای این حسن است که کسی نمیتواند از آقایان بابت اینکه چرا امریکا به تعهداتش عمل نمیکند حساب و کتاب بکشد. به رغم همه ادعاها و وعدهها، هنوز هیچ کشتی یا نفتکشی بیمه نمیشود، پولی که ایران دریافت میکند به دلیل باز نبودن مکانیسم سوئیفت در بانک کوچکی در ژنو میماند و جز به صورت قطرهای برداشت یا هزینه نمیشود و بسیار بیش از آن مقداری که ایران درآمد داشته، داراییهایش را درطول دوران مذاکرات از دست میدهد. دولت درباره هیچکدام از این موارد با مردم سخن نمیگوید و عملاً خود را در موقعیتی قرار داده که مجبور است هر چه امریکاییها کردند از آن دفاع کند تا مذاکرات شکست خورده به نظر نرسد.
■ مسأله بعدی درباره محتوای مذاکرات این است که به رغم همه قهرمانیهایی که دوستان کردهاند طرف غربی هیچکدام از دیدگاههای اساسی خود را تعدیل نکرده است. همچنان غربیها نه در پی به رسمیت شناختن زیرساخت غنیسازی ایران، بلکه در پی برچیدن آن هستند، همچنان میخواهند دستکاریهای فنی در تاسیسات ما بکنند که بازگشت به وضعیت پیش از توافق را غیر ممکن کند و همچنان میخواهند زمان تعهدات را برای ایران چنان طولانی کنند که بتوانند در این بازه زمانی–که ایران یکی از مهمترین اهرمهای قدرت خود را از دست میدهد- تمرکز خود را بر ایجاد تغییر داخلی در ایران قرار دهند.
■ آخرین مسأله درباره محتوای مذاکرات موضوع تحریمهاست. من پیش از این، بارها گفتهام این مهمترین مسألهای است که دولت باید درباره آن پاسخگو باشد، چرا که، به نام تعدیل تحریمها، همه این نارواییها بر کشور تحمیل شده است. امریکاییها درباره برچیدن زیرساخت غنیسازی در ایران و همچنین، بازگشتناپذیر کردن تغییرات فنی، بنا را بر راستیآزمایی سفت و سخت گذاشتهاند نه اعتماد، اما، تیم ایرانی درباره موضوع لغو تحریمها صرفاً در حال اعتماد کردن به غربیهاست. دوستان به همین یک سؤال ساده پاسخ بدهند ما قول میدهیم نه فقط به لرزیدن، بلکه به هر نوع حرکت دیگری پایان بدهیم: چه ضمانتی وجود دارد که پس از آنکه ایران به همه تعهدات خود عمل کرد و عملاً فناوری استراتژیک غنیسازی را واگذار کرد، غربیها به سرعت و به بهانهای دیگر همین تحریمها و، بلکه بدتر از اینها را از سر نگیرند و فشارها را به نقطه کنونی و بدتر از آن بازنگردانند؟
░▒▓ ۳-نتیجه و هدف مذاکرات
■ سومین حوزه نتیجه و هدف مذاکرات است. به لحاظ راهبرد یک توافق خوب حداقلی باید در بدترین حالت واجد ۳ مشخصه باشد: تحریمها را به طور کامل لغو- و نه تعلیق- کند، زیرساخت غنیسازی ایران را منهدم نکند و حقوق ایران طبق انپیتی را با توافقات دیگر جایگزین نسازد. هر توافقی که واجد این مشخصات نباشد، در منطقه ماورای خطوط قرمز ایران قرار میگیرد. تیم مذاکرهکننده تاکنون، به روشی مذاکره نکرده است که بتواند چنین هدفی را محقق کند. مشخصات توافق نهایی آنگونه که از ادبیات غربیها میتوان فهمید هنوز با این استانداردهای حداقلی فاصله فراوانی دارد.
■ از سوی دیگر، اگر نتیجه مذاکرات این باشد که غربیها حس کنند میتوان فشارها را به سایر حوزهها بسط داد، ما نه فقط چیزی به دست نیاوردهایم، بلکه چیزهای زیادی را هم از دست دادهایم. آقای روحانی باید بداند که بناست فردای توافق هستهای هم کشور را اداره کند. اگر امریکاییها قصد دارند منازعه راهبردی را با ایران ادامه بدهند و به تحریمها هم در عمل دست نزنند، پس، بهتر آن است که ایران در حالی با طراحیهای جدید امریکا مواجه شود که دارای یک زیرساخت غنیسازی فعال است نه در حالی که برتری راهبردی خود در این حوزه را واگذار کرده است. به عبارت دیگر، اگر قرار است همچنان تحریم بمانیم، بهتر است با غنیسازی تحریم باشیم نه بدون آن!
■ در داخل ایران هم، اگر نتیجه مذاکرات این باشد که دولت کنترل افکار عمومی را از دست بدهد و در وضعیتی قرار بگیرد که تحت فشار افکار عمومی مجبور به تغییر مکرر محاسبات خود در دیگر حوزههای امنیت ملی باشد، توافق هستهای یک حفره راهبردی بزرگ بر سر راه دولت ایجاد خواهد کرد. توافق هستهای تنها در صورتی ارزش دارد که سرمایه مقاومت در سایر حوزهها باشد. دولت تاکنون، علامتی از خود نشان نداده است که بتوان باور کرد پس از توافق هستهای رفتار مقاومتی در مقابل، امریکا در پیش خواهد گرفت. به این ترتیب، شاید نظام برنده یک توافق هستهای باشد، اما، دولت در این میان یک جامانده بزرگ خواهد بود.
مآخذ:کیهان/وطن امروز
هو العلیم